ماه شعبان از آن جهت حائز اهمیت است که فرصتی روحی و معنوی جهت آمادگی برای ورود به باارزشترین ماه سال یعنی ماه مبارک رمضان فراهم میکند، حال به تدریج به روزهای پایانی ماه شعبان نزدیک میشویم، ماهی که بسیار میتوانستیم از آن بهره ببریم و به مهمانی خداوند برویم. به همین مناسبت به توصیههایی از حضرت امام رضا (ع) برای روزهای پایانی ماه شعبان اشاره میکنیم، به امید آنکه در واپسین روزها و شبهای مبارک ماه شعبان توشهای پُر برای ماه رمضان ماه همانی خدا برگیریم.
ابَوُالصّلت هَروی روایت کرده است که در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت حضرت امام رضا (ع) رفتم. حضرت فرمود: ای ابوالصَّلْت! بیشتر ماه شعبان رفت و این جمعه آخر آن است، پس جبران کن کوتاهیهایی را که در ایّام گذشته این ماه کردی، در آن چه از این ماه مانده است. بر تو باد به انجام آنچه به حال تو مفید است، دعا، استغفار و تلاوت قرآن را افزون کن و به سوی خدا از گناهان خود توبه کن تا وقتی ماه مبارک فرا رسید، خود را برای خدا خالص کرده باشی. امانتی بر گردن خود باقی مگذار مگر آنکه آن را ادا کنی و نیز در دلت کینه هیچ مؤمنی نباشد مگر اینکه آن را از دل بیرون کنی. تقوای الهی را پیشه کن و در پنهان و آشکار امور خود بر خدا توکل کن زیرا هرکه بر خدا توکّل کند خدا او را بس است. و بسیار بخوان در بقیّه این ماه این دعا را: «اللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضی مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِیَ مِنْهُ؛ (خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته ما را نیامرزیدهای در آن قسمت که از این ماه مانده بیامرزمان». به درستی که حقّ تعالی در این ماه، بنده های بسیاری را از آتش جهنّم به حرمت ماه مبارک رمضان آزاشد میگرداند.
* متن کامل روایت: «عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِیِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا (ع) فِی آخِرِ جُمُعَةٍ مِنْ شَعْبَانَ فَقَالَ لِی: یَا أَبَا الصَّلْتِ إِنَّ شَعْبَانَ قَدْ مَضَی أَکْثَرُهُ وَ هَذَا آخِرُ جُمُعَةٍ مِنْهُ فَتَدَارَکْ فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ تَقْصِیرَکَ فِیمَا مَضَی مِنْهُ وَ عَلَیْکَ بِالْإِقْبَالِ عَلَی مَا یَعْنِیکَ وَ تَرْکِ مَا لَا یَعْنِیکَ وَ أَکْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ وَ الِاسْتِغْفَارِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ تُبْ إِلَی اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِکَ لِیُقْبِلَ شَهْرُ اللَّهِ إِلَیْکَ وَ أَنْتَ مُخْلِصٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا تَدَعَنَّ أَمَانَةً فِی عُنُقِکَ إِلَّا أَدَّیْتَهَا وَ لَا فِی قَلْبِکَ حِقْداً عَلَی مُؤْمِنٍ إِلَّا نَزَعْتَهُ وَ لَا ذَنْباً أَنْتَ مُرْتَکِبُهُ إِلَّا قَلَعْتَ عَنْهُ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ فِی سِرِّ أَمْرِکَ وَ عَلَانِیَتِکَ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً وَ أَکْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ فِیمَا بَقِیَ مِنْ هَذَا الشَّهْرِ اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِی مَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یُعْتِقُ فِی هَذَا الشَّهْرِ رِقَاباً مِنَ النَّارِ لِحُرْمَةِ شَهْرِ رَمَضَان».
(منبع: عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 51)
ماه رمضان بهار عبادت است همان طوری که بهار در جسم انسان نشاط به وجود میآورد در ماه رمضان هم انسان باید بر اثر عبادت نشاط روحی پیدا کند و این میسر نیست مگر اینکه انسان قبلا آمادگی پیدا کند و این آمادگی در درجه اول توبه است.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی در یادداشتی به تبیین آداب ورود به ماه مبارک رمضان و آثار و برکات این ماه با عظمت پرداخته اند که به این شرح است:
در فرهنگ اسلامی و روایات پیشوایان دین، برای مناسبت های ماه های قمری، آداب و اعمالی نقل شده است؛[۱] آداب و اعمالی برای آغاز هر ماه که پیوند خلق با خالق را محکم میکند، یاد خدا را در خاطره ها زنده نگه میدارد، و انسان را در پناه قدرت لایزال او قرار می دهد؛ به یقین این توجه، سبب حل بسیاری از مشکلات و دفع بلاها و آفات خواهد شد.[۲]
در این میان در تمام سال، ماهی به عظمت ماه پربرکت رمضان نیست؛[۳] ماه ضیافت و میهمانی خدا، که بهترین پذیرایی خداوند مهربان در این ماه پربرکت، همان «قرآن مجید» است که در این ماه نازل شده و چه ضیافتی بالاتر از این که میزبان، برای میهمانان خویش کتابی فرو فرستد که تمام سعادت بشر در آن باشد.[۴]
از سوی دیگر، ماهی است که شب قدر در آن واقع شده، شبی که مقدرات یکسال انسان ها بر حسب شایستگی ها و لیاقت هایشان تعیین میگردد و عبادت آن برتر از عبادت هزار ماه است![۵]
هم چنین، بهار عبادت و ماه تعلیم و تربیت، ماه طهارت و پاکی، و ماه تقوا و خودسازی است؛ ماهی که مراحل قرب الهی و سیر و سلوک الی الله را با گام های سریع و استوار می توان پیمود.[۶]
لذا ماه مبارک رمضان، از جمله گوهرهای بسیار با ارزشی است که بهره گیری صحیح از آن؛ از جمله ورود در آن ماه، مرهون شناخت و معرفت کافی آن است.
بدون آمادگی نمی توان به استقبال ماه مبارک رمضان رفت؛[۷] همیشه در ضیافت و مهمانی هم میزبان باید آماده باشد و هم میهمان، میزبان باید وسایل پذیرایی را آماده کند و میهمان باید از نظر لباس و نظافت خود را آماده کند. خداوند که میزبان ما در این ماه است چون رحمتش عام و بی پایان است همیشه آماده پذیرایی می باشد، و این ما هستیم که برای ورود در این ضیافت،[۸] و بهره مندی هرچه بیشتر از این فرصت گران بها، باید خویشتن را با آداب و مقدماتی که بعضاً در روایات نیز آمده است، آماده کنیم.
ورود به رمضان نیازمند توبه و استغفار
ماه رمضان بهار عبادت است همان طوری که بهار در جسم انسان نشاط به وجود میآورد در ماه رمضان هم انسان باید بر اثر عبادت نشاط روحی پیدا کند و این میسر نیست مگر اینکه انسان قبلا آمادگی پیدا کند و این آمادگی در درجه اول توبه است.[۹] لذا باید در روزهای آخر ماه شعبان بسیار استغفار کنیم تا نشاط عبادت بیابیم.[۱۰]
در خطبه ای از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) که در آخرین جمعه ماه شعبان درباره ماه رمضان ایراد فرمودند، چنین می خوانیم: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَکُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِکُمْ فَفُکُّوهَا بِاسْتِغْفارِکم…؛ ای مردم روان ها و نفس های شما درگرو اعمال شما است، پس با استغفار و توبه رهایشان کنید…».[۱۱]
آری نفس ما و حرّیت آن در گرو اعمال ما است، اعمال زشت و گناهان ما غل و زنجیرهای دست و پای نفس ما هستند که با استغفار باز میشوند و نفس آزاد می گردد.[۱۲]
بی شک آن سفارش مهم نبوی، خطاب به همه است، وقتی انسان هر گناهی که رسید انجام می دهد در نهایت به خود وعده می دهد وقتی ماه رمضان آمد توبه می کنم، این به تأخیر انداختن، از حیله های شیطان و نفس است. در حالی که اگر کسی به میهمانی و ضیافت الهی می رود باید اول خود را شست و شو دهد و لباس تمیز بر تن کند، آنگاه در میهمانی آن شخص بزرگ قدم بگذارد، نه اینکه با لباس آلوده در آن شرکت جوید.[۱۳]
ثواب روزه سه روز آخر ماه شعبان
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که هر کس سه روز از آخر ماه شعبان را روزه بگیرد و به ماه مبارک رمضان متصل سازد، خداوند متعال ثواب روزه دو ماه متوالی را برای او بنویسد.[۱۴]
توصیه های امام رضا (علیه السلام) برای جمعه آخر ماه شعبان
اباصلت هروی میگوید: جمعه آخر ماه شعبان خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم. حضرت فرمود: ای اباصلت! اکثر ماه شعبان رفت و امروز جمعه آخر ماه است، پس تقصیر ها و کوتاهی های گذشته را در بقیه این ماه جبران کن، و به آنچه برای تو سودمند است روی آور؛ بسیار دعا کن و استغفار نما و قرآن را بسیار تلاوت کن و از گناهان خود توبه نما، تا وقتی که ماه رمضان داخل میشود، خود را برای خدا خالص ساخته باشی و هر دین و امانتی بر عهده داری، ادا کن و کینه هر کس که در دل داری بیرون نما و گناهانی را که انجام میدادی ترک کن و از خدا بترس و در امور پنهان و آشکار خود بر خدا توکل نما، که هر کس بر خدا توکل کند، خداوند امور او را کفایت مینماید، و در بقیه این ماه این دعا را بسیار بخوان: «اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضی مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِیَ مِنْهُ؛ بار خدایا، اگر مرا در روزهای سپری شده از شعبان نیامرزیده ای در باقیمانده آن مرا بیامرز».[۱۵]
امام علیه السلام در ادامه فرمود: خداوند به احترام و عظمت ماه مبارک رمضان، بنده های بسیاری را در ماه شعبان از آتش جهنم آزاد می گرداند.[۱۶]
کینه زدایی، مقدمه ورود به ماه رمضان
از جملۀ آمادگی ها برای ورود به ماه مبارک رمضان این است که روح و قلبمان را صفا دهیم و کینه ها و حسادت ها و غل و غش ها را از روحمان بزداییم.[۱۷]
پیامر اکرم صلی الله علیه و آله در ادامه خطبه شعبانیه حضرت شرایط دعا کردن را بیان میفرمایند: «فاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ بِنِیَّاتٍ صادِقَةٍ وقُلوبٍ طاهِرَة؛ پس، از پروردگار خویش با نیّات راستین و با دل های پاک بخواهید». یعنی باید قلب که محل نیت انسان است از کینه ها و رذایل اخلاقی پاک باشد.[۱۸]
بی شک همان گونه که دوست داریم اگر خطایی کردیم عذرمان را بپذیرند، باید نسبت به دیگران نیز چنین باشیم، و عذر تقصیرشان را پذیرا باشیم. عجیب است که در مظان اجابت دعا، انتظار داریم خداوند متعال تمام گناهان و خطاهای ما را بخشیده، و قلم عفو بر جرائم اعمالمان بکشد، اما نسبت به خطای دیگران، گاه سال ها کینه آن را در سینه نگه میداریم، و به هیچ وجه حاضر به بخشیدن او نیستیم.[۱۹]
طهارت و پاکی، شرط ورود به ماه رمضان
برای ورود در ماه رمضان باید در ماه شعبان آماده شد؛ چنانکه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: «هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیَافَةِ اللَّهِ؛ ماهی که در آن شما را به مهمانی خدا دعوت کرده اند».[۲۰]
حال انسانی که به مهمانی خداوند دعوت شد، با لباس پاک وارد آن میشود نه اینکه با لباس کثیف وارد مهمانی شود و در آنجا لباس کثیف را بیرون بیاورد و بشوید. باید با لباس تقوا و پاکی وارد ماه رمضان شد تا از فیوضات آن بهرهمند شد؛ ان شاء الله.[۲۱]
توصیه پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) برای آخرین جمعه شعبان
از روایات استفاده میشود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در اواخر ماه شعبان مردم را هشدار میداد و آماده می کرد،[۲۲]از جمله در آخرین جمعه ماه شعبان که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله برای آماده ساختن یاران خود جهت استقبال از ماه مبارک رمضان خطبه ای خواند و اهمیت این ماه را چنین گوشزد نمود:
«ای مردم! ماه خدا با برکت، آمرزش و رحمت به سوی شما رو میآورد.این ماه برترین ماه ها است. روز های آن برتر از روزهای دیگر، و شب های آن بهترین شب ها است، لحظات و ساعات این ماه بهترین ساعات است.
ماهی است که به میهمانی خدا دعوت شده اید و از کسانی که مورد اکرام خدا هستند میباشید.
نفس های شما همچون تسبیح، خوابتان چون عبادت، اعمالتان مقبول، و دعایتان مستجاب است.
بنا بر این با نیت های خالص و دل های پاک از خداوند بخواهید تا شما را در روزه داشتن و تلاوت قرآن در این ماه توفیق دهد، چرا که بدبخت کسی است که از آمرزش الهی در این ماه بزرگ محروم گردد.
با گرسنگی و تشنگی خویش در این ماه به یاد گرسنگی و تشنگی رستاخیز باشید، بر فقراء و بینوایان بخشش کنید، پیران خویش را گرامی دارید، به خردسالان رحمت آورید، پیوند خویشاوندی را محکم سازید.
زبان هایتان را از گناه باز دارید، چشمان خویش را از آنچه نگاهکردنش حلال نیست بپوشانید، گوش های خویش را از آنچه شنیدنش حرام است فرا گیرید بر یتیمان مردم شفقت و محبت کنید، تا با یتیمان شما چنین کنند…».[۲۳]
خودسازی، مهم ترین الزام در ورود به مهمانی خدا
گفتنی است مردم در مقابل ماه رمضان سه دسته هستند:[۲۴]
۱. کسانی که نه قبل از ماه رمضان خود را می سازند و نه در ماه رمضان، مصداق این جمله می شوند که رسول خدا صلی الله علیه و آله در جمعه آخر ماه شعبان فرمود: «فَإِنَّ الشَّقِی مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِیمِ, العظیم؛ براستی بدبخت کسی است که در این ماه بزرگ از آمرزش خدا محروم گردد».[۲۵]
۲. گروهی هستند که وقتی وارد ماه رمضان شدند خود را می شویند و در حالی که پاک شده اند از ماه رمضان خارج می شوند.[۲۶]
۳. بندگان خاص خدایند که قبل از ماه رمضان خود را می سازند و وارد ماه رمضان می شوند و ماه رمضان آنها ماه راز و نیاز با خدا و ماه خلوت با محبوب است.[۲۷]
سخن آخر: (خوشبخت واقعی چه کسی است؟!)
از مجموع نکات مذکور به خوبی استفاده می شود که این ماه، ماه تهذیب نفوس و خودسازی و آغاز یک دوره جدید سیر و سلوک الی الله است، خوشا به حال آنان که قدر و منزلت این ماه را بدانند و از آن بهره کافی بگیرند.[۲۸] زیرا خوشبخت و سعادتمند واقعی کسانی هستند که ارزش والای این ماه را بشناسند و از برکات بی پایان آن بهره گیرند و مشکلات معنوی و مادی خود را به برکت روزه ها و عبادات در این ماه حل کنند.[۲۹]
معبودا! اکنون که آخرین روز های ماه شعبان، و در آستانه ماه رحمت ماه رمضان قرار داریم، همه ما را مشمول رحمت خاصت قرار داده،[۳۰] وتوفیق بندگی خالص و تسلیم مطلق در برابر فرمانت و تلاوت آیات قرآن مجیدت را به ما مرحمت فرما.[۳۱]
خداوندا! هر روز گوشه تازه ای از آیات عظمتت را بما نشان ده تا تو را هر روز بهتر و بیشتر بشناسیم، و به شکر اینهمه مواهبی که نصیب ما کرده ای بپردازیم.[۳۲]
بارالها! انبوهی از مشکلات جامعه اسلامی ما را فرا گرفته و دشمنان در داخل و خارج سخت تلاشی می کنند تا نور تو را خاموش سازند.[۳۳]ما را بر این دشمنان پیروز بگردان و آنها را که قابل هدایت نیستند در هم بشکن![۳۴]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
منابع:
۱.کلیات مفاتیح نوین
۲. گفتار معصومین(علیهم السلام)
۳. تفسیر نمونه
[۱] کلیات مفاتیح نوین، ص۵۹۸.
[۲] همان، ص۵۹۵.
[۳] همان، ص۶۹۵.
[۴] والاترین بندگان، ص۱۱.
[۵] کلیات مفاتیح نوین، ص۶۹۵.
[۶] همان.
[۷] گفتار معصومین(ع)، ج۲، ص۱۲۲.
[۸] همان.
[۹] گفتار معصومین(ع)، ج۲، ص۱۲۲.
[۱۰] همان.
[۱۱]وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۲۲۷؛ (اخلاق اسلامی در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج۲، ص۳۶).
[۱۲] اخلاق اسلامی در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج۲ ، ص۳۶.
[۱۳] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقی، ص۹۷.
[۱۴] اقبال، صفحه ۷۲۳،( این روایت در زادالمعاد، صفحه ۸۱، از امام رضا علیه السلام نقل شده است)؛ (کلیات مفاتیح نوین، ص۶۹۱).
[۱۵] کلیات مفاتیح نوین، ص۶۹۲.
[۱۶]زاد المعاد، ص ۸۱ و ۸۲؛ (کلیات مفاتیح نوین، ص۶۹۲).
[۱۷] گفتار معصومین(ع)، ج۲، ص۱۲۲.
[۱۸] همان، ص۱۲۵.
[۱۹] از تو سوال می کنند(مجموعه سوالات قرآنی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله)، ص۷۹.
[۲۰] گفتار معصومین(ع)، ج۲، ص۱۲۱.
[۲۱] همان.
[۲۲] همان، ص۱۲۲.
[۲۳] تفسیر نمونه، ج۱، ص۶۳۶.
[۲۴] گفتار معصومین(ع)، ج۲، ص۱۲۰.
[۲۵] عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج ۱، ص ۲۳۰؛ روضة المتقین، ج ۳، ص ۲۷۷؛ اربعین شیخ بهایی، ص ۸۴؛ (گفتار معصومین(ع)، ج۲، ص۱۲۰).
[۲۶] گفتار معصومین(ع)، ج۲، ص۱۲۰.
[۲۷] همان، ص۱۲۱.
[۲۸] کلیات مفاتیح نوین، ص۶۲۴.
[۲۹] همان، ص۶۹۶.
[۳۰] تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۴۶۶.
[۳۱] همان، ج۱۵، ص۵۷۷.
[۳۲] همان.
[۳۳] همان.
[۳۴] تفسیر نمونه ؛ ج۱۵ ؛ ص۵۷۷
نماهنگ | روایت حضرت آیتالله خامنهای از ساعات قبل از شهادت شهید باکری و مکالمه بیسیم او با #شهید_کاظمی، به همراه انتشار صوت آخرین مکالمه بیسیم شهید باکری و شهید کاظمی
سالروز شهادت آقامهدی باکری
همه معدودها محدودند!
اين گفتار حكيمانه هرچند با حكمت پيشين در يك عبارت ذكر نشده; ولى در واقع مكمل آن است. نخست مى فرمايد: «هرچيز كه شمرده مى شود سرانجام پايان مى گيرد»; (كُلُّ مَعْدُود مُنْقَض).
اين اشاره به قانون كلى فلسفى است كه هرچيز تحت عدد در آيد محدود است و هرچه محدود است پايان پذير است و از آنجا كه عمر انسان ها تحت عدد قرار مى گيرند; مثلا مى گوييم: عمر شصت ساله، يا هشتاد ساله. مفهومش اين است كه هر ساعتى كه بر انسان مى گذرد تدريجا از آن كاسته مى شود و اين سرمايه به سرعت رو به فنا مى رود و مهم اين است كه گذشتن و كاستن آن در اختيار ما نيست چه بخواهيم، چه نخواهيم به سرعت در حال عبور است.
آن گاه در ادامه مى فرمايد: «و آنچه مورد انتظار است سرانجام فرا مى رسد»; (وَكُلُّ مُتَوَقَّع آت).
منظور از «متوقَّع» امورى است كه به طور قطع مى دانيم در آينده رخ مى دهد; مانند مرگ و پايان زندگى و قيام قيامت. اشاره به اين كه كسى كه به اين امور آگاه است بايد توجه داشته باشد كه روزى مرگ دامان او را مى گيرد و روزى در دادگاه عدل الهى حضور مى يابد. به همين دليل در تفسير آيه شريفه (وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتّى يَأْتِيَكَ الْيَقينُ) يقين را به مرگ تفسير كرده اند.(1)
آنچه امام در دو جمله بالا بیان فرموده در واقع اشاره به دنیاى فانى و گذاران است; دنیایى که عمرش در برابر جهان آخرت بسیار ناچیز است، همان گونه که در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «مَا الدُّنْیَا فِی الاْخِرَةِ إِلاَّ مِثْلُ مَا یَجْعَلُ أَحَدُکُمْ إِصْبَعَهُ فِی الْیَمِّ فَلْیَنْظُرْ بِمَ یَرْجِعُ; عمر دنیا در برابر آخرت مانند این است که یکى از شما انگشت خود را در دریایى فرو کند (و سپس بیرون آورد) در این حال نگاه کند ببیند چه اندازه از آب دریا بر انگشت او باقى مانده».(2) این هشدارى است به همه دنیا طلبان و آنها که به آخرت و زندگى جاویدان پشت کرده اند تا بدانند چه چیز به دست مى آوردند و چه چیز را از دست مى دهند.(3)
*****
پی نوشت:
(1). حجر، آیه 99.
(2). بحارالانوار، ج 70، ص 119، ح 111.
(3). سند گفتار حکیمانه: در کتاب غررالحکم این گفتار پربار با تفاوت روشنى نقل شده است بدین صورت: «کُلُّ مَعْدود مُنْتَقَص کُلُّ سُرور مُنْقَض کُلُّ جَمْع إلى شَتات کُلُّ مُتَوَقِّع آت». این تفاوت آشکار نشان مى دهد که صاحب غررالحکم آن را از منبع دیگرى گرفته و احتمالا کلام امام همان گونه بوده که در غررالحکم آمده است و مرحوم سیّد رضى آنچه را حکمت بالا آمده از آن گزینش کرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 59). در خطبه 103 نیز این جمله مطابق آنچه در نهج البلاغه است ذکر شده است. و در کتاب تمام نهج البلاغه این جمله قریب به آنچه در غررالحکم آمده ذکر شده است. (تمام نهج البلاغه، ص 569).
حکمت 75 نهج البلاغه:
وَ قَالَ (علیه السلام): كُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ، وَ كُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ.
و فرمود (علیه السلام): هر چه شمردنى است به پايان رسد و، هر چه چشم به راه آن هستى، فرا مى رسد.
آیت الله العظمی جوادی آملی:
“به ما گفتند شبانه روز حتماً يك مقدار زمان را برای محاسبه بگذاريد و هر كاری كه ميكنيد، يك قرنطينه داشته باشيد، اول بگوييد «بسم الله الرحمن الرحيم»، بعد وارد كار بشويد، همين است. اين «به نام خدا» قرنطينه است، چيزی انسان ميخواهد بگويد،بخواهد بنويسد، بگويد خدايا! به نام تو.
اين قرنطينه باعث ميشود كه انسان كار حرام و مكروه نكند؛چون كار حرام و مكروه را كه نميشود گفت خدايا! به نام تو؛ قهراً كارهای ما يا واجب است يا مستحب. درست است «بسم الله» گفتن، ثواب دارد؛ اما گفتند هر كاری كه ميكنيد بگو «بسم الله»؛ يعنی بايد كار طوری باشد كه انسان بتواند بگويد خدايا! به نام تو”
شرح حکمت 74 نهج البلاغه :
امام(عليه السلام) در اين كلام كوتاه و بيدار كننده اشاره به پايان تدريجى عمر انسان كرده مى فرمايد: «نفس هاى انسان گام هاى او به سوى سرآمد زندگى و مرگ است»; (نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ).
خُطى جمع «خُطْوة» به معناى فاصله ميان دو قدم به هنگام راه رفتن است كه در فارسى از آن به عنوان «گام» نام مى برند. اين نكته مهمى است كه انسان دائما در حال نفس كشيدن است; در خواب و بيدارى و قيام و قعود و در همه حال و اگر مدت كوتاهى راهِ نفس را بر او ببندند مرگ او فرا مى رسد. از سوى ديگر، دستگاه تنفس انسان و قلب و مغز و ساير اعضا استعداد محدودى دارند; مثلا دستگاه تنفس مى تواند حداكثر چندين ميليارد بار هوا را به درون كشيده اكسيژن آن را جذب كند و گاز كربن را همراه باقيمانده آن بيرون بفرستد. همچنين قلب توان دارد ميلياردها مرتبه باز و بسته شود به يقين هنگامى كه اين عدد به نهايت رسيد تاب و توان اين دستگاه ها تمام مى شود; خود به خود از كار مى ايستند; مانند اتومبيلى كه آخرين قطره سوخت آن تمام شود و در اين هنگام از كار باز مى ايستد، بنابراين همان گونه كه در اتومبيل هر قطره اى از سوخت مصرف مى شود گامى به سوى پايان است، هر نفسى كه انسان مى كشد و هر ضربانى كه قلب او مى زند او را يك گام به پايان زندگى نزديك مى سازد. همان گونه كه گام هاى پى در پى انسان را به مقصد نزديك مى كند. به همين دليل بعضى معتقدند كه ورزش كردن زياد از عمر انسان مى كاهد، زيرا به هنگام ورزش نفس ها سريع تر و ضربان قلب بيشتر مى شود.
در كتاب كافى نقل شده است كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: «مَا مِنْ يَوْم يَأْتِي عَلَى ابْنِ آدَمَ إِلاَّ قَالَ لَهُ ذَلِكَ الْيَوْمُ يَا ابْنَ آدَمَ أَنَا يَوْمٌ جَدِيدٌ وَأَنَا عَلَيْكَ شَهِيدٌ فَقُلْ فِيَّ خَيْراً وَاعْمَلْ فِيَّ خَيْراً أَشْهَدْ لَكَ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَإِنَّكَ لَنْ تَرَانِي بَعْدَهَا أَبَداً; هر روزى كه بر انسان مى گذرد به او مى گويد: اى انسان من روز جديدى هستم و بر اعمال تو گواهم. در من از نيكى ها سخن بگو و كار نيك انجام ده تا روز قيامت براى تو گواهى دهم، زيرا من كه بگذرم ديگر هرگز مرا نخواهى ديد».(1)
اين همان چيزى هست كه قرآن مجيد در سوره «والعصر» به آن اشاره كرده و مى فرمايد: «(وَالْعَصْرِ * إِنَّ الاِْنْسَانَ لَفِى خُسْر); سوگند به عصر كه انسان (همواره) در حال خسران است». فخر رازى در تفسير اين آيه سخنى دارد كه جالب به نظر مى رسد وى مى گويد: يكى از بزرگان پيشين مى گفت معناى اين سوره را من از مرد يخ فروشى آموختم فرياد مى زد: «اِرْحَمُوا مَنْ يَذُوبُ رَأسُ مالِهِ، اِرْحَمُوا مَنْ يَذُوبُ رَأسُ مالِهِ; به كسى كه سرمايه اش مرتبا ذوب مى شود رحم كنيد». پيش خود گفتم: اين است معناى (إِنَّ الاِْنْسَانَ لَفِى خُسْر).(2)
*****
پی نوشت:
(1). کافى، ج 2، ص 523، ح 8.
(2). سند گفتار حکیمانه: صاحب کتاب مصادر مى نویسد: از کسانى که بعد از سیّد رضى آن را نقل کرده اند صاحب غررالحکم است در حالى که او در مقدمه کتابش مى گوید: «من سندهاى این روایات را براى اختصار حذف کرده ام» و این نشان مى دهد که آنچه را مرحوم آمدى در کتاب غررالحکم آورده از منابعى به صورت مسند به دست او رسیده بوده که اسنادش را براى این که حجم کتاب زیاد نشود حذف کرده است و اگر او آن را از نهج البلاغه گرفته بود نیازى به بیان حذف اسناد نبود سپس مى افزاید: بسیارى از فصحاى عرب مانند ابن مقفع و ابن نباته و امثال آنها که از یکه تازان میدان بلاغت و از قهرمانان بیان اند مطالب زیادى از کلمات على(علیه السلام) بر گرفته اند و اگر در سخنان ابن المعتز این جمله دیده مى شود به یقین از کلام امام گرفته است; ولى با توجه به این که جمعى به جاى «نَفْسُ الْمَرْءِ» «أنْفاسُ الْمَرْءِ» نقل کرده اند نشان مى دهد منابع آنها غیر از کلام سیّد رضى بوده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 57).