نماز مهم و با برکت یکشنبه های ماه ذیقعده:
? برای نماز در روز یکشنبه این ماه روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است.
?در فضیلت این نماز، آمده است که هر کس آن را بجا آورد:
➖ توبه اش پذیرفته میشود
➖ و گناهانش آمرزیده میگردد
➖ و سبب برکت برای نمازگزار و خانواده اش خواهد بود،
➖ و در روز قیامت کسانی که از او طلبی و یا حقّی دارند، از وی راضی گردند
➖ و با ایمان از دنیا میرود
➖ و قبرش برای او وسیع و نورانی گردد
➖ و پدر و مادرش از او راضی شوند،
➖ و آنها نیز مورد مغفرت خداوند قرار گیرند،
➖ ذریّه او نیز بخشیده شوند
➖ و روزی او وسیع گردد.
➖ فرشته مرگ به هنگام مردن، با او مدارا کند و به آسانی جانش را بگیرد.
? رسول خدا صلی الله علیه و آله کیفیّت نماز را این گونه بیان فرمودند که:
? در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز بخواند (هر دو رکعت به یک سلام)
➖ در هر رکعت، سوره «حمد» یک مرتبه، سوره «قل هو الله» سه مرتبه و سورههای «فلق» و «ناس» را یک مرتبه بخواند؛
➖ و بعد از نماز (اتمام چهار رکعت) هفتاد مرتبه استغفار کند،
➖سپس بگوید: «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ الَّا بِالله الْعَلیِّ الْعَظیم»ِ
(و توان و نیرویی جز برای خداوند بلندمرتبه و باعظمت نیست)
➖ آنگاه بگوید: «یا عَزیزُ یا غَفَّارُ اغْفِرْ لی ذُنُوبی وَ ذُنُوبَ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ و َالْمُؤْمِناتِ، فَانَّهُ لا یَغْفِر الذُّنُوبَ الَّا انْت»
مجاهدى وارسته:
امام(عليه السلام) در اين گفتار پرمايه خود تعريف و تمجيدى از يكى از مجاهدان اسلام و مسلمانان راستين به نام «خبّاب بن الارتّ» دارد، اوصافى كه مى تواند براى همه الگو باشد و از آن پند و اندرز گيرند. آن حضرت(عليه السلام) به هنگام ذكر نام «خبّاب بن الارت» چنين فرمود: «خدا رحمت كند خباب بن الارت را او از روى رغبت اسلام آورد و براى اطاعت خداوند هجرت كرد، به زندگى ساده قناعت نمود، از خدا خشنود و در تمام دوران عمرش مجاهد بود»; (وَقَالَ(عليه السلام): فِي ذِكْرِ خَبَّابِ بْنِ الاَْرَتِّ: يَرْحَمُ اللَّهُ خَبَّابَ بْنَ الاَْرَتِّ، فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً، وَهَاجَرَ طَائِعاً، وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ، وَرَضِىَ عَنِ اللَّهِ، وَعَاشَ مُجَاهِداً).
امام(عليه السلام) در اينجا پنج وصف مهم براى خبّاب به دنبال طلب رحمت الهى، براى او ذكر مى كند: نخست اسلام وى از روى عشق و علاقه و رغبت است نه از روى ترس و نه از روى طمع و نه به سبب تقليد كوركورانه. آرى او اسلام را به خوبى شناخت و به آن عشق ورزيد و مسلمان شد و بهترين دليل براى عشق و علاقه او به اسلام اين بود كه بارها مشركان او را شكنجه كردند كه دست از اسلام بر دارد، شكنجه ها را تحمل كرد و دست از دامان پيامبر نكشيد.
وصف دوم اينكه او جزء مهاجران بود و مهاجرتش براى اطاعت خدا صورت گرفت. شايد هجرت بعضى از مكه به مدينه براى ترس از مشركان يا طمع در آينده اسلام بود; ولى اين مرد مجاهد تنها به موجب اطاعت خداوند هجرت كرد و مى دانيم هجرت مهاجران فصل جديدى در تاريخ اسلام گشود، زيرا آنها با انصار مدينه دست به دست هم داده لشكر نيرومندى براى اسلام فراهم شد كه در سايه آن توانست در مبارزات خود با دشمنان پيروز گردد و حكومت اسلامى به كمك آنها تحقق يابد. جالب اين كه در حالات خبّاب نوشته اند كه او در ميدان بدر و تمام غزواتى كه بعد از آن صورت گرفت از پيغمبر(صلى الله عليه وآله) جدا نشد.
سوم اينكه او مرد قانعى بود و زندگى ساده و زاهدانه اى داشت و مى دانيم افراد قانع افرادى عزيز و سربلندند و در برابر ثروتمندان از خدا بى خبر هرگز سر تعظيم فرود نمى آورند. در حقيقت او در اين كار از پيغمبر گرامى اسلام الگو مى گرفت.
در چهارمين جمله خشنودى او را از تقديرات الهى بيان مى كند با اين كه او دوران هاى سخت و طوفانى اسلام را از نزديك مشاهده كرد و زجر بسيار كشيد و تحمل شدائد نمود; اما با اين حال هميشه از خدا راضى بود; راضى از مقدرات الهى و به پاداش هاى نيك. قرآن مجيد درباره گروهى از مؤمنان راستين مى فرمايد: «(رَضِىَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه); هم خدا از آنها راضى بود و هم آنها از خدا» (1) و درباره صاحبان نفس مطمئنه مى فرماید: «(راضِیَةً مَرْضِیَّةً); هم آنها از خدا خشنود بودند و هم خدا از آنها خشنود».(2)
در پنجمین و آخرین توصیف مى فرماید: او در تمام عمر مجاهد بود; در مکه جهادى آمیخته با شکنجه داشت. مشرکان آتش افروختند، او را به پشت بر آتش خواباندند به گونه اى که قسمت زیادى از پشت او سوخت; ولى هرگز از اسلام باز نگشت. در دوران مدینه که دوران جهادهاى سخت و سنگین اسلامى بود در تمام میدان هاى نبرد حضور داشت و مى جنگید و در دوران حکومت امیر مؤمنان على(علیه السلام) گفته اند در جنگ صفین و نهروان حضور داشت، هرچند بعضى از مورخان معتقدند او در اواخر عمرش بیمار بود و نتوانست در صفین شرکت کند و پیش از جنگ نهروان از دنیا چشم پوشید.
صفات بالا نشان مى دهد چه کسانى مى توانند محبوب اولیاء الله باشند و چه صفاتى انسان را به خدا و معصومان(علیهم السلام) نزدیک مى کند.
*****
نكته:
خباب بن ارتّ كه بود؟
«خباب بن ارت» كه كنيه او ابو عبدالله يا ابو محمد يا ابو يحيى بود از سابقين در اسلام و بزرگان صحابه. او از طايفه بنى تميم بود. در زمان جاهليت او را اسير كردند و به مكه آورند و فروختند و سپس آزاد شد. در عصر جاهليت كار او آهنگرى و ساختن شمشير بود. بعضى مى گويند: ششمين نفرى است كه اسلام را پذيرفت و بعضى معتقدند پس از چند نفرى به افتخار اسلام درآمد و همان گونه كه قبلاً اشاره كرديم او شكنجه هاى سختى از مشركان مكه ديد. در بعضى از تواريخ آمده است كه خليفه دوم در ايام خلافتش از او سؤال كرد: مشركان مكه با تو چه كردند؟ پشت خودش را نشان داد و گفت: نگاه كن. هنگامى كه خليفه آثار آتشى را كه بر پشت او افروخته بودند مشاهده كرد كه پس از سال ها باقى بود گفت: تا امروز پشت كسى را اين چنين نديده بودم و همان گونه كه در بالا اشاره شد، او در جنگ بدر و تمام غزوات اسلامى بعد از آن شركت داشت. در اواخر عمرش به كوفه رفت و در سال 37 و بعضى گفته اند 39 هجرى چشم از جهان بربست.
بعضى گفته اند در جنگ صفين و نهروان در لشكر على(عليه السلام) بود در حالى كه از بعضى از روايات استفاده مى شود هنگامى كه امير مؤمنان از صفين بازگشت قبرى را در بيرون دروازه كوفه ديد. از صاحب آن پرسيد عرض كردند: قبر خباب است. او فرزندى داشت، كه در زمان پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) متولد شده و حضرت نام «عبداللّه» را بر او نهاد. به اين ترتيب او هم جزء صحابه محسوب مى شد. او مردى پارسا و از شيعيان مخلص على(عليه السلام) بود كه خوارج وى و همسرش را به طرز بسيار بى رحمانه اى كشتند; او را ذبح و شكم همسرش را كه باردار بود پاره كردند. امير مؤمنان هنگامى كه جنايات خوارج را برمى شمرد، شهادت عبدالله را مطرح فرمود و آنها را مسئول خون او دانست(3). (4)
*****
پی نوشت:
(1). مائده، آیه 119.
(2). فجر، آیه 28.
(3). استیعاب و أسد الغابه در شرح حال «خباب بن الارت» و شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 18، ص 171.
(4). سند گفتار حکیمانه: طبق بعضى از روایات، امام(علیه السلام) این جمله حکمت آمیز و جمله 44 را یک جا بیان فرمود و آن زمانى بود که از صفین باز مى گشت. هنگامى که به دروازه کوفه رسید هفت قبر در طرف راست دروازه مشاهده فرمود و گفت: این قبرها چیست؟ عرض کردند: اى امیر مؤمنان بعد از آنى که شما به سوى میدان صفین حرکت کردید «خباب بن ارتّ» (که از یاران قدیمى پیغمبر اکرم بود از دنیا رفت و وصیت کرده بود که او را در بیرون دروازه کوفه دفن کنند در حالى که در آن زمان مردم، مردگان خود را در اطراف خانه خویش دفن مى کردند (بعضى دیگر نیز که چنین دیدند مردگان خود را در کنار قبر خباب دفن کردند) آن گاه امام(علیه السلام) جمله بالا را بیان فرمود و سپس رو به سوى قبرهاى آنان کرد و جمله معروف: «السلام علیکم یا اهل الدیار…» را بیان فرمود. به هر حال این گفتار حکیمانه را پیش از سیّد رضى، نصر بن مزاحم در کتاب صفین و طبرى در تاریخ معروف خود و جاحظ در البیان و التبیین و ابو نعیم در حلیة الاولیاء و گروه دیگر نقل کرده اند (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 40 با تلخیص).
حکمت 43 نهج البلاغه: وصف یاری شایسته
وَ قَالَ (علیه السلام) فِي ذِكْرِ خَبَّابِ بْنِ الْأَرَتِّ:
[رَحِمَ] يَرْحَمُ اللَّهُ خَبَّابَ بْنَ الْأَرَتِّ، فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً، وَ هَاجَرَ طَائِعاً، وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ، وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ، وَ عَاشَ مُجَاهِداً.
هنگامى كه از خبّاب من الارت ياد مى كرد چنين فرمود:
خداوند خبّاب بن الارتّ را رحمت كند. به رغبت اسلام آورد و در عين اطاعت، مهاجرت كرد و به آنچه روزيش داده بودند، قناعت نمود و از خدا راضى بود و مجاهد زيست.
«بهشتی یک ملت بود.» بهراستی این جمله به چه معناست؟ مگر یک «ملت» دارای چه خصلتها و ویژگیهایی است که شهید آیتالله دکتر بهشتی، بهتنهایی صاحب همه آنها بود؟ بدون شک یک ملت داراي مجموعهای از ویژگیهای انسانی، اخلاقی، سیاسی و فرهنگی است و شهید بهشتی به گواه تاریخ، حائز همه ویژگیهای ذاتی یک ملت بزرگ، آن هم ملتی چون «ملت ایران» بود. شخصیتی مجتهد، فقیه، فیلسوف، مکتبشناس، سیاستدان، اقتصاددان، جامعهشناس، سخندان، سخنران، مدیر، مدبر و مسلط به چهار زبان زنده دنیا بود.
شهید دکتر بهشتی از شخصیتهای نادر تاریخ معاصر ایران و بلکه دنیای اسلام بود. بیتردید، او یکی از برجستهترین رهبران انقلاب اسلامی بود که در تمامی مراحل پر فراز و نشیب مبارزه و نیز در گذار انقلاب نوپای اسلامی از بحرانهای بنیان برافکن سالهای اولیه پیروزی، نقشي بیبدیل داشت. او به اعتراف دوست و دشمن و به مدد خودسازی روحی و معنوی و نیز توان فوقالعاده مدیریتی، پس از حضرت امام (ره)، تأثیرگذارترین شخصیتی بود که در پیشبرد و تثبیت انقلاب اسلامی نقشي اساسی ایفا کرد.
همین موقعیت برجسته شهید بهشتی سبب شد که فرصتطلبان و معاندان انقلاب اسلامی، به خیال واهی خویش، با زدن انگها و تهمتها سعی کنند او را از سر راه بردارند تا به مطامع و منافع دنیوی خود دست یابند، لیکن آیتالله بهشتی کسی نبود که با جوسازی معاندان و کج فهمی جاهلان، میدان مبارزه را خالی کند و عافیتطلبی پیشه سازد. مدیریت اعتصابات و تظاهرات خیابانی، هماهنگی نیروهای انقلاب در قالب شکلهایی چون جامعه روحانیت و حزب جمهوری اسلامی، مدیریت جلسات خبرگان قانون اساسی، مدیریت قوه قضاییه و نیز تألیف دهها اثر علمی در حوزه مباحث دینی، بخشی از فعالیتهای وی- چه قبل و چه در فردای پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی- است؛ لذا دشمنان تنها چاره کار را در ترور فیزیکی ایشان دیدند و در شامگاه هفتم تیر 1360 با به شهادت رساندن دکتر بهشتی، مظلومیت وی و روسیاهی خود را در تاریخ ثبت كردند.
ویژگیهای بارز شخصیتی همراه با تسلط بر فرهنگ، اجتماع و سیاست، در کنار تواضع و فروتنی انسان وارستهای چون او، مظلومیت هر چه بیشتر وی را به تصویر میکشد و شاید بیعلت نبود که بنيانگذار جمهوری اسلامی ایران در نخستین و گویاترین جملاتی که پیش از شهادت ایشان بر زبان جاری ساختند، گفتند : «بهشتی مظلوم زیست و مظلوم رفت، بهشتی بهتنهایی یک ملت بود.»
بیشک پیشبرد اندیشه و عمل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هر فردی در گرو سیره، شخصیت و اخلاق فردی و اجتماعی اوست و این دو قرین و ملازم یکدیگرند. در خصوص آیتالله شهید دکتر بهشتی نیز راز و رمز تحقق اندیشههای وي و برتری فکری و عملی نسبت به دیگران، قطعاً مدیون شخصیت و اخلاق اوست. علم، بینش، تقوا، مدیریت، نظم، اندیشه و تعقل، اعتماد به نفس، شجاعت، تواضع، شفقت به خلق، هجرت، جهاد و مبارزه، تعبد و … از ویژگیهای ممتاز اوست که خود الگویی برگرفته از زندگی رسول اکرم (ص) و ائمه است.
علم
شهید دکتر بهشتی فردی باهوش و بااستعداد بود و علاوه بر آموزش دروس رایج در حوزهها در محضر اساتیدی چون آیتاللهالعظمی بروجردی و حضرت امام خمینی، با معارف دیگری نيز جز آنچه در حوزه تدریس میشد، آشنایی داشت. وی علاوه بر تسلط بر زبان عربی، با زبان انگلیسی نیز آشنا بود و بر اثر اقامت چند ساله در آلمان، به زبان آلمانی نیز تسلط یافته بود. این توانائي، راه مطالعه و بحث و تحقیق را در منابع غیرفارسی بر او هموار میکرد. (آرشیو بنیاد نشر آثار و اندیشههای شهید آیت الله دکتر بهشتی، مصاحبه با محمد رضا بهشتی، جلسه دوم)
او در سالهای آخر دهه 1320 توفیق حضور در مجلس درس فلسفه علامه طباطبایی را یافت و یکی از معدود روحانیون جوانی بود که علامه طباطبایی، مقالات چهارده گانه کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» را نخست برای قرائت و تدریس در جمع آنان تحریر کرده بود. (یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید دکتر بهشتی، ص ژ: سید علی خامنهای، در وجود بهشتی لطافتی بود که همه را جذب میکرد، ص 4-3)
بهشتی در مدت اقامت در آلمان با فلسفههای جدید اروپایی بیشتر آشنا شد و در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در جلسات هفتگی که در منزل خود داشت، براي جمعی از جوانان دانشگاهی، فلسفه هگل و اقتصاد را تدریس و در این جلسات، مستقیماً به متون اصلی «هگل» و نیز کتاب «کاپیتال» مارکس مراجعه و از آنها استفاده میکرد. (غلامعلی حداد عادل، با یاد شهید بهشتی، ص 39- 38)
در زمينه تحصیلات جدید (دانشگاهی) نیز او بر خلاف تفکر غالب و حاکم بر جوّ حوزههای علمیه آن روز، وارد دانشکده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی) دانشگاه تهران شد و در فاصله سالهای 1327 تا 1330 دوره لیسانس را گذراند و در رشته فلسفه فارغالتحصیل شد. اشتیاق به فراگیری علوم عقلی و حل پارهای از ابهامات و سئوالات فلسفی، موجب گردید تا شهید بهشتی تصمیم بگیرد برای ادامه تحصیل به خارج از کشور مسافرت كند . وي در امتحانات بورس تحصیلی خارج از کشور نیز قبول شد، لیکن راهنمایی دوست صمیمی و دانشمندش، استاد مطهری، وی را به محضر ساده و پرفیض علامه طباطبایی كشاند و مدت پنج سال از محضر ایشان بهره برد. (مهناز میزبانی، شیفته خدمت، ص 34: با یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید بهشتی، ژ- س).
نويسنده - دکتر امامعلی شعبانی
طلبه مدرسه علمیه زینبیه کرج:
حضرت معصومه(س) الگوی بیبدیل برای سبک زندگی دختران جامعه امروز است.
دختران امروز باید الگوی تام داشته باشند، الگوهایی که تنها در یکی از مسائل مثال زدنی هستند الگوهای تک بُعدی هستند که نمی توان به همه ابعاد وجودی آنها اعتماد کرد اما بعضی از الگوها تام هستند و انسان می تواند به رفتار، گفتار، زندگی اجتماعی و خدایی شدن و همه ابعاد زندگی آنها اعتماد کند، حضرت معصومه الگوی تام دختران هستند.
به گزارش خبرگزاری کوثر از کرج، میلاد با سعادت حضرت معصومه مرور عاشقی ست، عشق خواهر به برادر که بعد از زینب کبری(سلام الله علیها) فاطمه معصومه پرچمش را برداشته و به زمین نیانداخته است. جایی زینب کبری با سخنرانی هایشان مُهر تاییدی بر نهضت سیدالشهدا(علیه السلام) می زند و جایی هم حضرت معصومه به بهانه دیدار برادر و در واقع برای ترویج فرهنگ اهل بیت(علیهم السلام) و ولایتمداری از جانش مایه می گذارد، به تعبیر مقام معظم رهبری این بانوی بزرگوار، این درخت جوان تربیت شده دامان اهل بیت با حرکت خود موجب شده است که شهر قم به عنوان پایگاه اصلی معارف اهل بیت در آن دوره ظلمانی و تاریک حکومت جباران بدرخشد و پایگاهی بشود که انوار علم را، انوار معارف اهل بیت را به سراسر دنیای اسلام از شرق به غرب منتقل کند.
فاطمه معصومه بعد از مادرش دومین بانویی است که به نص اهل بیت به مقام شفاعت نائل می شود و چه سعادتی بالاتر برای دختران که روز ولادت بانوی کرامت با نامشان گره خورده است، تقارنی که اگر سرچشمه ای برای الگوی دختران باشد سعادتشان را به همراه خواهد داشت.
دختران امروز باید الگوی تام داشته باشند، الگوهایی که تنها در یکی از مسائل مثال زدنی هستند الگوهای تک بُعدی هستند که نمی توان به همه ابعاد وجودی آنها اعتماد کرد اما بعضی از الگوها تام هستند و انسان می تواند به رفتار، گفتار، زندگی اجتماعی و خدایی شدن و همه ابعاد زندگی آنها اعتماد کند، حضرت معصومه الگوی تام دختران هستند.
حضرت معصومه (س) در اموری همچون عفاف، حیا، حرکت اجتماعی، ایمان و امور دیگر به درجه ای از کمال رسید که توانست در دوره خود امین و مورد اعتماد امام قرار بگیرد، در زیارت نامه حضرت معصومه هم آمده است،
” سلام به بانویی که امین و حجت امامش بود “
یعنی حضرت معصومه به مقامی رسید که مورد اعتماد امام زمانش قرار گرفت و حجت زمین شد.
الگوهای تام عامل تسهیل کننده ای هستند که خداوند در مسیر انسان برای انتخاب های درست قرار داده است و یکی از راه های در مسیر درست ماندن، استفاده از الگوهاست.
بنابراین دختری که می خواهد در مسیر خوب بندگی کردن خدا حرکت بکند باید فطرت و طبیعتش را پاک نگه دارد و آن را آلوده به خطا، گناه، اشتباه و انحراف از مسیر فطرت و طبیعت انسانی نکند.
فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، زینب کبری(سلام الله علیها)، فاطمه معصومه(سلام الله علیها) و سایر زنان و دختران این خاندان عظمت جنس زن را در طول تاریخ به تصویر کشیده اند، جایگاه و مقامی که دختران با مرور آن می توانند سرچشمه هایی از این عظمت را دریافت کنند و در زندگی خود به کار ببرند.
منبع: کوثر نیوز
یادداشت/رحمت نژاد/ طلبه پایه چهارم/ مدرسه علمیه زینبیه کرج
دهه کرامت هر سال همزمان با ولادت حضرت معصومه (س) تا روز میلاد امام رضا (ع) نامگذاری شده است.
امسال از سوی این دهه عناوین این روزها به شرح زیر است:
سوم تیر ماه ؛تکریم دختران نشانه خانواده فاطمی
چهارم تیر ماه؛ در شادی اهل بیت شاد باشید
پنجم تیر ماه؛ مدافعان سلامت رهروان ایثار و شهادت
ششم تیر ماه؛ خانواده مهدی محور جامعه مهدوی
هفتم تیر ماه؛ امامزادگاه الگوی تمدن دینی و ولایت پذیری
هشتم تیر ماه؛ به نام حضرت شاه چراغ (ع) اسوه عدالت و امین ولایت
نهم تیر ماه؛ تشکلهای مردمی جهادگران خدمت و سلامت
دهم تیر ماه؛ رفاه و امید در سایه جهش تولید
یازدهم تیر ماه؛ شهدا و علما الگوی تحقق گام دوم انقلاب
دوازدهم تیر ماه؛ خادم الرضا شهید سلیمانی الگوی خادمان اهل بیت (ع)
سیزدهم تیر ماه؛ امام رضا (ع) امام رافت و مهربانی
همچنین شعار این دهه خدمت کریمانه مهربانی به رسم اهل بیت (ع) نامگذاری شده است.
منبع: خبرگزاری ایسنا
مقام معظم رهبری
?بدون تردید نقش حضرت معصومه “سلام الله علیها” در قم شدن قم و عظمت یافتن این شهر عریقِ مذهبىِ تاریخی، یک نقش مالاکلام فیه است. این بانوی بزرگوار، این دختر جوانِ تربیتشدهی دامان اهلبیت پیغمبر، با حرکت خود در جمع یاران و اصحاب و دوستان ائمه “علیهمالسّلام” و عبور از شهرهای مختلف و پاشیدن بذر معرفت و ولایت در طول مسیر در میان مردم و بعد رسیدن به این منطقه و فرود آمدن در قم، موجب شده است که این شهر به عنوان پایگاه اصلی معارف اهلبیت “علیهمالسّلام” در آن دورهی ظلمانی و تاریکِ حکومت جباران بدرخشد و پایگاهی بشود که انوار علم و انوار معارف اهلبیت را به سراسر دنیای اسلام از شرق و غرب منتقل کند. ۸۹/۷/۲۹
<< 1 ... 29 30 31 ...32 ...33 34 35 ...36 ...37 38 39 ... 139 >>