به گزارش معاونت فرهنگی مدرسه و موسسه آموزش عالی حوزوی زینبیه کرج مراسم آغاز سال تحصیلی جدید برگزار گردید.
این مراسم با رعایت دقیق کلیه پروتکل های بهداشتی و فقط با حضور طلاب جدید الورود سطح 2 و به منظور آشنایی ایشان با حوزه و معارفه با کادر مدرسه و اطلاع از قوانین و آیین نامه ها برگزار شد.
این جلسه با تلاوت قران کریم توسط طلبهی قاری، سرکار خانم رودمقدس آغاز گردید. در ادامه پس از پخش سرود ملی جمهوری اسلامی ایران و صلوات خاصه امام رضا علیه السلام، سرکار خانم دکتر عبدلی مدیرمحترم مجموعه به ایراد سخنرانی پرداختند.
ایشان فرمودند ورود به مکتب طلبگی یعنی مکتب سربازی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اتفاقی نیست. و بدون دعوت و صرفا بخاطر اراده خود فرد، این نعمت به او داده نمی شود و کسی که گام در این مسیر می گذارد،حتما مورد عنایت اهل بیت علیهم السلام بوده است. و باید قدر این نعمت دانسته شود. چراکه نعمت های الهی، ذو مراتب اند و با شکر نعمت می توان به مراتب بالاتری از آن نعمت دست یافت.
ایشان فرمودند اصل وجود و حدوث ما و استدامه و بقاء ما، طفیل وجود ائمه اطهار و گل سر سبد آنان امام زمان است. و این نعمت عامی است که از ناحیه خداوند متعال به بندگان عنایت شده است. ولی کسی که وارد این مکتب می شود از یک نعمت خاص تر و ویژه تری برخوردارمی شود. همچنین عنوان طلبگی یک عنوان موقتی و عرضی مثل دانشجو بودن نیست که فقط تا مدتی، شخص آن عنوان را داشته باشد. بلکه یک طلبه تا آخر عمر خود، یک طلبه است. و این از طرفی باعث افتخار فرد است و از طرف دیگر رسالت ها و وظایفی را بر دوش طلبه می گذارد. و فرد هرگز نباید شئون طلبگی را رها کند.
ایشان در ادامه دربارهی جایگاه علم آموزی از لسان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند برتری عالم بر عابد مثل برتری ماه شب چهارده بر دیگر ستارگان است. و بیش از 700 بار علم و مشتقات آن در قرآن آمده است و و دراولین آیاتی که بر پیامبر اکرم نازل شده است، سخن از علم است. و امیرالمومنین علیه السلام فرموده اند حضور در مجلس علم، ولو برای لحظاتی، ارزشمندتر از حضور برای تشییع هزار شهید است.
بنابراین باید قدر نعمت ورود به عرصه علم و دانش را به شایستگی دانست.
ایشان در نکته سوم به اهمیت علم توأم با عمل اشاره کردند و فرمودند عالم بی عمل مثل تیراندازی است که تیری در کمان ندارد. یا کسی که علم را بخواند و لی علمش توأم با عمل نباشد مانند حماری است که فقط دور خود می چرخد.
مدیر حوزه علمیه زینبیه کرج اقفزودند، چند چیز از لوازم طلبگی است. انجام واجبات و ترک محرمات که خط قرمز طلبه است و ان شا الله همه عامل به آن باشیم. اما مستحبات در این مسیر بالاخص نمازشب و خواندن قرآن بویژه در دل شب، مرکب راهوار فرد خواهد بود. ایشان فرمودند علم، یا کسبی است یا موهبتی. و این علمی که ما می خوانیم و سر تاسر قیل و قال است علم رسمی کسبی است ولی علم بالاتری است که خدا عنایت می کند و طبق روایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِه ؛ کسی که چهل روز خود و همه کارهايش (حتی مباحات) را برای خداوند خالص کند، خدای متعال سرچشمه های حکمت را از قلب به زبان او جاری می کند. یعنی این سلوک مخلصانه در قلب فرد تاثير گذاشته و سبب درک معارف باطنی می شود و حکمت، که همان علم نافع است را به او عنایت می کند.
بنابراین مستحبات از چاشنی های طلبگی است و طلبه باید قلب خود را با قرآن و مناجات مأنوس کند. حتی اگر فرد خواندن دو رکعت نماز در دل شب را آغاز کند، ان شا الله خداوند مسیر را برایش هموارتر خواهد نمود.
ایشان به عنوان نکته بعدی به وظایف و رسالت های طلبگی اشاره کردند. خانم دکتر عبدلی با اشاره به حدیث امیرالمومنین در نهج البلاغه که می فرماید«ألا و لایحمل هذا العَلَم إلّا اهل البصر و الصّبر« فرمودند، درس های سطح 2 مانند خشت های اولیهی بنا است. که باید به درستی پایه ریزی شود. و ممکن است در مواجهه ابتدایی برای طلبه سخت بنظر برسد، ولی همانطور که فرد، نفس خود را با رنجِ عبادت تربیت می کند، باید در عرصه علمی هم به خود سختی بدهد تا به موقفقیت نائل شود و کسی که چشم اندازخود را پیشرفت علمی قرار داده، و زمان قابل اعتنایی از خود و خانواده اش را صرف تحصیل می کند، باید اهتمام جدی در درس خواندن داشته باشد.
ایشان فرمودند امروز جهاد علمی بسیار ضرورت دارد و اگر امروز سلاح علم در دست نداشته باشیم، کسی حرف ما را قبول نخواهد کرد. بنابراین طلبه نباید رویکرد منفعلانه نسبت به درس خواندن داشته باشد و بلکه باید با تلاش مضاعف و فعالانه با درس برخورد کند و حتما با پیش مطالعه وارد کلاس شود و وقت کافی برای مطالعه دروس اختصاص دهد.
خانم دکتر عبدلی فرمودند بهت
رین مصداق رسالت طلبگی در آیهی «نفر» آمده که همان تفقه در دین است. تفقه یعنی موشکافی و دریافت و فهم عمیق دین. بنابرای اولین وظیفه، علم آموزی و سپس تبلیغ دین است. و اولین جای تحقق دین در عرصهی اجتماع، کانون خانواده است. و البته باید رشد دادن به خانواده ، بصورت غیر مستقیم و با منش عالی فرد صورت بگیرد. و این کار نیاز به برنامه ریزی دقیق و مدیریت امور خانه و روانشناسی اعضا خانواده دارد. طلبه موفق باید بتواند همه امور خانه و خانواده و همسر و فرزند را با درس خواندن بتواند جمع کند نه اینکه چالش هایی بخاطر درس خواندن در خانه ایجاد کند.
روحانیت نهادی است که خداوند متعال برای تکمیل آن مستقیما ورود کرده و ارسال رسل و برای روحانی شدن، برنامه ریزی شده است. و طلبه هم می تواند با مدیریت و برنامه ریزی دقیق به اهداف عالی در تحصیل علم دست یابد.
سرکار خانم دکتر عبدلی در ادامه به انتظاراتی که از طلبه می رود، اشاره کردند. ایشان فرمودند طلبه باید در ظاهر و پوشش شأن طلبگی را حفظ نماید. چرا که هر طلبه نماینده حوزه علمیه است. همچنین اخلاق طلبگی بسیار مهم است و باید رفتار و اخلاق مناسب داشته باشد و سبک زندگی اسلامی را الگو و روش زندگی خود قرار دهد.
ایشان در انتها ضمن آرزوی موفقیت برای همه طلاب باز هم بر جهاد علمی تاکید کردند و فرمودند بخش زیادی از مسئولیت جهش علمی که در بیانیه گام دوم مقام معظم رهبری بر آن تأکید شده، برعهدهی طلاب است تا ان شا الله بتوانند از مرزهای علمی و عقیدتی دین اسلام و معارف انبیا و اولیا به شایستگی پاسداری نمایند.
در ادامهی برنامه، مشاور مدرسه، معاونان آموزش، فرهنگی، پژوهش، و کتابدار مدرسه نکاتی را مطرح کردند . در میان برنامه های این مراسم، کلیپ هایی از سخنرانی مقام معظم رهبری درباره اهمیت علم و انتظارات از طلبه به نمایش در آمد.
در انتهای مراسم، مرثیه خوانی توسط مداح اهل بیت سرکار خانم رودمقدس انجام پذیرفت.
در این جلسه از طلاب، پذیرایی و بسته های فرهنگی به ایشان اهداشد و میثاق نامه طلبگی قرائت گردید.
زندگینامه شهید سید علی دهقان
شهید سیدعلی دهقان در سال 1343/11/1 چشم به جهان گشود و در سن 14 سالگی با شروع درگیریهای کردستان به نیروهای شهید چمران پیوست.
در طول چهار سالی که در جبهه بود چندین بار مجروح شد ولی هر بار قبل از بهبودی کامل مجددا به منطقه بر میگشت تا اینکه در تاریخ 30 بهمن 1362 در منطقه «طلائیه» درعملیات خیبر به آروزی دیرینهاش رسید.
پیکر مطهر این شهید والامقام پس از تشییعی با شکوه در گلزار شهدای چهارصد دستگاه کرج در کنار سایر دوستان و همرزمانش به خاک سپرده شد.
شهید سید علی دهقان در روز پنجشنبه اول بهمن ماه سال1 /11 /1343 مصادف با 21 ماه رمضان همزمان با اذان ظهر در تهران دیده به جهان گشود و در دامن مادری دلسوز و مهربان و پدری مومن , معتقد و زحمتکش پرورش یافت و دوران کودکی را در تهران سپری کرد. بعد از دوران کودکی به دلیل تغییر شغل پدر به کرج آمدند و دوران آمادگی و ابتدایی را در مدارس مختلف و در اواخر آن در مدرسه عارف واقع در چهارصد دستگاه گذراند و پس از آن برای گذراندن دوران راهنمایی در مدرسه راهنمایی محمد غزالی که بعدها به مالک اشتر تغییر نام پیدا کرد مشغول تحصیل شد. در این دوران با شهید بزرگوار سید مصطفی حسینی دوست و همراه بود. در همان دوران که تقریبا با حرکت مردم ایران برای نابودی رژیم پهلوی همزمان بود دارای شور و هیجان و تلاش وصف ناپذیری بود و در اوج تظاهرات مردم کرج در برنامه ها حضور فعالی داشت و به همراه دوستان خود مامورین حکومت پهلوی در منطقه چهارصد دستگاه را از شدت فعالیت به ستوه آورده بودند. شهید سید علی دهقان جهت پیشبرد انقلاب اسلامی شرکت فعالانه ای داشت و با کوشش وصف ناپذیری شاه خائن را سرکوب می کرد بطوریکه چند مرتبه دستگیر و مورد تهدید قرار گرفت. عکس امام امت و اعلامیه های ایشان را در زیرزمین منزل جمع آوری و بین مردم پخش می کرد . در طی فعالیتهای انقلابی خود به همراه سید مصطفی حسینی توسط مامورین حکومت پهلوی دستگیر شد که بعد از مدتی آزاد گشت. در همان دوران شهید سیدعلی دهقان به کلاس ورزش رزمی کاراته می رفت و در ادامه موفق به دریافت چند کمربند شد. شهید سیدعلی دهقان خط بسیار زیبایی داشت و تمامی اشعار انقلابی و مذهبی را با خط خوش در دفتری گردآوری می نمود و تصاویر زیبایی از قدس شریف را به تصویر کشیده بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) دوران جدیدی از فعالیت شهید دهقان آغاز شد, با تشکیل بسیج به دستور امام راحل (ره) در بسیج چهارصد دستگاه ثبت نام کرد. شبها را گاهی در پایگاه نگهبانی می داد و روزها به فعالیتهای فرهنگی از قبیل تمرین سرود و مقاله و دیگر امور می پرداخت و در راه خدمت به انقلاب تمام سعی وکوشش خود را بکار می گرفت. بطوری که اکثر شبها را در بسیج سپری می کرد. با روی کار آمدن بنی صدر ملعون مبارزات او چهره تازه گرفت و دائما برای اثبات مظلومیت شهیدآیت الله بهشتی سعی ومبارزه و تلاش می کرد و بنی صدر خائن را منکوب می کرد. با آغاز جنگ تحمیلی و حمله رژیم بعث عراق به ایران برای اولین بار در تاریخ 23/4/1360 با گروه شهید چمران به جبهه روانه شد و پس از اتمام آن دوره تصمیم میگیرد بار دیگر به جبهه رود و با شهید غلامحسین خدری برخورد می کند و به راهنمایی ایشان که اظهار می داد: کردستان مظلوم است و احتیاج به نیرو دارد برای آموزشهای اولیه در لشکر 16 زرهی قزوین حضور پیدا می کند و پس از اتمام آن دوره به کردستان می رود و در مهاباد مستقر می شود. در یک درگیری با دموکراتها زخمی می شود و در بیمارستان بستری می گردد, پس از بهبودی به منزل باز می گردد و پس از 10 روز به جبهه کرخه مراجعت میکند و در همان جا مورد اصابت ترکش خمپاره قرار می گیرد و از ناحیه گوش و زانوی چپ و بازوی چپ مجروح می شود.پس از دو روز بیهوشی در اهواز به بیمارستان شماره دو تهران منتقل می شود و در تهران مورد عمل جراحی قرار می گیرد. در تاریخ 26/10/60 به اصرار خودش ترخیص شده و پس از سر زدن به خانواده بار دیگر به کردستان می رود و عضو سپاه پاسداران مهاباد می گردد و برای بار سوم در مهاباد توسط مزدوران منافق زخمی می شود و تیر به زانویش اصابت کرده و به مدت 22 روز در بیمارستان سپاه در کردستان بستری می شود و به خانواده خود اطلاع
نمی دهد که پس از بهبودی بعدها توسط دوستانش از جریان باخبر می شوند.
برای آخرین باز در روز شنبه 24 دی ماه 1362 ساعت 9 شب به منزل می آید و مدت 4 ساعت در منزل می ماند چون قرار بود به اتفاق 20 نفر از فرماندهان سپاه به خدمت امام راحل برسند همان شب ساعت 1 نیمه شب با خداحافظی خاصی که با دفعات قبل تفاوت داشت ار منزل خارج می شود و این آخرین دیدار شهید سید علی دهقان با خانواده بود.
یکی از همرزمان او چنین بیان می دارد که قبل از عملیات در یکی از سنگرها سید علی در جلسه ای از تجربیات و دیگر مسائل جنگی برای همرزمانش سخن می گفت , چهره اش آنچنان نورانی و مصمم بود که انسان را به خجلت در می آورد و به نیروهایش می گوید من تا سه روز دیگر از میان شما می روم مرا حلال کنید و همین اتفاق می افتد. شهید سید علی دهقان در لحظات شهادت در حال آرپی جی زدن بود و فریاد می زد نیروهای بعثی را بزنید که ناگهان صدای او از بی سیم قطع شد و به درجه رفیع شهادت نائل شد.
سرانجام شهید سید علی دهقان در تاریخ 30/11/1362 در عملیات مقدس خیبر در منطقه طلائیه جفیر به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به خیل شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی پیوست.
روحش شاد , یادش گرامی و راهش پرفتوح باد.
سخاوت واقعى:
امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه به نکته دقیق و آموزنده اى اشاره کرده، مى فرماید: «سخاوت آن است که ابتدایى (و بدون درخواست) باشد; اما آنچه در برابر تقاضا داده مى شود یا از روى حیاست و یا براى فرار از مذمّت»; (السَّخَاءُ مَا کَانَ ابْتِدَاءً، فَأَمَّا مَا کَانَ عَنْ مَسْأَلَة فَحَیَاءٌ وَتَذَمُّمٌ).
سخاوت را این گونه تفسیر کرده اند: حالت و فضیلتى درونى است که انسان را به بذل مال به مستحقان و نیازمندان بدون عوض وا مى دارد.
بر این اساس اگر کسى درخواستى کند و از آبروى خود به وسیله درخواست مایه بگذارد، آنچه سخاوتمندانه مى بخشد در واقع عوض آبروى اوست و به راحتى نمى توان نام آن را سخاوت گذاشت و نیز بخشش که پس از درخواست صورت مى گیرد ممکن است بدین سبب باشد که اگر بخشش نکند، درخواست کننده و یا مردمى که از آن آگاهى مى یابند او را نکوهش و مذمت کنند، بنابراین بخشش در برابر نجات از مذمت مردم واقع شده است و بدون عوض نیست و به تعبیر عموم مردم براى رودربایستى است. بنابراین سخاوت خالص و حقیقى آن است که انسان پس از آگاهى بر نیازمندى افراد آبرومند، در حل مشکل آنها به صورت پنهانى بکوشد و نیازى به سؤال نباشد.
قرآن مجید در سوره «بقره» هنگامى که سخن از اهمیت انفاق و آثار و برکات آن به میان مى آورد بر انفاق به کسانى تأکید مى کند که روى سؤال ندارند و به دلیل عفت و مناعت طبع مردم آنها را در زمره اغنیا مى دانند، مى فرماید: (یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسیمَاهُمْ لاَ یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا).(1)
درباره اهمیت سخاوت در آیات قرآن و روایات اسلامى بحث هاى زیادى آمده است از جمله در حدیثى از پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم: «السَّخاءُ خُلْقُ اللّهِ الاْعْظَمِ; سخاوت صفت بزرگ خداست».(2)
در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «السَّخَاءُ مِنْ أَخْلاَقِ الاَْنْبِیَاءِ وَهُوَ عِمَادُ الاِْیمَانِ وَلاَ یَکُونُ مُؤْمِنٌ إِلاَّ سَخِیّاً; سخاوت از اخلاق پیامبران و ستون ایمان است و هیچ مؤمنى نیست مگر این که صاحب سخاوت است».(3)
بى شک، سخاوت هر قدر بیشتر و در مورد مناسبت تر و بدون هیچ گونه عوض مادى و معنوى و کاملاً به صورت ابتدایى باشد پرارزش تر است.
این سخن را با حدیثى از کتاب کافى از امام صادق(علیه السلام) پایان مى دهیم، فرمود: گروهى از یمن خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمدند و میان آنها مردى بود در مکالمه با پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) درشت گو و سرسخت تا آنجا که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) خشمگین شد و از شدت غضب عرق در پیشانى او آشکار گشت و چهره در هم کشید و چشم از او برداشت و به زمین نگاه کرد. جبرئیل نازل شد و عرض کرد: پرورگارت به تو درود مى فرستد و مى گوید: این مرد سخاوتمندى است که پیوسته اطعام مى کند. خشم پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرو نشست سر را بلند کرد و فرمود: اگر جبرئیل از سوى خداوند متعال به من خبر نداده بود که تو مرد سخاوتمندى هستى و پیوسته اطعام طعام مى کنى تو را طرد مى کردم تا عبرتى براى دیگران باشى. آن مرد گفت: آیا پروردگار تو سخاوت را دوست دارد؟ پیامبر فرمود: آرى. آن مرد شهادتین بر زبان جارى کرد و مسلمان شد و گفت: به خداوندى که تو را به حق مبعوث کرده هرگز کسى را از مالم محروم نساختم(4). (5)
*****
پی نوشت:
(1). بقره، آیه 273.
(2). کنز العمال، مطابق نقل میزان الحکمه، ماده سخاء.
(3). بحارالانوار، ج 68، ص 355، ح 17.
(4). کافى، ج 4، ص 39، ح 5.
(5). سند گفتار حکیمانه: صاحب مصادر نهج البلاغه مى گوید: در تاریخ ابن عساکر این چنین آمده است: به امام عرض کردند: «ما السخاء؟; سخاوت چیست؟» در پاسخ فرمود: «ما کانَ عَنْهُ إبْتِداءً وَ أمّا ما کانَ عَنْ مَسْألَة فَحَیاءٌ وَتَکرُّمٌ» این سخن را سیوطى در تاریخ الخلفاء از ابن عساکر نقل کرده است. این تفاوت تعبیر با آنچه در نهج البلاغه آمده نشان مى دهد که ابن عساکر منبعى غیر از نهج البلاغه در اختیار داشته است. همچنین این کلام حکمت آمیز در کتاب أدب الدین و الدنیا مارودى و در کتاب روض الاخیار با تفاوتى که نشان دهنده تعدد منبع است ذکر شده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 49).
مهمترین وقایع دوازدهم محرم عبارتند از :
1- دفن شهدای کربلا ۶۱ ق
مرحوم شیخ مفید در ارشاد صفحه ۲۵۸ مى فرماید عمر بن سعد از کربلا به سوى کوفه روانه شد جماعتى از بنى اسد که در اراضى غاضریّه منزل داشتند به مقتل آن حضرت آمدند (ظاهرا) بر اجساد شهداء نماز خواندند و ایشان را دفن کردند به این طریق که امام را در همان موضع که معروف است و حضرت على بن الحسین (على اکبر) را در پائین پاى امام علیهالسلام و از براى سایر شهداء حفره اى در پائین پا کندند و در آن حفره دفن نمودند و حضرت ابوالفضل علیهالسلام را در راه غاضریّه در همان مکان که اکنون معروف است دفن کردند ولى از نظر شیعه حضرت امام زین العابدین علیهالسلام در واقع آمد نماز خواند و دفن نمود چنان که امام رضا در جواب گروه واقفیّه تصریح نموده که در کتاب انصار الحسین صفحه ۱۰۴ توضیح داده شده و در بصائر الدرجات صفحه ۲۲۵ در ضمن حدیثى از امام صادق علیهالسلام استفاد مى شود که در موقع دفن سرور شهیدان امام حسین علیهالسلام پیامبر اسلام و حضرت على علیهالسلام و امام حسن وامام سجاد و ملائکه حضور داشتند و یارى مى نمودند.
2- وفات امام زین العابدین به قول شیخ بهائى (غیر مشهور)
3- ورود اهل بیت عصمت به کوفه ۶۱ ق
چون به ابن زیاد خبر رسید که اهل بیت به کوفه نزدیک شده اند امر کرد سرهاى شهدا را که عمر بن سعد از پیش فرستاده بود خارج کرده و پیش روى اهل بیت ببرند و با هم به شهر درآورند و در کوچه و بازار بگردانند تا سلطنت یزید بر مردم معلوم شود مردم کوفه چون از ورود اهل بیت خبردار شدند از کوفه بیرون آمدند و اهل بیت را سوار بر شتران وارد کوفه نمودند و زنان کوفه براى تماشا بالاى بام ها رفته بودند زنى از بام صدا زد من اىّ الاسارى انتنّ شما از کدام مملکت و قبیله هستید گفتند نحن اسارى آل محمدصلىاللهعلیهوآلهوسلم چون آن زن این را شنید هر چه چادر و مقنعه داشت آورد و برایشان پخش نمود مخدرات گرفتند و خود را با آنها پوشانیدند.
به روایت مسلم گجکار قریب به چهل محمل روى چهل شتر در روى آنها زنان و اطفال بودند و سید سجادعلیهالسلام مریض بر شتر برهنه نشسته و خون از رگهاى گردنش جارى بود اهل کوفه گریه مى کردند ضرت با صداى ضعیف مى فرمود شما بر ما گریه مى کنید پس ما را چه کسى کشت.
سهل گوید چون وارد کوفه شدم دیدم بوقها زده مى شد و پرچم ها افراشته ناگاه لشکر وارد شد صداى ضجه و ناله برخاست و سرهاى شهدا را که بر فراز نیزه نصب کرده بودند آوردند در پیش سرها سر مبارک امام حسین مثل ماه مى درخشید.
امام در نوک نیزه آیه مبارکه را تلاوت مى نموده ام حسبت انّ اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من ایاتنا عجبا، سهل گوید گریه کنان گفتم یابن رسول الله رأسک اعجب یعنى تکلم رأس شریف تو از قصه اصحاب کهف و رقیم عجیب تر است پس جناب زینب مردم را امر به سکوت نمود و خطبه اى شروع کرد در حالی که همه خاموش بودند و ما آن خطبه را در انصار الحسین ایراد کرده ایم.
منبع: حوادث الایام، سید مهدی مرعشی نجفی
حکمت 53 نهج البلاغه: حقیقت سخاوت
وَ قَالَ (علیه السلام): السَّخَاءُ مَا كَانَ ابْتِدَاءً؛ [فَإِذَا] فَأَمَّا مَا كَانَ عَنْ مَسْأَلَةٍ، فَحَيَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ.
و فرمود (علیه السلام): سخاوت هنگامى است كه بخشش بدون سؤال بود و پس از سؤال يا از شرم است و يا از بيم بدگويى
مردم.
مهمترین وقایع یازدهم محرم عبارتند از :
1- حرکت دادن اهل بیت از کربلا به کوفه (۶۱ ق)
عمر بن سعد ملعون شب یازدهم را تا وقت زوال روز یازدهم در کربلا ماند و برکشته شدگان خود نماز خواند و به خاک سپرد و بعد از ظهر امر کرد دختران رسول خدا را بر شتران سوار کردند و امام سجادعلیهالسلام را غل جامعه بر گردن زدند و مثل اسیران مى بردند و از قتلگاه عبور دادند.
وقتى چشم زنان به شهدا افتاد فریاد کشیدند و سیلى به صورت خود زدند اشک ریزان از شتران خود را به زمین انداختند.
علیا مخدره زینب کبرى چون نظرش به بدن مبارک امام افتاد سلام داد السّلام علیک یا ذبیحا من القفا سپس نعش برادر را به سینه خود چسبانید عرض کرد اختک لک الفداء یابن محمد المصطفى و یا قرة عین فاطمة الزهراء بعد با صوتى حزین و قلبى دردناک گفت یا محمداه صلّى علیک ملیک السّمآه این حسین توست که با اعضاى پاره پاره در خون خویش آغشته است اینها دختران تواند که اسیر کرده اند این حسین توست که قتیل اولاد زنا گشته و بدنش بروى خاک افتاده.
سپس شروع به نوحه نمود: پدرم فداى کسى باد که جراحتش دوا نپذیرد پدرم فداى کسى باد که با غصه از دنیا رفت پدرم فداى کسى باد که لب تشنه شهید شد در روایت دیگرى آمده چون چشم زینب کبرى به قلب و گلوى امام افتاد با دلى سوزان فریاد کرد اى برادر کاش این تیر را به قلب من مى زدند کاش عوض تو مرا نحر مى کردند.
سکینه جسد پدر را دربرکشید چنان ناله مى کرد و عرض مى نمود پدر جان قتل تو چشم دشمنان را روشن و دلشان را شاد کرد پدر جان بنى امیه مرا در کوچکى یتیم کرد اى بابا زمانی که شب شد چه کسى مرا حمایت مى کند اى پدر گوشواره هایم را غارت و عبایم را ربودند.
کفعمى نقل مى کند که سکینه فرمود چون بدن نازنین پدرم را در آغوش گرفتم حالت اغماء به من رخ داد در آن حال شنیدم پدرم مى فرمود:
شیعتى مهما شربتم ماء عذب فاذکرونى او سمعتم بغریب او شهید فاندبونى. الخ
2- تشکیل مجلس ابن زیاد
روز یازدهم عمر سعد به کوفه آمد .ابن زیاد اذن عمومی داد تا مردم در مجلس حاضر شوند. سپس رأس مطهر امام حسین علیه السلام را نزد او گذاشتند و او نگاه می کرد و تبسم می نمود و با چوبی که در دست داشت جسارت می نمود.
منبع:
اعلام الوری:ج۱ص۴۷۱٫
روز دهم محرم، روز معرفت، حماسه و سوگ، روز محاصره و عطش و شمشیر، شوق و عشق است که از افق کربلا دمید. مسافران تهجد و شبزندهداری، آزادگان و وارستگان از هر چه بند و اسارت و تردید، آماده شدند. نه در چشمها نشانی از خستگی بود و نه در چهرهها نشان تشویش و پریشانی و شکستگی. عطر نفسهای عاشقان بوی نیایش شبانه داشت و قلبشان روشنایی ذکر و محبت و ایمان. وقتی فجر فواره زد، صدای دلنشین اذان علیاکبر علیهالسلام چهارسوی دشت بیتاب را فراگرفت تا زیباترین نماز صبح عالم برپا شود. بنا به روایتهای مستند، چهار هزار فرشته با پرچم سپید به یاری آمده بودند و امام حسین علیهالسلام حضورشان در کربلا را به پس از شهادت خود و یاران خبر داده بودند. به سرانگشت یارانی را به هم نشان میدادند که تاریخ، پاکتر و پاکبازتر از آنان ندیده بود.
در مقابل هم هر چه تاریکی و تباهی، خود را برای جنایت و قساوت آماده میکردند. در یکسو حق مطلق و در سوی دیگر، باطل محض قرار گرفت. همه خوبی و همه پلیدی مقابل هم ایستادند.
عاشورا بود. همهچیز بود. خدا بود و انسان و شیطان. ایمان بود و عصیان. عشق بود و نفرت و دیگر بار فلسفه وجود و آفرینش، نه در هیأت کلمات در قامت انسانها مرور میشد.
وقت سحر لحظهای امام حسین علیهالسلام بر زمین نشستند. در حالتی شبیه خواب قرار گرفتند. وقتی برخاستند، فرمودند: «در خواب دیدم که سگانی بر من هجوم آوردند و در میان آنان سگی پیس (دو رنگ) بود که به من نزدیکتر میشد و گمانم آن است که قاتل من ابرس (پیس) خواهد بود. در همان حال رسول خدا صلیالله علیه و آله را دیدم که میفرمودند: فرزندم، تو شهید آل محمدی که فرشتگان آسمان و ساکنان عرش اعلی چشم به راه تو هستند. امشب، روزهات را نزد ما خواهی گشود. بشتاب و درنگ مکن! اینک فرشتهای از آسمان مأمور است که خون تو را در شیشهای سبزرنگ گردآورد. این است که رؤیای من، هنگامه رفتن فرارسیده است و در آن هیچ تردیدی نیست.»
عاشورای سال 61 هجری هرچند روز شهادت امام حسین علیهالسلام و یاران آن حضرت بود، اما بر حق بودن آن حضرت نشان از پیروزی جاودانه است و خون پاکی که بر زمین ریخته شد، شاهراهی شد که انسانهای حقطلب در طول تاریخ، صراط مستقیم را از بیراههها تشخیص بدهند.
منابع:
نفس المهموم
الارشاد؛ شیخ مفید
مقتل الامام الحسین علیهالسلام؛ خوارزمی
مقتل الامام الحسین علیهالسلام؛ بحرالعلوم
آینه در کربلاست؛ محمدرضا سنگری
<< 1 ... 22 23 24 ...25 ...26 27 28 ...29 ...30 31 32 ... 139 >>