حکمت 75 نهج البلاغه: 

 

وَ قَالَ (علیه السلام): كُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ، وَ كُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ.

 

و فرمود (علیه السلام): هر چه شمردنى است به پايان رسد و، هر چه چشم به راه آن هستى، فرا مى رسد.

   سه شنبه 23 اسفند 1401نظر دهید »

آیت الله العظمی جوادی آملی:

“به ما گفتند شبانه‌ روز حتماً يك مقدار زمان را برای محاسبه بگذاريد و هر كاری كه مي‌كنيد، يك قرنطينه داشته باشيد، اول بگوييد «بسم الله الرحمن الرحيم»، بعد وارد كار بشويد، همين است. اين «به نام خدا» قرنطينه است، چيزی انسان مي‌خواهد بگويد،بخواهد بنويسد، بگويد خدايا! به نام تو.
اين قرنطينه باعث مي‌شود كه انسان كار حرام و مكروه نكند؛چون كار حرام و مكروه را كه نمي‌شود گفت خدايا! به نام تو؛ قهراً كارهای ما يا واجب است يا مستحب. درست است «بسم الله» گفتن، ثواب دارد؛ اما گفتند هر كاری كه مي‌كنيد بگو «بسم الله»؛ يعنی بايد كار طوری باشد كه انسان بتواند بگويد خدايا! به نام تو”

 

 


موضوعات: راهی به سوی نور
   پنجشنبه 18 اسفند 1401نظر دهید »

شرح حکمت 74 نهج البلاغه : 

امام(عليه السلام) در اين كلام كوتاه و بيدار كننده اشاره به پايان تدريجى عمر انسان كرده مى فرمايد: «نفس هاى انسان گام هاى او به سوى سرآمد زندگى و مرگ است»; (نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ).


خُطى جمع «خُطْوة» به معناى فاصله ميان دو قدم به هنگام راه رفتن است كه در فارسى از آن به عنوان «گام» نام مى برند. اين نكته مهمى است كه انسان دائما در حال نفس كشيدن است; در خواب و بيدارى و قيام و قعود و در همه حال و اگر مدت كوتاهى راهِ نفس را بر او ببندند مرگ او فرا مى رسد. از سوى ديگر، دستگاه تنفس انسان و قلب و مغز و ساير اعضا استعداد محدودى دارند; مثلا دستگاه تنفس مى تواند حداكثر چندين ميليارد بار هوا را به درون كشيده اكسيژن آن را جذب كند و گاز كربن را همراه باقيمانده آن بيرون بفرستد. همچنين قلب توان دارد ميلياردها مرتبه باز و بسته شود به يقين هنگامى كه اين عدد به نهايت رسيد تاب و توان اين دستگاه ها تمام مى شود; خود به خود از كار مى ايستند; مانند اتومبيلى كه آخرين قطره سوخت آن تمام شود و در اين هنگام از كار باز مى ايستد، بنابراين همان گونه كه در اتومبيل هر قطره اى از سوخت مصرف مى شود گامى به سوى پايان است، هر نفسى كه انسان مى كشد و هر ضربانى كه قلب او مى زند او را يك گام به پايان زندگى نزديك مى سازد. همان گونه كه گام هاى پى در پى انسان را به مقصد نزديك مى كند. به همين دليل بعضى معتقدند كه ورزش كردن زياد از عمر انسان مى كاهد، زيرا به هنگام ورزش نفس ها سريع تر و ضربان قلب بيشتر مى شود.


در كتاب كافى نقل شده است كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: «مَا مِنْ يَوْم يَأْتِي عَلَى ابْنِ آدَمَ إِلاَّ قَالَ لَهُ ذَلِكَ الْيَوْمُ يَا ابْنَ آدَمَ أَنَا يَوْمٌ جَدِيدٌ وَأَنَا عَلَيْكَ شَهِيدٌ فَقُلْ فِيَّ خَيْراً وَاعْمَلْ فِيَّ خَيْراً أَشْهَدْ لَكَ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَإِنَّكَ لَنْ تَرَانِي بَعْدَهَا أَبَداً; هر روزى كه بر انسان مى گذرد به او مى گويد: اى انسان من روز جديدى هستم و بر اعمال تو گواهم. در من از نيكى ها سخن بگو و كار نيك انجام ده تا روز قيامت براى تو گواهى دهم، زيرا من كه بگذرم ديگر هرگز مرا نخواهى ديد».(1)
اين همان چيزى هست كه قرآن مجيد در سوره «والعصر» به آن اشاره كرده و مى فرمايد: «(وَالْعَصْرِ * إِنَّ الاِْنْسَانَ لَفِى خُسْر); سوگند به عصر كه انسان (همواره) در حال خسران است». فخر رازى در تفسير اين آيه سخنى دارد كه جالب به نظر مى رسد وى مى گويد: يكى از بزرگان پيشين مى گفت معناى اين سوره را من از مرد يخ فروشى آموختم فرياد مى زد: «اِرْحَمُوا مَنْ يَذُوبُ رَأسُ مالِهِ، اِرْحَمُوا مَنْ يَذُوبُ رَأسُ مالِهِ; به كسى كه سرمايه اش مرتبا ذوب مى شود رحم كنيد». پيش خود گفتم: اين است معناى (إِنَّ الاِْنْسَانَ لَفِى خُسْر).(2)


*****


پی نوشت:


(1). کافى، ج 2، ص 523، ح 8.
(2). سند گفتار حکیمانه: صاحب کتاب مصادر مى نویسد: از کسانى که بعد از سیّد رضى آن را نقل کرده اند صاحب غررالحکم است در حالى که او در مقدمه کتابش مى گوید: «من سندهاى این روایات را براى اختصار حذف کرده ام» و این نشان مى دهد که آنچه را مرحوم آمدى در کتاب غررالحکم آورده از منابعى به صورت مسند به دست او رسیده بوده که اسنادش را براى این که حجم کتاب زیاد نشود حذف کرده است و اگر او آن را از نهج البلاغه گرفته بود نیازى به بیان حذف اسناد نبود سپس مى افزاید: بسیارى از فصحاى عرب مانند ابن مقفع و ابن نباته و امثال آنها که از یکه تازان میدان بلاغت و از قهرمانان بیان اند مطالب زیادى از کلمات على(علیه السلام) بر گرفته اند و اگر در سخنان ابن المعتز این جمله دیده مى شود به یقین از کلام امام گرفته است; ولى با توجه به این که جمعى به جاى «نَفْسُ الْمَرْءِ» «أنْفاسُ الْمَرْءِ» نقل کرده اند نشان مى دهد منابع آنها غیر از کلام سیّد رضى بوده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 57).

 

 

   شنبه 28 آبان 1401نظر دهید »

حکمت 74 نهج البلاغه: نزدیک شدن مرگ

 

وَ قَالَ (علیه السلام): نَفَسُ الْمَرْءِ، خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ.

 

و درود خدا بر او، فرمود: انسان با نفسى كه مى كشد، قدمى به سوى مرگ مى رود.

   شنبه 28 آبان 1401نظر دهید »

فضا سازی موسسه آموزش عالی زینبیه به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس

یاد شهدا و امام شهدا گرامی و راهشان پر رهرو باد

 

 

 

 

 


موضوعات: اخبار مدرسه
   شنبه 9 مهر 1401نظر دهید »

شهیدان از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم
 
حضور طلاب موسسه آموزش عالی حوزوی زینبیه در گلزار شهدای امامزاده محمد ع مورخ ۷ مهر ماه ۱۴۰۱ به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس

 


موضوعات: اخبار مدرسه
   جمعه 8 مهر 1401نظر دهید »

 معاونت پژوهش مدرسه و موسسه آموزش عالی حوزوی زینبیه از برگزاری دومین جلسه دوره مهارت افزایی امام شناسی با موضوع «کرامت و صلح امام حسن مجتبی علیه السلام در تعامل با دوستان و دشمنان» با حضور دکتر باقی زاده به صورت مجازی در سامانه سیما مورخ 3/7/1401 خبر داد.

دکتر باقی زاده در ابتدای بحث خود گفتند: امام حسن  مجتبی (ع) کریم اهل بیت هستند. چرا به ایشان کریم می‌گویند: در روایتی خود امام حسن (ع) پاسخ دادند. از ایشان  سوال شد کریم به چه کسی گویند؟ پاسخ دادند: کریم کسی است که قبل از اینکه دیگران درخواستی داشته باشند، مورد اجابت قرار گیرد. امام به مردم اطعام می کردند قبل از اینکه آنها از امام درخواست کنند. سیوطی درباره شخصیت امام حسن (ع) می گوید: امام آرام، با وقار، متین،کریم و بخشنده بودند. سیوطی در ادامه می گوید به فقیران رسیدگی می کردند، معمولاً بیش از درخواستشان، رسیدگی می کرد تا زندگی آنان را تامین کند. امام روا نمی دید که سائلی بیش از یکباردرخواست کند تا موجب شرمساریش شود. در طول عمر مبارک خود دو بار تمام ثروت خود را بخشیدند و این معنای صحیح کریم اهل بیت (ع) بودن است. باید گفت امامان معصوم از ما انتظار ندارند که تمام ثروت خود را ببخشیم، اما در حد توان می توانیم به دیگران کمک کنیم.

 در ادامه استاد بیان کردند: آنچه در زندگی امام حسن مجتبی  برجسته می باشد مسئله صلح ایشان با معاویه است. چرا امام حسن (ع) صلح کرد ولی امام حسین (ع) با یزید وارد جنگ شد؟  امامان با توجه به شرایطی که داشتند هر کدام شیوه ای را انتخاب نمودند. امام حسن (ع) اگر در زمان یزید بود قطعا با یزید جنگ می کرد همان طور که امام حسین (ع)در زمان معاویه انجام داد. زیرا شرایط کاملا متفاوت بود. استاد مطهری می گوید معاویه علناً فساد نمی کرد ولی یزید در ملأ عام مرتکب فساد می شد و مسائل را رعایت نمی کرد و شرایط کاملا فرق داشت و امام حسن (ع) مجبور به صلح شد .                                   

 استاد حوزه علمیه مفاد صلح نامه  امام حسن علیه السلام  را بدین گونه بیان کردند:  معاویه باید به کتاب خدا، سنت رسول و سیره‌یخلفای صالح عمل کند، معاویه جانشین انتخاب نکند، مردم در امان باشند، معاویه در علیه ما و یاران ما نهان و آشکارا آشوب نکند. در نهایت معاویه این صلح نامه را امضاءکرد ولی به هیچ کدام عمل نکرد.                                                                                                             

آقای دکتر باقی زاده عوامل صلح امام حسن را چنین برشمردند :

1-ناهمگونی سپاه امام حسن (ع)، زیرا  سپاه امام پنج گروه بودند: شیعیان امام علی (ع) که هیچ گونه کوتاهی نکردند؛ خوارج؛ کسانی که به دنبال غنیمت بودند؛ شکاکان  و قومیت گرایان.  و این سپاه ناهمگون طوری رفتار کرد که امام مجبور به صلح شد.

2-دنیا گرایی و سستی کوفیان

3-نقش منفی اشرافی قبیله گری

4-حفظ تشیع

5-عبیدالله یکی از فرماندهان سپاه امام به علت اینکه فرزندانش کشته شدند، ترسو و دنیا طلب بود و تسلیم معاویه شد و باعث فروپاشی سپاه گردید. 

در پایان نیز گفتند:  امام حسن (علیه السلام) برای حفظ جان و مال و امنیت مسلمانان مجبور به پذیریش صلح شدند.

 

   دوشنبه 4 مهر 1401نظر دهید »

1 2 4 5 ...6 ...7 8 9 10 11 12 ... 139

 << < اردیبهشت 1403 > >>
شن یک دو سه چهار پنج جم
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو
ذکر ایام هفته
آمار
  • امروز: 132
  • دیروز: 109
  • 7 روز قبل: 1465
  • 1 ماه قبل: 4520
  • کل بازدیدها: 167601
نماز حاجت