حکمت 40 نهج البلاغه: تفاوت عاقل و احمق در گفتار

 

وَ قَالَ (علیه السلام): لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ، وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ.
[قال الرضي [رحمه الله تعالى] و هذا من المعاني العجيبة الشريفة و المراد به أن العاقل لا يطلق لسانه إلا بعد مشاورة الروية و مؤامرة الفكرة، و الأحمق تسبق حذفات لسانه و فلتات كلامه مراجعة فكره و مماخضة رأيه، فكأن لسان العاقل تابع لقلبه و كأن قلب الأحمق تابع للسانه].

 

و فرمود (علیه السلام): زبان خردمند آن سوى دل اوست و دل بى خرد آن سوى زبانش.
سید رضى گويد: اين از معانى عجيب و شريف است. مراد اين است كه عاقل زبان نمى گشايد مگر پس از آنكه با انديشه و فكر خود مشورت كند و بى خرد، سخنان بيهوده اش بر فكر و تأمل و انديشه اش پيشى گيرد. گويى زبان عاقل، تابع دل اوست و دل احمق، تابع زبان اوست.

 

 


موضوعات: نهج البلاغه
   چهارشنبه 21 خرداد 1399نظر دهید »


?اگر کسی مستمراً تقوا را ادامه داد، نه این‌که یک هفته یا دو هفته، بلکه مستمراً تقوا را ادامه داد، یکی از آثارش این است که «یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»؛ یعنی خدا در مضائق و تنگناهای زندگی دنیایی برایش راه بیرون شد، فراهم می‌کند.

?خدا می‌گوید: منِ خدا بلدم؛ قدرت دارم؛ علم دارم؛ امّا انسان نه قدرت دارد و نه علم؛ پس وقتی تقوا را مراعات می‌کند، به منِ خدا ضمیمه می‌شود و از علم و قدرت من استفاده می‌کند و برایش «راهِ بیرون شد» فراهم می‌شود؛

?لذا راهی را که می‌رود، می‌بیند همان راهی بود که باید می‌رفت، بعضی‌ها به چهل راه می‌روند و بر می‌گردند، امّا کارشان درست نمی‌شود.
تقوا اثرش این است که خدا کاری می‌کند که از اوّل وارد راهی می‌شوی که بنا بوده وارد شوی.

حضرت آیت الله خوشوقت

 


موضوعات: راهی به سوی نور
   دوشنبه 19 خرداد 1399نظر دهید »

 

شهيد همت:

از طرف من به جوانان بگوييد چشم شهيدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپا خيزيد و

اسلام خود را دريابيد.

انسان يک تذکر در هر 4 ساعت به خودش بدهد، بد نيست.

بهترين موقع بعد از پايان نماز، وقتي سر به سجده مي گذاريد، مروري بر اعمال از صبح تا شب

خود بيندازد، آيا کارمان براي رضاي خدا بود.

 

 


موضوعات: در محضر شهدا
   دوشنبه 19 خرداد 1399نظر دهید »

مستحبات بی ارزش :

امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه مى فرمايد: «كارهاى مستحب اگر به واجبات زيان برساند موجب قرب به خدا نمى شود»; (لاَ قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ).
روشن ترين تفسيرى كه براى اين گفتار حكيمانه امام(عليه السلام) به نظر مى رسد اين است كه هرگاه كارهاى مستحب ضررى به واجبات بزند ارزش آن كاسته مى شود و ثواب آن كم مى گردد، مثل اين كه كسى از سر شب تا بعد از نيمه شب مشغول عزادارى باشد ولى خواب بماند و نماز صبح او قضا شود. همه مى گويند آن مستحبى كه به اين فريضه لطمه زد كم ارزش است. يا اين كه به سراغ كارهاى خير و كمك به مستمندان برود; ولى در اداى ديون خود و يا حج واجب كوتاهى كند. دليل آن هم روشن است، فرائض و واجبات مصالحى دارد كه اگر ترك شود به انسان لطمه جدّى مى زند در حالى كه مستحبّات چنين نيست و به اين مى ماند كه كسى داروى اصلى درد خود را رها كرده و به داروهاى اضافى و غير ضرورى بپردازد.
در حديثى كه در غررالحكم از اميرمؤمنان(عليه السلام) نقل شده مى خوانيم: «يَسْتَدَّلُ عَلى إدْبارِ الدُّوَلِ بِأرْبَع تَضييعِ الاُْصُولِ وَ التَمَسُّكِ بِالْفُرُوعِ وَتَقْديمِ الاْراذِلِ وَتَأخيرِ الاْفاضِلِ; چهار چيز است كه دليل بر سقوط دولت ها مى شود: ضايع ساختن اصول، و چسبيدن به فروع و مقدم داشتن اراذل و مؤخر داشتن افاضل».(1)
تفسير ديگرى كه براى اين گفتار حكيمانه است اين كه در بعضى از عبادات اگر واجبات را رها كنند و به مستحبات بپردازند مستحب اساساً باطل است; مانند كسى كه روزه قضاى واجب بر اوست اگر روزه مستحب بگيرد از اساس باطل است و يا اين كه حج واجب را رها كند و به سراغ حج مستحب برود كه به عقيده جمعى حج مستحب او باطل است.
احتمال سوم نيز در تفسير اين سخن اين است كه اشاره به مسئله ضدين كه در علم اصول آمده باشد، زيرا جمعى معتقدند كه امر به شى نهى از ضدّ خاص آن مى كند و بر اين اساس معتقدند كسى كه بدهكارى فورى داشته باشد اگر در وسعت وقت نماز بخواند نماز او باطل است، زيرا انجام نماز در وسعت وقت به واجب فورى لطمه زده و چون امر به شى نهى از ضد مى كند اين نماز قابل تقرب نيست و باطل است; ولى اخيراً محققان اين مطلب را نپذيرفته اند و امر به شى را سبب نهى از ضد خاص نمى دانند. البته جمع ميان همه اين تفسيرها نيز منعى ندارد; ولى مناسب تر همان تفسير اوّل است.(2)
*****
پی نوشت:
(1). غررالحکم، ح 7835.
(2). سند گفتار حکیمانه: به گفته صاحب مصادر نهج البلاغه، آمدى که بعد از سیّد رضى مى زیسته در کتاب غررالحکم این حکمت را چنین نقل کرده است: «إذا أضَّرَتِ النَّوافِلُ بِالْفَرائِضِ فَارْفُضُوها; هنگامى که نوافل به فرائض ضرر برساند آن را رها کنید». این تفاوت نشان مى دهد که آمدى آن را از منبع دیگرى گرفته است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 37). ولى گویا مرحوم خطیب صاحب مصادر از این موضوع غفلت کرده که در کلمات قصار نهج البلاغه، کلمه 279 عین این عبارت «آمدى» آمده است. در کتاب تمام نهج البلاغه این دو جمله با اضافات دیگرى که همه مربوط به همین مضمون و محتواست در ضمن وصیت نامه اى که براى اصحابش در زمینه تعلیم آداب دین و دنیا بیان فرموده ذکر شده است. عبارات آن چنین است: «إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا لاَ تَقْضُوا النّافِلَةَ فی وَقْتِ الْفَریضَةِ لکِنِ ابْدَؤُوا بِالْفَریضَةِ ثُمَّ صَلُّوا مَا بَدَا لَکُمْ فَإِنَّهُ لاَ قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ وَلاَ یُصَلِّی الرَّجُلُ نَافِلَةً فی وَقْتِ فَریضَة، وَلاَ یَتْرُکُهَا إِلّا مِنْ عُذْر، وَلکِنْ یَقْضی بَعْدَ ذَلِکَ إِذَا أَمْکَنَهُ الْقَضَاءَ فَإِنَّ اللّهَ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ یَقُولُ: (الَّذِینَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ) یَعْنِی الَّذینَ یَقْضُونَ مَا فَاتَهُمْ مِنَ اللَّیْلِ بِالنَّهَارِ وَمَا فَاتَهُمْ مِنَ النَّهَارِ بِاللَّیْلِ…». (تمام نهج البلاغه، ص 728).


موضوعات: نهج البلاغه
   یکشنبه 18 خرداد 1399نظر دهید »

حکمت 39 نهج البلاغه : تقدم واجبات بر مستحبات

 

وَ قَالَ (علیه السلام): لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ، إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ.

 

و فرمود (علیه السلام): در به جاى آوردن مستحبات قربتى نيست اگر به واجبات زيان رساند.


موضوعات: نهج البلاغه
   یکشنبه 18 خرداد 1399نظر دهید »

حکمت 38 نهج البلاغه : با اینها دوستی نکن

 

وَ قَالَ (علیه السلام) لِابْنِهِ الْحَسَنِ (علیه السلام):
يَا بُنَيَّ احْفَظْ عَنِّي أَرْبَعاً وَ أَرْبَعاً، لَا يَضُرُّكَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ: إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ، وَ أَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ، وَ أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ، وَ أَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ.
يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ، فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرُّكَ؛ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِيلِ، فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ؛ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ، فَإِنَّهُ يَبِيعُكَ بِالتَّافِهِ؛ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ، فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَرِيبَ.

 

به فرزند خود امام حسن (علیه السلام ) فرمود: اى فرزند، از من چهار و چهار چيز را به خاطر بسپار كه چون كارهايت را به آنها به انجام رسانى، هرگز زيانى به تو نرسد:
برترين بى نيازيها عقل است و بزرگترين بينواييها حماقت است و ترسناكترين ترسها خودپسندى است و گراميترين حسب و نسب، خلق نيكوست.
اى فرزند، بپرهيز از دوستى با احمق، زيرا احمق خواهد كه به تو سود رساند، ولى زيان مى رساند و بپرهيز از دوستى با بخيل كه او چيزى را كه بسيار به آن نيازمند هستى از تو دريغ مى دارد و بپرهيز از دوستى با تبهكار كه تو را به اندك چيزى مى فروشد. و بپرهيز از دوستى دروغگو، كه او چون سراب است، دور را نزديك نشان مى دهد و نزديك را دور مى نماياند.

 

 

 


موضوعات: نهج البلاغه
   دوشنبه 12 خرداد 1399نظر دهید »

موضوع مقاله: نقش عدالت محوری ومبارزه با فساد در امور اداری و تاثیرآن بر سایر جرایم با تاکید بر فرمایشات حضرت علی (ع) و بیانیه ی گام دوم رهبری

 

چکیده

این مقاله در خصوص نقش عدالت محوری و مبارزه با فساد در امور اداری و تاثیرآن برسایرجرایم

با تاکید برفرمایشات حضرت علی (ع)وبیانیه ی گام دوم رهبری می باشد که هدف از طرح این

موضوع شناسایی و تحلیل میزان اثرگذاری عدالت در اداره ها و نقش آن برسایرجرایم مردمی

است چرا که توجه به عملکرد آنان نقش بسزایی در امنیت جامعه و کاهش جرایم خواهد داشت.

بدین سان بخشی از این نوشته به صورت میدانی از طریق تدوین پرسشنامه میان مردم عادی و

همچنین مجرمان زندان کچوئی و قزل حصار واقع در حسین آباد و مهرشهرکرج و بررسی میزان

مراجعین در طول یک ماه به دادگستری کرج و قسمی نیز کتابخانه ای می باشد و از علوم جامعه

شناسی،قضایی،روان شناسی،دینی مدد گرفته شده است.چنانچه با برآورد های حاصله ظاهرا

درصد بالای بزهکاری در مردم عادی بیشتر بوده است ولیکن خلافکاری های اداری اعم از رشوه،

اختلاس،رانت و انواع قاچاق ها وحتی مصرف شخصی وسایل دولتی،کم کاری،عدم توجه

به ارباب رجوع،استفاده شخصی از برگه های ماموریت و…به دلیل پیچیدگی های اداری وعدم

نظارت های صحیح و مرتب پوشیده مانده است از این رو همنطور که رهبرمعظم انقلاب نیز

فرمودند عدالت درصدرهدف های اولیه الهی می باشد متخلف با بی عدالتی علاوه بر فساد دیگر

عناصر،قادر است با اعمال نفوذ و دسترسی به اطلاعات کشوری بخشی از ثروت جامعه را به نفع

خویش و نزدیکانش به تاراج برد و جوانان صالح و نخبه را از فعالیت مفید باز دارد در این خصوص

نیز رهبر فرزانه یانقلاب فرمودنددر جمهوری اسلامی کسب ثروت نه تنها جرم نیست که مورد تشویق

نیز هست اما تبغیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژه خواری و مدارا با فریبکاران

اقتصادی که همه به بی عدالتی می انجامد به شدت ممنوع است و ماحصل این تحقیق آن بوده

که تاثیر های مخرب در بخش های اداری موجب تزلزل اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی،دینی،امنیتی

در کشورشده و به ناچار قشر ضعیف جامعه را بیش از پیش به سوی چرخه ی بزه سوق می دهد.

به عبارتی شعور معنوی و وجدان اخلاقی در میان حکام ومسئولان یک جامعه بیشتر باشد به همان

میزان پرهیزگاری،معنویت وآرامش در سطح جامعه رشد خواهد یافت .بدین سان حضرت آیت الله

عظماء امام خامنه ای نیزتصریح کردند دستگاه های نظارتی و دولتی باید با قاطعیت و حساسیت

از تشکیل نطفه ی فساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه کنند چنانچه امام علی (ع) فرمودند:

مردم پیرو دین حکام و اربابان خویش اند.

 

کلیدواژه ها:عدالت، فساد، اداره، جرم.

 

مخاطبین محترم جهت کسب اطلاع بیشتر پیرامون مقاله فوق با واحد پژوهش مدرسه علمیه تماس حاصل فرمایید.

 

 


موضوعات: پژوهش
   دوشنبه 12 خرداد 1399نظر دهید »

1 ... 31 32 33 ...34 ... 36 ...38 ...39 40 41 ... 139

 << < اردیبهشت 1403 > >>
شن یک دو سه چهار پنج جم
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو
ذکر ایام هفته
آمار
  • امروز: 16
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 1852
  • 1 ماه قبل: 8828
  • کل بازدیدها: 173260
نماز حاجت