موضوعات: عمومی
   یکشنبه 20 اسفند 1391

رمضان و «افتتاح»

دعاهاى فراوانى براى این ماه وارد شده است. تنها در كتاب «مفاتیح الجنان»، كه گلچینى از دعاهاى منقول از معصومین علیهم السلام است، دعاهاى بسیارى وارد شده است كه شاید ما در طول عمر خود موفق نگردیم، حتى براى یك بار، همه آنها را بخوانیم؛ چه رسد به دعاهاى دیگرى كه در كتابهاى بزرگ ادعیه، مانند «اقبال» سید بن طاووس و دیگر كتابهاى ادعیه نقل شده است؛ مثلاً، دعاهایى طولانى براى قرائت در بین نوافل ظهر و عصر ماه رمضان وارد شده است كه ما حتى به خواندن اصل آن نافله ها نیز كمتر موفق مى‌شویم تا چه رسد به دعاهاى آن. اگر گاهى نیز موفق شویم دعایى بخوانیم روح دعا یعنى حضور قلبى كه در هنگام خواندن دعا لازم است، در ما وجود ندارد.
یكى از دعاهاى بسیار مناسب و پرمحتوا، كه براى قرائت در شبهاى این ماه وارد شده، «دعاى افتتاح»1است. این دعا از مضامینى عالى برخوردار مى‌باشد و مطالب آن به گونه اى است كه به داعى مى‌آموزد كه در هنگام دعا، چه آدابى را باید رعایت كند و متوجه چه مسائلى باشد.

ستایش خدا، نقطه شروع

این دعاى شریف با حمد و ستایش الهى شروع مى‌شود:

اَللَّهُمَّ اِنّی اَفْتَتِحُ الثَّناءَ بِحَمْدِكَ …»

پروردگارا، ستایش را با حمد تو آغاز مى‌كنم.

در این جهان پرهیاهو موانع بسیارى در سر راه توجه به خدا وجود دارد. با اینكه تنها راه سعادت انسان، بندگى خدا و پرستش اوست و سایر چیزها در حكم مقدمه این حقیقت است، ولى جاى بسى تأسف است كه غالب مردم از این واقعیت غافل‌اند؛ به همه چیز توجه دارند به جز خدا و آنچه تكامل و سعادت واقعى انسان را تأمین مى‌كند.

با رسیدن رمضان؛ موانع توجه به خدا كاهش مى‌یابد و زمینه لازم براى دعا و عبادت فراهم مى‌گردد در این بهار دعا و عبادت مشتاقان به یاد معبود خویش زمزمه سر مى‌دهند. و با تمام وجود او را مى‌خواهند و مى‌خوانند. حال در این بهار، كه خداوند زمینه هاى لازم براى دعا و عبادت را براى ما فراهم آورده است دعا را چگونه شروع كنیم؟ برترین سخنى كه مى‌توان دعا را بدان شروع كرد ستایش خدا و حمد و ثنای اوست: اى خدایى كه همه چیز از توست؛ هر كه هر چه دارد تو به او عطا كرده اى. هر كس به هر كمالى رسیده به خواست تو بوده است. توفیق خواندن دعا را نیز تو باید عطا كنى. خدایا، دست ما را بگیر و به ما توفیق دعا مرحمت فرما. چه بسیار بندگانى كه در سراسر جهان از یاد تو غافل‌اند! پروردگارا، اگر دست ما را نگرفته بودى ما نیز در زمره غافلان بودیم. آنچه هست در پرتو توفیقات توست؛ «بِیَدِكَ الْخَیْرُ اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْء قَدیر» (1)

پس باید دعا را ابتدا با حمد و ستایش خدا شروع كرد كه توفیق توجّه به خود را به ما عطا فرموده است.

انتخاب راه صحیح و تأیید الهى

«وَاَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوابِ بِمَنِكَّ» ؛ تو با احسان خود، دیگران را به راه راست هدایت مى‌كنى و استوار میدارى.

اگر كسى توفیق یابد كه راه حق و صواب را بپیماید در واقع منّتى است كه خدا بر او نهاده و او را در این راه یارى رسانده است. این فراز از دعا اشاره دارد به اینكه گرچه انسان آزاد آفریده شده تا خود راه خوب و بد را انتخاب كند، ولى اگر راه صحیح را برگزید خدا او را تأیید مى‌كند. در حدیث قدسى آمده است:

«مَنْ تَقَرَّبَ اِلَىَّ شِبْراً تَقَرَّبْتُ اِلَیْهِ ذِراعاً» ؛(2)

هر كس یك وجب به من نزدیك شود من یك ذراع (= دو وجب) به او نزدیك مى‌شوم.

این لطف مضاعفى است از سوى خداوند كه هر كه راه او را انتخاب كند خدا او را تأیید مى‌نماید.

رحمت و غضب حكیمانه الهى

ممكن است این سؤال به ذهن خطور كند كه اگر خدا منبع همه خیرات و كمالات است و جز خیر و خوبى از او سر نمى‌زند پس چرا برخى بلاها و گرفتاریها و حتى عذابهاى اخروى نصیب بعضى از بندگان مى‌شود؟

حقیقت این است كه ما افعال الهى را با معیارها و مقیاسهایى كه ساخته و پرداخته ذهن و عقل ناقص مان مى‌سنجیم و انتظار داریم كه همانگونه كه ما فكر مى‌كنیم خدا با ما رفتار كند، در صورتى كه فكر و علم ما بسیار محدود و ناقص است؛

« وَ ما اُوتیتُمْ مِنَ العِلْمِ اِلاّ قَلیلاً» (3)

و جز اندكى از علم به شما داده نشده است.

تمام افعال الهى براساس حكمت و بهترین نظام ممكن استوار است، و از چند و چون و كمّ و كیف آن بى اطلاع ایم. در جایى كه خدا باید نسبت به بندگان خود عطوفت و رأفت داشته باشد، آن قدر رئوف و مهربان است كه فوق آن تصور نمى‌شود؛ اما گاهى محلى براى رأفت و رحمت وجود ندارد. در آنجا عظمت، جبروت و كبریاى الهى متجلى است.

1. آل عمران /26

2.محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج 87، ص 190، روایت 5.

3. اسراء /85

منبع: سایت آیت الله مصباح یزدی

   سه شنبه 8 فروردین 1402نظر دهید »

بانو مجتهده امین یکی از سالکان الی الله بود که حدود ۴۰ سال قبل از دنیا رفت .اویک زن روحانی مطابق قرآن بود.

ایشان تالیفات و شاگردان بسیاری از خانم ها داشت.

او می گفت: هیچ ریاضت نفسی برای زن مانند خانه داری نیست .لذا بهترین خانه داری ها را می کرد.

دائماً می گفت: زن از خانه شوهر به بهشت می رود یا از خانه شوهر به جهنم می رود.

بانو امین چشم برزخی داشتند ، خیلی از اولیای خدا از جمله آیت الله ناصری این را گواهی دادند.

حکایت معروفی است که ایشان را در خواب در بهشت دیدند و پرسیدند:

آنجا چه چیز بیشتر به درد می خورد؟

ایشان در پاسخ گفتند:

اگر می دانستم صلوات چه گنجی ست که تمام عمر صلوات می فرستادم.

پاورقی کتاب بابا سعید - گروه فرهنگی ابراهیم هادی- صفحه ۹۰

   جمعه 26 اسفند 1401نظر دهید »

به گزارش معاون فرهنگی نشست چهارم همایش طلیعه با عنوان « طلبه و مدیریت خانواده» با دعوت از سرکارخانم فرهادکیایی و حضور طلاب جدید الورود سطح دو برگزار گردید. 

خانم فرهادکیایی ضمن تبریک به مناسبت آغاز سال تحصیلی گفت:  چند نوع طلبه وجود دارد، دسته اول  در درسخواندنجدی هستند، دسته دوم عوامی بودن آنها قوی است به این معنی که زبانی  عامیانه دارند، دسته سوم  رنگ مومنی و مقدسی دارند و دسته چهارم  توسل به اهل بیت(ع) بسیار بالاست. طلبه ای که  این چهار ویژگی را داشته باشد  طلبه تراز محسوب می‌شود.

 خطیب توانمند افزود: برخی از طلاب جزء دسته ای هستند که فقط درس می خوانند، این افراد استاد حوزه و دانشگاه موفقی خواهند شد. برخی دیگر جنبه عوامی بودن و توسل  آنها بیشتر نمایان هست، این افراد خطیب موفقی خواهند شد، دسته سوم رگ مومنی و مقدسی ندارند فقط به خاطر گرفتن مدرک وارد حوزه می شوند.

استاد حوزه و دانشگاه خاطر نشان کرد: در هر سطحی که قرار دارید سعی کنید  تلاش مضاعف داشته باشید چرا که به شدت تاثیر گذار در خانواده هستید، اگردر خانواده قدر علم را بدانند به ارزش و اهمیت شما به علم آموزی بر می گردد.

سخنران مذهبی تاکید کرد:  اگر می خواهید روحیه معنوی خانواده رشد کند اول باید شخص شما به این مقوله توجه ویژه داشته باشید تا تاثیر بیشتری بگذارید چرا که شما الگو هستید با این روش می توانید مدیریت خوبی در خانواده داشته باشید.

خانم فرهادکیایی اذعان کرد:  علما و بزرگان دین از توسل به اهل بیت(ع) به مقامی رسیدند، انسان تحصیلکرده باعث رشد خانواده می شود.

وی در خاتمه گفت:  در حوزه علمیه  بصیرتی به شما به شما می‌دهند که در جای دیگری یافت نمی شود ماچهار نوع بصیرت داریم، سیرت اعتقادی، بصیرت اخلاقی، بصیرت سیاسی و بصیرت اجتماعی، به گونه ای بصیرت داشته باشید که قادر باشیم به شبهات و سوالات اطرافیان پاسخ کامل،متقن و مستدل ارائه دهید تا طرف مقابل به طور کامل قانع شود، همچنین برای این که بخواهید مبلغ موفق باشید اطلاعات خود را بروز نمایید.

 

   چهارشنبه 30 شهریور 1401نظر دهید »

به گزارش معاون فرهنگی موسسه آموزش عالی حوزوی زینبیه نشست سوم با عنوان هویت طلبگی و سخنرانی سرکار خانم عظیمی و حضور طلاب پایه اول سطح دو برگزار گردید.

خانم عظیمی ضمن تبریک به مناسبت آغاز سال تحصیلی گفت: این را بدانید  سربازی امام زمان(عج) اعتباری نیست بلکه  امری حقیقی ست. خوب بودن، دنبال سعادت بودن، وظیفه همه انسان هاست، در هر صنفی باشید به خاطر انسانیت باید راه کمال را طی کنید.

کارشناس ارشد علوم حوزوی خاطر نشان کرد: اکنون که  جز یاران امام زمان(عج) هستید و در این مسیر قدم گذاشتید می بایست زمینه ساز ظهور باشید.

 خطیب محترم افزود: علم‌آموزی وسیله است کسی که سرباز امام زمان می شود سلاح او علم است، این نکته مد نظرتان باشد که  از روز اول نگاه خود را اصلاح کنید و همچنین هدف خود را مشخص کنید.

وی در ادامه خاطر نشان کرد: در امتداد رسالت انبیاء (ع) طلاب وظیفه مهمی را ایفا می کنند، مهمترین هدف در حوزه علمیه سربازی امام زمان (عج) است، در مسیر پیش رو ممکن است با موانعی روبه رو شوید. برای این که بر موانع درونی و بیرونی غلبه کنید باید به سوالات اساسی که در ابتدای راه با آن مواجه هستید پاسخ دهید اگر کسی جواب متقن و محکم داشته باشد در ادامه راه موفق تر خواهد بود.

 خانم عظیمی افزود: هر طلبه ای که در مکتب  امامزمان(عج)ثبتنامکردهباشدلحظه‌ یناکارآمدی را تجربه نمی‌کند چون داخل این صف و لشکر بودن پشیمانی ندارد، نه در دنیا و نه در آخرت.

وی در خاتمه گفت: زهد در بین دو عبارت قرآن « لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ »آمده است یعنی با  فرازونشیب دنیا تحت تاثیر قرار نگیرید این کاستی‌ها شما را افسرده نکند و نعمت های که به شما عطا می شود، شما را شاد نکند.

 

 

   سه شنبه 29 شهریور 1401نظر دهید »

معاونت پژوهش مدرسه و موسسه آموزش عالی حوزوی زینبیه از برگزاری دوره مهارت افزایی« جهاد تبیین» با موضوع «اربعین و آینده جهان تشیع » با حضور حجت الاسلام و المسلمین ناصر مظلوم مورخ 27/6/1401 خبر داد.

استاد مظلوم در ابتدای بحث گفتند: عاشورا دو فصل دارد : شهادت و دوم اسارت که  یکی از ابزارهای جهاد تبیین است.  می توان عوامل ماندگاری حماسه حسینی را در چند مورد بیان کرد از جمله مهمترین این عوامل:

 1. اراده الهی؛ در روایت داریم «ان القتل الحسین علیه السلام حرارة فی قلوب المومنین لا تبرد ابدا » پس اراده الهی بوده است تا امروزه قیام امام حسین علیه السلام ماندگار باقی بماند.

  2. رهبر این قیام، امام معصوم باشد. در طول تاریخ قیام هایی بعد از عاشورا شکل گرفته است  از جمله : قیام توابین سال 64-65 که رهبر آن سلیمان بن سرد می باشد که در این قیام  4000 نفر شهید شدند اما هیچ اثری از آنها نیست، دومین قیام، قیام مختار ثقفی سال 66 الی 67 هجری؛ قیام بعدی، قیام زید بن علی بن حسین سال 122قمری که به خونخواهی امام حسین (ع) بود و این قیام به شکست منتهی شد. از علل پایدار نبودن این قیام ها،  معصوم نبودن رهبران این قیام می باشد.

 3. اخلاص امام حسین (ع)  سومین عامل ماندگاری این حماسه می باشد. در روایت داریم :« من کان لله کان الله له»

4. حق محوری امام حسین (ع) ؛ زیرا عامل حق محوری باعث ماندگاری  قیام می شود.

 5. جامعیت قیام امام حسین(ع)  از دیگر عوامل ماندگاری این حماسه می باشد.

6.  ششمین عامل اصحاب امام حسین (ع) است که  در روز عاشورا 72 نفر شهید شدند .در کتاب شیدایی امام حسین از آقاتهرانی که 18شهید پیش گام داریم . مانند مسلم بن عقیل ،هانی،میثم تمار،…و همچنین  شهدایی داریم که بعد از عاشورا شهید شدند مانند .عبدالله بن عفیف و همچنین پیرمردی که در کوفه دفاع کرد از قیام امام حسین  وشهید شد اصحاب امام حسین علیه السلام  علت ماندگاری هستند.

7. از دیگر  عامل ماندگاری  این قیام را استاد مظلوم سیره اهل بیت دانستند و گفتند در سیره اهل بیت 1.استفاده از تربت 2.صله دادن به شعراء  3.روضه، بوده است .

  استاد مظلوم تاکید کردند:

8. علت مهم دیگر ماندگاری حماسه حسینی اسرای کربلا هستند چون حضرت زینب سلام الله علیها 40 منزل جهاد تبیین کرد .

بحث ضرورت جهاد تبیین مهم است.اینکه امروزه حضرت اقا ضرورت جهاد تبیین را بیان می کنند بدین دلیل می باشد  که امروزه جنگ ، جنگ نرم هست .جنگ امروز جنگ روایت هاست، شما نمی گوید دشمن هر طور بخواهد تفسیر می کند دشمن کارش دشمنی است. جنگ امروز جنگ رسانه ای است. امروزه دچار جنگ نرمی هستیم که دشمن ادعای دوستی می کند این دشمن گرگی است که لباس میش بر تن کرده است. در جنگ نرم هزینه کمتر از جنگ سخت می باشد و کاملا تشکیلاتی ، تدریجی و زیر سطحی و بدون صدا انجام می شود و استاد در خاتمه بیان کردند : وظیفه‌ی ما طلاب این است که  عرصه و ضرورت جهاد تبیین را بخوبی بشناسیم  تا بتوانیم در مقابله با جنگ نرم تجهیزات لازم را داشته باشیم. 

 

 

 

   دوشنبه 28 شهریور 1401نظر دهید »

به گزارش معاون فرهنگی موسسه آموزش عالی زینبیه نشست دوم همایش طلیعه حضور با عنوان «چشم اندازطلبگی» و سخنرانی سرکارخانم حاتمی و حضور طلاب پایه اول سطح دو برگزار گردید.

خانم حاتمی ضمن تبریک به مناسبت آغاز سال تحصیلی گفت: چشم انداز طلبگی و  حوزه این است که تا زمانی که قادر هستند می بایست به مردم و جامعه خدمت کنند. شما که راه طلبگی را انتخاب کردید، یک لطف و عنایت حضرت صاحب الزمان(عج) بدانید.

وی افزود: در طول دوران تحصیل سعی کنید نهایت استفاده را ببرید، کسی که راه علم و دانش را انتخاب کرده  بهترین مسیر را برگزیده است.

معاون پژوهش تاکید کرد: اولین فایده طلبه بودن، خودسازی است که اگر در این مسیر موفق باشید می توانید گام دوم را بردارید و آن  تاثیر بر روی افراد خانواده است تا بتوانید مادر موفق یا فرزند موفق باشید چرا که  شما نماینده حوزه در خانواده و در جامعه هستید.

 خانم حاتمی گفت: در دوران تحصیل باید مهارت هایی را کسب کنید تا بتوانید در جامعه موثر واقع شوید. خوب درس بخوانید، علاقه خود را شناسایی کنید تا در عرصه خدمت موفق باشید.

وی اذعان کرد: به درس های دوران تحصیل خود  اکتفا نکنید مطالعه غیر درسی داشته باشید چشم انداز طلبگی سه مورد است : تدریس پژوهش تبلیغ از ابتدای طلبگی هدف خود را شناسایی کنید، حتماً برنامه‌ریزی داشته و همچنین  در همه موارد مطالعه زیاد داشته باشید و  اطلاعات خود را به روز کنید.

خانم حاتمی افزود: اکنون عرصه  دیجیتالی ست باید کار با نرم‌افزار را بدانید در دوران تحصیل حتماً شما به منابع تفسیر نیاز پیدا خواهید کرد و از نرم افزارهای مختلف می توانید به کتب تفسیری دسترسی پیدا کنید.

وی در ادامه خاطر نشان کرد: افراد موفق خدمات شایانی به اسلام کردند، خلا هایی که در آموزش و پرورش وجود دارد طلاب می توانند آن را تکمیل کنند چرا که طلاب از لحاظ علمی طلاب قوی تر از دانشجویان هستند. طلاب همچنین می توانند وارد طرح امین مدارس، ارگان دولتی مثل سپاه، دفاتر حقوقی و ثبت اسناد رسمی، وکالت و دادگاه ها شوند.

خانم حاتمی در خاتمه گفت: سعی کنید رزومه پژوهشی خود را بالا ببرید، طلبه ای موفق خواهد بود که  قدرت بیان خود را بالا و از فرصت ها نهایت استفاده را ببرد.

 

 

   دوشنبه 28 شهریور 1401نظر دهید »

به گزارش معاون فرهنگی موسسه آموزش عالی زینبیه اولین نشست همایش طلیعه حضور با موضوع «اخلاق، معنویت و دعا» و دعوت از سرکار خانم اسماعیلی و حضور طلاب جدید الورود سطح دو برگزار گردید.

خانم اسماعیلی در ابتدای سخنرانی خود گفت: شما طلاب عزیزی که در اوایل مسیر هستید  خوب درس بخوانید، چرا که انسان به اندازه تلاش و کوشش ارزش پیدا می کند.

سخنرانی مذهبی افزود: این مطلب مد نظرتان باشد که  اول تفقه در دین داشته باشید، حبیب بن مظاهر وقتی به کربلا رسید حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند: فقیه آمد! اگر می خواهید کنار اهل بیت و امام زمان قرار بگیرید تفقه در دین داشته باشید، دوم عمل به آن است که هر چه یاد گرفتید عمل کنید.

وی در ادامه تاکید کرد:  اگر می‌خواهیم روی دیگران تاثیر گذار باشید اول باید روی رفتارتان کار کنید،این را بدانید شما الگوی جامعه هستید، زمانی وجودتان تطهیر شود دیگران هم جذب می شوند.

 خانم اسماعیلی اذعان کرد: روش تبلیغ و ترویج دین را یاد بگیرید، اگر احترام به اساتید را سرلوحه زندگی طلبگی خود قرار ندهید، هیچ پیشرفتی نخواهید کرد.

خطیب گرانقدر گفت: چیزی که مردم را جذب شما می کند آداب و معاشرت شماست،       می بایست مخاطب شناسی داشته باشید، اخلاق از اهمیت بالایی برخوردار است، همه را باید دوست داشته باشید، همین باعث موفقیت شما در تبلیغ خواهد بود.

 وی خاطر نشان کرد: میزان اسلام، حضرت علی علیه السلام است، نه رفتار مردم جامعه، اگر می خواهید اسلام را معرفی کنید حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) را معرفی کنید امام خمینی می فرمایند هر فکری هر رفتاری هر گفتاری هر کرداری ممکن است خطایی در آن را بدهد معصومین فقط عصمت دارند و عاری از خطا هستند.

خانم اسماعیلی گفت:  امیرالمومنین(ع) به کمیل فرمودند: مردم سه دسته هستند، گروهی به قله می‌رسند که عالم ربانی می شوند، دسته دیگر برای نجات خود تلاش می کنند، دسته سوم پشه های ریزی هستند که اسیر باد هستند. ارزش هر انسانی به محبوب هایش است، محبوب طلبه باید امام زمانش باشد.

سخنران مذهبی در خاتمه نشست خاطر نشان کرد: شما طلاب عزیز حتما آداب طلبگی را یاد بگیرید، کم همتی نکنید چرا که این خصلت ناپسند باعث می شود انسان به درجات عالی نرسد، همچنین تنبلی و کم همتی مانع رشد انسان می شود. نداشتن برنامه ریزی نیز یکی دیگر از موانع رشد محسوب می شود. نکته دیگر اینکه  از چیزهایی که عقل را کم می کند تکبر است. سعی کنید در اوایل طلبگی زیاد سکوت کنید، همدیگر را به تقوا و رشد دعوت کنید.
 

 

 

 

 

   یکشنبه 27 شهریور 1401نظر دهید »

به گزارش معاون فرهنگی مدرسه و موسسه آوزش عالی حوزوی زینبیه مراسم آیین افتتاحیه سال تحصیلی جدید مدارس علمیه همزمان با فرا رسیدن اربعین حسینی با حضور مدیر، اساتید، کادر و طلاب مدرسه و موسسه آموزش عالی حوزوی زینبیه برگزار گردید.

این مراسم در تاریخ 23 شهریور ماه 1401 و با سخنرانی سرکار خانم عظیمی با موضوع « اربعین تا ظهور» آغاز و با مداحی سرکار خانم محمدزاده ادامه یافت.

عظیمی ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن اربعین حسینی گفت: پیدایش پیاده روی اربعین آن هم با این سیل جمعیت مردم از سراسر جهان با توجه به اینکه کشور عراق سراسر کشور جنگزده و به لحاظ امکانات شهری ضعیف است اما ما شاهد حضور عظیم مردم از سراسر جهان و با عقاید مختلف هستیم. پس می‌توان اینگونه نتیجه گرفت که دشمن با آن همه تدابیری که علیه اسلام و مسلمین اندیشیده با یک حرکت تمام نقشه های آن ها نقش بر آب شده است.

کارشناس ارشد علوم دینی در ادامه افزود:  این همان وعده ای است که حضرت زینب علیها السلام در مجلس یزید فرمودند: «هر چه در توان دارید انجام دهید (خطاب به طاغوت زمان (یزید)) هرگز نمی توانید ذکر ما و یاد ما را از بین ببرید، این وعده خداست».

وی خاطر نشان کرد:  اما نکته دیگر اینکه منظور ما از تقرب جستن در حقیقت قرب مکانی و یا همان حضور فیزیکی در زیارت اربعین نیست بلکه قرب  ما  از جنس سنخیت داشتن است.

خانم عظیمی اذعان کرد: آنچه اربعین را می تواند زمینه ساز ظهور کند آن است که شیعیان علی الخصوص طلاب که خود را  سرباز امام زمان (عج) می دانند بیشترین شباهت به لحاظ فکری و عملی با امام زمان داشته باشند و در واقع سنخیت داشتن با مولای خود می تواند ما را به سمت ظهور نزدیک کند.‌

مشاور مذهبی افزود: حالا چگونه می توانیم با مولای خود سنخیت داشته باشیم؟  تقوا داشته باشیم، از گناه دور باشیم زیرا گناه کردن و عقلانیت سنخیت ندارد پس کسی که گناه می کند عاقل نیست و امام چون عقل محض است و کسی که عاقل نیست پس نمی تواند به امام خود سنخیت داشته باشد.

وی در خاتمه گفت: انشاالله با تقوا سرباز حقیقی امام زمان باشیم و با مولای خود بیشتر این سنخیت را داشته باشید و با این راهپیمایی عظیم اربعین جان خود را همراه کنیم و به آن قرب مکانی که جنس سنخیت با صاحب اصلی این سیل عظیم است برسیم تا زمان زمینه ظهور حضرت را فراهم کنیم.

لازم به ذکر است در پایان مراسم پس از مداحی  و ذکر مصیبت توسط مداح محترم ، اساتید، کادر و طلاب با غذای نذری پذیرایی شدند.


 

 

 

 

   پنجشنبه 24 شهریور 1401نظر دهید »

مدرسه و موسسه اموزش عالی زینبیه در ماه محرم، موفق به اعزام بیش از ۲۰۰ نفر از طلاب و خانواده های ایشان در قالب ۶ گروه کاروانی در تاریخ های ۲۵، ۲۸، ۳۱ مرداد و ۵ شهریور به اردوی زیارتی عتبات عالیات گردید.
 
 
اهم برنامه های  این سفر معنوی زیارتی به شرح ذیل می باشد: 
 
زیارت حرم مطهر امیرالمومنین، امام‌حسین و حضرت اباالفضل علیهم السلام و شهدای کربلا، حرمین عسکریین و امام کاظم و امام جواد علیهما السلام
 
زیارت وادی السلام
 
حضور در  مسجد کوفه و مسجد سهله و  انجام اعمال مربوطه ، مسجد حنانه(محل قرار گرفتن راس مبارک امام حسین علیه السلام)
 
زیارت مزار کمیل بن زیاد، میثم تمار، هانی بن عروه، حبیب بن مظاهر، مختار ثقفی
 
 زیارت مزار  علمای عظام: شیخ طوسی، آیت الله خویی، آیت الله وحید بهبهانی، آیت الله خراسانی
 
بازدید از موزه حرم حسینی، خیمه گاه حسینی، تل زینبیه، نهر علقمه
 
زیارت مزار حکیمه خاتون(عمه بزرگوار امام حسن عسکری ع) و نرجس خاتون (مادر بزرگوار امام زمان عج)
 
 زیارت سرداب امام زمان(عج)
 
 زیارت امامزاده سید محمد 
 
زیارت مزار شیخ مفید، خواجه  نصیرالدین طوسی، سید رضی و سید مرتضی
 
شرکت در مراسم معنوی  ویژه بعثه مقام معظم رهبری
 
برگزاری مسابقه فرهنگی و اهداء جوایز نفیس به برگزیدگان
 
ختم صلوات، ختم ذکر شریف لا اله الا الله ، ختم قران کریم و …
 

 
 

 


 

 

 

   یکشنبه 13 شهریور 1401نظر دهید »

 


اين روزها بيشتر فکر می‌کنم
به بودنت
به داشتنت
به لحظه‌هایی که تو را دریغ کردم از زندگی‌ام
و به دشواری آن ثانیه‌ها
و به سنگینیِ عقربه‌های ساعت
در دقیقه‌های نبودنت
و روزى كه به ابديت پيش تو بر می‌گردم
من نمی‌دانم، و هرگز هم نخواهم فهمید
کسانی که تو را ندارند، چه دارند…؟


اما خوب می‌دانم
چقدر خوب است داشتنِ تو‌
و بودنَت کنارمان
بیا و رحم كن بر قلب بی قرار ما،
و بر دلى كه تنها ساكنش توئى…

 

 

   دوشنبه 31 مرداد 1401نظر دهید »

19 محرم سالروز حرکت دادن کاروان اهل بیت و سرهای شهدا از کوفه به شام است. روزی که کاروان اسیران کربلا به‌طرف شام حرکت کردند و در 29 محرم به شام رسیدند. در آن روز یزید در انتظار رسیدن اسیران بود. نماینده جنایتکارش «عبیدالله بن زیاد» برنامه‌اش را خوب انجام داده بود. یزید دستور داد تا شهر شام را آذین‌بندی کنند و خاندان حسین بن علی علیه السلام را در کوچه و بازار بگردانند.
 
کاروان اسیران را سه روز در پشت «دروازه ساعات» نگه داشتند تا کار جشن کامل شود. آن دروازه، یکی از دروازه‌های شرقی شام بود که راه «حلب» و «کوفه» به آن ختم می‌شد. شهر را با زیورها، دیبا و زر و سیم و انواع جواهر آراستند. سپس مردان، زنان، کودکان، بزرگسالان، وزیران، امیران، یهود، مَجوس، نصارا و همه اقوام، با طبل، دف، شیپور، سرنا و دیگر ابزار لهو و لعب برای شادی و تفریح بیرون آمدند. چشمها را سُرمه کشیده، دستها را حَنا بسته و بهترین لباس‌ها را پوشیده و خود را آراسته بودند.


در چنین وضعی سر مطهر امام حسین(علیه السلام) را ـ که بالای نیزه بود ـ وارد شهر کردند و به دنبال آن، اسیران اهل بیت را به شهر آوردند. مردم به شادمانی و پایکوبی و طبل زنی مشغول بودند. این برنامه، حاصل تلاشهای معاویه بود. او بیش از سی سال در شام حکومت کرد.
مردم شام، با تلاشهای معاویه با حضرت علی علیه السلام و خاندانش دشمنی می‌ورزیدند و رفتار مردم شام با اسیران کربلا نشان دهنده آن بود. سالها بود که در قنوت نمازشان بر حضرت علی علیه السلام لعنت می‌فرستادند! علاوه بر اینها، یزید، برای موجه جلوه دادن کار خود، امام حسین علیه السلام را «شورشی» معرفی کرد و خود را سرکوب کننده شورش ضد حکومت اسلامی می‌دانست.


اسیران را از قسمتهای مختلف شهر عبور دادند، از جمله «بازار شام». جمعیت زیادی از مردم برای دیدن اسیران خاندان محمد صلی الله علیه و آله و سلم در دو طرف بازار صف کشیده بودند. در انتهای بازار «مسجد اُمَوی» قرار داشت و اسیران را از همین مسیر وارد مسجد کردند. فشار جمعیت حرکت را کُند کرده بود. خونبارترین برگهای تاریخ در حال نوشتن بود. سخنان امام حسین علیه السلام و خاندانش در قیام تاریخی کربلا، همه بیانگر این بود که قیام، برای دین و مبارزه با ستم و کفر است. اهل بیت علیهم السلام همواره خود را خاندان و وارثان پیامبر معرفی می‌کردند و بر این مهم تأکید داشتند، تا پرده‌های غفلت و خاموشی را کنار بزنند.


قصر یزید، در انتظار اسیران؛
قصر یزید که آن را «دار الخلافه» می‌نامیدند، نزدیک مسجد جامع اُمَوی بود. یزید برای اینکه پیروزیش را به رُخ مردم بکشد، اجازه داد تا همه وارد دارالخلافه شوند و از این رو قصر پر از جمعیت شد.


امام سجاد(ع) در مجلس یزید؛


یزید مجلسی ترتیب داده و اشراف شام را دعوت کرده بود، سپس دستور داد اُسرای اهل بیت را ـ که با طناب و زنجیر آنان را به هم بسته بودند ـ با وضعی توهین‌آمیز وارد مجلس جشن یزید کردند. حضار به آنها می‌نگریستند، امام سجاد(ع) روبروی یزید قرار گرفتند و چند شعر خواندند که بیزاری و نفرت ایشان را از یزید نشان می‌دهد:


“انتظار نداشته باشید که شما به ما اهانت کنید و ما احترامتان کنیم، یا شما دائماً ما را آزار دهید و ما دست از آزار شما برداریم. خدا می‌داند که ما شما را دوست نداریم پس شما را از این که ما را دوست ندارید، سرزنش نمی‌کنیم.”
آنگاه حضرت به منبر رفتند، نخست سپاس و ستایش خدای به جا آوردند، آنگاه خطبه‌ای خواندند که قلبها را لرزاند و چشمها را گریاند. بخشی از بیانات آن حضرت این است:


“ای مـردم بـه مـا شش چیز داده شده و با هفت چیز دیگر بر سایر مردم برتری یافته‌ایم، به ما علم و بـردباری و سخاوت و فصاحت و شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را داده‌اند و سرآمد دگرانیم، زیرا محمد پیامبر(ص) برگزیده از ماست، صدیق این امت، علی(ع) از ماست، جعفر طیار از ماست، حمزه شیر خدا و رسول از ماست، فاطمه بتول، بانوی زنان عالم از ماست و دو سبط این امت آقای جوانان بهشتی از ما هستند. هرکسی مرا می‌شناسد، می‌شناسد و هر کسی نمی شناسد حسب و نسبم را برایش می‌گویم؛ من فرزند مکه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کسی هستم که زکات را با ردای خویش حمل می‌کرد، من پسر بهترین کسی هستم که در جهان لباس پوشید، من پسر بهترین کسی هستم که با کفش یا پای برهنه راه رفت، من پسر بهترین کسی هستم که طواف کرد و سعی به جا آورد، من پسر بهترین کسی هستم که حج گزارد و لبیک گفت، من پسر کسی هستم که با براق به هوا برده شد، من پسر کسی هستم که از مسجدالحرام به مسجداقصی برده شد ـ منزه باد آن که او را برد ـ، من پسر کسی هستم که جبرئیل او را تا سدرة المنتهی برد، من پسر کسی هستم که نزدیک و نزدیک‌تر شد تا به اندازه دو کمان یا کمتر فاصله داشت، من پسر کسی هستم که امام جماعت فرشتگان آسمان شد، من پسر کسی هستم کـه خدای بزرگ به او وحی فرستاد، من پسر محمد مصطفایم، من پسر علی مرتضایم، من پسر کسی هستم که در راه احیای لا اله الا اللّه مبارزه کرد، من پسر کسی هستم که در رکاب رسول خدا با دو شمشیر جنگید، با دو نیزه نبرد کرد، دو بار هجرت کرد، دو بار بیعت کرد، به دو قبله نماز آورد، در بدر و حنین جنگید و یک لحظه کفر نورزید، من پسر بهترین مؤمنین و وارث پیامبران کوبنده کافران، سید و سالار مسلمانان و مجاهدین، زینت عابدین، تاج سر گریه‌گنندگان (از خوف خدا) صبورترین مردم، برترین پیشوا از آل یاسین و از خاندان رسول پروردگار عالمیانم.”
یزید ملعون گفت: “ای علی! پدرت با من قطع رحم کرد، حق مرا ندیده گرفت و بر سر منصبم با من جنگید، خدا هم با او چنان کرد که دیدی.”
در جواب، حضرت این آیه را خواند: “اما هر مصیبتی که در زمین یا از ناحیه جانشان به شما برسد، قبل از آن که به صحنه وجود آید، در کتابی ثبت شده است". ای پـسر معاویه و هند و صخر! قبل از آن‌که تو متولد شوی همیشه نبوت و امارت در دست پدران من بوده است. در جنگ بدر و احد و احزاب پرچم رسول خدا در دست جد من علی بن ابیطالب بود، درحالی که جد و پدر تو پرچم‌های کفار را به دوش می‌کشیدند. وای بر تو ای یزید! اگر بدانی چه کرده‌ای و نسبت به پدر و اهل بیت و برادران و عموزادگان من چه گناهی مرتکب شده‌ای، به کوهها می‌گریزی و سر بر خاکهای بیابان می‌گذاری و به حال خود شیون و زاری می‌کنی، این سزاوار است که سر حسین پسر علی و فاطمه بر دروازه شهرتان نصب شود، در حالی که او ودیعه رسول خداست؟ ای یزید منتظر باش که در روز قیامت قرین ندامت و خواری شوی.”


سر مطهر امام حسین را داخل «طَشت طلا» گذاشتند و نزد یزید آوردند. یزید در حالی که می‌خندید با چوب خَیزَران بر لبهای امام زد و با غرور و سرمستی خواند: «بنی هاشم با حکومت بازی می‌کردند، نه خَبری (از آسمان و غیب) آمده و نه وحی نازل شده است…».


یزید آرزو کرد کاش نیاکانش ـ که در جنگ بَدْر کشته شدند ـ زنده بودند و خونخواهی و انتقام او را می‌دیدند. این جملات، نشان دهنده کفر قلبی و کینه یزید به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود.


خطبه زینب کبری(س) در مجلس یزید؛
پس از سخنان کفرآمیز یزید، هنگامی که یزید حقیقت درون خود را آشکار ساخت و بر همگان معلوم شد که جنگ بین امام حسین(ع) و یزید جنگ بین دین و کفر بوده است، حضرت زینب کبری زینب علیها السلام به پا خاست و سخنرانی تاریخی‌اش را با این آیه شروع کرد، فرمود: «سرانجام بدکاران، آن شد که آیات الهی را تکذیب و مسخره کردند.»


درادامه سخنرانی‌اش باز هم از قرآن کمک گرفت: «کافران مپندارند که اگر به آنان مهلت می‌دهیم، برایشان خوب است، بلکه گناهانشان افزوده می‌شود و برای آنان عذاب خوارکننده‌ای است.»


سپاس خدا را و درود خدا بر رسول او و خاندانش باد. خدای سبحان راست گفت که فرمود: “عاقبت آنان که کار زشت کردند، بسیار زشت است که آیات خدا را تکذیب کردند و به استهزا گرفتند.” ای یزید! گمان می‌کنی اکنون که اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما بسته‌ای و چنان راه چاره بر ما مسدود نموده‌ای که ما را برده‌وار به هر سو می‌کشند، ما نزد خدا بی‌مقدار شده و تو محترم هستی و این پیروزی به خاطرارزشی است که نزد خدا داری که تکبر می‌ورزی و باد به بینی انداخته‌ای، از اینکه روزگار به کام توست و کارهایت مرتب و آراسته و ملک و پادشاهی ما را بی‌مزاحم در اختیار گرفته‌ای، شادمان و خوشحالی؟ اندکی آهسته‌تر! آیا فراموش کرده‌ای که خدای تعالی می‌فرماید:"کافران نپندارند مهلتی که به ایشان می‌دهیم به نفع آنهاست، این مهلت را فقط برای آن می‌دهیم که گناه بیشتر مرتکب شوند و آنان را عذابی دردناک است.” (آل عمران/ 178)

 

آیا این عدالت است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده بنشانی و دختران رسول خدا را اسیر کرده در حالی که پرده از ایشان برداشته و چهره‌هایشان را آشکار کرده به دست دشمنان دهی تا از شهری به شهری برند و قومی بیگانه به آنان نگاه کنند و دور و نزدیک و شریف و وضیع به آنها چشم دوزند، در حالی که نه سرپرستی برای آنها مانده نه پشتیبانی. چگونه می‌توان از کسی انتظار مراعات داشت که مادرش جگر پاکان را به دندان کشید و گوشتش از خـون شـهیدان رویید؟ چگونه در دشمنی ما خانواده کوتاهی کند کسی که ما را با چشم بغض و کنیه می‌نگرد؟
با این همه باز بدون آن که احساس گناه کنی و بدانی چه کار می‌کنی با چوب به لب و دندان ابا عبداللّه سالار جوانان اهل بهشت می‌زنی و می‌گویی: “فریاد شادی سر دهید، دست مریزاد ای یزید!” چرا نمی‌گویی که با ریختن خون ذریه محمد(ص) و ستارگان زمین از آل عبدالمطلب، زخم ما را علاج ناپذیر کردی و ریشه‌مان را سوزاندی؟ اکنون نیاکان خود را صدا می‌زنی و گمان می‌کنی که با آنها سخن گفته‌ای؟ به زودی نزد آنان می‌روی و آرزو می‌کنی که دستت خشک شده بود و این کار را نمی‌کردی و زبانت لال می‌شد و این سخن را نمی‌گفتی! خدایا حق ما را بستان و انتقام ما را از این ستمگران بگیر و خشمت را بر کسی که خون ما را ریخت و حامیان ما را کشت، نازل کن. به خدا سوگند پوست خود را شکافتی و گوشت خود را پاره کردی! تو با این بار که از ریختن خون ذریه رسول خدا(ص) و شکستن حرمت عترت و پاره تنش به گردن داری، بر او وارد می‌شوی، “و گمان مکن آنانکه در راه خدا کشته می‌شوند مرده‌اند، بلکه آنان زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند.” (آل عمران/ 169)


همین برایت بس که خداوند حاکم است و محمد(ص) خصم تو و آن کسی که کار را برای تو ساخته و پرداخته کرد و تو را بر گردن مسلمین مسلط نمود، به زودی خواهد فهمید که پاداش ستمگران بد پاداش نیست و آگاه می‌شود که کدام یک از شما پست‌تر و لشکر کدام یک ضعیف‌تر است. اگر مصائب دنیا باعث شده که من با تو سخن بگویم باز هم تو را بی‌ارزش می‌دانم و کوبیدنت را لازم و نکوهشت را با ارزش می‌شمرم و از جاه و حشمت تو هراسی ندارم، ولی چشم گریان است و دل بریان. اگر امروز ما را به عنوان غنیمت گرفته‌ای، به زودی در آنجا که جز عمل خود را نیابی، ما به زیان تو خواهیم بود و خدا به بندگان خود ستم نمی‌کند.
به خدا شکایت می‌کنم و بر او تکیه دارم، پس هر حیله که داری به کار گیر و هر چه می‌توانی تـلاش کن و هر چه می‌خواهی کوشش کن! به خدا نمی‌توانی ما را از خاطره‌ها محو کنی و وحی ما را بمیرانی و به نهایت ما نمی‌رسی و ننگ این ستم را نمی‌توانی از خویش پاک کنی. رأی تو بسیار سست و ایام دولت اندک و آن روز که منادی فریاد می‌زند: “لعنت خدا بر ستمکاران باد"، جمعیت‌ات به پریشانی می‌گراید.


سپاس خدا را که کار پیشینیان ما را با سعادت و مغفرت پایان برد و کار آخرمان را با شهادت و رحمت و از خدا می‌خواهم که ثوابشان را کامل کند و بیفزاید و خودش برای ما خلفی نیکو باشد که او مهربان و رحیم است و همو برای ما کافی و بهترین وکیل است.


و بدین گونه سخنرانی حضرت زینب علیها السلام بیانگر خروج یزید از اسلام و بی‌اعتقادی او به دین و اثبات کفر و انجام کارهای زشت و ناپسند اوست. در حقیقت، واقعه با عظمت کربلا، کفرِ پنهان بنی‌امیه را ظاهر و چهره اصلی آنها را برای مردم روشن کرد. تبلیغات بنی‌امیه وانمود کرده بود که بر دشمنان اسلام و بر شورشیان پیروز شده‌اند و خاندان آنها را به اسارت درآورده‌اند، اما حضرت زینب علیها السلام و امام زین‌العابدین علیه السلام با سخنرانی‌هایشان «جشن» را به «عزا» تبدیل کردند و پیروزی را بر کام یزید تلخ نمودند.

 

خرابه شام؛


بعد از سخنرانی حضرت زینب علیها السلام در مجلس جشن یزید، که وضع را بر ضد او تغییر داد، یزید خاندان امام حسین علیه السلام را در خرابه‌ای بی‌سقف جای داد. اهل بیت، چند روز در آن خرابه بودند و برای امام حسین(ع) و شهدای کربلا عزاداری می‌کردند.
در مدتی که خاندان امام حسین علیه السلام در شام اسیر بودند، چند نوبت آنها را به قصر یزید بردند. یزید به هیچ وجه حیله‌اش عملی نشد و هر بار نتیجه معکوس گرفت. او ناچار شد خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به مدینه بفرستد.

 

  


موضوعات: مناسبتها, عمومی
   چهارشنبه 26 مرداد 1401نظر دهید »

 

اگر شهید نباشد، خورشید طلوع نمی‌کند و زمستان سپری نمی‌شود.

اگر شهید نباشد، چشمه‌های اشک می‌خشکد، قلب‌ها سنگ می‌شود و دیگر نمی‌شکند، و سرنوشت انسان به شب تاریک

شقاوت و زمستان سرد قساوت انتها می‌گیرد و امید صبح و انتظار بهار، در سراب یأس گم می‌شود.

اگر شهید نباشد، یاد خورشید حق در غروب غرب فراموش می‌گردد و شیطان، جاودانه کره‌ی زمین را تسخیر می‌کند.

سید شهیدان اهل قلم

ماملت امام حسینیم

 

 

   شنبه 22 مرداد 1401نظر دهید »

 

آهنگر‌ها یڪ گیره دارند و وقتۍ‌مے خواهند


روۍ یڪ تکه کار کنند، آن را در گیره مۍگذارند…!


#خدا هم همینطور است؛


اگر بخواهد روۍ کسی ڪار بکند، او را در گیــره‌ۍمشکلات مۍگذارد


و بعد روے او کار مےڪند!


گرفتارۍها‌نشانه‌ۍعشق‌خداوند‌است!

 

مرحوم‌حاج‌اسماعیل‌آقا‌دولابی

 


موضوعات: عمومی
   شنبه 22 مرداد 1401نظر دهید »

بخش سوم خطبه غدیر: اعلان رسمی ولایت و امامت دوازده امام علیهم السلام


فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ (ذالِکَ فیهِ وَافْهَموهُ وَاعْلَمُوا) أَنَّ الله قَدْ نَصَبَهُ لَکُمْ وَلِیّاً وَإِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَی الْمُهاجِرینَ وَالْأَنْصارِ وَ عَلَی التّابِعینَ لَهُمْ بِإِحْسانٍ، وَ عَلَی الْبادی وَالْحاضِرِ، وَ عَلَی الْعَجَمِی وَالْعَرَبی، وَالْحُرِّ وَالْمَمْلوکِ وَالصَّغیرِ وَالْکَبیرِ، وَ عَلَی الْأَبْیَضِ وَالأَسْوَدِ، وَ عَلی کُلِّ مُوَحِّدٍ.
ماضٍ حُکْمُهُ، جازٍ قَوْلُهُ، نافِذٌ أَمْرُهُ، مَلْعونٌ مَنْ خالَفَهُ، مَرْحومٌ مَنْ تَبِعَهُ وَ صَدَّقَهُ، فَقَدْ غَفَرَالله لَهُ وَلِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ أَطاعَ لَهُ.
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ آخِرُ مَقامٍ أَقُومُهُ فی هذا الْمَشْهَدِ، فَاسْمَعوا وَ أَطیعوا وَانْقادوا لاَِمْرِ (الله) رَبِّکُمْ، فَإِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ هُوَ مَوْلاکُمْ وَإِلاهُکُمْ، ثُمَّ مِنْ دونِهِ رَسولُهُ وَنَبِیُهُ الُْمخاطِبُ لَکُمْ، ثُمَّ مِنْ بَعْدی عَلی وَلِیُّکُمْ وَ إِمامُکُمْ بِأَمْرِالله رَبِّکُمْ، ثُمَّ الْإِمامَةُ فی ذُرِّیَّتی مِنْ وُلْدِهِ إِلی یَوْمٍ تَلْقَوْنَ الله وَرَسولَهُ.


هان مردمان! بدانید این آیه درباری اوست. ژرفی آن را فهم کنید و بدانید که خداوند او را برایتان صاحب اختیار و امام قرار داده، پیروی او را بر مهاجران و انصار و آنان که به نیکی از ایشان پیروی می‌کنند و بر صحرانشینان و شهروندان و بر عجم و عرب و آزاد و برده و بر کوچک و بزرگ و سفید و سیاه و بر هر یکتاپرست لازم شمرده است.
[هشدار که]اجرای فرمان و گفتار او لازم و امرش نافذ است. ناسازگارش رانده، پیرو و باورکننده اش در مهر و شفقت است. هر آینه خداوند، او و شنوایان سخن او و پیروان راهش را آمرزیده است.
هان مردمان! آخرین بار است که در این اجتماع به پا ایستاده ام. پس بشنوید و فرمان حق را گردن گذارید؛ چرا که خداوند عزّوجلّ صاحب اختیار و، ولی و معبود شماست؛ و پس از خداوند، ولی شما، فرستاده و پیامبر اوست که اکنون در برابر شماست و با شما سخن می‌گوید؛ و پس از من به فرمان پروردگار، علی، ولی و صاحب اختیار و امام شماست. آن گاه امامت در فرزندان من از نسل علی خواهد بود. این قانون تا برپایی رستاخیز که خدا و رسول او را دیدار کنید دوام دارد.


لاحَلالَ إِلاّ ما أَحَلَّهُ الله وَ رَسُولُهُ وَهُمْ، وَلاحَرامَ إِلاّ ما حَرَّمَهُ الله (عَلَیْکُمْ) وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ، وَالله عَزَّوَجَلَّ عَرَّفَنِی الْحَلالَ وَالْحَرامَ وَأَنَا أَفْضَیْتُ بِما عَلَّمَنی رَبِّی مِنْ کِتابِهِ وَحَلالِهِ وَ حَرامِهِ إِلَیْهِ.
مَعاشِرَالنّاسِ، علی (فَضِّلُوهُ). مامِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَقَدْ أَحْصاهُ الله فِی، وَ کُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَیْتُهُ فی إِمامِ الْمُتَّقینَ، وَما مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیّاً، وَ هُوَ الْإِمامُ الْمُبینُ (الَّذی ذَکَرَهُ الله فی سُورَةِ یس: وَ کُلَّ شَیءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ
مَعاشِرَالنَّاسِ، لاتَضِلُّوا عَنْهُ وَلاتَنْفِرُوا مِنْهُ، وَلاتَسْتَنْکِفُوا عَنْ وِلایَتِهِ، فَهُوَالَّذی یَهدی إِلَی الْحَقِّ وَیَعْمَلُ بِهِ، وَیُزْهِقُ الْباطِلَ وَیَنْهی عَنْهُ، وَلاتَأْخُذُهُ فِی الله لَوْمَةُ لائِمٍ. أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِالله وَ رَسُولِهِ لَمْ یَسْبِقْهُ إِلَی الْایمانِ بی أَحَدٌ وَالَّذی فَدی رَسُولَ الله بِنَفْسِهِ، وَالَّذی کانَ مَعَ رَسُولِ الله وَلا أَحَدَ یَعْبُدُالله مَعَ رَسُولِهِ مِنَ الرِّجالِ غَیْرُهُ.
أَوَّلُ النّاسِ صَلاةً وَ أَوَّلُ مَنْ عَبَدَالله مَعی. أَمَرْتُهُ عَنِ الله أَنْ یَنامَ فی مَضْجَعی، فَفَعَلَ فادِیاً لی بِنَفْسِهِ.


روا نیست، مگر آن چه خدا و رسول او و امامان روا دانند؛ و ناروا نیست مگر آن چه آنان ناروا دانند. خداوند عزوجل، هم روا و هم ناروا را برای من بیان فرموده و آن چه پروردگارم از کتاب خویش و حلال و حرامش به من آموخته در اختیار علی نهاده ام.
هان مردمان! او را برتر بدانید. چرا که هیچ دانشی نیست مگر اینکه خداوند آن را در جان من نبشته و من نیز آن را در جان پیشوای پرهیزکاران، علی، ضبط کرده ام. او (علی) پیشوای روشنگر است که خداوند او را در سوری یاسین یاد کرده که: «و دانش هر چیز را در امام روشنگر برشمرده ایم…»
هان مردمان! از علی رو برنتابید؛ و از امامتش نگریزید؛ و از سرپرستی اش رو برنگردانید. او [شما را]به درستی و راستی خوانده و [خود نیز]بدان عمل نماید. او نادرستی را نابود کند و از آن بازدارد. در راه خدا نکوهش نکوهش گران او را از کار باز ندارد. او نخستین مؤمن به خدا و رسول اوست و کسی در ایمان، به او سبقت نجسته؛ و همو جان خود را فدای رسول الله نموده و با او همراه بوده است تنها اوست که همراه رسول خدا عبادت خداوند می‌کرد و جز او کسی چنین نبود.
اولین نمازگزار و پرستشگر خدا به همراه من است. از سوی خداوند به او فرمان دادم تا [در شب هجرت]در بستر من بیارامد و او نیز فرمان برده، پذیرفت که جان خود را فدای من کند.


مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ الله، وَاقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ الله.
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ إِمامٌ مِنَ الله، وَلَنْ یَتُوبَ الله عَلی أَحَدٍ أَنْکَرَ وِلایَتَهُ وَلَنْ یَغْفِرَ لَهُ، حَتْماً عَلَی الله أَنْ یَفْعَلَ ذالِکَ بِمَنْ خالَفَ أَمْرَهُ وَأَنْ یُعَذِّبَهُ عَذاباً نُکْراً أَبَدَا الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهورِ. فَاحْذَرُوا أَنْ تُخالِفوهُ. فَتَصْلُوا ناراً وَقودُهَا النَّاسُ وَالْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ.


هان مردمان! او رابرتر دانید، که خداوند او را برگزیده؛ و پیشوایی او را بپذیرید، که خداوند او را برپا کرده است.
هان مردمان! او از سوی خدا امام است و هرگز خداوند توبه منکر او را نپذیرد و او را نیامرزد. این است روش قطعی خداوند درباره ناسازگار علی و هرآینه او را به عذاب دردناک پایدار کیفر کند. از مخالفت او بهراسید و گرنه در آتشی درخواهید شد که آتش گیری آن مردمانند؛ و سنگ، که برای حق ستیزان آماده شده است.


مَعاشِرَالنّاسِ، بی - وَالله - بَشَّرَالْأَوَّلُونَ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالْمُرْسَلینَ، وَأَنَا - (وَالله) - خاتَمُ الْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ والْحُجَّةُ عَلی جَمیعِ الَْمخْلوقینَ مِنْ أَهْلِ السَّماواتِ وَالْأَرَضینَ. فَمَنْ شَکَّ فی ذالِکَ فَقَدْ کَفَرَ کُفْرَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی وَ مَنْ شَکَّ فی شَیءٍ مِنْ قَوْلی هذا فَقَدْ شَکَّ فی کُلِّ ما أُنْزِلَ إِلَی، وَمَنْ شَکَّ فی واحِدٍ مِنَ الْأَئمَّةِ فَقَدْ شَکَّ فِی الْکُلِّ مِنْهُمْ، وَالشَاکُّ فینا فِی النّارِ.
مَعاشِرَالنّاسِ، حَبانِی الله عَزَّوَجَلَّ بِهذِهِ الْفَضیلَةِ مَنّاً مِنْهُ عَلَی وَ إِحْساناً مِنْهُ إِلَی وَلا إِلاهَ إِلاّهُوَ، أَلا لَهُ الْحَمْدُ مِنِّی أَبَدَ الْآبِدینَ وَدَهْرَالدّاهِرینَ وَ عَلی کُلِّ حالٍ.


هان مردمان! به خدا سوگند که پیامبران پیشین به ظهورم مژده داده اند و اکنون من فرجام پیامبران و برهان بر آفریدگان آسمانیان و زمینیانم. آن کس که راستی و درستی مرا باور نکند به کفر جاهلی درآمده و تردید در سخنان امروزم همسنگ تردید در تمامی محتوای رسالت من است، و شک و ناباوری در امامت یکی از امامان، به سان شک و ناباوری در تمامی آنان است؛ و هرآینه جایگاه ناباوران ما آتش دوزخ خواهد بود.
هان مردمان! خداوند عزّوجلّ از روی منّت و احسان خویش این برتری را به من پیشکش کرد و البته که خدایی جز او نیست. آگاه باشید: تمامی ستایش‌ها در همه روزگاران و در هر حال و مقام ویژی اوست.


مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوا عَلِیّاً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدی مِنْ ذَکَرٍ و أُنْثی ما أَنْزَلَ الله الرِّزْقَ وَبَقِی الْخَلْقُ.
مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَی قَوْلی هذا وَلَمْ یُوافِقْهُ.
أَلا إِنَّ جَبْرئیلَ خَبَّرنی عَنِ الله تَعالی بِذالِکَ وَیَقُولُ: «مَنْ عادی عَلِیّاً وَلَمْ یَتَوَلَّهُ فَعَلَیْهِ لَعْنَتی وَ غَضَبی»، (وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوالله - أَنْ تُخالِفُوهُ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها - إِنَّ الله خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ
مَعاشِرَ النَّاسِ، إِنَّهُ جَنْبُ الله الَّذی ذَکَرَ فی کِتابِهِ العَزیزِ، فَقالَ تعالی (مُخْبِراً عَمَّنْ یُخالِفُهُ): (أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتا عَلی ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ الله.


هان مردمان! عل را برتر دانید؛ که او برترین مردمان از مرد و زن پس از من است؛ تا آن هنگام که آفریدگان پایدارند و روزی شان فرود آید.
دور دورباد از درگاه مهر خداوند و خشم خشم باد بر آن که این گفته را نپذیرد و با من سازگار نباشد!
هان! بدانید جبرئیل از سوی خداوند خبرم داد: «هر آن که با علی بستیزد و بر ولایت او گردن نگذارد، نفرین و خشم من بر او باد!» البته بایست که هر کس بنگرد که برای فردای رستاخیز خود چه پیش فرستاده. [هان!]تقوا پیشه کنید و از ناسازگاری با علی بپرهیزید. مباد که گام هایتان پس از استواری درلغزد؛ که خداوند بر کردارتان آگاه است.
هان مردمان! همانا او هم جوار و همسایه خداوند است که در نبشته‌ی عزیز خود او را یاد کرده و درباری ستیزندگان با او فرموده: «تا آنکه مبادا کسی در روز رستخیز بگوید: افسوس که درباری همجوار و همسایه‌ی خدا کوتاهی کردم»


مَعاشِرَالنّاسِ، تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آیاتِهِ وَانْظُرُوا إِلی مُحْکَماتِهِ وَلاتَتَّبِعوا مُتَشابِهَهُ، فَوَالله لَنْ یُبَیِّنَ لَکُمْ زواجِرَهُ وَلَنْ یُوضِحَ لَکُمْ تَفْسیرَهُ إِلاَّ الَّذی أَنَا آخِذٌ بِیَدِهِ وَمُصْعِدُهُ إِلی وَشائلٌ بِعَضُدِهِ (وَ رافِعُهُ بِیَدَی) وَ مُعْلِمُکُمْ: أَنَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ، وَ هُوَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیّی، وَ مُوالاتُهُ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ أَنْزَلَها عَلَی.


هان مردمان! در قرآن اندیشه کنید و ژرفی آیات آن را دریابید و بر محکماتش نظر کنید و از متشابهاتش پیروی ننمایید. پس به خدا سوگند که باطن‌ها و تفسیر آن را آشکار نمی‌کند مگر همین که دست و بازوی او را گرفته و بالا آورده ام و اعلام می‌دارم که: هر آن که من سرپرست اویم، این علی سرپرست اوست؛ و او علی بن ابی طالب است؛ برادر و وصی من که سرپرستی و ولایت او حکمی است از سوی خدا که بر من فرستاده شده است.
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ عَلِیّاً وَالطَّیِّبینَ مِنْ وُلْدی (مِنْ صُلْبِهِ) هُمُ الثِّقْلُ الْأَصْغَرُ، وَالْقُرْآنُ الثِّقْلُ الْأَکْبَرُ، فَکُلُّ واحِدٍ مِنْهُما مُنْبِئٌ عَنْ صاحِبِهِ وَ مُوافِقٌ لَهُ، لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَی الْحَوْضَ.
أَلا إِنَّهُمْ أُمَناءُ الله فی خَلْقِهِ وَ حُکّامُهُ فی أَرْضِهِ. أَلاوَقَدْ أَدَّیْتُ.
أَلا وَقَدْ بَلَّغْتُ، أَلاوَقَدْ أَسْمَعْتُ، أَلاوَقَدْ أَوْضَحْتُ، أَلا وَ إِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ قالَ وَ أَنَا قُلْتُ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ، أَلاإِنَّهُ لا «أَمیرَالْمُؤْمِنینَ» غَیْرَ أَخی هذا، أَلا لاتَحِلُّ إِمْرَةُ الْمُؤْمِنینَ بَعْدی لاَِحَدٍ غَیْرِهِ.


هان مردمان! همانا علی و پاکان از فرزندانم از نسل او، یادگار گران سنگ کوچک ترند و قرآن یادگار گران سنگ بزرگ تر. هر یک از این دو از دیگر همراه خود خبر می‌دهد و با آن سازگار است. آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در حوض کوثر بر من وارد شوند.
هان! بدانید که آنان امانتداران خداوند در میان آفریدگان و حاکمان او در زمین اویند.
هشدار که من وظیفه‌ی خود را ادا کردم. هشدار که من آن چه بر عهده ام بود ابلاغ کردم و به گوشتان رساندم و روشن نمودم. بدانید که این سخن خدا بود و من از سوی او سخن گفتم. هشدار که هرگز به جز این برادرم کسی نباید امیرالمؤمنین خوانده شود. هشدار که پس از من امارت مؤمنان بری کسی جز او روا نباشد.


ثم قال: «ایهاالنَّاسُ، مَنْ اَوْلی بِکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ؟ قالوا: الله و رَسُولُهُ. فَقالَ: اَلا من کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلی مَوْلاهُ، اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْمَنْ نَصَرَهُ واخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.
سپس فرمود: مردمان! کیست سزاوارتر از شما به شما؟ گفتند خداوند و پیامبر او! سپس فرمود آگاه باشید! آن که من سرپرست اویم، پس این علی سرپرست اوست! خداوندا دوست بدار آن را که سرپرستی او را بپذیرد و دشمن بدار هر آن که او را دشمن دارد و یاری کن یار او را؛ و تنها گذار آن را که او را تنها بگذارد.

 

   دوشنبه 20 تیر 1401نظر دهید »

معاونت پژوهش مدرسه و موسسه آموزش عالی حوزوی زینبیه از برگزاری نمایشگاه کتاب به مناسبت هفته جمعیت جهت مطالعه طلاب در مدرسه خبر داد. این نمایشگاه از تاریخ 24/2/1401 آغاز گردیده و به مدت یک هفته در مدرسه و موسسه آموزش عالی دایر می باشد .

 

 

   چهارشنبه 28 اردیبهشت 1401نظر دهید »

بروشور به همت واحد پژوهش مدرسه و موسسه آموزش عالی حوزوی تدوین گردید.

 

 

 

 

 


موضوعات: عمومی
   سه شنبه 6 اردیبهشت 1401نظر دهید »

مدرسه و موسسه آموزش عالی حوزوی زینبیه از برگزاری کارگاه شبهه پژوهی و مطالعات زنان با عنوان « فرزند‌آوری، اشتغال، تحصیل» با حضور سر کار خانم دکترعاشری مورخ 12/5/1400 در بستر اسکای روم خبر داد .
 
 

خانم دکترعاشری مباحث خود را از بحران جمعیت آغاز نمودند و گفتند نیروی جوان انسانی جزء سرمایه های اصلی یک کشور محسوب می شود و هرقدر یک کشور امکانات داشته باشد، ولی نیروی جوان نداشته باشد که از این امکانات استفاده کند و به عرصه تولید در بیاورند، فایده ای نخواهد داشت و در سال های آینده کشور دچار پیری خواهد شد. جامعه و ما طلاب وظیفه دارند به عنوان افراد متدین به دنبال راه کارهایی باشند که یکی از این راه کارها فرزندآوری است.

ایشان اذعان کردند: ما قشر مذهبی با وجود اعتقاد به رزاقیت خداوند معتقد هستیم آیا فرزندی آوری جزء اولویت های ما می باشد یا خیر؟ برای فرزند آوری چه استدلالی داریم و تا چه اندازه ما را قانع می کند؟ قسمت اعظم عدم فرزند آوری به زنان بازمی گردد به دو دلیل:اول بحث 1بحث تحصیل و دوم بحث اشتغال و فعالیت های اجتماعی.  ما در زندگی باید الویت بندی داشته باشیم  اشتغال و تحصیل نباید مانعی برای فرزندآوری باشد و باید  برای تربیت صحیح  فرزند بستر مناسب فراهم نمائیم. ایشان مسئله را با یک مثال بیان نمودند: وقتی گلخانه ای طراحی می کنیم مسئول هستیم که فضا ، نور ، آب و کود … تهییه کنیم و بعد از مراقبت دیگر ما تلاش خودر ا کرده ایم ممکن است برخی از گل ها بارور نشوند و من مادر با برنامه ریزی و اولویت بندی می توانیم فرزتد آوری داشته باشیم.

استاد گفتند: از موانع فرزند آوری جدای از مباحث اقتصادی کامل گرایی  است؛ زیرا انسان ذاتاً موجودی است که به دنبال سعادت و رسیدن به کمال می باشد به عنوان مثال: یک خانم انتظار دارد خانه اش به بهترین شکل ممکن تمییز باشد و همراه با آن تمام نمرات  هم بیست باشد …. البته همه این ها با برنامه ریزی ممکن خواهد بود. معمولا افراد کمال گرا یا صفر هستند یا صد و مابین نمی باشند. چرا  دائما به دنبال این هستیم  که کاری بی عیب و نقص انجام بدهیم؟ یکی از این دلایل، رقابت می باشد و اگر رقابت به معنای حذف دیگری باشد در دین اسلام به هیج وجه پذیرفته نیست. ما در دین اسلام بحث همکاری، مشارکت و تعاون داریم و نباید خود را با دیگران مقایسه کنیم، بلکه باید تلاش کنیم از وضعیت موجودی به یک وضعیت مطلوب دست پیدا کنیم. بحث کمال گرایی ریشه در دوران کودکی انسان ها دارد و علت آن نتیجه محوری می باشد. به عنوان مثال یک طلبه در طول ترم تحصیلی تلاش کرده اما زمان امتحان فرزندش مریض شده است و نتوانسته امتحان دهد یا نمره مطلوب بکسب کند . این فرایندی که در طی سال داشته است متاسفانه  دیده نمی شود، ما باید بتوانیم نتیجه را تغییر بدهیم و فرآیند محور باشیم.

در ادامه بیان کردند: یکی دیگر از موانع قرزندآوری، فعالیت های احتماعی می باشد. رهبر معظمانقلاب(زید عزه)  می فرمایند: الویت با مادری می باشد اما خانه و خانواده نباید مانع فعالیت اجتماعی باشد، بلکه باید تعادل برقرار شود بین شرایط خانه و فعالیت های اجتماعی. فعالیت اجتماعی عام است و می تواند به صورت مستقیم و غیر مستقیم باشد و حتی فعالیت احتماعی می تواند درآمد زا نباشد و این خود ما هستیم که باید بتوانیم بین خود و فعالیت احتماعی تعادل برقرار کنیم .

ایشان تاکید کردند : یکی از عوامل فرهنگی کاهش فرزند آوری این است که به افراد القا کردنه اند: فرزند کمتر، زندگی بهتر و یا دوتا فرزند کافی است . وقتی این تفکر برای انسان ملکه شد دیگر نمی توان کاری کرد و ما طلاب با نقش های مختلف همسری، مادری و فرزندی باید در زندگی برنامه ریزی کنیم و اولویت را با فرزندآوری قرار دهیم.

 یکی از راه کارها این است که برای خود اهدافی را مشخص کنیم و این اهداف کلی را به اهداف جزئی تر تبدیل کنیم. باید سعی کنیم از اولویت ها و برنامه ریزی انجام شده، خارج نشویم . چرا در زندگی خود فردگرایی، لذت گرایی را حاکم کرده ایم؟ مصرف گرایی و تجمل گرایی ها باعث عقب افتادن در زندگی شده است و باید تفکر را عوض کنیم تا دچار مصرف گرایی نشویم. وقتی ما دچار فردگرایی شویم، فرزند را مانع می بنیم در حالی که برای این افراد نیاز هست الگو سازی شود.

در خاتمه خانم دکتر عاشری بیان کردند: باید باور دینی افراد رشد پیدا کند.  زیرا ضعف باور دینی مانعی است برای فرزند آوری . در ارزش های دینی عمل خوب همیشه در جریان هست . باید بزرگان دین خود را الگو و سرمشق در زندگی خود قرار دهیم تا به هدف اصلی که عبد و بندگی است، دست یابیم.

 

   شنبه 16 مرداد 1400نظر دهید »

آیت الله مجتهدی تهرانی (رحمه الله علیه):

اگر مے‌خواهید در زندگی موفق باشید و از آن لذت ببرید، به پدر و مادرتان نیکی کنید، خصوصاً به مادر، دست او را ببوسید، دل او را به دست آورید.

و بدانید اگر آن‌ها از تو راضی باشند،
خـدا هم از تو راضی خواهد بود و اگر خدایی نکرده آن‌ها را از خود برنجانی خداوند را از خود ناخشنود کرده‌ای.

 

 


موضوعات: اخلاق, عمومی
   دوشنبه 7 تیر 1400نظر دهید »


چهاردهم بهمن ۱۳۵۷

در تمام كشور مردم به اعتصاب عمومي دست زده‌اند. كاركنان ادارات و وزارتخانه‌های مختلف، وزيران و مديران دولت را به محل كار خود راه نمی‌دهند. جواد شهرستانی، شهردار وقت تهران، به ديدار امام مي‌رود و استعفانامه‌اش را به ايشان تسليم مي‌كند و البته دوباره از سوی امام شهردار مي‌شود. بختيار از انتشار اين خبر و احتمال اين‌كه سرمشق ديگر زير دستانش قرار گيرد به شدت مي‌ترسد و طي يك مصاحبه شروع به ناسزاگويی به جواد شهرستانی مي‌كند و ساير كارمندان و مسئولان دولت خويش را تهديد مي‌كند. با همه‌ی اين‌ها شهردار تهران، تنها كسي نبود كه به مدرسه‌ی علوی(محل سكونت امام) روی آورد.




موضوعات: مناسبتها, عمومی
   سه شنبه 14 بهمن 1399نظر دهید »

مدرسه علمیه و موسسه آموزش عالی حوزوی زینبیه به مناسبت سالروز وفات حضرت ام البنین ام العباس سلام الله علیهما السلام و همزمان با هفته تکریم خانواده شهدا نشست فرهنگی با حضور خادم الشهدا حاجیه خانم خمسه و سرکار خانم نوری زاده همسر بزرگوار شهید عبدالله ابوطالبی برگزار نمود.

السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور السَّواطع یا فاطمة بنت حِزام الکِلابیه المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته

در این نشست معنوی که در تاریخ چهارشنبه 8 بهمن 1399 به صورت مجازی و در سامانه سیما برگزار گردید، ابتدا سرکار خانم خمسه با تلاوت آیه شریفه‌ی «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» به زنده بودن شهدا اشاره کرده و عنایاتی که از شهدا بعد از شهادت آنان به فراوانی دیده شده است را، نشانه های روشنی از حیات موثر آنان در زندگی ما برشمردند و فرمودند، ما نیاز داریم تا از شهدا به عنوان چراغ های هدایت در پیچ و خم های گمراه کننده‌ی زندگی بهره مند شویم و از ارتباط موثر با ارواح طیبه ی شهدا برای راه یابی مسیر هدایت و تشخیص حق و باطل استفاده کنیم.

سرکار خانم خمسه در گفتگوی صمیمانه از سرکار خانم نوری زاده همسر بزرگوار شهید ابوطالبی از ویژگی های بارز شهید سوال کردند. سرکار خانم نوری زاده از میان ویژگی های خاص همسر شهیدشان فرمودند ایشان پس از شهادت برادر کوچکترش دائما به ایشان غبطه می خوردند و مشتاق شهادت بودند و دلبستگی خود را از دنیا بریده بودند. از دیگر ویژگی های شهید بزرگوار، آرامش درونی ایشان بود که نشان از طمأنینه حاصل از ایمان و باور قلبی آن شهید عزیز بود.

ایشان سپس چند نمونه از عنایات و توجهاتی که از طرف شهید پس از شهادت به فرزندان عزیزشان شده بود، نقل کردند.
حاجیه خانم خمسه درباره توقعی که قطعاً شهدا، امروز از ما دارند از همسر شهید پرسیدند و ایشان فرمودند ما باید حداقل وصیت نامه های شهدا را بخوانیم و ببینیم آنان در آخرین لحظات زندگی خود که کاملاً از دنیا و تعلقات آن بریده بودند چه توصیه ای کرده اند و با ملاحظه این وصیت نامه ها دیده می شود که کلیدواژه‌ی پر تکرار در غالب وصیت نامه ها توصیه اکید به پشتیبانی از ولایت فقیه است. بنابراین امروز وظیفه اصلی ما ولایتمداری در عمل است.

حاجیه خانم از راههای ارتباط گیری با شهدا سوال کردند و سرکار خانم نوری زاده فرمودند توجه به نوع زندگی آنان و اخلاص عجیب و تلاش فوق العاده آنان در زندگی برای کسب رضایت الهی باید الگو قرار گیرد و نیز می توان با هدیه های معنوی مانند هدیه صلوات به روح ایشان ارتباط عمیقی با آنان برقرار نمود و از عنایات ایشان در زندگی بهره جست.

خانم نوری زاده عواقب غفلت از نام و یاد شهدا را بسیار خطرناک توصیف کردند و فرمودند دشمنان ما می خواهند با کمرنگ کردن نام و یاد شهدا مردم را از مسیری که آنان طی نمودند غافل سازند که البته به حول و قوه الهی هرگز در این کار موفق نخواهند شد. و ما وظیفه داریم به عنوان ادامه دهندگان راه شهدا، زیست شهدایی داشته باشیم و آنان را الگوی خود در این مسیر قرار دهیم.

خانم خمسه نیز تاکید کردند دشمن به شدت از فرهنگ شهادت که شاخصه بارز نیروی مسلمان انقلابی است می ترسد چراکه ملتی که فرهنگ شهادت با تارو پودش گره خورده، دیگر زیربار ذلت نمی رود و نمی شود این چنین ملتی را از چیزی ترساند.

همچنین ایشان تاکید کردند، کسی لیاقت شهادت پیدا می کند که در زندگی شهیدوار زندگی کند.

در آخر برنامه زیاتنامه ام العباس خانم ام البنین سلام الله علیها زیارت شد.

 

   چهارشنبه 8 بهمن 1399نظر دهید »

حکمت 59 نهج البلاغه: ارزش نصیحت و نصیحت کننده

 

وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ حَذَّرَكَ كَمَنْ بَشَّرَكَ.

 

و فرمود (علیه السلام): آنكه تو را از چيزى بر حذر مى دارد، همانند كسى است كه تو را مژده اى مى رساند.

 

هشدارى كه بشارت است!


امام(عليه السلام) با هشدارى بجا در اين سخن كوتاه و گرانمايه به اهميت هشدارهاى بجا و سودمند پرداخته مى فرمايد: «كسى كه تو را (از امورى كه خطرناك است) بترساند همچون كسى است كه به تو بشارت دهد (به امورى كه مايه سرور و خوشحالى است)»; (مَنْ حَذَّرَكَ كَمَنْ بَشَّرَكَ).
در مصادر نهج البلاغه در ذيل اين حديث شريف افزون بر ذكر مدارك، نكته قابل ملاحظه اى آمده كه مى گويد: تحذير شناساندن انسان به چيزى است كه مصلحت او در آن است و زيان و خطر را از او دفع مى كند و اينكه امام مى فرمايد چنين كسى مانند كسى است كه به تو بشارت مى دهد مفهومش اين است كه بايد از اين هشدارها همان گونه خوشحال شوى كه از خبرهاى مسرت بخش خوشحال مى شوى و بايد از چنين كسى همان گونه تشكر كنى كه از بشارت دهنده تشكر مى كنى، زيرا او اگر خير تو را نمى خواست به تو هشدار نمى داد و از افتادن در شر برحذر نمى داشت.
تحذير به معناى ترساندن و هشدار دادن در برابر خطرات قطعى يا احتمالى است و تبشير به معناى بشارت دادن در برابر پيروزى هاست. از آنجا كه پرهيز از خطرات خود يك پيروزى بزرگ است امام مى فرمايد: كسى كه تو را از خطر و ضرر قطعى يا احتمالى برحذر مى دارد مانند كسى است كه تو را بشارت دهد به امورى كه مايه خوشحالى توست. بنابراين، دوستان خوب كسانى هستند كه هم انسان را نسبت به پيروزى ها دلگرم سازند و هم نسبت به خطرات آگاه نمايند و اين كه يكى از حقوق مؤمنان بر يكديگر نصيحت شمرده شده اشاره به همين گونه هشدارهاست، بلكه گاه مى شود برحذر داشتن و هشدار دادن به خطرها اثرات مهم ترى از بشارت ها دارد، زيرا بشارت دهنده بسيار مى شود كه به كارهاى نيك انجام شده و پيروزى ها بشارت مى دهد، بشارتى كه تغييرى در سرنوشت نخواهد داشت; ولى تحذيركننده هميشه پيش از خطر هشدار مى دهد و چه بسا سبب برطرف شدن خطرات مهمى مى گردد. پيام اين گفتار حكيمانه مولا اين است كه هنگام ترساندن و برحذر داشتن نسبت به خطرات نه تنها ناراحت نشويد، بلكه آن را به منزله يك بشارت براى خود تلقى كنيد.
در حديثى در كتاب شريف كافى از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم كه به يكى از ياران خود فرمود: «اِتَّبِعْ مَنْ يُبْكيكَ وهُو لَكَ ناصِحٌ وَلا تَتَّبِع مَن يُضحِكَكَ وَهُو لَكَ غاشٍّ; (1) از كسى پيروى كن كه تو را مى گرياند ولى خيرخواه توست از كسى كه تو را مى خنداند اما به تو دروغ مى گويد و حقايق را وارونه نشان مى دهد، پيروى مكن».(2)
*****
پی نوشت:
(1). کافى، ج2، ص 638، ح 2.
(2). سند گفتار حکیمانه: نویسنده مصادر نهج البلاغه مرحوم خطیب مى گوید این جمله حکمت آمیز را طرطوشى در کتاب سراج الملوک و آمدى در کتاب غررالحکم آورده، هر چند این دو نویسنده بعد از مرحوم سیّد رضى مى زیسته اند ولى آمدى چیزى افزون بر آنچه در نهج البلاغه است آورده که نشان مى دهد از منبع دیگرى آن را گرفته است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 51).

   سه شنبه 23 دی 1399نظر دهید »

 

 

 

   چهارشنبه 3 دی 1399نظر دهید »

به گزارش معاونت فرهنگی مدرسه علمیه و موسسه آموزش عالی حوزوی زینبیه کرج مراسم جشن مجازی به مناسبت میلاد با سعادت عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها در شب میلاد این بانوی اسوه صبر و صلابت در تاریخ 29/9/1399 برگزار گردید.
 
این مراسم با تلاوت قرآن توسط قاری بین المللی جناب آقای آقایی آغاز شد. سپس ایشان به مولودی خوانی در این شب عزیز پرداختند .
سپس حجه الاسلام و المسلمین میلانی نژاد پس از توسل به ساحت مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به ایراد سخنرانی با موضوع مقامات و کرامات حضرت زینب کبری سلام الله علیها و شخصیت بزرگ این بانو و نیز نقش وجایگاه پرستاران پرداختند.
ایشان فرمودند: همه مستحضرند که حضرت زینب سلام الله علیها معروف به صبر هستند. صبر تقسیم بندی های متداولی دارد مثل صبر بر معصیت، صبر بر مصیبت و صبر بر طاعت. ولی موضوع بحث امشب ما صبر در قرآن است. صبر فقط در این موارد نیست بلکه صبر در حوزه سیاسی همان جبهه مقاومت است و در حوزه اجتماعی از آن تعبیر به ظرفیت می‌شود. و در همه موارد صبر مثبت، موضوع مورد توجه ما خواهد بود نه صبر از روی ناچاری و …
در آیه 7 سوره مدثر خداوند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، می فرماید« به خاطر خدا صبر کن». چراکه پیامبر اکرم در معرض انواع آزارهای زبانی و بدنی و… قرار داشتند و خداوند به پیامبر اکرم امر می‌کند که به خاطر خدا صبر نماید.
ایشان به عنوان نمونه ای از صبر در دوران معاصر به سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی اشاره کردند و فرمودند: این همه نیرویی که فردی مثل حاج قاسم سلیمانی دارد یک جهتش بخاطر صبر و تحمل بالا ی او همچنین بخاطر الهی بودن مقاومت او بود.
ایشان در ادامه افزودند: یکی دیگر از صبرها، صبر بر حکم خداست. ( فاصبر لحکم ربک) خداوند دستور داده است بر صبر براحکام الهی مانند صبر درکسب حلال. اگر انسان مومن برای خدا صبر کند، مشمول وعده های بسیارعجیبی به صابران خواهد بود که خداوند در قرآن به صابران داده است.
ایشان ضمن اشاره به آیه 128سوره اعراف فرمودند برای ایجاد صبر در وجودمان باید از خداوند کمک بخواهیم. وقتی امیرالمومنین در نیمه های شب می خواست بدن مطهر صدیقه طاهره را به خاک بسپارد، پس از اقامه نماز از خداوند طلب صبر نمود.
«فاصبر ان وعد الله حق» آدم های ضعیف و دنیاپرست باعث نشوند که تو مسیرت را گم کنی.کثرت جبهه باطل باعث نشود که تو صبرت را از دست بدهی.چراکه وعده خداوند در اجر به صابران وعده حق است. «ان العاقبه للمتقین» صبر کن که عاقبت با پرهیزکاران است. نمونه روشن آن صبر حضرت یوسف علیه السلام بر مصائب فراوانش است که او را در دنیا و آخرت به مقامات بالا رسانید و او را عزیز کرد.
در ادامه استاد میلانی نژاد به جایگاه پرستاری اشاره کرده و فرمودند: در کتاب ثواب الاعمال صفحه 289 از پیامبر اکرم نقل شده است که :«هرکس از یک بیماری یک شبانه روز پرستاری کند با ابراهیم خلیل محشور می شودو از پل صراط به آسانی عبور می کند». کسی که در رفع مشکلات بیمار و رفع حاجت بیماری بکوشد، حتی اگر از خویشان و افراد خانواده خودش باشد، شامل این مقامات می شود.
در روایت هست که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در زمانی که امیرالمومنین بیمار و تب دار بودند، شب تا صبح بر بالین آن حضرت به پرستاری و دعا پرداختند. امام سجاد می فرماید عمه ام زینب از من پرستاری کرد.، در شبی که فردای آن روز پدرم به شهادت رسید، در حالی که در تب می سوختم، عمه ام از من پرستاری کرد. جایگاه حضرت زینب آنچنان بالاست که امام معصوم به ایشان التماس دعا می گوید.
استاد میلانی نژاد در انتها از خداوند متعال برای همه خواهران خواستار زندگی مجاهدانه و صبورانه در همه عرصه ها شدند.
پس از سخنرانی حجه الاسلام و المسلمین میلانی نژاد زیارتنامه حضرت زینب علیها سلام قرائت گردید و بعد از آن اهدا صلوات به وجود مبارک دخت امیرالمومنین زینب کبری صورت گرفت.
در برنامه از بین شرکت کنندگان دو نفر هم به قید قرعه انتخاب شدند که شرکت کنندگان برای برآورده شدن حاجات قلبی ایشان، 100 صلوات هدیه نمایند. در آخر برنامه خانم دکتر عبدلی مدیر محترم مدرسه و موسسه زینبیه به قرائت شعری در مدح حضرت زینب پرداختند. و در خاتمه برنامه هم به دو نفر از شرکت کنندگان که نام زینب داشتند هدیه ای تقدیم شد.در این برنامه، برنده مسابقه دلنوشته مربوط به هفته بسیج نیز اعلام گردید.

 

 

   یکشنبه 30 آذر 1399نظر دهید »

 

 

 


 دختر شهید سلیمانی: بین بایدن و ترامپ تفاوتی وجود ندارد

زینب سلیمانی در مصاحبه با راشاتودی: ترامپ دستور داد پدر من را ترور کنند و بایدن نیز از این اقدام حمایت کرده. هردوی آن‌ها از یک سیاست مشخص پیروی می‌کنند.

بعد از ترور پدرم، آمریکا تصور می‌کرد همه‌چیز متوقف می‌شود، اما اشتباه می‌کنند؛ این تازه اول راه است.



   چهارشنبه 26 آذر 1399نظر دهید »


مکتب سردار کریمان

دانشجو باتقوا به حکمت می رسد


آن زمان که حضرت امام به گورباچف گفت: من صدای شکستن استخوان کمونیسم را می‌شنوم، این حکمت ایشان را می‌رساند، ایشان صدایی را با هزاران کیلومتر فاصله از شوروی می‌شنید،اما گورباچف در دل مسند حکومت شوروی این صدا را نمی‌شنید و این معنای حکمت بوده که برگرفته از تقوا است و فقط مختص معصومان و اولیای الهی نیست حتی شما دانشجویان می‌توانید اگر تقوا پیشه کنید به حکمت برسید.

شهید حاج قاسم سلیماني. ۱۳۹۵/۱۲/۱۵در دانشگاه کرمان

   چهارشنبه 19 آذر 1399نظر دهید »

پند شیطان به حضرت موسی علیه السلام

شیطان به حضور حضرت موسی علیه السلام آمد و گفت:
میخواهی تو را هزار و سه پند بیاموزم
فرمود: آنچه که مےدانی من بیشتر مےدانم، نیازی به پند تو ندارم.
جبرئیل امین، نازل شد و عرض کرد: یا موسی خداوند مےفرماید: هزار پند او فریب است اما سه پند او را بشنو.
حضرت موسی به شیطان فرمود: سه پند از هزار و سه پندت را بگو. شیطان گفت:

❶ چنانچه در خاطرت انجام دادن کار نیکی را گذراندی، زود شتاب کن وگرنه تو را پشیمان میکنم.

❷ اگر با زن بیگانه و نامحرم نشستی، غافل از من مباش! که تو را به زنا وادار میکنم.

❸ چون غضب بر تو مستولی شد، جای خود را عوض کن وگرنه فتنه به پا میکنم.

اکنون که تو را سه پند دادم تو هم از خدا بخواه تا مورد آمرزش و رحمتش قرار گیرم. موسی بن عمران خواسته وی را به عرض خداوند رسانید، ندا رسید :
یا موسی! شرط آمرزش شیطان این است که برود روی قبر آدم و او را سجده کند. حضرت موسی امر پروردگار را به وی فرمود.
شیطان گفت:
یا موسی من موقع زنده بودن آدم وی را سجده نکردم، چگونه حالا حاضر میشوم،
خاک قبر او را سجده کنم!؟

منبع:  کتاب قصص الله، جلد ۱

 


   سه شنبه 18 آذر 1399نظر دهید »

راز عزتمندی «حاج قاسم سلیمانی» از زبان یک رزمنده

سردار «حسین معروفی» با بیان خاطره‌اش از اینکه مهمان خانه شهید «قاسم سلیمانی» شده بود، اظهار داشت: رفاقت من و حاج قاسم خیلی عمیق بود، هرچند وقت یک بار به خانه همدیگر رفت و آمد داشتیم. یک روز خسته و کوفته از اداره برگشتم. نگاهی به موبایلم انداختم تا ساعت را چک کنم که متوجه شدم از طرف حاج قاسم تماس داشتم. سریع تماس گرفتم و حاجی بدون معطلی گفت: «حاج حسین کجایی؟» سلام علیک کردم که حاجی ادامه داد: «امشب همراه خانواده تشریف بیاورید. سفره‌ای کوچک انداخته‌ایم تا دور هم باشیم.»

بدون وقفه قبول کردم. نزدیک اذان مغرب رسیدیم منزل حاجی. نماز را به امامت حاج قاسم خواندیم و برای شام غذایی که همسرشان پخته بود را خوردیم. بعد از شام با ایشان نشستیم به خاطره‌بازی دوران جنگ؛ اندکی من می‌گفتم و اندکی حاج قاسم.

دیر وقت شده بود که گفتم: «شرمنده، خیلی دیر وقته بیشتر از این مزاحمتان نمی‌شویم.» سردار نگاهی کرد و با لبخند گفت: «کجا این وقت شب؟ امشب را پیش ما باشید.» با گرفتن رضایت چشمی از همسرم به حاجی رو کردم و گفتم: «چه سعادتی بیشتر از این». حاج قاسم از جایش برخاست و از اتاقی برایمان پتو و تشک نو آورد و در اتاق دیگری برایمان جا انداخت.

از بس روز خسته‌کننده‌ای داشتم، تا پلک روی هم گذاشتم خوابم برد. ناگهان با صدای گریه مردانه از خواب پریدم. سر در گم بودم. نمی‌دانستم این‌جا کجاست و ساعت چند است! فقط صدای گریه مردانه از دور به گوشم می‌رسید. دستم را به چشمانم کشیدم و بعد از اینکه کمی سرحال شدم، اطرافم را نگاه کردم و با خودم گفتم «یعنی کیست که این وقت شب اینطوری گریه می‌کند!» با دقت گوش کردم، صدای حاجی بود. با خدایش می‌گفت «الهی العفو الهی العفو الهی العفو» سرم را چرخاندم و ساعت را نگاه کردم، درست ۲۰ دقیقه مانده بود به اذان صبح…

 

   سه شنبه 18 آذر 13991 نظر »


 رهبر انقلاب: مردم از نظر معیشت دچار مشکلات هستند اما همه این مشکلات قابل حل است

من عقیده ندارم که مسئولان در زمینه مسائل اقتصادی تلاش نمی‌کنند. تلاش‌های زیاد و خوبی انجام شده است.

البته در برخی از بخش‌های اقتصادی اشکال وجود دارد و توان مدیریتی ضعیف است. 99/7/21

 

 

 

 

   سه شنبه 22 مهر 1399نظر دهید »



حاج قاسم سلیمانی: همان دختر کم‌حجاب دختر من است

من و آدم‌های خودم. من و رفقای خودم. من و مریدهای خودم. این بی‌حجاب است، این باحجاب است. این چپ است، آن راست است، این اصلاح‌طلب است، او اصولگراست، خب پس چه کسی را می‌خواهید حفظ کنید؟ همان دختر کم‌حجاب دختر من است. دختر ما و شماست؛ نه دختر خاص من و شما… اما جامعه ماست…

 



   سه شنبه 22 مهر 1399نظر دهید »


 

سفارش های لقمان به فرزندش:

پسرم! خروس از تو زیرک تر نباشد و نگهداری اش به «نماز» از تو بیشتر نباشد، آیا نمی بینی آنرا در سحرها و هنگامیکه برای نماز اذان گفته می شود صدایش را بلند می کند، در حالیکه تو در خوابی؟

پسرم!

هرکس مالک زبانش نباشد، پشیمان می شود
و هرکس جدال زیاد کند، فحش می شنود.
و هرکس در جاهای بد برود، به او تهمت زده می شود.
و هرکس رفیق همراه بد باشد، سالم نمی ماند.
هرکس هم نشینی دانشمند را کند غنیمت دانش می برد.

پسرکم! «توبه» را عقب نینداز؛
زیرا که مرگ، ناگهان فرا می رسد . . .


 إرشادالقلوب دیلمی،ج1، ص176



   سه شنبه 15 مهر 1399نظر دهید »

 

نقش زنان در دوران دفاع مقدس

یکی از عرصه هایی که زنان به خوبی در آن نقش خود را ایفا نمودند، حضور در دوران دفاع مقدس است. با شروع جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ زنان به عنوان بخش قابل توجهی از جمعیت کشور، وظیفه خود را برای حفظ میهن از تجاوز دشمن به نحو مطلوب انجام دادند و با توجه به شرایط موجود به ایفای نقش خود پرداختند. اینان سربازان گمنامی بودند که بار سنگین تدارکات جبهه جنگ و برخی وظایف دیگر را بردوش می کشیدند. هجوم یک باره دشمن به مناطق مرزی و هم چنین بمباران های هوایی به شهرها ایجاب می نمود که زنان به صورت مستقیم در مناطق جنگی حضور پیداکنند.

نقش رزمی زنان در دفاع مقدس

اولین مسئولیتی که زنان در دفاع مقدس، به صورت خودجوش و همپای مردان بر عهده گرفتند، جنگیدن با دشمن بعثی در جنوب و مزدوران داخلی در کردستان بود، حتی آنان، کوکتل مولوتف ساختند، تا به جنگ تانک های عراقی بروند که قصد داشتند از مرز شلمچه بگذرند. البته تهیه و به کار بردن کوکتل مولوتف، ابتدایی ترین کار رزمی خواهران و زنان به شمار می آمد، بعدها آن ها خود را به سلاح مجهز کردند تا مردانه با دشمن بجنگند، روایت هایی از راویان، از جمله :

در قبرستان خرمشهر زن ۶۵ ساله ای را دیدم که تفنگ ام یک بر دوش داشت. گفتم: مادر چه می کنی؟ گفت: پسر و دخترم آنقدر جنگیدند تا شهید شدند و اینجا خفته اند. می روم راه شان را ادامه دهم، هر چه او را منع کردم، نپذیرفت و گفت: باید از دینم دفاع کنم. این تنها وظیفه شما پسرانم نیست، بلکه وظیفه من هم هست، جنگید و سرانجام با ترکش خمپاره شهید شد.

 

 

زنان رزمنده در خرمشهر، کارهای دیگری را نیز بر عهده داشتند که مراقبت از تسلیحات، تسلیح رزمندگان، نگهبانی از پیکر

شهداء، توزیع سلاح بین رزمندگان از آن جمله بوده است. در جبهه های دیگر هم وضع به همین صورت بود. مثلاً:

ـ در گیلان غرب، یک زن، چند سرباز عراقی و در شادگان، چهار شیر زن، هشت سرباز بعثی را به اسارت درآوردند.

ـ خانم فاطمه نواب صفوی، به همراه گروه چریکی شهید چمران و در ناحیه سوسنگرد، اسلحه به دست گرفت و جنگید.

ـ یک زن سوسنگردی با آرد مسموم نان پخت و با آن تعدادی از عراقی ها را از پای درآورد.

ـ و باز در این شهر مادر شهید الحانی، یازده سرباز عراقی را به خانه اش دعوت می کند، به آنها غذا می دهد، و زمانی که آن ها به استراحت پرداختند و به خواب رفتند، در اتاق را قفل می کند و بسیجی ها را با خبر می سازد، و خود او هم با چوب دستی به جان بعثی ها افتاد. داستان این زن شجاع را مقام معظم رهبری، این گونه نقل کرده است:

«به خاطر دارم در سوسنگرد خانم عرب مُسنی زندگی می کرد که همسرش نابینا بود. ایشان با وجود این که چهل پنجاه سال داشت، خیلی شجاعانه و در حقیقت مردوار از شهر دفاع می کرد. معروف بود که با چوب دستی، چند سرباز عراقی را از پا انداخته است.

صحنه های رزم زنان، اگرچه اندک بود، ولی اولاً تا پایان دفاع مقدس کم و بیش ادامه یافت، و ثانیاً، تأثیر عمیقی بر روحیه رزمندگان داشت. به علاوه، زنان نقش های اطلاعات رزمی فراوانی را انجام دادند. خانم حورسی از مدافعان خرمشهر در این باره می گوید: «ما از آن لحظه ای که به نیروهای شناسایی ملحق شدیم، کار شناسایی دشمن، خنثی کردن بمب، شناسایی ضد انقلاب و پیدا کردن رد پای آن ها در شهر و روستاها را دنبال کردیم. نوع دیگری از کار اطلاعاتی و امنیتی را خواهران بسیجی انجام می دادند، مثلا آن ها در لباس امدادگر و پرستار به شناسایی منافقینی دست می زدند که به صورت ناشناس به بیمارستان ها سر می زدند، تا به تعداد شهداء و مجروحان جنگ و… دست پیدا کنند، و آن را در اختیار عراق قرار دهند.

 

منبع: سایت معاونت امور زنان و خانواده

   یکشنبه 6 مهر 1399نظر دهید »

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم، ارحم‌‌الراحمين، رب‌العالمين و صلي‌الله علي محمد واله‌الطاهرين، انالله و انااليه راجعون.

هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق‌الله و رسوله. اللهم زدنا ايماناً و ارحمنا. اشهد ان لااله‌الا الله وحده لا شريك له و أن محمّداً عبده و رسوله ارسله بالهدي و دين‌الحق و ان الصديقة‌ الطاهره فاطمه‌الزهرا، سيده نسا العالمين و أن علياً أميرالمؤمنين و الحسن و الحسين و علي‌بن‌الحسين و محمّد‌بن‌علي و جعفربن‌محمّد و موسي‌بن‌جعفر و علي‌بن‌موسي و محمّد‌بن‌علي و علي‌بن‌محمّد و الحسن‌بن‌علي و الحجه‌القائم‌المنتظر صلوات‌الله و سلامه عليهم ائمتي و سادتي و موالي بهم اتولي و من اعدائهم اتبر و أن‌الموت و النشور حق و الساعة آتية لاريب فيها و أن‌الجنة و النار حق. اللهم أدخلنا جنتك برحمتك و جنّبنا و احفظنا من عذابك بلطفك و احسانك يا لطيفاً بعباده يا أرحم الراحمين.

خداوندا! اين تو هستي كه قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولايتت قرار دادي. خدايا! تو خود مي‌داني كه همواره آماده بوده‌ام آنچه را كه تو خود به من دادي، در راه عشقي كه به راهت دارم، نثار كنم. اگر اين نبود، آن هم خواست تو بود.

پروردگارا! رفتن در دست تو است؛ من نمي‌دانم چه موقع خواهم رفت ولي مي‌دانم كه از تو بايد بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهي و آن قدر با دشمنان قسم‌خورده‌ات بجنگم تا به فيض شهادت برسم.

 

 

 

از پدر و مادرم كه حق بزرگي بر گردنم دارند، مي‌خواهم كه مرا ببخشند؛ من نيز همواره برايشان دعا كرده‌ام كه عاقبت به خير شوند. از همسر گرامي و فداكار و فرزندانم مي‌خواهم كه مرا ببخشند كه كمتر توانسته‌ام به آنها برسم و بيشتر مي‌خواهم وقف راهي باشم كه خداوند متعال به امت زمان ما عطا فرموده است.

آنچه از دنيا برايم باقي مي‌ماند، حق است كه در اختيار همسرم قرار گيرد. از همه آنهايي كه از من بد ديده‌اند، مي‌خواهم كه مرا به بزرگي خودشان ببخشند و بالاخره از مردان مخلص خودم به ويژه حاج آقا امير رنجبر نيكدل، استدعا دارم در غياب من به امور حساب و كتاب من برسند و با برادران ديگر چون جناب سرهنگ حاج آقا آذريون و تيمسار حاج آقا آراسته در اين باب، تشريك مساعي نمايند.

خداوندا! ولي امرت حضرت آيت‌الله خامنه‌اي را تا ظهور حضرت مهدي (عج) زنده، پاينده و موفق بدار. آمين يا رب العالمين.

   یکشنبه 30 شهریور 13991 نظر »

بی ‌تردید واقعه غدیر خم فقط یک رویداد تاریخی نیست. بلکه حادثه ‌ای بزرگ برای حفظ دستاوردهای بعثت همه­ پیامبران الهی و خصوصاً پیامبر (ص) قلمداد می ‌شود. به تعبیر دقیق‌تر استمرار خط و آموزه‌ های نبوت است که جریان رسالت را به امامت پیوند می ‌دهد و در تعیین صحیح مسیر اسلام و مسلمانان نقش محوری و اساسی دارد. زیرا حفظ دستاوردهای رسالت و فهم دقیق از قرآن مجید بدون پیام غدیر ممکن نیست. به مناسبت در پیش بودن عید سعید غدیر خم و اهمیت و جایگاه این عید بزرگ به بازخوانی بیانات علما و مراجع عظام تقلید درباره آن می ‌پردازیم که در ادامه می ‌آید:

آیت‌الله ‌العظمی حسین نوری همدانی


غدیر پاسخ عقلی به مباحث توحیدی است و امامت بخش اصلی اعتقاد به توحید است و جامعه بدون امامت و ولایت نابود شدنی است. عید غدیر عیدی تاریخی و سرنوشت‌ ساز تا روز قیامت به شمار می‌‌آید. امامت و غدیر یک موضوع مهم توحیدی است. امام علی (ع) تکمیل‌کننده نبوت و هدایت انسان‌ ها بودند بنابراین شناخت این خیمه ‌گاه و ستون اصلی دین، جزو ضروریات است. باید مواظب غدیر باشیم تا همانند زمان‌ های گذشته در شناخت و معرفی آن انحراف ایجاد نکنند، زیرا غدیر موضوع اصلی شیعه است.

آیت‌الله ‌العظمی سیدمحمدعلی علوی گرگانی


این روز (عید غدیر) از اعیاد بزرگ اسلامی و مذهبی ما است و بلکه طبق برخی روایات بزرگترین عید است و چرا این گونه نباشد در حالی که اصل قبولی تمام اعمال ولایت است و این روز نیز عید ولایت است.

مرحوم آیت‌الله ‌العظمی محمدعلی اراکی


به طور قطع و یقین مولائی که حضرت رسول‌الله الاعظم فرمودند به معنای سرپرستی و ولایت است و اگر به معنای دوستی باشد جمله غلط است، یعنی «کسی که من دوست او هستم این علی هم و باید دوست او باشد»، این جمله تکلیف است برای علی نه برای مردم و اگر رسول‌الله می‌ خواستند تکلیف مردم را روشن کنند باید می‌ فرمودند: « من کان مولای فلیکن مولا علی» یعنی کسی که دوست من است باید دوست علی باشد».

مرحوم آیت‌الله العظمی محمدتقی بهجت


عیدی که از همه اعیاد بالاتر است عید ولایت، عید غدیر خم است. چه طور این عید بالاتر است؟ به اعتبار این که «چون که صد آمد نود هم پیش ماست.»

بعید نیست استحباب جماعت در نماز عید غدیر، که به امید مطلوبیت خوانده شود.

مرحوم آیت‌الله العظمی میرزا جواد تبریزی


از آن نظر که ولایت افضل واجب اعمال است، عید غدیر افضل از اعیاد مذهبی دیگر است و باید به آن اهمیت بیشتر داده شود و اختصاص به ملت خاص ندارد، عید امت اسلام است.

مرحوم علامه سیدمحمدحسین طباطبایی


پیامبر اسلام در غدیرخم با معرفی علی(ع) به عنوان متصدی اسلام، اندیشه معاندان را باطل کرد و فرمود: الله ‌اکبر از کامل شدن دین و تمام شدن نعمت و رضایت خدا و ولایت علی (ع) بعد از من. غدیر آغاز خروج جامعه انسانی از تاریکی جهل و تیرگی و جهالت عملی و ورود به فضای روشن دانش و صحنه منوّر بینشی است که همان هدف اصیل بعثت رسول مکرم اسلام است.

آیت‌الله شهید مرتضی مطهری


در آن روز (غدیر) جریانی رخ داده که آن قدر با اهمیت است که آن را مکمل دین و متمم نعمت خدا بر بشر شمرده است. آن موضوعی که بتواند نامش مکمل دین و متمم نعمت و آن چیزی باشد که با نبودنش، اسلام، اسلام نیست، چه بوده است؟ «… از آیاتی که در این مورد (امامت در قرآن) در سوره مائده وارد شده یکی این آیه است: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته (سوره مائده، آیه ۶۷). سوره مائده به اتفاق شیعه و سنی، آخرین سوره ‌ای است که بر پیغمبر‌(ص) نازل شده.

شیعه سؤال می ‌کند: این دستوری (آیه ۶۷ سوره مائده) که جزء آخرین دستورها است و آن قدر مهم است که اگر پیغمبر(ص) آن را ابلاغ نکند، همه گذشته‌ ها کان لم یکن (هیچ و پوچ) است، چیست؟ ما می ‌گوییم آن موضوع، مسأله امامت است که اگر نباشد، همه چیز کان لم یکن است، یعنی شیرازه اسلام از هم می ‌پاشد. شیعه از کمالات و روایات خود اهل تسنن دلیل می آورد که این آیه (آیه ۶۷ سوره مائده) در غدیرخم نازل شده است. غدیر در همه قرن‌ ها در ادب و فرهنگ مردم حضور داشته است. (الغدیر) از جنبه ادبی هم استفاده کرده است، چون در هر عصری هر مطلبی که در میان مردم وجود داشته باشد، شعر آن را منعکس می ‌کنند. در هر قرنی ما می ‌بینیم که مسأله غدیر، جزء ادبیات آن قرن است بنابراین، چگونه می ‌توانیم این حدیث را انکار کنیم؟

مرحوم آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی


گسترش فرهنگ غدیر، موهبتی بی ‌بدیل در وادی هدایت و سعادت بشریت است. تجلیات غدیر باید در مراکز تشیع و در جهان اسلام متبلور شود. غدیر روز استمرار رسالت و روز امامی است که ما را به راه مستقیم فضیلت، اخلاق، اعتقاد، نیروی بصیرت و اراده هدایت کرده است. امام خمینی (ره) غدیر را معیار حکومت جمهوری اسلامی می ‌دانست. زیرا ادامه پیام غدیر، امامت حضرت ولی‌عصر(عج) است. آنچه که به طور قطع و یقین ما را به خداوند می‌ رساند کسی نیست جز امام برحق و معصوم و راهی نیست جز راه ولایت و امامت و این جمله در سایه وحدت دینی تحقق پیدا می ‌کند. امام علی(ع) از آن چنان جایگاه رفیعی در تاریخ اسلام برخوردار هستند که بخش اعظمی از آیات و روایات اسلامی در خصوص مقام والای ایشان نازل و بیان شده است.

مرحوم آیت‌الله محمدرضا مهدوی ‌کنی


قدر ندانستن نعمت بزرگ ولایت و غدیر، عامل اصلی تسلط دشمنان بر مسلمین است. در مسأله غدیر آنچه که در تاریخ مؤثر بوده است جنبه اثباتی این قضیه است؛ تبلیغ یعنی رساندن پیام همان ‌طور که پیامبر اکرم (ص) در روز هجدهم ذی‌الحجه مأمور به تبلیغ می ‌شوند به طوری که خداوند متعال فرموده است اگر تبلیغ نکنی اصل رسالت به مردم نرسیده است. برای رساندن جایگاه دین تنها «رسالت نبی» کافی نیست «ولایت ولی» هم لازم است. امام خمینی (ره ) در عین این که منادی اتحاد بین مسلمانان بودند؛ تأکید بر شناساندن غدیر داشتند. بر تک تک ما وظیفه است که با توجه به امکانات در راه شناساندن ولایت ایثار کنیم و زحمت بکشیم.

 

منبع: سایت حوزه

   سه شنبه 14 مرداد 1399نظر دهید »

مسأله‌ غدیر و تعیین امیرالمؤمنین (ع) به عنوان ولى ‌امر امت اسلامى از سوى پیامبر مکرم اسلام (ص) یک حادثه‌ بسیار بزرگ و پر معناست؛ در حقیقت دخالت نبى مکرم در امر مدیریت جامعه است. معناى این حرکت که در روز هجدهم ذى ‌الحجه سال دهم هجرت اتفاق افتاد، این است که اسلام به مسأله‌ مدیریت جامعه به چشم اهمیت نگاه مى‌کند. این ‌طور نیست که امر مدیریت در نظام اسلامى و جامعه‌ اسلامى، رها و بى‌اعتنا باشد. در باب غدیر، انسان از ابعاد گوناگونی می ‌تواند نظر بیندازد و بهره معنوی و فکری بگیرد. مشکل بشریت امروز، در حقیقت فقدان عدالت و اسلام و حکومت علوی و روش و منهاج امیرالمؤمنین (ع) است. حقیقتاً مسلمین عالم می ‌توانند از همین حادثه غدیر، وسیله ‌ای برای رشد و هدایت وافی و اکمل جهان اسلام پیدا کنند. غدیر نتیجه فضایل، مزایا و کمالات آن حضرت (ع) بود. غدیر یک مفهوم مترقی و نجات بخش است. غدیر یک مسأله اسلامی است، یک مسأله فقط شیعی نیست.

بی ‌تردید واقعه غدیر خم فقط یک رویداد تاریخی نیست. بلکه حادثه ‌ای بزرگ برای حفظ دستاوردهای بعثت همه­ پیامبران الهی و خصوصاً پیامبر (ص) قلمداد می ‌شود. به تعبیر دقیق‌تر استمرار خط و آموزه‌ های نبوت است که جریان رسالت را به امامت پیوند می ‌دهد و در تعیین صحیح مسیر اسلام و مسلمانان نقش محوری و اساسی دارد. زیرا حفظ دستاوردهای رسالت و فهم دقیق از قرآن مجید بدون پیام غدیر ممکن نیست. به مناسبت در پیش بودن عید سعید غدیر خم و اهمیت و جایگاه این عید بزرگ به بازخوانی بیانات علما و مراجع عظام تقلید درباره آن می ‌پردازیم که در ادامه می ‌آید:

 

مرحوم آیت‌الله العظمی سیدروح‌الله خمینی


مسأله غدیر، مسأله ‌ای نیست که بنفسه برای حضرت امیر (ع) یک مسأله ‌ای پیش بیاورد، حضرت امیر مسأله غدیر را ایجاد کرده است. آن وجود شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده است که غدیر پیش بیاید. غدیر برای حضرت امیر (ع) ارزش ندارد؛ آنکه ارزش دارد خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غدیر آمده است.

ولایتی که در حدیث غدیر است که به معنای حکومت است و به معنای مقام معنوی.
غدیر یک مسأله روز است. غدیر یعنی نباید دین را از سیاست جدا کرد. حکومت آمیخته با سیاست است و حکومت صالح و عادل، عین اسلام و دین است. آنان که سیاست را از دین جدا می ‌دانند، در حقییقت منکر غدیر هستند. قضیه غدیر، قضیه جعل حکومت است. این است که قابل نصب است و الا مقامات معنوی قابل نصب نیست.

 

آیت‌‌الله العظمی سید علی خامنه ‌ای


مسأله‌ غدیر و تعیین امیرالمؤمنین (ع) به عنوان ولى ‌امر امت اسلامى از سوى پیامبر مکرم اسلام (ص) یک حادثه‌ بسیار بزرگ و پر معناست؛ در حقیقت دخالت نبى مکرم در امر مدیریت جامعه است. معناى این حرکت که در روز هجدهم ذى ‌الحجه سال دهم هجرت اتفاق افتاد، این است که اسلام به مسأله‌ مدیریت جامعه به چشم اهمیت نگاه مى‌کند. این ‌طور نیست که امر مدیریت در نظام اسلامى و جامعه‌ اسلامى، رها و بى‌اعتنا باشد. در باب غدیر، انسان از ابعاد گوناگونی می ‌تواند نظر بیندازد و بهره معنوی و فکری بگیرد. مشکل بشریت امروز، در حقیقت فقدان عدالت  و اسلام و حکومت علوی و روش و منهاج امیرالمؤمنین (ع) است. حقیقتاً مسلمین عالم می ‌توانند از همین حادثه غدیر، وسیله ‌ای برای رشد و هدایت وافی و اکمل جهان اسلام پیدا کنند. غدیر نتیجه فضایل، مزایا و کمالات آن حضرت (ع) بود. غدیر یک مفهوم مترقی و نجات بخش است. غدیر یک مسأله اسلامی است، یک مسأله فقط شیعی نیست.

 

آیت‌الله ‌العظمی سیدعلی حسینی سیستانی


شیعه باید از حقوق اجتماعی و سیاسی اهل سنت پیش از خود آن‌ها دفاع کند … من همیشه گفته و می ‌گویم که نگویید برادران اهل سنت، بلکه بگویید «اهل سنت ما». شکی نیست که عید غدیر از اعظم اعیاد است.

 

آیت‌الله ‌العظمی لطف‌الله صافی گلپایگانی


مکتب غدیر مکتب جهاد، مکتب ایمان، مکتب قرآن و مکتب همه انبیاء است. باید غدیر در تمام حوزه ‌ها و دانشگاه‌ ها تدریس شود و همگان پیام‌ های جامع و جهانی آن را دریافت نمایند و کرسی ‌های غدیرشناسی در مراکز علمی معتبر ایجاد شود. روز تاریخی و بزرگ عید سعید غدیر مانند روز عظیم بعثت با اهمیت و بی ‌نظیر است. این دو روز با یکدیگر پیوند و بستگی کامل دارند. بعثت اصل، اساس و پایه انقلاب الهی، جهانی و جاودانی اسلام و روز غدیر مکمل و تداوم ‌بخش آن است.

 

آیت‌الله ‌العظمی ناصر مکارم شیرازی


اما اگر شرق و غرب عالم را بگردیم، تمام آیات و روایات را ببینیم و تمام تاریخ اسلام را بررسی کنیم تا داستان غدیر را در کنار آیه ۶۷ سوره مبارکه مائده قرار ندهیم، تفسیر این آیه شریف برای ما غیرممکن است. اراده حکیمانه خداوند بر این تعلق گرفته است که واقعه تاریخی غدیر در تمامی قرون و اعصار به صورت یک تاریخ زنده که قلوب و دل‌ ها به سوی آن جذب می شوند؛ بماند. جوانان مسلمان را به حفظ حدیث غدیر وادار کنیم، خطبه غدیر را به طور فراگیر در اختیار مردم، جوانان و نوجوانان قرار بدهیم و در مقابل حفظ این خطبه، جایزه بگیرند و تشویق شوند، به خصوص در میان نسل جوان که آگاهی آنها بر مسأله غدیر لازم است، انتشار گسترده و وسیعی پیدا کند، آمیخته با محبت و تشویق. کمتر واقعه تاریخی در جهان؛ به سان رویداد «غدیر» مورد توجه طبقات مختلف از محدّث و مفسر و متکلم و فیلسوف و خطیب و شاعر و سیره ‌نویس واقع شده است.

 

آیت‌الله‌ جعفر سبحانی


رویداد غدیر، یکی از حادثه‌ های قطعی و انکارناپذیر در سیره رسول خدا و تاریخ اسلام است. تعیین خلیفه از جانب خدای متعال که پیام حدیث غدیر است، یک نعمت و موهبت آسمانی است و شایسته است انسان به  خاطر این موهبت جلسه شکرگزاری برپا کند و آن روز را جشن و سرور بشمارد. کمتر حدیثی از نظر تواتر و کثرت راویان به پای حدیث غدیر می ‌رسد، زیرا صد و بیست نفر از صحابی و نود نفر از تابعین و سیصد و شصت نفر از دانشمندان اهل سنت، گفتار رسول خدا را در روز غدیر درباره امیرمؤمنان نقل کرده ‌اند.

 

آیت‌الله ‌العظمی عبدالله جوادی آملی


آنچه که مورد عنایت ذات اقدس اله در صحنه غدیر بود آن است که خلیفه خود را به وسیله رسول خود مشخص کند. غدیر آغاز خروج جامعه انسانی از تاریکی جهل و تیرگی جهالت عملی و ورود به فضای روشن دانش و صحنه منور بینشی است. که همان هدف اصیل بعثت رسول مکرم اسلام است. چون نعمتی برتر از ولایت علی و اولاد علی نیست، عید غدیر برترین اعیاد امت اسلامی است. بهترین معرف برای عظمت روز غدیر و حادثه جهانی این روز، قرآن و عترت است. اگر کسی به همه «ماجاء به النبی» - و قوانین دین مقدس اسلام - مؤمن باشد ولی به غدیر ایمان نیاورد، به هیچ چیز ایمان نیاورده است.

 

 

منبع:https://hawzah.net

   دوشنبه 13 مرداد 1399نظر دهید »

 

 

قدرت بینهایت خداوند
سوره آل عمران، آیه ۱۸۹

وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۸۹﴾

❇️ترجمه: و مالکیت و فرمانروایی آسمان ها و زمین فقط در سیطره ی خداست و خدا بر هر کاری تواناست.

❇️توضیح: آیات فراوانی از قرآن به قدرت بی پایان خداوند اشاره دارد. بزرگی، گستردگی، وسعت و بی شمار بودن پدیده های هستی نشانه ی آشکار قدرت بی انتهای خداست. در آیه ی فوق، به حکومت و فرمانروایی خداوند بر پهنه ی گیتی اشاره شده و تاکید گردیده است که خداوند بر هر کار ممکنی قادر و تواناست.


?حدیث: امام صادق علیه السلام:
« لاَ یُوصَفُ بِقَدَرٍ، إِلاَّ کَانَ أَعْظَمَ مِنْ ذَلِکَ ؛ خداوند به حدی از قدرت توصیف نمی شود؛ مگر آن که از آن بالاتر است. (حد و مرزی برای قدرت او نیست.) »

کافی؛ ج۱ ص۱۰۳ ح۱۱

   سه شنبه 7 مرداد 1399نظر دهید »

وسعت علم الهی
سوره انعام آیه 59


وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ۚ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۚ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿٥٩﴾

❇️ترجمه: و کلیدهای غیب فقط نزد اوست، و کسی آنها را جز او نمی داند. و به آنچه در خشکی و دریاست، آگاه است، و هیچ برگی نمی افتد مگر آنکه آن را می داند، و هیچ دانه ای در تاریکی های زمین، و هیچ تر و خشکی نیست مگر آنکه در کتابی روشن [ثبت] است. (۵۹)


❇️توضیح: آیه ی فوق گستره ی علم الهی را تبیین می نمایدکه هیچ محدودیتی ندارد و شامل ریز و درشت و پیدای وقایع جهان هستی می گردد. خداوند در قرآن بارها تاکید نموده است که علم غیب مختص ذات اوست و تنها بخشی از آن را به بندگان خاص خود عطا نموده است. مقصود از علم غیب، آگاهی و دانش نسبت به هر آن چیزی است که با حس و درک آدمی فهمیده نمی گردد. مراد از « کتاب مبین » نیز صفحه ی علم الهی یا همان « ام الکتاب » است که در آن احوال یکایک موجودات جهان قبل از خلقت و پس از آن ثبت و احصاء گردیده است.


?حدیث: امام باقر علیه السلام: «إِنَّ لِلَّهِ لَعِلْماً لاَ يَعْلَمُهُ غَيْرُهُ وَ عِلْماً يَعْلَمُهُ مَلاَئِكَتُهُ

اَلْمُقَرَّبُونَ وَ أَنْبِيَاؤُهُ اَلْمُرْسَلُونَ وَ نَحْنُ نَعْلَمُهُ ؛ خداوند علمی دارد که احدی جز

خودش از آن آگاه نیست و علمی دارد که فرشتگان مقرب و پیامبران و ما

( امامان) آن را می دانیم».


?توحید صدوق،ص138،ح15

   یکشنبه 5 مرداد 1399نظر دهید »

معاونت پژوهش مدرسه و موسسه آموزش عالی حوزوی زینبیه کرج از برگزاری کرسی آزاداندیشی با موضوع بررسی نقش مولفه های اعتبار و تورم در ربوی شدن عقود در فقه امامیه با حضور سرکار خانم دکتر سیدبحری به عنوان استاد ارائه دهنده و حجت الاسلام و المسلمین دکتر الماسی به عنوان استاد منتقد خبر داد.
 
سرکار خانم سید بحری در ابتدای جلسه فرمودند : در آیات و روایات تاکید فراوانی به بحث ربا شده است و حرمت آن مورد اجماع همه فقها می باشد. ولیکن امروز مصادیق ربا تغییر کرده و از شکل ساده‌ی اولیه خارج شده و در فقه پویا باید مصادیق جدید آن کاملا مورد بررسی قرار گیرد.

ایشان افزودند ربا بر دوشکل قرضی و معاملی مفروض است و ربای قرضی که بیشتر متداول است همان ربای نقدی است. از آنجاکه پشتوانه‌ی پول در غالب موارد، طلا می باشد، دریافت هر نوع زیاده از پول قرض داده شده، ربا محسوب می شود. ولی اگر چنانچه پشتوانه پول، بجای طلا، اعتبار (کردیت) باشد، شکل قرض تغییر خواهد نمود.

از آنجا که در بسیاری از کشورها و بویژه کشور ما تورم قابل توجهی در اقتصاد وجود دارد و در بعضی مقاطع میزان این تورم بسیار زیاد است، فرض قرض دادن بدون افزایش مبلغی در هنگام بازپرداخت، وام دهنده را متضرر خواهد نمود چون ارزش پول دریافتی او ، بعد از گذشت مدت وام، به اندازه‌ی تورم، کاهش پیدا کرده است. و اگر این مسئله ثابت باشد، فرهنگ قرض الحسنه به مرور از بین خواهد رفت.

 بنابراین در چنین شرایطی بایستی راهکاری برای حل این مسئله جستجو نمود و آن قرار دادن اعتبارات ( به جای طلا) به عنوان پشتوانه‌ی پول است. که بسیاری کشورها مانند امارات و مالزی مسئله را بدین نحو حل نموده اند.

زمانی که پشتوانه پول اعتبار باشد از بحث ربا خارج می گردد و می توان مبتنی بر ضابطه و ملاک  و با توجه به نرخ تورم سود پرداخت کرد .

استاد الماسی به عنوان استاد منتقد گفتند: ربا در پول و سود پول ناظر به ربای قرضی است و اگر کسی سود بگیرد ربا محسوب می‌گردد و این سخن لاخلاف است و اجماع نیز بر حرمت اصل ربا وجود دارد پس چطور می توان با این لاخلاف مخالفت نمود ؟

خانم سید بحری در پاسخ گفت: اینجا صحبت در این است که این مسئله مصداق ربای قرضی نیست لذا سود پول در جایی که پشتوانه اش اعتبار باشد از مقوله ربا، از نظر موضوعی خارج می‌گردد.

در ادامه آقای الماسی سوال دیگری مطرح نمودند : قبلا زیاده در نقدین، ربا بوده است و حال شک می کنیم که پول جزء نقدین است یا خیر ، استصحاب می‌کنیم که رباست تا یقینا از ربا با دلیل خارج شود.

سید بحری گفت : استصحاب بحثی است که دارای ارکان متعددی است و طبق نظر همه اساتید فن، استصحاب در این جا دارای یکی از ارکان اساسی نمی باشد. در این مسئله ذات متیقن با ذات مورد شک یکی نیست. پس رکن استصحاب وجود ندارد و اصل استصحاب جاری نمی‌گردد .

دکتر الماسی گفتند : همه فقها فتوا می دهند که گرفتن سود برای پول حرام است این توافق مراجع به فتوای ربوی بودن سود را چگونه پاسخ  می دهید ؟

سید بحری گفت : در این مسئله اجماع وجود ندارد بلکه فقط توافق وجود دارد و نکته ای که مطرح می‌گردد این است که آیا اساسا امکان دارد خلاف نظر مرجعی صحبت کرد یا خیر ؟ پویایی فقه به این است که نظرات کارشناسی در دادن فتوا اعمال شود و نظر مراجع هم قابل تغییر است.

دکتر الماسی فرمودند : در ربای قرضی اگر سود پول را به عنوان ربا بر داریم در این صورت چیزی به عنوان ربای قرضی نخواهیم داشت پس اصل معاملات ربوی قرضی، حذف می شود .

خانم سید بحری در پاسخ گفت : الزامی وجود ندارد که احکام هیچگاه تغییر نکند بلکه بسیاری از مسائل فقهی که در گذشته موضوعیت داشت، امروز موضوعیت خود را از دست داده اند. در عین حال اینطور نیست که بالکل ربای قرضی حذف شده باشد.

الماسی گفت : پول نقدین نیست بلکه کالاست و تورم باعث می شود ارزش پول به عنوان یک کالا پایین بیاید و اگر بخواهیم قرض دهیم باید ارزش آن لحاظ شود برای تامین این کاهش ارزش ، دست به دامن اعتبار شویم. ولی این ملاک ناقص است. در کشورهایی که اعتبار جا افتاده است اعتبار را در همه جا وسعت نداده اند، در حالی که شما همه پول را اعتبار قلمداد می‌کنید ؟

سید بحری گفت : اعتبار دارای چنان ظرفیتی است که می تواند در معاملات فراگیر بشود و اساسا اعتبار به دو بخش اعتبارات متمرکز و غیر متمرکز تقسیم می‌گردد. در پایان نامه‌ای که با این عنوان تحقیق شده است، صحبت از اعتبارات متمرکز است که پشتوانه آن حکومت و سیاست می‌باشد و مبتنی بر فرد نیست. مواردی که استاد اشاره فرمودند در اعتبارات غیر دولتی است که افراد تصمیم گیرنده اند نه دولت .

الماسی گفت : هر بانکی می تواند به دلخواه خود سود بگیرد و ملاکی برای آن بیان نشده است  و نگرانی افتادن در مهلکه‌ی بی ضابطه شدن سود در اینجا وجود دارد.

سید بحری گفت : باید ضابطه‌ای با حرکت علمی فقها تعیین شود و پیدا کردن ملاک و ضابطه نیازمند کار دقیق کارشناسی است و به هیچ وجه لاینحل نمی باشد.

در آخر جلسه سرکار خانم حاتمی معاونت پژوهش به عنوان دبیر جلسه گفت : با توجه به اینکه پشتوانه پول در حال تغییر از طلا به اعتبار است و نیز بخاطر اینکه در جامعه شاهد تورم هستیم لازم است ضابطه ای برای دریافت سود مشخص مبتنی بر میزان تورم و با توجه  محاسبه تورم نقطه به نقطه تعیین شود.

 

 

 

 

 

 

   دوشنبه 30 تیر 1399نظر دهید »

 

 

23ذی القعده روزی بسیار شریف، روز زیارتی مخصوص امام رضا علیه السلام و زیارت آن حضرت از دور و نزدیک سنت است.
مرحوم شیخ عباس قمی در وقایع الایام و مفاتیح الجنان در فضیلت ماه ذی القعده و به خصوص روز زیارتی امام رضا علیه السلام می نویسد:
بدان که این ماه اول ماههای حرام است که حق تعالی در قرآن مجید ذکر فرموده و آنها ذی القعده و ذی الحجه، محرم و رجب است که در اسلام معظم و مکرم بوده اند و سید ابن طاووس روایتی نقل کرده که ذی القعده محل اجابت دعاست در وقت شدت و در روز یکشنبه این ماه نمازی با فضیلت بسیار از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت کرده که مجملش آن است که هر که آنرا به جا آورد توبه اش مقبول و گناهش آمرزیده شود و خصماء او در روز قیامت از او راضی شوند و با ایمان بمیرد و دینش گرفته نشود و قبرش گشاده و نورانی گردد و والدینش از او راضی گردند و مغفرت شامل حال والدین او و ذریه او گردد و توسعه رزق پیدا کند و ملک الموت با او در وقت مردن مدارا کند و به آسانی جان او بیرون شود.

روایت شده که هر که در یکی از ماههای حرام سه روز متوالی که پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه بگیرد ثواب 900 سال عبادت برای او نوشته شود.

علامه ی مجلسی می گوید :
زیارت حضرت رضا علیه السلام در روزهای مقدس اسلامی افضل است ؛ خصوصا روزهایی که اختصاص به آن حضرت دارد. مثل روز ولادت (11 ذی القعده) و روز شهادت آن حضرت (مطابق مشهور آخر ماه صفر) سپس از کتاب اقبال مرحوم سید بن طاووس استحباب زیارت آن حضرت را در روز 23 ذی القعده (طبق روایتی روز شهادت آن حضرت) نیز نقل می کند و در پایان می نویسد : استحباب زیارت آن حضرت در ماه رجب گذشت (بحار الانوار جلد 99 صفحات 43 و 44) . مرحوم محدث قمی روز 25 ذی القعده را نیز به این موارد ضمیمه کرده است.

قال سیدبن طاووس فی الاقبال:
و رایت فی بعض تصانیف اصحابنا العجم رضوان الله علیهم، انه یستحب ان یزار مولانا الرضا علیه السلام یوم ثالث وعشیرین من ذی القعده، من قرب او بعید. ببعض زیارته المعروفه او بما یکون کالزیاره من الروایه بذلک.

صلوات خاصه حضرت:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِىِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الاِْمامِ التَّقِىِّ النَّقِىِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَْرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلوةً کَثیرَةً تآمَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیآئِکَ: خدایا درود فرست بر على بن موسى الرضا آن امام پسندیده با تقواى پاک و حجت تو بر هر که روى زمین و هر که در زیر زمین است آن راستگوى شهید درودى بسیار و تام و تمام و پاکیزه و پیوسته و پى در پى و دنبال هم مانند بهترین درودى که مى فرستى بر یکى از دوستانت

زیارت مختصر امام رضا علیه السلام :

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِىَّ اللَّهِ وَابْنَ وَلِیِّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اِمامَ الْهُدى وَالْعُرْوَةَ الْوُثْقى وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ اَشْهَدُ اَنَّکَ مَضَیْتَ عَلى ما مَضى عَلَیْهِ آبآؤُکَ الطّاهِرُونَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ لَمْ تُؤْثِرْ عَمىً عَلى هُدىً وَلَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ اِلى باطِلٍ وَاَنَّکَ نَصَحْتَ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ وَاَدَّیْتَ الاَْمانَةَ فَجَزاکَ اللَّهُ عَنِ الاِْسْلامِ وَاَهْلِهِ خَیْرَ الْجَزآءِ اَتَیْتُکَ بِاَبى وَ اُمّى زآئراً عارِفاً بِحَقِّکَ مُوالِیاً لاَِوْلِیآئِکَ مُعادِیاً لاَِعْدآئِکَ فَاشْفَعْ لى عِنْدَ رَبِّکَ

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلاىَ یَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ اَشْهَدُ اَنَّکَ الاِْمامُ الْهادى وَالْوَلِىُّ الْمُرْشِدُ اَبْرَءُ اِلَى اللَّهِ مِنْ اَعْدآئِکَ وَاَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ بِوِلایَتِکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ

سلام بر تو اى ولى (و نماینده ) خدا و فرزند ولى او سلام بر تو اى حجت خدا و فرزند حجت او سلام برتو اى پیشواى هدایت و رشته محکم حق ، و رحمت خدا و برکاتش نیز بر تو باد گواهى دهم که تو به همان راهى رفتى که پدران پاکت بدان راه رفتند درودهاى خدا بر ایشان باد اختیار نکردى کورى (گمراهى ) را بر هدایت و تمایل نگشتى از حق بسوى باطل و تو براستى خیرخواهى کردى براى خدا و پیامبرش و پرداختى امانت را پس خداوند پاداشت دهد از دین اسلام و مسلمانان به بهترین پاداش ، آمده ام پدرم و مادرم به فدایت به درگاه تو براى زیارت با معرفت به حق تو و دوستدارم دوستانت را و دشمنم با دشمنانت پس شفاعت کن از من در نزد پروردگارت

سلام بر تو اى مولا و سرور من اى فرزند رسول خدا و رحمت خدا و برکاتش بر تو باد گواهى دهم که توئى امام راهنما و سرپرست با رشد و هدایت بیزارى جویم بدرگاه خداوند از دشمنانت و تقرب جویم بدرگاه خدا بوسیله دوستى تو درود خدا و رحمت خدا و برکاتش بر تو باد.


توصیه آیت الله بهجت برای زیارت امام رضا (ع)
زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا(ع) اذن دخول می‌طلبید و می‌گویید: « أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟ » به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت(ع) به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهدا (ع) گریه است، اگر اشک آمد امام حسین(ع) اذن دخول داده‌اند و وارد شوید.
 
اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.
 
زیارت امام رضا (ع) از زیارت امام حسین(ع) بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین(ع) می‌روند. ولی فقط شیعیان اثنی‌عشری به زیارت حضرت امام رضا (ع) می‌آیند.

 

 

   چهارشنبه 25 تیر 13991 نظر »

نقش زن در خانواده از منظر نهج البلاغه


الحکمة ( 124 ) و قال علیه السّلام: غَیْرَةُ اَلْمَرْأَةِ کُفْرٌ وَ غَیْرَةُ اَلرَّجُلِ إِیمَانٌ

    و قال (علیه السلام)غیرة المرأة کفر و غیرة الرّجل ایمان یعنى و گفت (علیه السلام)که غیرت و عصبیّت و حمیّت زن بر مرد کفر است زیرا که راضى نبودن او است ببودن زن دیگر در فراش شوهرش که بحکم خدا حلالست پس البتّه راضى بحکم خدا نباشد و راضى نبودن بحکم خدا کفر است و غیرت و عصبیّت مرد بر زن ایمانست زیرا که راضى نبودن او است ببودن مرد دیگر بر فراش زنش که بحکم خدا حرامست و خدا راضى نیست بان پس راضى نبودن بچیزى که خدا راضى بان نیست نیست مگر از ایمان.

برای روشن شدن مفهوم حدیث ونظر حضرت علی(ع) درمورد زن به سخنانی از آن حضرت اشاره می کنیم

ای مردم ،زنها از ایمان و ارث و خرد کم بهره هستند.اما نقصان ایمان آنها به جهت نماز نخواندن و روزه نگرفتن است در روزهای حیض و جهت نقصان خردشان آن است که در اسلام گواهی دو زن به جای گواهی یک مرد است و از جهت نقصان نصیب و بهره هم،ارث آنها نصف ارث مردان می باشد.پس از زنهای بد پرهیز کنیدو از خوبانشان بر حذر باشید و در گفتار و کردار پسندیده از انها پیروی نکنید تا در گفتار و کردار ناشایسته طمع نکنند.

خطبه 155نهج البلاغه :(این خطبه بعد از جنگ جمل خطاب به عایشه خوانده شده است

و اما فلا نه فادرکها رای النساء و ضغن غلافی صدرها                           

…اما بر فلان زن(عایشه) اندیشه زنان غلبه یافت و کینه در سینه او جوشیدن گرفت،همچون دیگ آهنگران که در آن فلز گدازند و اگر او را فرا می خواندند تا آنچه با من کرد با دیگری کند،نهی می نمود و بعد از این هم حرمت و بزرگی پیش از این برای او باقی است و حساب و بازرسی با خداوند است.

نامه  14 نهج البلاغه : 

  ولا تهیجوا النساء با ذی و  .

  و زنان را با آزار رساندن به آنها بر میانگیزید،هر چند دشنام به شرافت و بزرگواری شما داده،به سرداران و بزرگانتان نا سزا گویند،زیرا نیروها،جانها و خردهای ایشان ضعیف و سست است. حتّی در زمانی که زنان مشرک بودند ما را گفته بودند که از آنها دست باز داریم.در زمان جاهلیت اگر مردی زنی را با سنگ یا چماق میزد،بر اثر آن،او را و بعد از او فرزندانش را سرزنش می نمودند.  

نامه  31 نهج البلاغه  وایاک و مشاورة النّساء فانّ رایهنّ الی افن و عزمهن الی و هن و         

…از رای زدن بازنان بپرهیز،زیرا ایشان را رایی سست و عزمی نا توان است با پرده نشینی،نگاه آلوده شان را راه ببند که سخت گیری در پرده نشینی آنان،ماندگاریشان را افزون کند.خارج شدن زنان از خانه بدتر نیست از اینکه کسی را که به او اطمینان نداری به خانه در آوری.(یعنی هر دو اینها به یک اندازه میتواند خطرناک باشد)اگر توانی کاری کنی که جز تو را نشناسند،چنان کن. کاری که بدور از توان اوست بدو مسپار زیرا زن چون گل ظریف است نه پهلوان خشن.گرامی داشتن او را از حدمگذران و او را به طمع میانداز چندان که دیگری را شفاعت کند.زنهار از رشک بردن و غیرت نمودن نابجا،زیرا سبب میشود که زن درستکار به نادرستی افتدو زن به عفت آراسته را به تردید کشاند.                                                                                

حکمت  58  :زن چون کژدم است که شیرین است گزیدن او.                              

حکمت  119  : غیرت زن کفر است و غیرت مرد ایمان است.                                

حکمت131 : جهاد زن خوشرفتاری با شوهر و اطاعت از اوست.                          

حکمت  227  : بهترین خو های زنان بدترین خو های مردان است که تکبر و ترس و بخل باشد.پس هر گاه زن متکبره باشد،سر فرود نمی آورد و هر گاه بخیل و زفت باشد مال خود و شوهرش را نگاه می دارد و هر گاه ترسو باشد از آنچه به او رو آورد می ترسد و دوری می گزیند.   حکمت230:همه چیز زن بد است و بدتر چیزی که در اوست این است که مرد را چاره ای نیست از بودن با او . ذکر حکمتها از منبع -ترجمه نهج البلاغه فیض الاسلام- می باشد.                       

در تمام خطبه ها و نامه ها کلمه عام النّساء به کار برده شده و این نشان می دهد که عموم زنان مورد نظر علی ابن ابیطالب بوده اند.بنابراین این توجیه که در واقع روی صحبت با گروه خاصی از زنان بوده است،به هیچ وجه قابل قبول نیست که اگر چنین بود،علی می بایست با بکار بردن عباراتی مناسب این ابهام را از بین می برد همچنانکه آنجا که در مورد مردان صحبت می کند و از آنان گله می کند هیچگاه همه مردان را مورد خطاب قرار نداده،به عنوان نمونه علی در قسمتی از خطبه  27  چنین می گوید:ای کسانی که به مردان می مانید ولی مرد نیستید! ای کودک صفتان بی خرد و ای عروسان حجله نشین! چقدر دوست داشتم که هرگز شما را نمیدیدم و نمیشناختم. همان شناسایی که سر انجام مرا اینچنین ملول و ناراحت ساخت. خدا شما را بکشد که این قدر خون به دل من کردیدو سینه مرا مملو از خشم ساختیدو کاسه های غم و اندوه جرعه جرعه به من نوشاندید و با سر پیچی کردن و یاری نکردن،نقشه های مرا تباه کردید این خطبه به هنگامی ایراد شد که خبر رسید سپاه معاویه بر انبار تاخته و هیچکس در مقابل قوای او پایداری نکرده است و به خوبی نشان میدهد که روی صحبت علی با تمام مردان و در همه زمانها نیست بلکه مردانی مورد خطاب واقع شده اند که در حال حاضر خون به دل او کرده اند و با نافرمانی از او نقشه ها یش را تباه ساخته اند. این تو جیه در مورد خطبه  80  نهج البلاغه بیشتر به کار می رود،چنانچه گفته می شود مقصود اصلی عایشه است که با توجه به محتوای خطبه  80  این نظر شدیدا رد میشود.همه زنان مطابق قوانین اسلامی ارثی نصف مردان دارند نه فقط عایشه،معادل بودن شهادت یک مرد با دو زن در مورد همه زنان صادق است و گذشته از این تمام زنان چه مسلمان و چه غیر مسلمان چند روزی از ماه را ع?5;دت ماهانه هستند.از طرفی علی آنجا که در مورد عایشه صحبت می کند از لفظ عام النساء استفاده نمی کند و دقیقا او را مورد خطاب قرار می دهد. خطبه  13  و  155 نهج البلاغه این امر را به خوبی نمایان می سازد.                                                                      

خطبه  13: کنتم جندالمرئه و اتباع البهیمه  ……. : ای مردم شما سپاه زنی و پیرو حیوان زبان بسته ای بودید به صدای شتر برانگیخته می شدید و هنگامیکه پی کرده شد همگی گریختید و …؟                                                                        

نیاز به بحث بیشتر نیست و از آنچه از علی ذکر شد بخوبی نمایان است که روی صحبت او تمام زنان بوده اند.اما یکی از نکاتی که در خطبه  80  شایان ذکر است استدلال علی درباره نقصان خرد و اندیشه زنان است.در اینجا علی معلول را جای علت می گذارد و در واقع دلیل کمی بهره زنان از عقل را در این می داند که شهادت دو تن از آنها،معادل شهادت یک مرد است.در حالیکه در واقع شرع اسلام چون زن را ضعیف و ناقص عقل تر از مردان میداند،شهادت دو تن از زنان را معادل یک مرد قرار میدهد. از سویی دیگر علی علت کمی ایمان زنان را در این میداند که آنها مدتی از ماه را نمی توانند نماز بخوانند و روزه بگیرند،یعنی تنها کمیت را عامل بالا رفتن کیفیت دانسته گویی که هر کس بیشتر نماز بخواند و ساعات بیشتری به عبادت اختصاص دهد،همین کافی ست تا ایمان او قوی و محکم گردد.هر چند که در هر صورت زنان در این باره هیچ دخالتی نداشته اند و تنها در برابر قانون طبیعت سر تعظیم فرود آوردند. 

 پس از زنان بد باید پرهیز کرد و از  خوبان آنها بر حذر بود و حتی در معروف هم از آنها اطاعت نکرد چون آنها تمام سال را نمی توانند روزه نگاه دارند و نماز بخوانند پس ایمان آنها ناقص است.عقل آنها نیز دچار نقص است و دلیل سوم هم آن است که بهره آنان کم است چون ارثی نصف مردان دارند.در اینجا علی باز هم معلول را جای علت می گذارد چرا که شرع اسلام چون زن را در مرتبه  پایین تری از مرد میداند ارث او را نصف ارث مرد قرار داده است. هر چند که به هر حال این جمله قابل هضم نیست که چون ارث زنان نصف ارث مردان است پس باید از خوبان آنها بر حذر بود و در معروف هم از آنان اطاعت نکرد.  علی در خطبه 155  علت کار عایشه را غلبه یافتن اندیشه زنان بر او می داند که با توجه به متن خطبه  80  و نیز نامه 31یا  14 می توان حرف او را اینگونه تعبیر کرد که عایشه به علت غلبه یافتن اندیشه زنان بر او،اقدام به این کار کرد و از آنجا که رای و اندیشه زنان سست و ضعیف است چنین نتیجه ای حاصل شد.                           

امّا نامه 31علی جایگاه و سیمای زن نزد او را به خوبی نمایان می سازد.علی ضمن تکرار صحبتهای قبلی خود مبنی برناتوانی وضعف خرد زنان،این بارحکم پرده نشینی درمورد زنان را صادر مینماید.                                

و اکفف علیهنّ من ابصار هنّ بحجابک ایّاهنّ فانّ شدّة الحجاب التی علیهنّ و ……

….و با حجاب چشمهای آنها را از دیدار نامحرمان باز دار،زیرا سخت گرفتن حجاب برای ایشان پاینده تر است و  حجاب در واقع بیشتر به معنای پرده و حایل میان دو چیز است نه پوشش.کلمه مناسب برای مفهوم پوشش در زبان عربی کلمه ستر است و بنابراین تعبیر حجاب به پوشش که امروزه به کار می رود،تعبیر درستی نیست،همچنانکه علی در دستوری که به مالک اشتر در نامه  53 نهج البلاغه می نویسد،میگوید : …فلا تطولن احتجابک عن رعیتک . یعنی در میان مردم باش، کمتر خود را در اندرون خانه از مردم پنهان کن،حاجب و دربان تو را از مردم جدا نکند و  که مسلما منظور علی از بکار بردن ” احتجابک ” این نبوده که مالک اشتر باید روسری و یا روبنده خود را کنار بگذارد و بدون آنها در میان مردم آمد و شد کند. پس حجابی که علی در متن نامه  31 بکار برده به معنای پوشش نیست و معنای پرده نشینی را; میدهد و از دید علی این  پرده نشینی برای بقای زنان بهتر است تا آنجا که حتّی اگر توانی کاری کن که جز تو را نشناسند(!؟!). همچنین از دید علی بیرون رفتن زن و آوردن شخصی غیر قابل اعتماد به خانه،هر دو به یک اندازه می تواند بد و خطرناک باشد،پس چه بهتر که آنها تا حد امکان از خانه بیرون نروند و چه خوبتر اگر شرایطی فراهم شود که زن غیر از شوهر خود را نشناسد. (؟!)  حکمتهای ذکر شده به خوبی جایگاه زن نزد علی را نمایان میسازند و نیازی به شرح و توضیح بیشتر نیست.اما ذکر شماری چند از نظرات و تفسیرهای که علما و بزرگان اسلامی در رابطه با زن عنوان نموده اند خالی از لطف نیست. همه چیززن بداست وبدتر چیزی که در اوست این است که مرد را چاره ای نیست جزبودن با او
 

 از دیدگاه ابن میثم بحرانی :   مقصود از اینکه احوال زن تماما بر مرد شر است،یا از جهت نفقه ای است که بر مرد دارد،که این ظاهر است و یا ا زجهت لذت بردن از اوست که این خود عاملی باز دارنده از اطاعت الهی است،که مرد را از خدا دور می کند و اینکه مرد را چاره ای نیست از همراه بودن با زن ضرورت و احتیاجی است که در طبیعت وجود دینوی نسبت به او هست و به خاطر این مسأله است که مرد زن را تحمّل می کند.البته وجود شر در درون زن،عقلی است که قوی تر از معلول می باشد.(شرح نهج البلاغه ابن میثم ج)

از دیدگاه علامه خوئی:  مردان ناگزیر از رویارویی و بر خورد با شئون مادی و دنیوی می باشند که زندگی آنان از جهات مختلف با آن شئون ارتباط دارد.مانند مواجه شدن با مال،زن ،کارگران، همسایگان،نزدیکان،فرزندان و غیره که در این برخوردها آنان با سختیها و آسانیها ،خوبیها و بدیها و… روبرو می شوند که این امور،به خوبی یا بدی مرد در زندگی بر می گردد. مشکل ترین این برخوردها،برخورد با زن،در شئون مختلف زندگی اس…; و علی (ع)با سخنان خود این آگاهی را داد که این رویارویی از تمام جهات برای مرد شر است. زیرا زن اگر آشوبگر باشد عقل مرد را سلب می کند و اگر بد کار باشد دل مرد را ترسو می کند، اگر همسر مرد باشد، مرد مکلّف به پرداخت نفقه اش می باشدو اگر زن بیگانه باشد مرد را به فساد و گمراهی سوق می دهد و اگر دشمن مرد باشد با بهتان و دورغ بر او پیروز می شود.با تمام این اوصاف مرد ناچار از بودن با زن است و رهایی وی از دست زن امکان پذیر نیست. (منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه ،علامه خوئی،ج21) زن چون کژدم است که شیرین است گزیدن او ؟                                          

از دیدگاه ابن میثم بحرانی:

    گزیدن برای عقرب است و چون شأن زن،نیز اذیت می باشد،لفظ عقرب برای او استعاره شده است،منتها در زن گزیدنش همراه با لذت است،مانند زخمی که خاراندن آن اگر چه ناراحتی به دنبال دارد،اما در لحظه خارش،این خاراندن همراه با لذت است.? (شرح ابن میثم بحرانی، ج5) 

  نظر ابن میثم بحرانی پیرامون وصیت  31:  

علی(ع) به امام حسن (ع)در مورد زنان،به اموری وصیت نمود از جمله اینکه:         

1- از مشورت کردن با زنان بپرهیز،زیرا که آنان از نظر عقلانی دارای نقصان هستند و فکر آنان در معرض خطاست و هر کسی که اینچنین باشد،سزاوار نیست که مورد مشورت قرار گیرد.                                                                                   

2- دیدگان زنان را به واسطه حجاب بپوشانید که این فصیح ترین کنایات از حجاب است. 

 3- جایز نیست شخصی را که اطمینان به او نمی باشد (خواه زن خواه مرد)وارد خانه اش نماید.                                                                                     

 4-در بعضی مواقع، فساد آوردن بعضی از مردم به خانه،بیش از بیرون شدن زنان از خانه است و بهتر این است که زن در حالتی باشد که غیر از شوهر را نشناسد.      

5-زنان براموری که خارج ازتوانایی آنهاباشد(اعم ازخوردنیها و پوشیدنیها و غیره ) نباید مسلط  شوند.                                                                                    

 اما اینکه زن چون گیاهی خوشبو (ریحانه)است نه کار فرما،غرض آن است که زن محلی برای لذت و بهره جویی است و شاید هم اختصاص دادن لفظ ریحانه برای زن،از جهت استعاره باشد،زیرا زنان عرب عطر را بسیار استعمال می کردند. اما اینکه زن نمی تواند کار فرما باشد،برای این است که او برای حکمرانی خلق نشده،بلکه باید بر او حکومت کرد.                                                                                         

6-در گرامی داشتن او از آنچه که مربوط به اوست تجاوز مکن                           

7-زن را به طمع شفاعت برای دیگران نینداز،زیرا از توانایی او خارج است و این امر ناشی از نقصان غریزه و ناتوانی اندیشه اوست                                            

8-درمورد زنان پاکدامن غیرت به کار نبرد،زیرا که این امرسبب فساد برای وی میشود،یعنی او را به کاری ناشایست وادار میکند و قبح و زشتی عمل را از او سلب میگرداند.?(شرح نهج البلاغه ابن میثم ،ج5)    

شرح وصیت31 از دیدگاه علامه خوئی:   

امام در رفتار با زنان ،به امور زیر وصیت نموده است:                                 

1-ترک مشورت با زنان به جهت ناتوانی اندیشه و اراده و تصمیم آنها در امور            

2- دیدگان زنان را از بیگانگان و زیبایی دنیا بوسیله حجاب باز دارد زیرا برای آنها پاینده تر است و سبب وفاداری به همسر می شود .                                                    

3- مردان غریبه را اگر اهل فساد و فتنه هستند به خانه ات راه مده .                     

4- تدبیر امور منزل،مانند نیازهای سخت و اموری را که از توانایی زنان خارج است،بر عهده ایشان مگذار،زیرا موجب رنج آنها می شود و زیبایی و ارزش آنها را از بین می برد  .                         

5- او را به شفاعت در مورد دیگری وادار مکن. زیرا سبب توجه دیگران به سوی ایشان می گردد و منجر به فسادشان می شود                                 

 6-از اظهار غیرت و بدگمانی در جائیکه نباید غیرت بکار رود بپرهیزد،مقصود این است که از سوءظن نسبت به زنان دوری نماید و مهر آنان بر دل گیرد،زیرا بدگمانی موجب فساد آنها می شود.? (منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه ،علامه خوئی،ج20)    

  

 

شرح نامه  14 از دیدگاه ابن میثم بحرانی :       

   مقصود از (لا تهیجوا النّساء)این است که با اذیت و آزار نسبت به زنان موجب شرارت آنها نشوید، اگر چه آنها دشنام دادن نسبت به شرافت و بزرگی شما را به بالا ترین حد برسانند و این مساله عدم آزار و اذیت زنها،ناشی از ضعف القوا بودن آنان است و منظور از ضعف آنها این است که آنان قادر به مقاومت در مقابل مردان نیستند و در این مورد سلاح ضعیفی دارند،بدین معنا که برای دفع اذیت و آزار،متوسل به دشنام دادن می شوند.منظور از بکار بردن نواقص العقول،در مورد زنان این است که زنان،قوه ای برای تعقل این مسأله ندارند که عدم فایده دشنام را بفهمند و این عدم توانایی بر تعقل از رذائل اخلاقی است که مستلزم زیاد شدن شر و بدی است و باعث بر انگیختن حالات درونی می شود،که فرد می خواهد آن را آرامش بخشد .  وقول حضرت علی (ع)که می فرماید : (ان کنا لنؤ مر بالکف عنهن وانهن لمشرکات ) (ما در زمان رسول مأمور شدیم که از ایشان دست بر داریم.حال آنکه مشرکه بودند)در صورت اظهار اسلام، اولی به این است که نباید موجب اذیت و آزار آنها شوند. و قول حضرت که می فرماید:و ان کان الرّجل الی آخره … اگر کسی زنش را با سنگ یا چماق می زد (در زمان جاهلیت)بر اثر آن زدن،آن مرد و بعد از آن مرد فرزندانش را سرزنش می نمودند،این مسأله هشداری است برای اینکه اذیت و آزار زنان،به دنبال خود مفسده ای دارد که این مفسده همان ننگی است که که با مرد آزار دهنده در حالت حیات و بعد از وفاتش نیز،همراه است. یعنی وی پیوسته مورد سرزنش قرار می گیرد.?  (شرح نهج البلاغه ابن میثم بحرانی،ج4)

حکمت  226  و نظر ابن ابی الحدید:   

در حکمت افلاطون آمده است از استوار ترین دلایل علاقه مرد به همسرش و همبستگی میان آن دو،این است که صدای زن،ذاتا پایین تر از صدای مرد،قوه تشخیص و تمییز او کمتر از قوه تشخیص مرد و قلبش نازک تر و رقیق تر از قلب مرد می باشد،پس هر گاه یکی از صفات زن نسبت به مرد فزونی یابد،به همان میزان از مرد دور می شود?(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ،ج17)                                     

حکمت  226  از دیدگاه علامه خوئی: 

از مهمترین صفات پسندیده و واجب زن،پاکدامنی و امانت اوست،زیرا زن در معرض شهوت مردان بیگانه،و شعله ور شدن عشق و احساس از هر جهتی است. زن مالک خانه و حافظ اموال شوهر است و از سوی دیگر در نزد مردم به ضعف و عدم توانایی شهرت دارد،پس ناگزیر باید زن را نسبت به مال و نفس آگاهی داد. از بهترین صفات زن تکبر است،بگونه ای که این کبر و غرور،مانع از نظر مردان بیگانه،یا طمع آنها نسبت به زنها شود،این کبر و غرور از صفات مذموم و ناپسند برای مرد است و در مورد زن از صفات مورد ستایش به شما?5; می رود. همچنین بخل در زن که خودداری از بخشش اموالی می باشد که در دست اوست،از صفات پسندیده است.زیرا این عمل از طمع بیگانگان و سارقین به اموال وی جلوگیری می کند. همچنین صفت ترس در زن که به معنای ترس از رفتن به مکانهای خلوت و سفر در تاریکی شب و سفر در ص81;را می باشد،موجب مقید شدن زن میگردد.این صفات (ترس-بخل-تکبر) با احساس در ارتباط است و احساس در زن قوی تر از مرد است.(  منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه ، علامه خوئی،ج21)                                                                             

غیرت زن کفر است و غیرت مرد ایمان است.

نظر ابن میثم بحرانی:     

غیرت مرد،مستلزم بر آن چیزی است که خداوند بر آن خشم دارد. چون خداوند دو مرد را بر یک زن دشمن دارد و خشم بر آنچه که خداوند بر آن خشم می گیرد،موافق رضای خدا و مؤید نهی خداوند است و این ایمان می باشد. اما غیرت زن در تحریم آ606;چه خداوند حلال کرده است، یعنی اشتراک دو زن یا بیشتر برای یک مرد و مقابله کردن بر این مسأله رد و انکار و تحریم آنچه که خداوند حلال کرده است، می باشد واین مستلزم کفر است .? (شرح نهج البلاغه ابن میثم ،ج5)                               

جهاد زن خوشرفتاری با شوهر و اطاعت از اوست.

نظر علامه طباطبایی:  

     اسلام محرومیت های زنان را مانند محرومیت جهاد در راه خدا بدون عوض و جبران به مثل نگذاشته،بلکه کمبود آن را به معادل آن در فضیلت و مزیت تدارک نموده،مثلا نیکو داشتن شوهر را  معادل جهاد قرار داده،این کارها و این گونه مزایا چه بسا برای ما که بازار فاسد زندگانی ما را احاطه کرده،ارزشی نداشته باشد،ولی در نظر اسلام که هر چیزی را به بهای حقیقی آن می سنجد و فضایلی را که مرضی خداست، می جوید،خداوند تعالی نیز هر چه را به ارزش آن مقدار فرمود و راه مخصوص هر کس را جلوی پای وی نهاده و آن را مستلزم به آن راه ساخته و قیمت هر کس معادل خدمات انسانی وی و به وزن اعمال او قرار داده، پس در اسلام شهادت مرد در میدان نبردو گذشت از خون رنگین بر نیکو شوهر داری زن برتری نداردو حاکم که چرخ زندگی اجتماع را می چرخاند یا قاضی که بر مسند قضاوت تکیه می زند بر زنی که خانه دار است مایه افتخاری ندارد با اینکه اینها مناسبتی هستند که اگر عمل به حق کرده و بر حق رفته باشند،جز تحمل بار گران مسئولیت حکومت و قضاوت و در معرض علاج و مخاطراتی برای دفاع از حقوق ضعفا واقع شدن،فایده ای ندارد.پس اینان چه افتخاری بر کسانی دارند که دین آنها را از ورود به این کارها منع کرده و بر ایشان راه دیگری پیش رو نهاده است. این افتخارات را احتیاجات مختلف اجتماعات و برگزیدگی افرادی از خود برای هر کاری،زنده و استوار می دارد چرا که در اختلاف شئون اجتماعی و انسانی برحسب اختلاف محیط های اجتماع، جای انکار نیست.(تفسیر المیزان،ج4، ص517  ) و در پایان نظر ابن میثم پیرامون حکمت مذکور :  

 

    جهاد زن نیکو شوهر داری کردن است و این از اسرار شوهر داری می باشد. طاعت شوهر در طاعت خداست و در این مسأله نفس اماره زن شکسته می شود و نفس زن در صراط الهی،منقاد می شود ?( شرح نهج البلاغه ابن میثم ،ج5)

 
زن در نهج البلاغه
خلاصه ونتیجه گیری

1ـ مکتب‏هاى غیر اسلامى، زن را موجودى پست و فرومایه، دام شیطان و حیوان بهره ده… مى‏دانند.
2ـ اسلام زن را همچون مرد، موجودى محترم و باعث به وجود آمدن خیرها مى‏داند.
3ـ اسلام، ملاک برترى را جنسیت نمى‏داند؛ بلکه ملاک برترى در اسلام، ایمان و اعمال صالح مى‏باشد.
4ـ نقصان ایمان در زنان به معناى نقصان عمل آنان است و هیچ ربطى به ضعیف بودن عقیده و معرفت ندارد.
5ـ نقصان عقل زنان به معناى ضعیف بودن جنبه تدبیرى عقل در زنان است و هیچ ربطى به ضعیف بودن قوه ادراک و فهم ندارد.
6ـ نقصان حظوظ به این معنا است که زنان مالکیت کمتر و بهره بیش‏ترى مى‏برند.
7ـ مشورت با زنان در مسائلى که درایت و تدبیر زیادى مى‏طلبد هم چون حکومت، مدیریت کشور و جنگ و صلح…، فایده‏اى ندارد.
8ـ رعایت حجاب باعث بقا، دوام ، استوارى و سلامتى زنان مى‏شود.
9ـ افراد مریض و غیر صالح را به حریم خانواده راه ندادن باعث حفظ زنان مى‏شود.
10ـ صفاتى همچون تکبر، بخل و ترس شایسته زنان، اما غیرت زن در برابر شوهر صفتى زشت به حساب مى‏آید.
11ـ زن‏ها را نباید تحریک کرد. چون از لحاظ جسمى، روانى و تدبیرى ضعیف هستند و زود عکس العمل نشان مى‏دهن
12ـ زنان زینت کردن را دوست دارند، اما اگر از حد بگذرد باعث فساد مى‏شود.
13ـ شر بودن زن به معناى مسئولیت آور بودن اوست.
14ـ اگر چه زنان از جهاد فى سبیل الله محروم هستند، اما نیکو شوهر دارى کردن براى آنها جهاد به حساب مى‏آید و پاداش جهاد را دارد.

 منابع:

1- نهج البلاغه

2-     مصادر نهج البلاغه، عبد الزهراء، الحسینى

3-   زن از دیدگاه نهج البلاغه، فاطمه، علایى رحمانى،

4-     زن در نهج البلاغه، نصرت اللّه‏، جمالى

5-    زن در آینه جلال و جمال، عبداللّه‏، جوادى آملى

6-   شخصیت وحقوق زن در اسلام

 

 

 

   چهارشنبه 18 تیر 1399نظر دهید »

?نکته‌ای مهم در باب اعتقادات

✅فطری بودن ولایت ائمه علیهم السلام

? خداشناسی، امری فطری است و هر کسی در فطرت خودش، نیاز به خدا را حس می کند و می‌تواند به وجود خداوند، پی ببرد.
راهنماشناسی یعنی شناخت حجت خدا نیز، امری فطری است و در درون همه انسان‌ها وجود دارد و همه در وجدان خودشان درک می‌کنند که برای هدایت و رسیدن به کمال، به راهنما و امام نیاز دارند.

یعنی ولایت ائمه علیهم السلام، همانند خداشناسی، امری فطری است.

این امر فطری، اقراری است که قبل از خلقت، خداوند از همه مخلوقات اخذ نموده است.

?امام صادق علیه السلام در این باره می‌فرمایند:

«…فَلَمَّا أَرَادَ اللَّهُ‏ أَنْ يَخْلُقَ الْخَلْقَ، نَثَرَهُمْ‏ بَيْنَ يَدَيْهِ، فَقَالَ لَهُمْ‏: مَنْ رَبُّكُمْ؟ فَأَوَّلُ مَنْ نَطَقَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ وَ الْأَئِمَّةُ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ، فَقَالُوا: أَنْتَ رَبُّنَا، فَحَمَّلَهُمُ الْعِلْمَ وَ الدِّينَ، ثُمَّ قَالَ لِلْمَلَائِكَةِ: هؤُلَاءِ حَمَلَةُ دِينِي وَ عِلْمِي، وَ أُمَنَائِي فِي خَلْقِي، وَ هُمُ الْمَسْؤُولُونَ، ثُمَّ قَالَ‏ لِبَنِي آدَمَ: أَقِرُّوا لِلَّهِ بِالرُّبُوبِيَّةِ، وَ لِهؤُلَاءِ النَّفَرِ بِالْوَلَايَةِ وَ الطَّاعَةِ، فَقَالُوا: نَعَمْ، رَبَّنَا أَقْرَرْنَا، فَقَالَ اللَّهُ لِلْمَلَائِكَةِ: اشْهَدُوا، فَقَالَتِ الْمَلَائِكَةُ: شَهِدْنَا عَلى‏ أَنْ لَا يَقُولُوا غَداً: إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ‏، أَوْ يَقُولُوا: إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ‏ أَ فَتُهْلِكُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ‏…».

?وقتى خداوند اراده نمود كه مخلوقات را خلق کند، ايشان را آفريد و در مقابل خودش منتشر و پراكنده ساخت، سپس به ايشان فرمود: پروردگار شما كيست؟
اوّلين موجودى كه سخن گفت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و امير المؤمنين عليه السلام بودند كه گفتند: تو پروردگار ما هستى، پس خداوند، ايشان را حامل علم و دين قرار داد، سپس به فرشتگان فرمود: ايشان حاملين دين و علم من بوده و امين‏هاى من در بين مخلوقاتم مى‏باشند، ايشان مسئول خلائق هستند.
سپس به بنى آدم گفته شد: اقرار كنيد به ربوبيّت خدا و وجوب طاعت و ولايت اين چند نفر (رسول خدا و ائمه عليهم السلام).
بنى آدم گفتند: بلى، پروردگارا، اقرار نموديم.
خداوند به فرشتگان فرمود: شما شاهد اقرار بنى آدم باشيد.
فرشتگان گفتند: ما شاهد هستيم كه بنى آدم در فردا نگويند ما از اين معنا (ربوبيّت خدا و ولايت حضرات معصومين عليهم السلام) غافل بوديم يا بگويند: پدران ما قبلا شرک ورزيده و ما هم فرزندان ايشان بوده كه بعد از آنها آمده‏‌ايم، آيا ما را به واسطه فعل آنهايى كه كار باطلى انجام داده‏‌اند هلاک و عذاب می‌كنى.

?الکافی، ج1، ص132، ح7؛ التوحید صدوق، ص319،  ح 1

 

   دوشنبه 16 تیر 1399نظر دهید »

به گزارش معاونت فرهنگی مدرسه و موسسه آموزش عالی حوزوی زینبیه به مناسبت میلاد با سعادت ثامن الحجج حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء، جلسه سخنرانی مجازی با موضوع اندیشه و سیره سیاسی حضرت امام رضا علیه السلام با سخنرانی معاونت فرهنگی مدرسه، سرکار خانم عظیمی، در روز شنبه 14 تیرماه 1399 برگزار گردید.
 
سرکار خانم عظیمی در ابتدای بحث، تعریفی از سیره سیاسی و اهمیت پرداختن به اندیشه و سیره سیاسی امامان علیهم السلام را ارائه نموده و فرمودند یکی از نکات مهم در تاریخ و اندیشه سیاسی، کشف و شناسایی اندیشه و رفتار سیاسی افراد شاخص بویژه ائمه اطهار علیهم السلام است. و این فهم علاوه بر تقویت نظام فکری، کمک می کند تا مسلمانان بر پایه این اندیشه و رفتار، ساختار جامعه را تنظیم کنند.
ایشان سپس به بیان اوضاع و شرایط سیاسی-اجتماعی عصر امام رضا علیه السلام پرداختند؛ چرا که اندیشه‌ی سیاسی بر پایه همین رویدادها و شرایط سیاسی- اجتماعی، بروز و ظهور پیدا می کند.
خانم عظیمی ادامه دادند، پس از شهادت امام کاظم علیه السلام،هارون تلاش داشت تا امام رضا علیه السلام را نیز از سر راه خود بردارد اما به خاطر ترس از عواقب آن، کمتر متعرض امام بود. پس از هارون، فرزندش محمد امین به خلافت رسید که مردی ضعیف الرأی و کم عقل بود. وی برادرش مأمون را از ولایتعهدی عزل کرد و این کار او، منجر به جنگ و درگیری شدید بین دو برادر شد و سرانجام امین کشته شد و مأمون به خلافت رسید. اشتغال مأمون به سامان دهی حکومت و نیز مبارزه با قیامهای علویان، باعث گردید تا حدودی فضای باز سیاسی برای ترویج شریعت نبوی و تربیت شاگرد توسط امام علیه السلام فراهم ترشود.
امام علیه السلام برای ارتباط با شیعیان، وکلایی را انتخاب کرده بود و حتی برخی وکلای حضرت در دستگاه حکومت عباسی هم مشغول به کار بودند. آن حضرت در این دوران تلاش می کرد تا شیعه را از بحران های سیاسی نجات دهد و در سایه آن عقاید شیعی را منتشر نماید.
در این زمان ، به خاطر دور بودن خلافت عباسی از جزیره العرب و ضعف حاکمیت ناشی از درگیری امین و مأمون، قیام های مختلفی از سوی علویان هم شکل می گرفت؛ که موضع‌گیری امام نسبت به این قیام ها حائز اهمیت است.
خانم عظیمی افزودند اهداف این قیام ها با اهداف امام رضا علیه السلام یکسان نبود، چراکه آنان در مبارزات خود، به دنبال تغییردر ساختار بودند ولی تغییر محتوایی از قیام آنان احساس نمیشد و بعضا این تحرکات، مسیر و شتاب حرکت شیعه را نیز کند نمود. چرا که غالبا مبتنی بر اندیشه‌ی زیدیه بود. آنان دررفتار هم، خشونت های زیادی را مرتکب می شدند که منجر به سرزنش ایشان توسط امام می گشت.
در حالیکه امام علیه السلام شرایط را برای قیام مسلحانه مساعد نمی دید بلکه به دنبال تقویت مبانی اندیشه ولایی شیعه و تربیت شاگرد بود. ساختار کلی نظام سیاسی شیعه، نظام ولایی و بر محور امامت است. بنابراین امام تلاش می‌کرد تا ترسیم و تبیین علمی و عملی از این نظام را در قالب اندیشه و رفتار ارائه نماید. حضرت در فرمایشات و مناظرات شان بر ولایت و حاکمیت خدا و رسول خدا و ائمه اطهار تاکید می کردند و ولایت را منصبی الهی برشمرده و ضمن بیان مراتب و شئون ولایت، نامشروع بودن حکومت خلفاء عباسی و نیز عدم مشروعیت قیام هایی که رهبرانشان خود را امیرالمومنین می خواندند، را آشکار می کردند. و در واقع حضرت به دنبال تبیین گفتمان اصلاحی درزمینه حکومت و ولایت در جامعه بودند. و در این راستا با روش های مختلف به نقد روش سیاسی انتخاب خلیفه و عملکرد خلفاء نیزمی پرداختند که موجبات غضب و عداوت بیش از پیش مأمون می گشت.
ایشان ادامه دادند، از دیگر فعالیت های امام، مبارزه با افکار و تبلیغات ضدشیعی و منحرف از جمله غلات بود.
و نیز از دیگر اتفاقات ویژه‌ی دوران امام رضا، بحث ولایتعهدی ایشان در دستگاه خلافت مأمون بود.خانم عظیمی در آخر به اهداف مأمون از این کار و همچنین تصمیمات امام برای خنثی کردن نقشه های موذیانه او اشاره نمودند.

 

   یکشنبه 15 تیر 1399نظر دهید »

 


? فلسطین از منظرحضرت
آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی)
رهبر معظّم انقلاب اسلامی

? برای دانلود رایگان
نسخه الکترونیکی این کتاب
به سایت انتشارات انقلاب
اسلامی مراجعه کنید. ‌‌‌‌‌‌‌‌
www.book_khamenei.ir

#روز_قدس
#کتاب_خوب_بخوانیم
#بیشتر_بدانیم

 


موضوعات: عمومی
   چهارشنبه 31 اردیبهشت 1399نظر دهید »


موضوعات: عمومی
   چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399نظر دهید »

به گزارش روابط عمومی مرکز خدمات حوزه‌های علمیه، عینیت بخشی به آرزوی خدمات غیرحضوری، سیاستی دیرینه است که هم در کلان حاکمیت و هم به صورت بخشی، توسط دستگاه‌های مختلف دنبال شده، ولی هنوز به صورت کامل جامه عمل به این سیاست پوشانده نشده است.
مرکز خدمات حوزه‌های علمیه، به عنوان نهاد پشتیبان حوزه و روحانیت که امر خطیر حمایت از تمامی طلاب و روحانیون کشور، اعم از مرد و زن، ایرانی و غیر ایرانی، متأهل و مجرد و شیعه و سنی را بر عهده دارد، چند سالی است حرکت خود به سمت سازمان الکترونیک و ارائه خدمات به صورت غیرحضوری را شروع کرده و بخش زیادی از فرایندهای خود را مکانیزه نموده است.
هم اکنون که به دلیل شیوع ویروس کرونا، ضرورت جلوگیری از مراجعات حضوری ارباب رجوع سازمانی دو چندان شده است، مرکز خدمات حوزه‌های علمیه درصدد است با بهره‌گیری از ظرفیت‌های سازمانی و نیروی انسانی خبره، با بهره‌گیری مؤثر از تجربیات مفید گذشته، گامی بلند در راستای ارائه خدمات غیرحضوری و ارتقاء و تسهیل فرایندهای خدمت‌رسانی بردارد.
بر اساس پیش‌بینی‌های به عمل آمده در این طرح، ارباب رجوع محترم می‌تواند انواع خدمات خود را در قالب پیگیری اینترنتی یا برقراری تماس تلفنی دریافت نموده و نیازی به مراجعه حضوری برای دریافت خدمات نخواهد بود. لذا، در طول دوره برگزاری رزمایش (ماه مبارک رمضان) پذیرش ارباب رجوع حضوری متوقف شده و خدمات به صورت غیرحضوری، در قالب «خدمات اینترنتی» و «خدمات تلفنی» ارائه خواهد شد.
نسبت به اقشار خاص جامعه هدف (مانند کهنسالان ارجمند) پس از برقراری تماس تلفنی، شیوه مطلوب خدمات رسانی به این عزیزان معین می‌گردد.
نسبت به موارد احتمالی پیش بینی نشده، هم در سامانه خدمات اینترنتی (بخش ارتباط با طلبه) تدبیر لازم در نظر گرفته شده است و هم کاربران پاسخگویی تلفنی (سامانه 31200-025) راهنمای افراد خواهند بود.
این رزمایش از اول ماه مبارک رمضان در استان قم و از دهم ماه مبارک رمضان، در سراسر کشور اجرا خواهد شد.

 

 

 

 


موضوعات: عمومی
   سه شنبه 16 اردیبهشت 1399نظر دهید »

جایگاه ویژه صبر در تربیت فرزند / حجت الاسلام علیرضا پناهیان

 

 


موضوعات: عمومی
   شنبه 23 فروردین 1399نظر دهید »


 

سردار قاآنی در سال ۱۳۳۶ در مشهد متولد شد و بعد از تاسیس سپاه به این نهاد نظامی پیوست.او درباره پیوستنش به سپاه اینگونه گفته است: «‌زمان انقلاب جوان ۲۰ ساله‌ای بودم و مثل بقیه مردم در آن حضور داشتم. پس از پیروزی انقلاب اسلامی طبعاً علاقه‌مند بودم در فضایی باشم و کار‌هایی انجام دهم که رابطه مستقیمی با انقلاب دارد. از اواخر سال ۵۸ بحث ورودم به سپاه مطرح شد.»

در جریان جنگ ایران و عراق، فرماندهی لشکر ۵ نصر و لشکر ۲۱ امام رضا (ع) را بر عهده داشت. در جریان درگیری‌های کردستان، مدتی را در غرب کشور سپری کرد و تا سال ۵۹ با نیروهای سپاه پاسداران در این منطقه همکاری داشت. برخی منابع غربی در گزارش‌های خود نوشته‌اند او در درگیری‌های کردستان و سرکوب معترضان نقش اساسی ایفا کرده است، با این حال حامیان او گفته‌اند اقدام سردار قاآنی در کردستان در راستای مبارزه با ضد انقلاب بوده است.

قاآنی در ابتدای روی کار آمدن احمدی نژاد و زمانی که جانشین حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران بود، از مذاکرات هسته‌ای در دولت خاتمی انتقاد کرده بود و گفته بود «مذاکره پشت میز تهدید جواب نمی‌دهد.» او سال ۸۵ معاون اطلاعات ستاد مشترک سپاه شد و و مدتی بعد جانشین فرمانده سپاه قدس شد.

 

نام قاآنی همچنین در کنار نام دیگر فرماندهان سپاهی است که در انتقاد به مواضع سیاسی خاتمی به او نامه نوشتند و گفتند که کاسه صبرشان لبریز شده است.

قاآنی در کمتر مراسمی سخنرانی می‌کرد و کمتر نامی از او در میان بود اما هر از گاهی در مراسم روز قدس یا تشییع نیروهای نظامی ایرانی که در سوریه شهید بودند، شرکت می‌کرد و سخنرانی می‌کرد، با این حال به سبب کمتر شناخته شدنش، چهره جذابی برای عموم رسانه‌ها به شمار نمی‌رفت و معمولا سخنانش در رسانه‌های نزدیک به نهادهای نظامی پوشش داده می‌شد.

او در یکی از معدود مراسمی که سخنرانی کرد، ( مراسم تشییع شهید محمد الله دادی که در سوریه به شهادت رسید)  گفته بود: «ما فرزندان مکتب شهادت هستیم. شما [تروریست‌ها و حامیان آنها] مرد میدان نیستید. همه دنیا می‌دانند شما انسان‌های خفت‌بار و پستی هستید که با ترور و وحشت و حمایت از تروریست می‌خواهید اهداف‌تان را پیش ببرید. شما‌ها فهمیدید وقتی بیایید در میدان جنگ چه بلا‌هایی سرتان می‌آید. حزب‌الله لبنان با همراهی فرزندان معنوی روح‌الله در این ۲۰ سال چه بلا‌هایی سر شما آوردند. چه در جنگ‌هایتان، چه جنگ ۳۳ روزه، ۲۲ روزه و در آخرین‌اش در جنگ ۵۰ روزه بالاترین جنایات دنیا را کردید. زمانی فرماندهی‌تان اعلام می‌کرد جنگ زمینی را شروع کنید به برکت حزب‌الله لبنان و برداران فداکار سپاهی، همه ماتم می‌گرفتید، خودزنی می‌کردید که وارد جنگ زمینی نشوید.»

تحلیلگران غربی درباره فرمانده جدید سپاه قدس نوشته‌اند: «عمده تمرکز سردار قاآنی بر افغانستان، پاکستان و بطور کلی آسیای میانه است.»

آلفونه، سردار قاآنی را مهم‌ترین چهره در سیاستگذاری ایران در افغانستان، پاکستان و شبه قاره هند می‌داند و می‌گوید او در جریان فعالیت‌های سپاه قدس در حمایت از ائتلاف شمال در مقابل طالبان نقش ویژه‌ای ایفا کرده است.


موضوعات: عمومی
   شنبه 21 دی 1398نظر دهید »

بدون شرح!!!!

 

ملکه انگلیس به کیت میدلتون (عروسش) هشدار داده که دیگر حق ندارد لباس های

 

 بدن نما، از جمله پالتو و دامن کوتاه و جوراب های ساپورت به تن کند.

 

 مطبوعات انگلیسی از جمله سان و بریتیش میل، با انتشار تصاویری از سفر کیت

 

میدلتون به کانادا، نوشتند الیزابت دوم، ملکه انگلیس به عروس خاندان سلطنتی، کیت

 

میدلتون درباره نحوه لباس پوشیدنش تذکر داد.

 

این اتفاق پس از آن رخ داد که ملکه، فلم سفر کیت به همراه همسرش پرنس ویلیام به

 

 کانادا را دید که در آن، کیت میدلتون هنگام خیرمقدم گفتن یک دختر دانش آموز،

 

 دامن کوتاهی پوشیده که در شان خانواده سلطنتی نیست.

 

ملکه انگلیس به عروسش تاکید کرده که اگر لباس مناسب در اختیار ندارد، از

 

همراهان و خدمتکارانش لباس موقر به امانت بگیرد. 

 

 

 


موضوعات: عمومی
   چهارشنبه 21 تیر 1396نظر دهید »

 

 

ساپورت از کجا آمد؟؟؟؟؟؟     

 

در دهه  1980 میلادی در کنگره آمریکا طرح مطرح شد که زنانی که در کلوپ ها ، بارها

 

و مراکز فساد مشغول خود فروشی هستند باید با  بقیه زنان اجتماعی تفاوت داشته

 

 باشند.

 

 در این زمان به فکر طراحی لباسی جذّاب و در عین حال منحرف کننده افتادند که

 

 این دسته از زنان را از جامعه متمایز کنند.ساپورت محصول این تفکر غربی   بود که

 

 امروزه برای کشورهای جهان سوم تبدیل به فرهنگ  و مد شده است.


موضوعات: عمومی
   چهارشنبه 21 تیر 1396نظر دهید »

پرسش : آیا آنچه صوفیان درباره کرامات خود از باب کشف و شهود و رویا می گویند، صحت دارد؟


پاسخ اجمالی: به گفته یکی از دانشمندان، حالتی که از شنیدن موسیقی فرحزا یا غم انگیز

 

حاصل می شود، نوعی خواب مغناطیسی است؛ همچنین اوهام و خیالات و تلقینات نیز تاثیر

 

زیادی در دیدن خواب یا تصویر خیالی در بیداری دارند. لذا گفتن اذكاری مثل یا هو، با ریتم و

 

استماع اشعار از حنجره خوش آوازان باعث خروج از حالت تعادل روحى و تقويت نيروى توهم

 

شده و در اثر تلقينات قبلى، قوه عاقله تخدير مى گردد. رياضتها هم که قوه خيال را تحریک

 

كرده است، موجب می شود ناگاه سالك در حال خواب يا بيدارى خیالاتش را در برابر چشمانش

 

مجسم ببیند.


پاسخ تفصیلی: موضوع کشف و رویا از نظر اینکه سند و مدرک بسیارى از عقاید و اعمال صوفیه

 

است و غالب اذکار اختراعى و مرشد سازیها و … به آن منتهى مى شود، باید مورد دقت و توجه

 

فراوان قرار گیرد تا معلوم شود که شالوده کارشان بر چه پایه سستى است و انصافا اگر این دو

 

موضوع (کشف و رویا) از دست آنها گرفته شود، دستشان خالى شده و دستگاه کرامات آنها

 

همه به هم خواهد خورد.


این نکته را هم ناگفته نگذاریم که دعوى کشف و شهود، اختصاص به جمعیت صوفیه ندارد؛

 

بلکه بسیارى از فلاسفه هم در این قسمت با آنها شریک هستند، منتهى آنها در عین این که

 

به کشف عقیده دارند براى براهین عقلیه نیز ارزش فراوانى قائلند.


به هر حال چون این موضوع جداً مربوط به روح و روان است، باید از نظر روان شناسى مورد

 

بررسى دقیق قرار گیرد، لذا چند قانون مربوط به این موضوع را پیگیرى می کنیم.

 

1. خواب مغناطیسى با چه وسایلى تولیدمى شود؟

 


یکى از دانشمندان این علم در کتابى که در موضوع «تنویم مغناطیسى» یا «هیپنوتیسم»

 

نگاشته است، چنین اظهار مى دارد: خواب مغناطیسى تنها آن مرتبه قویه اى که به توسط

 

«عامل» (خوابکننده) در «سوژه» (خواب رونده) پیدا مى شود نیست، بلکه تمام امورى که

 

باعث بیرون رفتن روح از حالت تعادل طبیعى مى شود، یک مرتبه (ولو ضعیف باشد) از خواب

 

مغناطیسى را تولیدمى کند یعنى تمام اسبابى که موجد سرور و یا باعث حزن و اندوه است

 

و همچنین آهنگهاى مختلف موسیقى و شنیدن نغمه ها و صداهاى فرح انگیز یا غم انگیز

 

هر کدام به نوبه خود یک مرتبه از خواب مغناطیسى را در انسان تولیدمى کند و در اثر آنها

 

یک حالت تخدیر مخصوص که در حقیقت یک مرتبه ضعیف از خواب است، در مغز حاصل

 

مى گردد.(دقت کنید)

 

همه امورى که اسباب خستگى و ملالت خاطر مى شود، مانند تکرار زیاد یک عمل و مکرر

 

شنیدن یکصداى غیر موسیقى، مانند ضربات متوالى یک چوب بر روى میز، همه داراى این

 

اثر مى باشد و هر تاثیر به سزایى در ایجاد یک درجه ضعیف از خواب مغناطیسى دارند.


زنگ هایى که در گردن حیوانات مى بندند و موزیک هایى که در هنگام نبرد مى نوازند، همه

 

داراى این خاصیت هستند و در نتیجه آن، حیوان یا انسان در حالت تخدیرِ فکرىِ مخصوصى

 

فرو رفته و به این جهت زحمت و رنج نمى برد و یا باربرى و راهپیمایى را کمتر احساس مى کند.


مادرهاى اطفال براى خواب کردن بچه ها (بر اثر تجربیاتى که دارند) از این قانون استفاده کرده

 

و بوسیله گفتن (لالایى) و ضربات آهسته متوالى در پشت بچه او را خواب مى کنند.


استادان فن هیپنوتیسم با وسایل مختلف از این راه براى خواب کردن افراد استفاده مى کنند و

 

ساده ترین اقسام آن این است که چوبى را به طور متوالى بر روى میزى مى زنند که در اصطلاح

 

آن را «مذکر سمعى» مى نامند و معتقدند در آن محیط هایى که آهنگهاى غم انگیز یا فرح زا

 

نواخته می شود، عمل خواب هیپنوتیکى آسانتر انجام مى گیرد.


بر اثر همین موضوع است که دانشمندان روان شناس عقیده دارند اگر انسان بخواهد مطلبى را مورد

 

قبول کسى قرار بدهد بهتر این است که آن را در هنگام غم و یا فرح شدید به او پیشنهاد کند، زیرا در

 

این موقع روح حالت تعادل خود را از دست داده و زودتر مطالب را مى پذیرد.


از این سخنان چنین نتیجه مى گیریم که گفتن اذکارى از قبیل لا اله الّا اللّه و یاهو و ذکرهاى چهار

 

ضرب و «آورد و برد!» به طور متوالى و پى در پى و خسته کننده، خصوصاً اگر با آهنگ و وزن

 

مخصوصى توام باشد، آن گونه که در مجالس صوفیان معمول است و همچنین استماع اشعار مثنوى

 

و غیر آن، با آن الحان مخصوص و از حنجره خوش آوازها، تاثیر فراوانى در برهم زدن حالت تعادل

 

روحى داشته و هر کدام به نوبه خود تاثیر به سزایى در تخدیر مغز خواهند داشت، البته اگر مضمون

 

آن اشعار نیز یک سلسله مطالب ذوقى و عرفانى و ادبى باشد تاثیر آن زیادتر خواهد بود، به طورى

 

که ممکن است انسان از شنیدن آنها عرشهایى را سیر کند!


2. اثر تلقین از نظر روان شناسى

بنا به گفته همان دانشمند روانشناس مصرى، عقیده و تلقین هم در مبحث «تنویم مغناطیسى»

 

نقش مهمى را بازى مى کند، از این جهت استادان این فن براى خواب کردن اشخاص، به این

 

موضوع نیز متوسل مى شوند و با کلماتى از قبیل «الان نزدیک است به خواب روى!» و «خودت را

 

آرام بدار که خوابت نزدیک شد!» و «پلکهاى چشمانت سنگین شده نزدیک است روى هم بیفتد» و

 

نظایر اینها، طرف را تلقین کرده و نتایج مثبتى از آن مى گیرند! راه دور نرویم! بسیارى از افراد این

 

موضوع را در زندگى خود تجربه کرده اند که ممکن است عقاید اشخاص را در اثر تلقین زیاد و پى در

 

پى تا حد زیادى تغییر داد، یا به کلّى وارونه کرد. مثلا: اشخاصى که از خوردن بعضى طعامها متنفر و

 

منزجرند، ممکن است در اثر تلقین طورى شوند که نه تنها از آن متنفر نشوند؛ بلکه به خوردن آن

 

راغب و مایل گردند و بر عکس مى توان طعامهایى را که مورد علاقه کسى است، با تبلیغات و

 

تلقینات مخالف، مورد تنفر و انزجار او قرار داد. مطالبى که مى خواهند آنها را تلقین کنند اگر در لباس

 

ادبى و شعر بیرون آورند، تاثیر آن زیادتر مى شود و پاره اى از اوقات آثار حیرت انگیزى نشان خواهد

 

داد.

 

حکایات بسیارى در حالات شعرا و در تواریخ نقل شده که اثر مثبت تلقین و عقیده را بر روى افکار و

 

احساسات روشن مى کند که اگر وقت و کتاب اجازه مى داد قسمتى از آن را در اینجا نقل مى کردیم

 

و بسیارى از مردم نمونه هایى از آن را شنیده اند.


البته همان تاثیرى که تلقین هاى دیگران در انسان دارد، در تلقینات خود او هم نسبت به خودش

 

موجود است. مثلا: کسانى که داراى ضعف اراده و حالت تردید و یا کم رویى غیر متعارف مى باشند،

 

مى توانند در اثر تلقین خودشان آن را تغییر داده و یا لااقل تفاوتى در آن ایجاد کنند.


مبحث الهامو تلقین همچنان که از نظر روان شناسى مورد توجه فراوان است، از نظر علم اخلاق

 

نیز شایان توجه مى باشد و بزرگان این علم توانسته اند استفاده هاى زیادى از این راه در قسمتهاى

 

مختلف تعلیم اخلاق و تربیت نفوس بکنند.


3. تجسم اوهام!


موضوع دیگرى که از همه اینها مهمتر است این است که: ممکن است در اثر اشتغال فراوان فکر به

 

یک موضوع و تکرار آن در مغز، کم کم صورت خارجى به خود بگیرد، به این معنى که در برابر دیدگان

 

فکر کننده مجسم شود.


این موضوع گاهى در عالم خواب به صورت «رویا» و زمانى در حالت بیدارى اتفاق مى افتد و در

 

صاحبان ارواح ضعیفه بیشتر دیده مى شود، شاید بیشتر افراد این موضوع را تجربه کرده اند که

 

مطالبى را که در روز مورد توجه و تفکر زیاد قرار مى دهند، در هنگام شب آن را به صورت خواب

 

«رویا» مى بینند.

بعضى از مردم مى گویند: جنهاى سم دار! را در حمامهاى خلوت در موقع سحر و یا هنگام شب دیده

 

اند. البته ما شکى در وجود جن و این که یکى از مخلوقات الهى است نداریم ولو اینکه از نظر ما

 

پنهان باشد، زیرا در قرآنمجید مکرر تصریح به وجود آن شده، ولى آیا او همان است که مردم به

 

صورت انسان یا حیوان سم دارى در حمام خلوت دیده اند؟! بعضى هم شاید غولهاى خیالى را در

 

بیابانهاى دور دست و یا در قبرستانها در هنگام شب دیده باشند، ولى این امور جز مجسم شدن

 

اوهام چیز دیگرى نیست.


موضوع تجسم اوهام یکى از پدیده هاى مورد بحث در علم روان شناسى است و بسیارى از مردم

 

مکرر آن را در مدت زندگى خود تجربه کرده اند.

منبع سایت آیه الله العظمی مکارم شیرازی 


موضوعات: عمومی
   سه شنبه 13 تیر 13961 نظر »

خدایا


تو تنها کسی هستی که


ارزش مرا می‌داند


صلاح مرا می‌داند


لیاقت و شایستگی‌های


مرا می‌داندو به همه اسرار


زندگی من آگاه است…


از تو می‌خواهم مرا به آنچه برایم


بهتر است هدایت کنی

 


موضوعات: عمومی
   دوشنبه 8 خرداد 13961 نظر »

 

                                                                               

 

تباه کننده عادت……………….. نگران و هراس مندی است.

 

                بزرگترین لذت…………پس از بخشش و فراخ دستی به ما دست می دهد.

 

        بزرگترین فقر و ناداری………..فقدان احترام به خویشتن است.    

 

    خشنود کننده ترین کار………کمک رسانی و یاری دیگران است.

 

پست ترین شاخص شخصیتی…………….خودخواهی است.

 

          بزرگترین منبع و موهبت تکوینی و طبیعی……..دوران جوانی ماست.

 

              کارآمدترین تلنگر انگیزاننده دیگران……….تشویق و امیدبخشی آنان است.

 

                           دشوارترین چالش زندگی………بهانه تراشی کردن یا عذرآوری توجیه

 

گرانه است.

 

قدرت مندترین نیروی زندگی……مهرورزی و محبت است.

 

خطرناک ترین عامل برهم زننده روابط و نظام اجتماعی……..شایعه افکنی و سخن چینی است.

 

شگرف ترین و کارآمدترین رایانه ی جهان……مغز انسان است.

 

ناگزیرترین دستمایه ی انسان درزندگی……..امید است.  

 

مرگبارترین سلاح……….زبان لجام نایافته ی انسان است.

 

نافذترین و پرشورترین دو واژه ی زندگی ……« من می توانم» .

 

 بزرگترین سرمایه زندگی……ایمان به خداست.

 

بی ارزش ترین هیجان ها…….خودخوری های توهم آمیز است.

 

قشنگ ترین و زیباترین جامه بر تن انسان……یک لبخند است.

 

ارزنده ترین دارایی ها …..انسجام و درهم تنیدگی شخصیتی است.

 

قدرتمندترین کانال و ابزار ارتباط انسان……دعا و مناجات است.

 

سرایت کننده ترین روحیه در میان انسان ها….شور و اشتیاق است.

 

 


موضوعات: عمومی
   دوشنبه 23 اسفند 1395نظر دهید »

 

برای رسیدن به آرامش سه چیز را ترک کن :


*اینکه دائم دیگران را کنترل کنی *


*اینکه بخوای دائم مورد تایید دیگران قرار بگیری*


*اینکه بخواهی دائم در مورد دیگران پیش داوری کنی یا خود مورد پیش داوری قرار بگیری*


همیشه بگو :


خدایا ، کمک کن دیرتر برنجم ، زودتر ببخشم ، کمتر پیش داوری کنم و بیشتر فرصت دهیم.

 


موضوعات: عمومی
   یکشنبه 19 دی 1395نظر دهید »

 

1. داوطلبانه به دیگران کمک کنید


گاهی اوقات ما فراموش می‌کنیم افرادی هستند که به کمک ما نیاز دارند. وقتی به دیگران


کمک می‌کنیم در وجود خودمان احساس رضایتی حس می‌کنیم که با هیچ چیز دیگری


قابل جایگزین نیست. به زمانی فکر کنید که به کسی کمکی کرده‌اید، احساسی که آن


لحظه داشتید را به خاطر آورید. کمک کردن به دیگران را جزئی از برنامه‌های هفتگی‌تان


قرار دهید. در این صورتزندگی دو نفر را تغییر داده‌اید؛ خودتان و فردی که به او کمک


رسانده‌اید.


2. صبح زود بیدار شوید


اگر هر روز صبح نیم ساعت زودتر از زمان مورد نیازتان، از خواب بیدار شوید، آرام‌تر خواهید


بود و کنترل بیشتری روی خودتان خواهید داشت و در نتیجه شادتر زندگی می‌کنید.


زود بیدار شدن مانع عجله کردن شما و داشتن استرس می‌شود. تمرین کنید هر روز زودتر


بیدار شوید تا زندگی شادتر و سالم‌تری داشته باشید.


3. برای ماجراجویی‌ها و تجربیات جدید پول خرج کنید


تحقیقات نشان می‌دهد که داشتن پول شما را خوشبخت و خوشحال نمی‌کند. پول تنها

 

می‌تواند برای مدتی ما را خوشحال و راضی کند. آنچه که ما را با داشتن پول خوشحال


می‌کند داشتن تجربه‌های جدید است. همین الان برای خودتان در یک جای زیبا و آرمش‌


بخش، جا رزو کنید و پولی را که برای خرید لپتاپ کنار گذاشته بودید، برای یک سفر


هیجان‌انگیز خرج کنید.


4. بخندید و گریه کنید


اندروفین یا همان هورمون خوشحالی با خندیدن آزاد می‌شود و حس خوبی به شما


می‌دهد. ممکن است فکر کنیم گریه کردن احساس خوبی به ما می‌دهد. در واقع نگه


داشتن اشک‌ها حس بدی به ما می‌دهد و رها کردن اشک‌ها به ما حس خوشحالی


می‌دهد. بنابراین دفعه بعد که حس کردید اشک در چشمانتان جمع شده، اشک‌هایتان


را رها کنید.


5. شیر بادام بنوشید


شیر بادام مزایای فوق‌العاده‌ای دارند. تا می‌توانید شیر معمولی نخورید و به جای آن


از شیر بادام استفاده کنید. سیستم قلبی-عروقی و اسکلتی شما از مزایای شیر


بادام بهره‌مند می‌شود و شما پوست بهتری هم خواهید داشت. این تغییر کوچک در


زندگی شما منجر به سالم‌تر زیستن شما خواهد شد.


6. لبخند بزنید


لبخند زدن نیز هورمون شادی یا اندروفین را در بدن آزاد می‌کند که شما را خوشحال‌تر


می‌کند. اگر یک خودکار را به صورت افقی برای چند دقیقه بین دندان‌هایتان قرار دهید،


مجبور می‌شوید لبخند بزنید و همین لبخند اجباری هم حالتان را خوب می‌کند. یک عکس


قدیمی از آلبومتان بردارید، متوجه می‌شوید که ناخودآگاه به آن عکس لبخند می‌زنید.



7. با افراد شاد و مثبت معاشرت کنید

 

عادات و خلق وخوی ما بر روی مردم اطرافمان تاثیر می‌گذارد. انسان‌ها از نظر روانی اثرپذیر


هستند و این مسئله درباره گرفتن انرژی از اطرافیان هم صدق می‌کند. اگر ما در گروهی


باشیم که همه شاد و خوشحال‌اند، بی شک ما هم خوشحال خواهیم بود. بنابراین افرادی


که با آنها معاشرت می‌کنید را با دقت انتخاب کنید.


8. درست تنفس کنید


وقتی استرس داشته باشید نفس کشیدنتان ایراد پیدا می‌کند. هر زمان احساس کردید به


کندی نفس می‌کشید، کمی صبر کنید و نفس عمیق بکشید. یک ثانیه نفستان را نگه


دارید و بعد آزاد کنید. چند بار این کار را تکرار کنید تا تنفستان طبیعی شود. بعد از این


تمرین احساس آرامش خواهید کرد. این کار برای ریه‌ها، گوارش، گردش خون و کنترل


کردن استرس واضطرابتان مفید است.


9. طنز بخوانید


درست همانند انتخاب همراه و اطرافیان، مراقب متن‌هایی که می‌خوانید و برنامه‌هایی که


می‌بینید نیز باشید. کمدی‌های خوب ببینید، کتاب‌های طنز بخوانید.


10. یک کار جدید را تا ماه آینده امتحان کنید


لیست کارهای کوچکی که ماه آینده باید انجام دهید را بنویسید. قرار نیست کارهای


بسیار مهمی باشید، همین کارهای روزانه‌ای که انجام می‌دهید را لیست کنید و در


کنار این لیست، یک کار جالب و جدید هم قرار دهید مثل قایق سواری یا رنگ کردن


موهایتان. بر عهده خود شماست که در این لیست چه مواردی قرار دهید.


11. زمان خوابتان را تغییر دهید


هر شب راس ساعت مشخصی بخوابید و راس ساعت مشخصی از خواب بیدار شوید. در


این صورت هیچ گاه خسته نخواهید بود. سعی کنید هر شب هشت ساعت بخوابید.


هرچند شب هایی هم استثنائاً وجود دارد که دیرتر و کمتر بخوابید اما در حالت کلی این


روند را طی کنید.


12. معنویت را وارد زندگی‌تان کنید


ارتباط داشتن با یک گروه مذهبی، با کائنات، طبیعت و به طور کلی قدرتی که فراتر از قدرت


انسان است مطمئن‌ترین راه دعوت شادی به زندگی‌تان است. در فعالیت‌های مذهبی


همواره انرژی مثبت زیادی وجود دارد. بنابراین وارد یک گروه مذهبی شوید.


13. بخورید و خوشحال باشید


منظورم از خوردن در غذا، زیاده‌روی کردن نیست بلکه در حد تعادل بخورید. وقتی یک تکه


کیک شکلاتی می‌خوریم یا یک غذای خوشمزه، باز هم اندروفین در بدنمان آزاد می‌شود


و حسخوشایندی به ما دست می‌دهد.خوردن چای سیاه و سبز علاوه بر اینکه سالم


هستند، ما را خوشحال می‌کنند. چای سبز حاوی آنتی اکسیدان نیز هست و همین


مسئله باعث می‌شود سیستم بدنی ما را تمیز کند و ما را برای کار بهتر آماده کند.


بنابراین پاکت‌های قهوه‌تان رو دور بریزید و به جای آن دمنوش گیاهی مصرف کنید.



14. وزنه بزنید


گفته می‌شود بهترین راه داشتن تناسب اندام و قوی کردن عضلات وزنه زدن است. در


نتیجه وزنه زدن، ما به تناسب اندام می‌رسیم و داشتن تناسب اندام هم به ما زندگی


شاد‌تر و سالم‌تری می‌بخشد.



15. سپاسگزار باشید


از شکرگزاری به عنوان ابزاری برای خوشحالی و سالم زیستن یاد می‌شود. هر روز چند


دقیقه وقت بگذارید و برای آنچه که دارید شکرگزار باشید و بعد ببینید چه اتفاقی رخ


می‌دهد. وقتی برای چیزی که دارید سپاسگزاری می‌کنید، همان چیز را چند برابر دریافت


می‌کنید. مثلاً اگر برای سلامتی‌تان شکرگزار بودید، سلامتی‌تان روز به روز بیشتر می‌شود.




موضوعات: عمومی
   یکشنبه 19 دی 1395نظر دهید »

 

آدم های خوش اخلاق راحت  و آرام هستند. آتش نمی گیرند عصبانی نمی شوند.

برخورد ناشایست ندارند و به دیگران هم آرامش می دهند. خوش اخلاقی بهترین

رفیق است. انسان خوش اخلاق همیشه راحت و آرام زندگی می کند.

گزیده ای از سخنان حجه الاسلام فرحزاد در برنامه سمت خدا


موضوعات: عمومی
   جمعه 17 دی 1395نظر دهید »

وضو سبب رفع بسیاری از بیماریها می شود. دلیلش اثر آب سردبر روی نقاط حساس بدن در قسمتهایی است

که وضو می گیریم. جالب این است که در دین اسلام نقاط طب سوزنی مخصوصا در وضو رعایت شده است.

برای مثال، آقایان باید آب را از پشت آرنج بریزند. ولی خانمها باید آب را از قسمت تای دست بریزند. چون که نقاط

طب سوزنی در آقایان و خانها در بعضی از نقاط فرق می کند.

این را هم بدانید که با تحریک نقاط طب سوزنی بوسیله آب سرد وضو، خط سیر چهارده نصف النهار را تحریک می کنیم

و باعث سرحالی، شادابی، تسکین دردها، نیروی جسمانی وروحی و معالجه بسیاری از بیماریها می گردد.و

همچنین تمامی اعضاء داخلی بدن را تقویت می کند.از جمله: ریه ها، روده بزرگ، معده، قلب، کلیه ها، کبد و…

ایجاد نیرو و نشاط با وضو


در احادیث آمده که بعد از وضو، بدن را با چیزی خشک نکنیم وبگذاریم خودش خشک شود. دلیل آن اینست

که بدن در برابر سرمائی که حس می کند، خود به خود درجه حرارت آن بالا می رود تا بدن را خشک کند،

که همین تحریکات حرارتی باعث باز شدن منافذ زیرپوست می شودو اکسیژن بیشتری به بافتهای پوست و

مقداری هم عظلات زیر پوست می رسد و باعث نیرو و نشاط می گردد.

نماز و امواج مغزی:


با دفع بارهای زائد بدن در وضو، امواج مغزی در ایده آل ترین حالت قرار می گیرند. علاوه بر آن حالت تمرکزی که

در هنگام نماز در انسان به وجود می آید، تشعشع امواج آنها را به اندازه قابل توجهی بالا می برد و توانایی مغز

را در تولید این امواج بالا می برد.

حالات نماز:

۱-ایستادن در نماز:
ایستادن در نماز، باعث تقویت حالت تعادلی بدن شده و قسمت مرکزی مخچه که محل کنترل اعمال و حرکات

ارادی است را تقویت می کند. این عمل باعث می شود تا فرد با صرف کمترین نیرو و انرژی به انجام صحیح حرکات

بعدی بپردازد.
وقتی چشمها در حالت نماز ثابت می ماند، جریان فکر هم خود به خود آرام شده و در نتیجه تمرکز فکر افزایش

می یابد. ثابت ماندن چشم باعث بهبود ضعف و نواقصی چون نزدیک بینی می شود و به لحاظ روانی باعث افزایش

مقاومت عصبی فرد شده و بی خوابی و افکار نا آرام را از انسان دور می کند.

۲- رکوع در نماز:
تقویت ماهیچه های شکم، حفظ سلامت دستگاه گوارش و رفع یبوست مزمن، سوء هاضمه و بی اشتهایی از

خواص رکوع در نماز است.کارشناسان می گویند در حالت رکوع ماهیچه های اطراف ستون مهره ها منبسط

می شود که در تعادل و آرام کردن سمپاتیک موثر است.مدت زمان خواندن ذکر رکوع نیز باعث تقویت عظلات صورت،

گردن، ساق پا و رانها می شود و به این ترتیب به جریان خون در قسمتهای مختلف بدن سرعت می بخشد.

تنظیم متابولیسم بدن، فراهم نمودن زمینه از بین رفتن اکثر بیماریها از بدن، کمک به افزایش حالت استواری و

استحکام مغز از دیگر خواص رکوع در نماز است.

۳- سجده در نماز:
سجده، ستون مهره های بدن را تقویت کرده و درد های سیاتیک را آرام می کند. سجده علاوه بر از بین بردن

یبوست و سوء هاضمه، پرده دیافراگم را تقویت کرده و به دفع مواد زاید بدن به دلیل فشرده شدن منطقه شکمی

کمک می کند.سجده همچنین باعث افزایش جریان خون در سر شده، که این امر با تغذیه غدد باعث حفظ شادابی،

زیبایی و طزاوت پوست می شود.
حالات سجده به واسطه باز کردن مهره ها از یکدیگر، باعث کشیده شدن اعصابیکه قسمتهای مختلف بدن را به مغز

وصل می کند شده و این اعصاب را در یک حالت تعادلی قرار می دهد که این امر برای سلامت انسان بسیار حائز

اهمیت است.
اگر فاصله مهر از نمازگزار به اندازه حدودا یک وجب جلوتر از حالت معمولی باشد، کشش بیشتری در کمر حس

می شود که باعث مداوای کسانی که دیسک و یا ناراحتی کمر دارند می شود. و اگر کسی که سالم است

این کار را انجام دهد، هیچ گاه دچار دیسک و ناراحتی کمر نمی شود.
سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد شده و عصبانیت را تسکین می دهد. سجده قدرت درک و فهم را زیاد

می کند. دلیلش این است که در سجده به پیشانی ما فشار می آید و باعث می شود که کاملا روی پیشانی

متمرکز شویم ( اگر در این حالت به نوک بینی مان نگاه کنیم، خود به خود به پیشانی فشار می آید ) .

۴- نشستن بعد از نماز:
استحکام بخشیدن و تقویت عضلات پاها و رانها، کمک به نفخ معده و روده، بهبود فتق و… از خواص نشستن

بعد از نماز است.


موضوعات: عمومی
   سه شنبه 7 بهمن 13931 نظر »

مردي براي اصلاح سر  به آرايشگاه رفت در بين کار گفت و گوي جالبي بين آنها در گرفت.

آنها در مورد مطالب مختلفي صحبت کردندوقتي به موضوع خدا رسيد آرايشگر گفت: من باور نمي کنم که

خدا وجود دارد. مشتري پرسيد: چرا باور نمي کني؟

آرايشگر جواب داد: کافيست به خيابان بروي تا ببيني چرا خدا وجود ندارد؟ شما به من بگو اگر خدا وجود داشت

اين همه مريض مي شدند؟ بچه هاي بي سرپرست پيدا ميشد؟ اگر خدا وجود داشت درد و رنجي وجود داشت؟ نمي

توانم خداي مهرباني را تصور کنم که اجازه دهد اين همه درد و رنج و جود داشته باشد.

مشتري لحظه اي فکر کرد اما جوابي نداد چون نمي خواست جر و بحث کند. آرايشگر کارش را تمام کرد و مشتري

از مغازه بيرون رفت به محض اينکه از مغازه بيرون آمد مردي را ديد با موهاي بلند و کثيف و به هم تابيده و ريش

اصلاح نکرده ظاهرش کثيف و به هم ريخته بود. مشتري برگشت و دوباره وارد آرايشگاه شد و به آرايشگر گفت:

ميدوني چيه! به نظر من آرايشگرها هم وجود ندارند. آرايشگر گفت: چرا چنين حرفي ميزني؟ من اينجا

هستم. من آرايشگرم. همين الان موهاي تو را کوتاه کردم.مشتري با اعتراض گفت: نه آرايشگرها

وجود ندارند چون اگر وجود داشتند هيچکس مثل مردي که بيرون است با موهاي بلند و کثيف و ريش اصلاح نکرده

پيدا نمي شد. آرايشگر گفت: نه بابا! آرايشگرها وجود دارند موضوع اين است که مردم به ما مراجعه

نمي کنند.

مشتري تاکيد کرد:دقيقا نکته همين است. خدا وجود دارد. فقط مردم به او مراجعه نميکنند و

دنبالش نمي گردند. براي همين است که اين همه درد و رنج در دنيا وجود دارد.!


موضوعات: عمومی
   دوشنبه 25 شهریور 13922 نظر »

 

خاطره ی از آقای قرائتی:

من در اتاق یك رئیسی رفتم، كار داشتم. تا در را باز كردم دیدم یك دختری حالا یا دختر یا خانم، خیلی

خوشگل است. تا در را باز كردم، اوه… چه شكلی!داخل اتاق رئیس رفتم گفتم: شما با این خانم محرم

هستی؟ گفت: نه!گفتم: چطور با یك دختر به این زیبایی تو در یك اتاق هستی و در هم بسته است. گفت:

آخر ما حزب اللّهی هستیم. گفتم: خوشا به حالت كه اینقدر به خودت خاطرت جمع است. حضرت امیر

به زن‌های جوان سلام نمی‌كرد.گفتند: یاعلی رسول خدا سلام می‌كند توچرا سلام نمی‌كنی؟ گفت:رسول

خدا سی سال از من بزرگتر بود. من سی سال جوان هستم. می‌ترسم به یك زن جوان سلام كنم یك جواب

گرمی به من بدهد، دل علی بلرزد. گفتم: دل علی می‌لرزد، تو خاطرت جمع است.


موضوعات: عمومی
   چهارشنبه 13 شهریور 13922 نظر »

 

مادرم برایم دعا کن،تا حرمت حجابی را که در کودکی ام  مرا با آن آشنا کردی برای همیشه حفظ نمایم.


موضوعات: عمومی
   سه شنبه 12 شهریور 13922 نظر »

 

برای نشر فرهنگ دینی وترویج معارف نیاز به جهاد،اقدامات

فراگیر وتلاش خستگی ناپذیر است.با آسودگی وراحتی چنین

آرزویی برآورده نخواهد شد.انتظار این که مردم ، خودشان

متوجه شوند وبه سراغ طبیبان بروند یک انتظار بیهوده است

که حاکی ازغفلت طبیبان به جنس دردجامعه امروز است.

امروزدردی احساس نمی شود که طبیب منتظربیمار بنشیند.

طبیب بایدبرود واول مردم را با دردهای سرطانی

دینی ومعنوی که بی صدایندآگاه سازد وسپس به

علاج ودرمان بپردازد.

بنابراین وظیفه ما:

1.دردسازی یعنی زمینه سازی جهت احساس درد است.

2.درمان ومداوای دردهای بی صدای روحی ودرونی است.

بی دردی خود بدترین درد دینی جامعه امروز است.بیماریهای روحی بر خلاف بیماری های جسمی هر

اندازه بیشتر و وخیم تر می شوند بی صداتر و کم دردتر می گردند تا اینکه ناگهان انسان را به سکته

روحی مبتلا سازد.آری درد شلاقی برای تکاپو،تکاپو وتلاشی درجهت درمان ومصون ماندن است.


موضوعات: عمومی
   سه شنبه 5 شهریور 13924 نظر »

اگر رزق وروزی حلال را از خدا می خواهید پیشنهاد می کنم دعای توسل به امام محمد

تقی جواد(علیه السلام)را بعد از هر نماز واجب بخوانید:

 

بِسم الله الرَّحمنِّ الرَّحیم

 

اَللّٰهمَ إنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیِّکَ مُحَمّدِ بنِ عَلیٍ التَقیِ الجَوٰادِ عَلیهِ السَّلامُ إلّٰا جُدتَ

 

بِه عَلَیَّ مِن فَضلِکَ و تَفَضَّلتَ بِه

 

عَلَیّ مِن وُسعِکَ وَ وَسَّعتَ بِه عَلَیَّ مِن رِزقِکَ وَ اَغنِنی بِحَلالِک عَن حَرامِکَ

 

وَبِفَضلِکَ عَمَّن سِوٰاکَ وَجَعَلتَ

 

حاجَتی اِلَیکَ وَ قَضاءَها عَلیکَ اِنَّکَ لِمٰا تَشٰاءُ قَدیرٌ


موضوعات: عمومی
   چهارشنبه 30 مرداد 13924 نظر »

در هیچ دینی ازادیان دنیا به اندازه اسلام از عقل یعنی ازحجیت عقل واز سندیّت

واعتبارعقل حمایت نشده است.شما اسلام را با مسیحیت مقایسه کنید.مسیحیت

درقلمرو ایمان،برای عقل،حق مداخله قائل نیست.می گوید آنجایی که انسان

باید به چیزی ایمان بیاورد،حق ندارد فکر کند،فکر کردن مال عقل است عقل

در این نوع مسائل حق مداخله ندارد.آنچه را باید به آن ایمان داشت نباید درباره

آن فکر کرد ونباید اجازه فکر کردن وچون وچرا کردن را به عقل داد.وظیفه

یک مؤمن،مخصوصا وظیفه یک کشیش وحافظان ایمان مردم این است که

جلوی فکر واستدلال وعقل را به حوزه ایمان بگیرند.اصلا تعلیمات مسیحیت

بر همین اساس است.

در اسلام قضیه درست بر عکس است.در اصول دین اسلام،جز عقل هیچ چیز

دیگری حق مداخله ندارد،یعنی اگر از شما بپرسند که یکی از اصول دین شما

چیست،می گویید«توحید» وجود خدای یگانه،اگر دوباره بپرسند به چه دلیل به

خداایمان آورده اید(شما باید دلیل عقلی بیاورید) اسلام جز از راه عقل از شما

قبول نمی کند.اگر بگوئید من خودم قبول دارم که خدا یگانه است،دلیلی هم ندارم،

تو چه کار داری؟«خذ الغایات واترک المبادی» تو نتیجه رابگیر،به مقدمه چه

کارداری؟من از قول مادربزرگم یقین پیدا کرده ام،ولو از قول مادربزرگم باشد،

ولو خواب دیده باشم! اسلام می گوید نه، ولو به وجود خدای یگانه اعتقاد داشته

باشی ولی آن اعتقادی که ریشه اش تقلید از پدر ومادر یا تأثیر محیط است،مورد

قبول نیست.جزتحقیقی که عقل تو با دلیل وبرهان مطلب را دریافت کرده باشد،

هیچ چیز دیگر راما قبول نداریم.

 

مرتضی مطهری ،مجموعه آثار،ج23،ص186


موضوعات: عمومی
   دوشنبه 28 مرداد 13921 نظر »

چرا اينقدرزود باورهستیم؟ چرا قبل از قبول حرفی درباره آن خوب فکر نمی‌کنیم؟ بسیاری از مشکلاتی که امروزه

برایمان پیش می‌آید و با آنها در حال دست و پنجه نرم کردن هستیم معلول این زودباوریمان است! زودباوری و

دهن بینی ثمره کوته خردی و نداشتن توانایی در درک روابط علت و معلولی و نداشتن آشنایی با محیط اجتماعی

وتشخیص ندادن دوست از دشمن و راست از دروغ و صحیح از غلط است.ساده‌لوحی حماقت نیست و حماقت

نادانی نیست.  آن‌گاه که ازچیزی سر درنمی‌آوریم، پیش می‌آیدکه تصورهای خطایی درباره‌ آن داشته باشیم.

ساده‌لوحی گاه از یک معصومیت اخلاقی برمی‌خیزد.  انسان‌های نیک اخلاق معمولا زودباور و خوش‌قلب اند که در

بسیاری از مواقع این خصلت خوب کاردست‌شان می‌دهد. افراد سطحی‌نگر، بسیارزود باورند وبه راحتی می‌توان

فضای ذهنی‌شان را اشغال کرد وزمام اندیشه‌شان را به دست گرفت.

این افراد به دلیل اینکه به معضلات هر مسئله توجه ندارند و از تجربه و تحلیل عمیق و همه جانبه مسائل زندگی

عاجزند، به سرعت و به سهولت به «یقین» و اطمینان می‌رسند.  به طور اصولی شایسته است که انسان‌ها

نسبت به یکدیگر با اعتماد رفتار کنند ولی وجود درجه‌ای از احتیاط نیز در رفتارهای اجتماعی ضرورت دارد

زیراممکن است گفتاردیگران چه به صورت ارادی و چه به صورت غیرارادی گاهی درست نباشد. اما پذیرش بی

چون و چرای گفته دیگران نیز کارصحیحی نیست البته در دوران کودکی، کودک گفته‌های افراد بزرگ‌تر را بدون

چون وچرا به عنوان واقعیت قبول می‌کندکه در نتیجه اهمیت دارد بزرگ‌ترها جز با راستگویی با آنان رفتار نکنند،

اگر پذیرش بی‌قیدوشرط گفته دیگران در دوران جوانی و بزرگسالی هم تداوم یابد یا ناشی از مشکلات هوشی

و کارکرد پايین‌ترازطبیعی ذهنی یا ناشی از ساده‌دلی فرد است که به طور احتمالی در محیط ساده و صمیمی

بار آمده است و ازرفتار جوامع پیچیده شهری که گاهی نیزمنطبق با درستکاری و صداقت کامل نیست بی‌خبر

است.افراد در تعامل با ديگران نياز به ارزيابي گفته‌هاي يکديگر دارند وزودباوري در افراد تحت تاثير عوامل

گوناگوني چون سن به خصوص در کودکان نداشتن تجربه‌ کافي در ارتباط با ديگران، ميزان هوش افراد در

تشخيص درستي يا نادرستي آنچه با آن روبه‌رو هستند، شکل مي‌گيرد.   کمبود ميزان مطالعه،کاهش سطح

آگاهي‌هادرباره موضوعات گوناگون، محدوديت‌هاي فرهنگي و اجتماعي درمحيط زندگي و برقراري ارتباطي

محصور با ديگران ونداشتن قدرت نقادي گفتار اطرافيان زمينه‌هاي بروز زودباوري راگسترش مي‌دهد.افراد تلقين‌

پذير و زودباورعمومابا مشکلات عديده‌اي درخصوص معاملات بين‌فردي، مسائل مادي،ازدواج و شغل مواجه

هستند لذا به سادگي تحت تاثير امواج اجتماعي و فرهنگي قرار گرفته و به مسيري خلاف احوالات زندگي

خود کشيده مي‌شوند.وچه بسا زودباوری آنها موجب از هم پاچیده شدن کانون های گرم خانواده ها شده است.

افرادزودباور با ارتقاي سطح تجربه، مطالعه و مشورت با افراد صاحبنظر و خيرخواه مي‌توانندخود را از وجود

دام‌هاي دروغين نجات دهند.

پیشنهاد می کنیم:

  • اهل تحقیق باشید، بدون تحقیق تصمیم نگیرید. تحقیق کردن توسط بزرگان دینی و غیردینی بسیار مورد تاکید قرار گرفته است.
  • در کتاب‌های معتبر و افراد شاخص دنبال جواب‌های خود باشید.
  • اگر 20 نفر هم گواه بر یک امر دادند دلیل بر درستی آن نیست.  عقل خود و آموزه‌های دینی درست را سرلوحه کار و عمل خود قرار دهید.
  • کمی متفاوت با بقیه باشید و فريب دوستان و فامیل‌های منحرف را نخورید.
  • چشم‌هایتان را بشویید و طوري دیگر بنگرید.
  • اگر همه در چاه جهالت سقوط می‌کنند دلیل نمی‌شود شما نیز با آنها به ژرفای نادانی پرت شوید.
  • سعی کنید ساده لوح و زودباور نباشید.


کلیدواژه ها: زودباوری

موضوعات: عمومی
   پنجشنبه 24 مرداد 13921 نظر »

گزيده پيام ها و سخنراني هاي رهبر انقلاب در «ادامه راه شهيدان»

گزيده پيامهاوسخنراني هاوبيانات مقام معظم رهبري،حضرت آيت الله خامنه اي

درباره ويژگي هاي شهدا، امتيازات خانواده هاي شهيدان و شاخص هاي ادامه

راه شهيدان در قالب كتابي با عنوان «ادامه راه شهيدان» منتشر شده است.

 

كتاب «ادامه راه شهيدان» از پنج فصل موضوعي با عناوين ويژگي هاي شهدا

و اقتدا به آنان، تجليل از خانواده هاي شهيدان، الگو قرار دادن و ادامه راه شهيدان،

عمل به وصيت نامه هاي شهدا، فضايل و خصوصيات شهيدان خاص و دو بخش

گزيده رهنمودها و تصاوير تشكيل شده است.

در هر فصل پيام ها و سخنراني هاي مقام معظم رهبري كه در فاصله سال هاي 1368 تا 1388 در

ارتباط با موضوع اثر ايراد شده اند، با عنوان هايي متناسب آمده اند.

همچنين در ابتداي هر فصل خلاصه اي از محتواي آنچه كه مي آيد، مطرح شده و در پايان آن نكاتي

از مطالب فصل در قالب ويژگي ها، امتيازات و شاخص ها آورده شده اند.

در فصل فضايل و خصوصيات شهيدان خاص، پيام ها وسخنراني هاي مقام معظم رهبري درباره

ويژگي هاي شخصيتي شهيدان مطهري، بهشتي، شهداي هفتم تير، رجايي، باهنر، مصطفي چمران،

صياد شيرازي، جهان آرا، كاوه، بروجردي، متوسليان، احمد و ناصر كاظمي، املاكي، حيدريان،

زين الدين وكيلي، كلاهدوز، ستاري، بابايي، اردستاني، اقارب پرست و هاشمي كه از چهره هاي

شاخص انقلاب و دفاع مقدس هستند، با عناويني مجزا درج شده اند.

در بخش گزيده رهنمودها نيز جملاتي كوتاه از آنچه كه در پيام ها و سخنراني هاي آيت الله خامنه اي

در كتاب آمده، با ذكر تاريخ ايراد آنها انتخاب شده اند.

بخش تصاوير هم عكس هايي از حضور مقام معظم رهبري بر مزار شهيدان انقلاب و هشت سال

دفاع مقدس همراه با بياناتي از ايشان درباره همان شهدا دارد.


موضوعات: عمومی
   چهارشنبه 23 مرداد 13921 نظر »

پیامبر(ص) بر این نکته انگشت می‏گذارد که اگر انسان جوینده حقیقت باشد و برای کشف حقیقت ‏خود را بیطرف

و خالص بکند، در این صورت قلب اوهرگز به او خیانت نخواهد کرد و او را در مسیر صحیح هدایت ‏خواهد کرد.

اساسا انسان تا زمانی که جوینده راستین حق و حقیقت است، و در جاده حق گام بر می‏دارد هر چه که به او برسد

حق و حقیقت است. و البته این نکته ظریفی است که اغلب باعث اشتباه می‏شود. آنجا که انسان به گمراهی کشیده

می‏شود دلیلش این است که از ابتدا جهت‏گیری خاصی داشته و جویای حقیقت ‏خالص نبوده است. پیامبر در جواب

کسی که سؤال کرده بود «برّ» چیست، جواب داداگر تو واقعا به دنبال برّ هستی، آنگاه که قلبت به چیزی آرام

می‏گیرد و وجدانت آسوده می‏شود بدان که آن برّ است. ولی آنگاه که به چیزی راغب هستی اما دلت آرام و قرار

نمی‏گیرد مطمئن باش که آن اثم(گناه) است.و در جای دیگر از پیامبر درباره معنای ایمان می‏پرسند. پیامبر(ص)

می‏فرماید: آنکه هرگاه کار زشتی انجام می‏دهد، دچار ناراحتی و پشیمانی می‏شود و هر گاه کارشایسته‏ای انجام

می‏دهد، خوشحال و شاد می‏گردد، او از ایمان بهره مند است.از حضرت امام صادق(علیه السلام) نقل می‏کنند

که فرمود: مؤمن وقتی از گرفتاری تعلق به دنیا آزاد شد حلاوت دوستی خدا را در قلب خود احساس می‏کند

و در این هنگام، گویی دیگر زمین برایش کوچک می‏شود و با تمام وجود می‏خواهد که از این عالم ماده رها شود

و بیرون برود. و این واقعیتی است که اولیاءالله و مردان خدا با زندگی خود درستی آن را به اثبات رسانده‏ اند.

در تاریخ زندگی پیامبر نوشته‏اند روزی بعد از نماز صبح به سراغ اصحاب صفه رفت.اینان مردمی فقیر بودند

که از مال دنیا هیچ نداشتند و در مدینه در کنار مسجد پیامبر روزگار می‏گذرانیدند. پیغمبر چشمش به یکی از

آنان بنام زید یا حارث بن زید افتاد، دید که رنجور و نزار است و چشمهایش در کاسه سرش فرو رفته است.

پرسید حالت چطور است؟ جواب داد در حالی صبح کرده‏ام که اهل یقین شده‏ام. پیامبر فرمود: ادعای بزرگی

می‏کنی، علامت آن چیست؟ گفت علامت ‏یقین من این است که شبها خواب از من گرفته شده و روزها همواره

درروزه بسر می‏برم و شب تا به صبح بی‏تاب عبادتم. پیامبر فرمود کافی نیست بیشتر بگو. او هم شروع کرد به

گفتن سایر علائم. عرض کرد یا رسول الله من الان در حالتی هستم که گویی اهل بهشت و اهل جهنم را می‏بینم

و صدایشان را می‏شنوم اگر به من اجازه دهی باطن یک یک اصحاب تو را بگویم. پیامبر(ص)فرمود: سکوت،

سکوت، بیشتر نگو. اما چه آرزویی داری، عرض کرد آرزوی جهاد در راه خدا.

قرآن می‏گوید صیقل زدن دل، انسان را به چنان مقامی می‏رساند که به قول امیرالمؤمنین(علیه السلام) اگر پرده

از جلوی او برداشته شود، چیزی بر یقینش افزوده نمی‏گردد. آنچه که قرآن در تعلیماتش مد نظر دارد، پرورش

انسانهایی است که هم از سلاح عقل بهره‏مندند و هم از اسلحه دل و قلب و این هر دو رابا بهترین شیوه و

عالیترین کیفیت در راه حق بکار می‏گیرند. انسانهایی که نمونه‏ های زنده و مجسمش امامان (علیهم السلام) و شاگردان

شایسته و راستین آنها هستند.

آیت الله شهید مطهری، آشنایی با قرآن، ج1


موضوعات: عمومی
   سه شنبه 15 مرداد 13921 نظر »

وَاذكُر فِى الكِتب إسمعیل إنَّه كانَ صادقَ الوَعد وَ كانَ رَسُولا نَبیا سوره مریم(54)                                                       

و كان یأ مُرُاهله ُبِالصَلوة وَ الزَكوة و كانَ عندَ رَبِّه مَرضِیا (55)
ترجمه :
54 - در كـتـاب آسـمـانـى خـود از اسـمـاعـیـل یـاد كـن كـه او در وعـده هـایـش صـادق و رسول و پیامبر بزرگى بود.
55 - او هـمـواره خـانـواده خـود را بـه نـمـاز و زكـات دعـوت مـى كرد و همواره مورد رضایت پروردگارش بود.

اسماعیل پیامبر صادق الوعد
خداون متعال روى سـخـن خود را بـه پـیـامـبـر (صـلى اللّه عـلیـه و آله و سلّم ) كرده مى گوید: (در كتاب آسـمـانـیـت از اسـمـاعـیـل یـاد كـن ) (و اذكـر فـى الكـتـاب اسماعیل ).
(كه او در وعده هایش صادق بود) (انه كان صادق الوعد).
(و پیامبر عالى مقامى بود) (و كان رسولا نبیا).
(او هـمـواره خانواده خود را به نماز و زكات ، امر مى كرد) (و كان یامر اهله بالصلوة و الزكوة ).
(و همواره مورد رضایت پروردگارش بود) (و كان عند ربه مرضیا).
در ایـن دو آیـه بـه صادق الوعد بودن - پیامبر عالى مقام بودن - امر به نماز و پیوند و رابـطـه بـا خـالق داشـتن - امر به زكات و رابطه با خلق خدا برقرار نمودن و بالاخره كارهائى انجام دادن كه جلب خشنودى خدا را كند، از صفات این پیامبر بزرگ الهى شمرده شده است .
تـكـیـه روى وفـاى بـه عـهـد، و تـوجـه به تربیت خانواده ، به اهمیت فوق العاده این دو وظیفه الهى اشاره مى كند كه یكى قبل از مقام نبوت او ذكر شده و دیگرى بلافاصله بعد از مقام نبوت .
در حـقـیـقـت تـا انـسان (صادق ) نباشد، محال است به مقام والاى رسالت برسد چرا كه اولین شرط این مقام آنست كه وحى الهى را بى كم و كاست به بندگانش برساند، و لذا حـتـى افـراد معدودى كه مقام عصمت را در پاره اى از ابعادش در انبیاء انكار مى كنند مساله صـدق پـیـامـبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را به عنوان یك شرط اساسى پذیرفته اند، صدق و راستى در خبرها، در وعده ها و در همه چیز.
در روایتى مى خوانیم : اینكه خداوند اسماعیل را، صادق الوعد شمرده به خاطر این است كه او بقدرى در وفاى به وعده اش ‍ اصرار داشت كه با كسى در محلى وعده اى گذارده بود، او نـیـامـد، اسـمـاعـیـل هـمـچـنان تا یكسال در انتظار او بود! هنگامى كه بعد از این مدت آمد، اسـمـاعـیـل گـفـت : مـن هـمـواره در انـتظار تو بودم ! بدیهى است هرگز منظور این نیست كه اسـمـاعیل كار و زندگیش را تعطیل كرد بلكه مفهومش این است كه در عین ادامه برنامه هایش مراقب آمدن شخص مزبور بود.
و از سوى دیگر نخستین مرحله براى تبلیغ رسالت ، شروع از خانواده خویشتن است ، كه از هـمـه بـه انـسـان نـزدیـكـتـر مـى بـاشـنـد، بـه هـمـیـن دلیل پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نیز نخست دعوت خود را از خدیجه همسر گـرامیش و على (علیه السلام ) پسر عمویش شروع كرد و سپس طبق فرمان و انذر عشیرتك الاقربین به بستگان نزدیكش پرداخت .
در آیـه 132 سـوره طـه نـیز مى خوانیم : و امر اهلك بالصلوة و اصطبر علیها:
(خانواده خود را به نماز دعوت كن و بر انجام نماز شكیبا باش ).
نـكـتـه دیـگـر كـه در ایـنـجـا قـابـل ذكـر اسـت ایـنـكـه بـا تـوصـیـف اسـمـاعـیـل بـه مـرضـى بـودن ، در واقـع اشـاره بـه ایـن حـقـیـقـت شـده اسـت كـه او در كـل بـرنـامـه هـایـش رضـایت خدا را جلب كرده بود، اصولا نعمتى از این بالاتر نیست كه مـعـبـود و مـولا و خـالق انـسـان از او راضـى و خـشـنـود بـاشـد بـه هـمـیـن دلیـل در آیـه 119 سـوره مـائده بـعد از آنكه نعمت بهشت جاویدان را براى بندگان خاص خدا بیان مى كند در پایان مى گوید: رضى الله عنهم و رضوا عنه ذلك الفوز العظیم : (خـداونـد از آنـهـا خشنود و آنها نیز از او خشنود خواهند بود، و این فوز عظیم و رستگارى بزرگى است ).

 


موضوعات: عمومی
   دوشنبه 14 مرداد 1392نظر دهید »

به گزارش کارمند ایرانی به نقل از موج رسا، دانشجوی آمر به معروف زنجانی با اشاره به اتفاق چند روز اخیر،

اظهار داشت: من برای کار بانکی به بانک مراجعه کردم، منتظربودم نا نوبتم شود، که یک خانم با وضعیت بسیار

نامطلوب وارد بانک شد، هیچ عکس العملی از سوی افراد حاضر در بانک با وی صورت نگرفت، اما من نتوانستم

چنین وضعیتی را تحمل کنم، بر خود وظیفه دیدم که به این خانم تذکر بدهم.وی ادامه داد: در حالیکه خیلی محترمانه

به وی گفتم موهایتان از روسری بیرون زده است با توهین، تحقیر و پرخاشگری این خانم مواجه شدم.این دانشجوی

رشته گرافیک با بیان اینکه وضعیت حجاب این خانم بسیار نامناسب بود، خاطرنشان کرد: تذکر لسانی من به این خانم

همراه با برداشتن حجاب از سر من و توهین به چادر و مقدسات اسلامی وبسیج بود.وی با اشاره به اینکه من دوست

داشتم این خانم را در خصوص بدحجابیش قانع کنم، افزود: توهین وی به چادر من موجب شد تا مصمم به انجام وظیفه

خود باشم،ترجیح می دادم کتک بخورم اما این خانم بفهمد که نمی تواند با چنین پوششی در جامعه حاضر شود.

این دانشجو گفت: در مقابل توهین وی من مقابله به مثل نکردم، شیرینی تذکر و امر به معروف برای من کافی بود.وی

با بیان اینکه متاسفانه با وقوع چنین صحنه ای رئیس بانک مرا متهم به شخصی کردن موضوع کرد، افزود: من تنها

برای تذکر به این خانم نزدیک شدم و اصلا وی را نمی شناختم که غرض شخصی داشته باشم. رئیس بانک به فیصله

دادن این موضوع در بیرون از بانک تاکید داشت و از ما خواست بیرون از بانک به چنین موضوعی رسیدگی کنیم اما

هرگز نفهمید که من برای رضای خدا و انجام وظیفه به این خانم تذکر دادم چرا که وضعیت بدحجابی این خانم بسیاری

از افراد داخل بانک آزار می داد که این موضوع را می شد از تغییر جهت نگاه ها آقایان برای اینکه به گناه نیفتند به

خوبی فهمید.وی ادامه داد:‌ برای سومین بار که این خانم می خواست مرا مورد ضرب و شتم قرار دهد، کارمندان بانک

عکس العمل نشان دادند و نگذاشتند اما برخی از بانوانی که در داخل بانک بودند و وضعیت حجاب مطلوبی نداشتند نیز

مرا امل خطاب کردند.این دانشجوی زنجانی در پاسخ به سوالی مبنی بر این که نمی ترسیدی این خانم بیرون از بانک

منتظرت باشد، گفت: من ترسی نداشتم به وظیفه خود عمل کرده بودم و کام من شیرین بود.وی با تقدیر از اطلاع رسانی

این موضوع از سوی سپاه و بسیج افزود: مطمئنم هر روز از این اتفاقات در گوشه و کنار کشور اتفاق می افتد اما به

دلیل عدم اطلاع رسانی مردم در جریان قرار نمی گیرند.این بانو با بیان اینکه متاسفانه رسانه به ترویج بدحجابی

جامعه کمک می کند، خاطرنشان کرد: وضعیت آرایش بانوان در فیلم های سینمایی و تلویزیونی برازنده نظام اسلامی

نیست.وی بر ضرورت فرهنگ سازی در زمینه حجاب و عفاف تاکید کرد و گفت: چرا باید امر به معروف و نهی از

منکر در جامعه به قدری امری ناچیز تلقی شود که آمران به معروف تحقیر شوند.این دانشجو در پاسخ به این که چرا

نیاز دیدید به این خانم بدحجاب تذکر بدهید، افزود: من اسلام را قبول دارم و اگر خود را شیعه امیرالمومنین(ع)

می دانیم باید به این وظیفه عمل کنیم چرا که از نظر امیرالمومنین (علیه السلام) تمام واجبات الهی حتی جهاد در

راه خدا در مقابل امر به معروف و نهی از منکر همانند قطره ای در برابر دریاست.این آمر به معروف بر ضرورت

توجه مسئولان فرهنگی جامعه بر فرهنگ سازی مناسب در زمینه امر به معروف و نهی از منکر تاکید کرد و گفت:

در حال حاضر در مهد کودک های جامعه ما نشانی از مهدویت دیده نمی شود، عروسک های و شعرهای خارجی جای

خود را به مسائل اسلام داده است،چطور می شود انتظار داشت، این کودک در نوجوانی وجوانی مهدوی تربیت شود.

وی در پاسخ به این سئوال که حاضری برای امر به معروف و نهی از منکر دوباره کتک بخوری، گفت: من توهین

به خود را شاید قبول کنم اما توهین به مقدسات از جمله چادر، حجاب و بسیج را نمی توانم قبول کنم و

حاضرم برای احیای ارزش ها دوباره کتک بخورم.


موضوعات: عمومی
   سه شنبه 8 مرداد 1392نظر دهید »

 

خداى تعالى در آسمان چهارم خانه‏اى بنا کرده که نامش بیت المعمور است؛ به آن خانه در هر روزى هفتاد هزار

فرشته داخل مى‏شوند و از آن بیرون مى‏روند و دیگر به سوى آن تا روز قیامت بر نمى‏گردند و خداى عزّ و جلّ به

صاحب این دعا ثواب این فرشتگان را مى‏بخشد

وقتی انسان بخواهد کسی را به سمت خودش بخواند او را صدا می زند؛ هر انسانی که به خدا معتقد و مۆمن

باشد،یا اگر هم به خدا اعتقاد محکمی نداشته باشد اما در مواقع ناراحتی و نگرانی و التهاب بالاخره یک

“یا خدایی” می گوید و در حالتهای گوناگون خدا را می خواند. بنابراین دعا یعنی ای خدا گفتن و از خدا چیزی

خواستن؛یکی از دعاهای پرفضیلت ماه رمضان به ویژه لیالی قدر دعای جوشن کبیر است.جوشن‌کبیر، دعایی‌

منقول‌ از پیامبر اکرمصلی‌اللّه‌علیه‌و آله‌وسلم‌)) )) است که حاوی‌ هزار و یک‌ نام‌ و صفت خدای‌ متعال‌ می باشد


فضیلت دعای جوشن کبیر


در روایاتی كه از معصومین به ما رسیده مکرراً این مطلب دیده می شود كه خداوند دارای 99 اسم است كه هر

كسی او را به این نامها بخواند،دعایش مستجاب و هر كه آنها را شماره كند اهل بهشت است. گویا مراد از

شماره کردن این نامها فقط خواندن آنها نیست بلکه درک کردن مفاهیم و تخلق یافتن به این اسماء است.

دعای جوشن کبیر در یکی از غزوات صدر اسلام از جانب جبرئیل برای پیامبر اسلام آورده شده است. این‌ دعا صد

بند دارد و هر بند حاوی‌ ده‌ “اسم” از اسمای‌ خداست‌، به‌جز بند 55 که‌ یازده‌ اسم‌ باریتعالی در آن‌ آمده‌ است‌؛

بنابراین‌، درمجموع‌، این‌ دعا حاوی‌ هزار و یک‌ «اسم‌» خدای‌ متعال‌ است. در باب فضیلت خواندن این دعا چنین

آمده است


هر که این دعا را هنگام خروج از منزل بخواند،خداى تعالى عمل او را به عملهاى نیکو لاحق مى‏سازد.

حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) فرمودند که: هیچ بنده‏اى از امّت من نیست که این دعا را در ماه مبارک

رمضان سه مرتبه یا یک مرتبه بخواند مگر آنکه به تحقیق که خداى تعالى بدن او را بر آتش حرام مى‏کند و بر او

بهشت واجب مى‏شود

خداى تعالى در آسمان چهارم خانه‏اى بنا کرده که نامش بیت المعمور است؛ به آن خانه در هر روزى هفتاد

هزار فرشته داخل مى‏شوند و از آن بیرون مى‏روند و دیگر به سوى آن تا روز قیامت بر نمى‏گردند و خداى

عزّ و جلّ به صاحب این دعا ثواب این فرشتگان را مى‏بخشد


کسى که این دعا را در ظرفى پاکیزه به آب باران و زعفران بنویسد و آن را بیاشامد به قدرى که نوشیدن آن

را توانا باشد، خداى تعالى او را از هر دردى و هر بیمارى شفا مى‏دهد


هر کسى که این دعا را بخواند، مثل مردن شهدا مى‏میرد. خداى تعالى براى او ثواب هفتصد هزار شهید

از شهیدان صحرا را مى‏نویسد


در شبى که شخص این دعا را بخواند خداى تعالى به او روى مى‏آورد و به سوى او نظر التفات مى‏کند

و تمامی حاجتهاى دنیا و آخرت او را برآورده می سازد


در شبى که این دعا را مى‏خواند خداى تعالى از او شرّ شیاطین و مکر ایشان را دفع مى‏کند و عملهاى او را

همگى قبول مى‏کند و مال او را پاکیزه مى‏کند


اگر کسى این دعا را در جامى به کافور و مشک بنویسد و آن را بشوید و آن را بر کفن مرده‏اى بپاشد خداى تعالى

در قبر او صد هزار نور نازل مى‏سازد و ترس از منکر و نکیر را از او دفع مى‏کند و از عذاب قبر ایمن مى‏گردد و خداى

تعالى به سوى او در قبر هفتاد هزار فرشته بر مى‏انگیزاند که با هر فرشته طبقى از نور باشد که آن نور را بر او

مى‏پاشند و او را بر مى‏دارند و به سوى بهشت مى‏برند و به او مى‏گویند: خداى تعالى ما را امر کرده که مونس تو

تا روز قیامت باشیم و خداى تعالى قبر او را گشاده مى‏گرداند چندان که چشم کار کند و براى او درى در بهشت

گشوده مى‏ شود


خدای تعالى به خواننده این دعا، به عدد هر حرف دو حوریه بهشتی مى‏بخشد. پس هر گاه از خواندن این دعا فارغ

شود، خداى تعالى براى او خانه‏اى در بهشت بنا مى‏کند و او را ثواب حرفهاى تورات، انجیل، زبور و قرآن عظیم

مى‏بخشد و به او مثل ثواب ابراهیم خلیل، موسى ،عیسى و رسول الله مى‏دهد


کسى که این دعا را بخواند، خداى تعالى بر او دو فرشته موکّل مى‏کند که او را از گناهان نگاه دارند و خداى تعالى

را تسبیح گویند و تنزیه کنند و او را از همه بلاها محافظت نمایند و براى او درهاى بهشت را بگشایند و بر او درهاى

جهنم را ببندند و تا زمانی که زنده باشد پس او در حفظ و امان خدا خواهد بود و همچنین در نزد وفات


( مهج الدعوات ابن طاووس ـ ترجمه طبسى، ص 363-365)

 



موضوعات: عمومی
   یکشنبه 6 مرداد 13921 نظر »

امروزه کمترپدر ومادری را می بینید که بگوید فرزند من دروغ نمی گوید در حقیقت دروغگویی مهارتی است که تمام کودکان آن را می آموزند و برای دروغگویی آنان دلایلی وجود دارد.چه وقت بچه ها دروغ میگویند ؟

خوب است بدانید دروغ برای کودک زیر 3 سال معنا ندارد، هر چه که به ذهنشان می رسد و هر چه را که نمی فهمند را به زبان می آورند. آن ها نمی دانند که حوزه تفکر آن ها خصوصی است و فکر می کنند والدین می توانند ذهن آن ها را بخوانند. دروغ، مطلب یا سخنی است که با واقعیت همخوانی ندارد و معمولا کسی که دروغ می گوید آگاهانه حقیقت را تحریف می کند. اما درباره کودک، دروغ گویی را باید مطابق با سن و دوره رشدی که پشت سر می گذارد، بررسی کرد. کودک تا قبل از 3 سالگی معنی دروغ را نمی داند و بین 3 تا 4 سالگی می آموزند که بزرگترها آنچه را که آنان در مورد آن فکر می کنند را درک نمی کنند و نمی توانند راست و دروغ را تمییز دهند و نمی توانند ذهنش را بخوانند. این بدین معنی است که تخیلات برایشان واقعیت دارد و داستانهای غیر ممکن را تعریف می کنند.وقتی دچار مشکل می شوند دیگران را سرزنش می کنند و آنها را مقصر می دانند بدون آنکه قصد آسیب رساندن به کسی را داشته باشند.در این سن قدرت تخیل و تصویرپردازی به اوج خود می رسد و کودک همزمان با یادگیری مهارت ها و اطلاعات جدید قدرت ذهنی خود را بالاتر می برد. در این سن داستان پردازی کودک بسیار قوی است و یاد می گیرد کار بدی را که کرده است گردن یک فرد خیالی بیندازد. او بین واقعیت و خیال، مرزی قرار نمی دهد و در این مرحله داستانهای طولانی می گویند و در مورد آن اغراق می کنند و این داستانها چیزهایی هستند که بچه ها دوست دارند واقعیت داشته باشند ؛ لذا گاهی والدین خیال پردازی های وی را به اشتباه دروغ نام می گذارند.

کودکان متناسب با هوش، تخیل و موقعیت های محیطی و بنا به واکنش والدین در برخورد با آن ها از حدود 6 سالگی دروغ را می شناسند و در 9-8 سالگی تفاوت بین واقعیت و دنیای فانتزی را در می یابند و تا 10 سالگی کاملا بین حقیقت گویی به عنوان یک کار صحیح و دروغ گویی به عنوان یک کار نادرست تفاوت می گذارند.

چه کنیم؟

اولین گام برای مقابله با دروغگویی کودکان افزایش اطلاعات و آگاهی ما به عنوان والدین است. لازم است درباره رفتارهای کودک و دلایل دروغگویی اش آگاهانه تصمیم گرفت. هرگز نباید کودک را دروغگو خطاب کرد. این القاب منفی باعث از دست رفتن اعتماد به نفس وی می شود و او را به سمت دروغگویی بیشتر ترغیب می کند. لازم نیست بگویید این چندمین بار است که دروغ می گویی. کافی است بفهمید که کودکتان بدون اعتراف به دروغگویی، دروغ گفته است. اگر می دانید دروغ گفته است از او نخواهید اعتراف کند. این کار او را جری تر می کند.

اگر درباره فرود آمدن یک بالگرد در خیابان حرف می زند از او درباره چگونگی هدایت بالگرد و … بپرسید. به تصورات ذهنی او پر و بال بدهید نه این که او را متهم به دروغگویی کنید. همچنین او را به دروغگویی تشویق نکنید. اگر کاری که خواسته بودید انجام نداده است درباره آن سوال نکنید تا مجبور به دروغ گفتن نشود. کافی است تذکر بدهید که کارش را هنوز انجام نداده است.بیان ارزش صداقت بهتراز تکرار مضرات دروغگویی است، به کودک اجازه دهید لذت راستگویی را بچشد تا مزه تنبیه دروغگویی را، همچنین بگذارید احساسات خود را به هنگام انجام رفتار درست یا نادرست به زبان بیاورد در این صورت شما بهتر می توانید ریشه دروغگویی وی را شناسایی کنید.


موضوعات: عمومی
   پنجشنبه 3 مرداد 1392نظر دهید »

 

روحانی هم مثل دیگران مسلمان متعهدی است كه باید به تعهدات خودش عمل كند و اگر در جامعه ما روحانیت

 در قسمت هایی نقش رهبری را عهده دار می شود این به خاطر امتیاز طلبی روحانیت نیست. این ها هرگز معنای

 امتیاز طلبی روحانیت و انحصار طلبی روحانیت نیست. این ها همه دور از رویه روحانیت مبارز ماست. من با صراحت

 این مساله را اعلام می كنم كه ما نه تنها امتیاز طلب و انحصار طلب نیستیم بلكه آن هایی كه به ما نزدیك هستند

 كاملا هر روز احساس می كنند كه ما همیشه می خواهیم استعداد های دیگر می خواهد روحانی و می خواهد

غیر روحانی باشد، این ها رشد كنند ، آمادگی پیدا كنند و بیایند مسئولیت هایی را كه امروز ما به عهده داریم آن ها

به عهده بگیرند و ادامه دهند. بنده معتقدم كه یك حركت اسلامی سالم نه مقید است كه در این گونه تشسكیلات

رهبری اش در دست روحانیت باشد و نه مقید است كه رهبری اش خارج از دست روحانیت باشد ، بلكه یك روحانی

 و یك غیر روحانی هر دو مسلمان مبارز هستند. هر كدام استعداد بیشتر و شایستگی بیشتر برای ایفای یك نقش

 را دارند باید این نقش به همان سپرده بشود خواه معمم باشد خواه غیر معمم. هم با حساسیت و آلرژی جاهلانه

 و متعصبانه ای كه علیه چهره های معمم خلاق فعال با تدبیر آگاه در بعضی از قشرها وجود دارد باید مخالف بود،

 این ضد حق است و ضد اسلام است و هم با آلرژی و حساسیت این كه همه چیز باید در دست معممین باشد،

 این پندار هم پندار واهی است. حق این است كه هر كاری باید در دست شایسته ترین و آماده ترین فرد قرار

بگیرد. این فرد می تواند معمم باشد و می تواند غیر معمم باشد.

 


موضوعات: عمومی
   پنجشنبه 6 تیر 1392نظر دهید »


ما معتقدیم حجاب با چادر مشكی به دلیل قراین و شواهد فراوان لغوی و تاریخی، دارای اصل و ریشه‎ی

قرآنی است و به همین دلیل، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به عنوان بهترین الگوی زن مسلمان از آن

استفاده می‎كرده‎اند، و لذا این‎گونه پوشش از مصادیق تأمین كننده‌ی حجاب برتر است؛ و هیچ یك از

شبهات مخالفان چادر مشكی از كارآمدی و برتری آن نمی‎كاهد.

حجاب بیانگر وقار و افتخار یک زن و سند اطاعت از فرمانده هستی است، حجاب بوی خوش عفاف و

پاکدامنی است، زن این موجود ظریف، مظهر جمال خلقت است و آنچه که اسلام درمورد زن می خواهد،

شخصیت و گرانبها بودن است .

و گران بهایی زن از منظر اسلام به این است که عفاف و پاکدامنی و حفظ حجاب را سرلوحه کار خود قرار

دهد تا بنیان خانواده مستحکم شود و این امر از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک می کند و از

جنبه خانوادگی سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت می گردد.

بی تردید همه اذعان دارند که حجاب دافعه آسیب های اجتماعی و بسترساز رشد، ترقی و عزت بانوان در

اجتماع است، و بر این نکته واقفند که رعایت حجاب موجب استحکام و پایداری کانون خانواده است.

 

نظر اسلام در مورد حجاب حداقلی:


اسلام طرف‌دار حجاب بیش‌تر و حداكثرِ بانوان، به خصوص زنان و دختران جوان در بیرون منزل و در مواجهه با

نامحرم است، و بعضی از مصادیق حجاب برتر، مانند لباس‎های بلند و گشاد، مقنعه و چادر مشكی، تأمین

كننده‌ی حجاب بهتر و بیش‌تر و به اصطلاح، پوشش حداكثری هستند.

ما معتقدیم حجاب با چادر مشكی به دلیل قراین و شواهد فراوان لغوی و تاریخی، دارای اصل و ریشه‎ی قرآنی

است و به همین دلیل، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به عنوان بهترین الگوی زن مسلمان از آن استفاده

می‎كرده‎اند، و لذا این‎گونه پوشش از مصادیق تأمین كننده‌ی حجاب برتر است؛ و هیچ یك از شبهات مخالفان

چادر مشكی از كارآمدی و برتری آن نمی‎كاهد.

همانطور که می دانیم عده‎ای با استفاده از شبهات و روش‎های القاییِ تبلیغِ منفی، قبل از این كه طرح مشخص

و كاملی برای ترویج الگوی دیگری از حجاب برتر ارائه نمایند به جنگ روحی و روانی بر علیه زنان متدین و عفیفِ

استفاده كننده از چادر مشكی اقدام می‌كنند و به جای تبلیغ‎ منطقی از حجاب و پوشش مورد علاقه‌ی خود، به

تخریب چادر مشكی اقدام می‎كنند. روشن است كه نتیجه‌ی چنین كاری ترویج لیبرالیسم و آزادی در پوشش

در سطح جامعه و كاهش مقدار حجاب و پوشش بانوان و روی آوردن آنان به حجاب حداقلی است.

با توجه به مطلب فوق و با عنایت به این كه از نظر قرآن، مقتضی و زمینه‌ی نافرمانی از حدود و چهارچوب‎های

الهی در انسان موجود است؛ «بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَهُ». ( سوره‌ی قیامت (75)، آیه‌ی 5)

به خوبی می‎توان نتیجه گرفت كه ترویج و تبلیغ حجاب و پوشش حداقلی به نفع جامعه نیست؛ زیرا تبلیغ و

ترویج این گونه حجاب و پوشش، كم‎كم حجاب و پوشش اسلامی موجود در جامعه را به سمت بدحجابی و

بی‎حجابی پیش می‎برد، كه اكنون بعضی از علایم و آثار آن در برخی شهرهای بزرگ آشكار گردیده است. با

توجه به واقعیت موجود، باید تمام ابزارهای فرهنگ‎ساز جامعه از قبیل كتاب، مطبوعات و صدا و سیما را به

سمت ارزش‎های اسلامی كه یكی از بارزترین آنها رعایت پوشش مطلوب است، هدایت نمود.


برگرفته از حجاب شناسی،حسین مهدی زاده


به گردآوری م.ا



موضوعات: عمومی
   چهارشنبه 5 تیر 13921 نظر »


موضوع تربیت، در فرهنگ و معارف اسلامی، از منزلت و جایگاهی بس رفیع برخوردار است. بی تردید یکی از ابعاد

فکری بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی (قدس سره)، که از بنیادی‌ترین رویکرد ایشان می‌باشد،

مقوله تعلیم و تربیت و تزکیه‌ی نفس است، که همواره و در همه مراحل زندگی بدان توجه ویژه مبذول نمود و

در گونه‌های مختلف تدریس، تدوین نوشته ها، تألیفات، سخنرانی‌ها، نامه‌ها و… بر ضرورت و بایستگی طرح

آن تأکید و پافشاری فرمود؛ و به تربیت نسلی که بار اصلی انقلاب را بر دوش می‌کشد، همت گمارد.

و بر همین اساس، غایت و فلسفه بعثت را تربیت بشر معرفی فرمود: «انبیا هم که آمده‌اند از طرف خدای تبارک

و تعالی برای همین تربیت بشر و برای انسان سازی است… اساس عالم بر تربیت انسان است.

تربیت گریزی را بسیار جدی می‌شمرد:

«گرفتاری همه ما برای این است که ما تزکیه نشده ایم، تربیت نشدیم. عالِم شدیم، تربیت نشدیم.»

یکی از دلایل تأکید امام خمینی(قدس سره) بر تربیت و تزکیه نفس آن است که نفس تزکیه شده در راستای

ارزش‌های الهی قرار می‌گیرد و سر اطاعت در پیشگاه خداوند فرود می‌آورد و به قدرت‌های غیر الهی

بی‌توجه است.

برگرفته از صحیفه امام ج14 ص153

به گردآوری ابراهیمی


موضوعات: عمومی
   سه شنبه 4 تیر 1392نظر دهید »

یکی از شاگردان آقای بهجت می گوید: در مشهد خدمت آقا بودیم که از حیاط حرم امام رضا(ع) خارج شدیم،آقا فرمودند:یک کتاب هست که هر

نوع دعایی که شما بخواهید در آن وجود دارد وبرای هر کاری، دعای مخصوص به خودش را بیان کرده است.من هم کنجکاو شدم وخیلی سریع

قلم وکاغذ را آماده کردم وخواستم نام کتاب را یاداشت کنم تا یادم نرود.از ایشان پرسیدم: آقا! اسم آن کتاب چیست؟ فرمودند:”قرآن

سپس فرمودند: هر کجا قرآن باشد، امام زمان (عج) نیزحضور دارند؛وهمین قرآن است که ما را به امام غایب(عج) وصل می کند

واین امام غایب(عج) است که ما را به محضر قرآن می رساند.


موضوعات: عمومی
   جمعه 31 خرداد 13921 نظر »

مردی خدمت امام صادق(ع) آمد وعرض کرد: آقا ! من خیلی فقیرم ،کمکم کنید.  حضرت فرمودند: شما خیلی غنی ودارا هستی!

مرد گفت :نه ! چنین نیست.حضرت فرمودند:شما دارا هستی! مرد که امام را قبول داشت وبه عنوان امام معصوم مطیع او بود ،به فکر

فرو رفت که نکند چیزهایی دارم، برای مثال پولی دارم که آن را فراموش کرده ام یا ارثیه ای به من رسیده واز آن بی خبرم ،گفت: آقا اگر

در جایی پولی، ملکی، باغی، چیزی دارم که از آن بی خبرم به من بگویید.حضرت فرمودند:اگر بخواهی،همین محبتی که نسبت به ما داری

را از تو می خریم.فرض کنید امام فرمودند:یک صد سکه طلا،مرد گفت نه آقا! من این را نمی فروشم.مگر می شود محبت شما را فروخت؟!

حضرت فرمودند:اگر بخواهی نصف آن را می خریم.مرد گفت: نه آقا! اگر همه دنیا را به من بدهید، آن را نمی فروشم.

آنگاه حضرت فرمودند:عجب چیزی داری که حاضر نیستی آن را با تمام دنیا عوض کنی!


موضوعات: عمومی
   جمعه 31 خرداد 13921 نظر »
 << < فروردین 1403 > >>
شن یک دو سه چهار پنج جم
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31
جستجو
ذکر ایام هفته
آمار
  • امروز: 37
  • دیروز: 57
  • 7 روز قبل: 516
  • 1 ماه قبل: 2337
  • کل بازدیدها: 163205
نماز حاجت