خوب است بدانید دروغ برای کودک زیر 3 سال معنا ندارد، هر چه که به ذهنشان می رسد و هر چه را که نمی فهمند را به زبان می آورند. آن ها نمی دانند که حوزه تفکر آن ها خصوصی است و فکر می کنند والدین می توانند ذهن آن ها را بخوانند. دروغ، مطلب یا سخنی است که با واقعیت همخوانی ندارد و معمولا کسی که دروغ می گوید آگاهانه حقیقت را تحریف می کند. اما درباره کودک، دروغ گویی را باید مطابق با سن و دوره رشدی که پشت سر می گذارد، بررسی کرد. کودک تا قبل از 3 سالگی معنی دروغ را نمی داند و بین 3 تا 4 سالگی می آموزند که بزرگترها آنچه را که آنان در مورد آن فکر می کنند را درک نمی کنند و نمی توانند راست و دروغ را تمییز دهند و نمی توانند ذهنش را بخوانند. این بدین معنی است که تخیلات برایشان واقعیت دارد و داستانهای غیر ممکن را تعریف می کنند.وقتی دچار مشکل می شوند دیگران را سرزنش می کنند و آنها را مقصر می دانند بدون آنکه قصد آسیب رساندن به کسی را داشته باشند.در این سن قدرت تخیل و تصویرپردازی به اوج خود می رسد و کودک همزمان با یادگیری مهارت ها و اطلاعات جدید قدرت ذهنی خود را بالاتر می برد. در این سن داستان پردازی کودک بسیار قوی است و یاد می گیرد کار بدی را که کرده است گردن یک فرد خیالی بیندازد. او بین واقعیت و خیال، مرزی قرار نمی دهد و در این مرحله داستانهای طولانی می گویند و در مورد آن اغراق می کنند و این داستانها چیزهایی هستند که بچه ها دوست دارند واقعیت داشته باشند ؛ لذا گاهی والدین خیال پردازی های وی را به اشتباه دروغ نام می گذارند. کودکان متناسب با هوش، تخیل و موقعیت های محیطی و بنا به واکنش والدین در برخورد با آن ها از حدود 6 سالگی دروغ را می شناسند و در 9-8 سالگی تفاوت بین واقعیت و دنیای فانتزی را در می یابند و تا 10 سالگی کاملا بین حقیقت گویی به عنوان یک کار صحیح و دروغ گویی به عنوان یک کار نادرست تفاوت می گذارند. چه کنیم؟ اولین گام برای مقابله با دروغگویی کودکان افزایش اطلاعات و آگاهی ما به عنوان والدین است. لازم است درباره رفتارهای کودک و دلایل دروغگویی اش آگاهانه تصمیم گرفت. هرگز نباید کودک را دروغگو خطاب کرد. این القاب منفی باعث از دست رفتن اعتماد به نفس وی می شود و او را به سمت دروغگویی بیشتر ترغیب می کند. لازم نیست بگویید این چندمین بار است که دروغ می گویی. کافی است بفهمید که کودکتان بدون اعتراف به دروغگویی، دروغ گفته است. اگر می دانید دروغ گفته است از او نخواهید اعتراف کند. این کار او را جری تر می کند. اگر درباره فرود آمدن یک بالگرد در خیابان حرف می زند از او درباره چگونگی هدایت بالگرد و … بپرسید. به تصورات ذهنی او پر و بال بدهید نه این که او را متهم به دروغگویی کنید. همچنین او را به دروغگویی تشویق نکنید. اگر کاری که خواسته بودید انجام نداده است درباره آن سوال نکنید تا مجبور به دروغ گفتن نشود. کافی است تذکر بدهید که کارش را هنوز انجام نداده است.بیان ارزش صداقت بهتراز تکرار مضرات دروغگویی است، به کودک اجازه دهید لذت راستگویی را بچشد تا مزه تنبیه دروغگویی را، همچنین بگذارید احساسات خود را به هنگام انجام رفتار درست یا نادرست به زبان بیاورد در این صورت شما بهتر می توانید ریشه دروغگویی وی را شناسایی کنید.
نماز یکی از فرامین الهی است که بعد از کسب آگاهی دینی ومعرفت توحیدی وخداشناسی از اهمیت خاصی برخوردارمی باشد.
امام صادق(ع) در این باره می فرماید:«ما من شیء بعد المعرفة یعدل هذه الصلاة[1]»هیچ چیز بعد از معرفت وشناخت خداوند وآیین او همتای نماز نیست.
نماز مظهر تجلی گاه ونمایشگاه سیمای نورانی دین وحقیقت اسلام راستین وشناسنامه ی دین ودیانت انسان است.نماز یاد خدا وخضوع در برابر او را که جان همه شرایع دینی است حفظ می کند واز آنجا که رکن دین است توجه به آن سبب حفظ شدن سایر اعتقادات دینی می شود.پیامبر اکرم (ص) می فرماید:«الصلاة عمود الدین»[2]
در حالی که بی توجهی وغفلت از نماز سبب سست شدن سایر اعتقادات دینی مانند روزه،خمس،زکات،حفظ حجاب و… می گردد،یا آن را انجام نمی دهند وتوجیه می کنند ویا به تمسخر می گیرند.مثلا د رمورد حجاب اگر به حد بی حجابی برسد.توجیه بعضی آن است که انسان باید دلش پاک باشد ویا اینکه اصلا اعتقادی به حفظ حجاب ندارند.در صورتی که آثار وپیامدهای آن علاوه برآنکه به خود شخص آسیب می رساند،همانند سمی مهلک خانواده وجامعه را نیز آلوده می نماید.از جمله پیامدهای بد حجابی عبارتند از:
1-رونق گرفتن چشم چرانی وهوسبازی
2-توسعه فساد وفحشا
3-پیدایش امراض روحی وروانی
4-خودکشی وفرار از خاته
5-بالا آمدن آمار طلاق وتضعیف روابط خانوادگی
6-رقابت در تجملات
7-ایجاد دلهره برای خانواده های پاک دامن [3]و…
ميانجي
ابوسفيان براي بستن پيمان با پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم به مدينه آمد، ولي پيامبر او را به حضور نپذيرفت.
آنگاه او پيش علي عليهالسلام رفت و از ايشان خواست تا او را نزد پيامبر شفاعت كند.
علي عليهالسلام نزد پيامبر رفت و موضوع را در ميان گذاشت، ولي حضرت نپذيرفت. امام مجتبي عليهالسلام
كه در آنهنگام نوزادي چهارده ماهه بود، با زباني شيوا فرمود:
اي پسر صخر! شهادتين را بر زبانت جاري ساز تا من تو را نزد جدم رسول خدا شفاعت كنم.
ابوسفيان كه شگفت زده شده بود، با تعجب به امام مجتبي و اميرالمؤمنين عليهالسلام نگاه ميكرد.
آنگاه علي عليهالسلام فرمود:
سپاس خدايي را كه خاندان محمد صلياللهعليهوآلهوسلم را هم سان يحيي بن زكريا قرار داده است.
پاداش احسان
امام مجتبي عليهالسلام به قصد حج، با پاي پياده از مدينه به مكه ميرفت. درراه پاهاي حضرت ورم
كرد. به امام گفتند: اگر سواره برويد زخم پاهايتان خوب خواهد شد، ولي امام فرمود: هرگز! به منزلگاه
كه رسيديم، مرد سياه چردهاي نزد ما خواهد آمد كه روغني به همراه دارد. آن روغن دواي آن است.
آن را به هر قيمتي از او بخريد. پس از مدتي، آن مرد سياه چهره از دور نمايان شد. امام به غلام خود
فرمود: نزد او برو و آن روغن را از او خريداري كن. مرد سياه به غلام امام گفت: روغن را براي چه
ميخواهي؟ غلام گفت براي امام ميخواهم. مرد گفت: مرا نزد او ببر. وقتي خدمت امام رسيد،
گفت: اي فرزند رسول خدا، من از دوستداران شما هستم و در عوض اين دارو، هرگز از شما پولي
نميگيرم، ولي از شما ميخواهم دعا كنيد تا خدا به من پسري سالم هديه فرمايد كه دوستدار
شما خاندان پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم باشد؛ زيرا زايمان همسرم نزديك است. امام فرمود:
وقتي به خانه برگردي، خدا به تو پسري سالم و بي عيب هديه داده است. وقتي مرد سياه چرده
به خانهاش بازگشت، ديد پسري زيبا در آغوش همسرش است.
رويش زندگي
امام مجتبي عليهالسلام در يكي از سفرها، با مردي از خاندان زبير كه به امامت زبير معقتد بود، همسفرشد.
آنان شتري را نيز به آن مرد كرايه كرده بودند. در ميان راه به منزلگاهي رسيدند و براي برداشتن آب و
استراحت توقف كردند. آنان در زير نخل خشكيدهاي فرشي براي امام پهن كردند و امام بر آن نشست.
آن مرد نيز پارچهاي كنار امام پهن كرد و بر آن نشست. وقتي چشم مرد به آن نخل خشكيدهافتاد، گفت:
كاش اين نخل خشك خرما ميداد و كمي خرما ميخورديم. امام مجتبي عليهالسلام خطاب به او فرمود:
خرما ميخواهي؟ پاسخ گفت آري. امام دست به سوي آسمان دراز كرد و دعا فرمود: در اين هنگام،
درخت خرما در عين ناباوري حاضران سبز شد، برگ در آورد و خرماي اعلايي داد. كسي در ميان
كاروانيان با ديدن اين صحنه شگفت زده گفت: اين چيزي جز جادو نيست. امام مجتبي عليهالسلام
فرمود: نه اين جادو نيست، بلكه حاصل دعاي مستجاب فرزندان پيامبران است. سپس فردي از نخل
بالا رفت و براي همگان از خرماي آن فرو ريخت.
نيايشي پذيرفته
مردم كه از ستم زياد بن ابيه به تنگ آمده بودند، پيش امام مجتبي عليهالسلام از او شكايت كردند.
امام نيز دست به دعا برداشت و او را نفرين كرد و فرمود:
خدايا! انتقام ما و شيعيانمان را از دست زياد بن ابيه بستان و عذاب خود را به او بنما؛ به راستي كه
تو بر هر چيزي توانا هستي. در آن هنگام، خراشي در انگشت شست دست او پديدار شد و زخم تمام
دستش را تا گردن فراگرفت. سپس ورم كرد و سبب مرگ زياد گرديد.
برگرفته ازکتاب بحارالانوار، ج 43،/ابن شهر آشوب، مناقب، ج 4
«إنا اعطيناک الکوثر فصل لربک و انحر. ان شانئک هو الابتر»
نخستين مظهر و نشانه ي کوثر بر دامان پاک فاطمه زهرای اطهر (سلام الله عليها) پا به عرصه ي گيتي نهاد.
نشانه ای که از تجلي مقدسترين و خجسته ترين پيوند برين انساني، نصيب حضرت محمد (صلي الله عليه و آله)،
علي مرتضي عليه السلام و فاطمه زهرا (سلام الله عليها) گرديد.
همان لؤلؤي که از برزخ دو اقيانوس نبوت و امامت به ظهور پيوست ومعجزه ي بزرگ
«مرج البحرين يلتقيان، بينهما برزخ لا يبغيان، يخرج
منهما اللؤلوء والمرجان» را تجسم بخشيد و کلام خدا در کلمه ي وجود ،چنين ظاهر شد.
میلاد با سعادت امام حسن مجتبی(علیه السلام) کریم اهل البیت را به پیشگاه
حضرت بقیة الله العظم(عج)وپیروان آن حضرت تبریک عرض می نماییم
ولا یَحسبنَّ الذینَ کَفرُوا اِنَّما نُملی لَهُم خَیرٌ لِانفُسهِم اِنَّما نُملی لَهُم لِیَزدادوا اِثما وَلَهُم عَذابٌ مُهین
آنان که به راه کفر رفتند گمان نکنند که مهلتی که ما به آنها می دهیم به حال آنان بهتر خواهد بود،بلکه آنها را مهلت می دهیم تا بر گناه وسرکشی خود بیفزایند،وآنان را عذابی خوار کننده است.
ال عمران،آیه 178
مدرسه علمیه زینبیه(س) جسارت به حرم مطهر پیام آور کربلا حضرت زینب کبری(س) را که موجب جریحه دار شدن قلب امام زمان(عج) وقلوب مؤمنین ومسلمانان سراسر جهان اسلام گردید ،شدیدا محکوم می نماید. واز خداوند متعال ظهور منتقم ال الله را خواستار است.
امام خمینی (ره) : انگيزه نزول اين كتاب مقدّس اين است كه كتاب در دسترس همه قرار بگيردو همه از او به اندازه سعه وجودي و فكري خودشان استفاده كنند.يكي از حجاب هايي كه مانع استفاده ازاين صحيفه نورانيّه است ، اعتقاد به آن است كه جز آن كه مفسّرين نوشته يا فهميده اند ، كسي را حقّ استفاده از قرآن شريف نيست و تفكّر و تدّبر را به تفسير به رأي كه ممنوع است، اشتباه نمودند و به واسطه اين رأي فاسد و عقيده باطله ، قرآن شريف را از جميع فنون استفاده ، عاري و قرآن را به كلّي مهجور نموده اند. در صورتيكه استفاده هاي اخلاقي و ايماني و عرفاني به هيچ وجه مربوط به تفسير نيست تا تفسير به رأي باشد.
“منیع :آداب الصلوه ، صفحه 197-195“
<< 1 ... 113 114 115 ...116 ...117 118 119 ...120 ...121 122 123 ... 139 >>