موضوعات: عمومی
   چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399نظر دهید »

رابطه شب قدر و شهادت حضرت علی علیه السلام

شب قدر  تجلّی گاه ولایت

شب قدر، شب ظهور ولایت حقّ الهی بر زمین است. ولایت تکوینی٬در کالبد ولایت تشریعی ظهور می نماید برنامه مصوّبه از مقام الوهیت به صاحب امر در زمین داده می شود تا جامعه را با نظام هستی هماهنگ نماید.

اندیشه ها و نفوس را بر مبنای فطرت، به ولیّ خدا و از طریق او به ولیّ خدا و از طریق او به خدا متصل نماید. آنگاه که امر نازل می شود ولایت تجلّی می نماید. أمر تا صاحب و جایگاه مشخصی نداشته باشد، نازل نمی شود، و اگر صاحب داشت، پذیرش أمر و صاحب امر هردو با هم تحقّق می یابد و این تحقّق چیزی جز تجلی ولایت نیست.

 رابطه میان خدا و صاحبان ولایت خدا در زمین که پیامبر و اهل بیت ایشان هست و همگی مصادیق ولایت هستند، همان «أمر» است که مظهر ولایت خدا و نمودی از احکام باری تعالی و تجلی قرآن است. ظرف این ارتباط، شب قدر است، شبی که مجلای (زمان تجلی) حقّ و ظهور تکثیر آن بسط و تفصیل آن اجمال است که اگر چنین شبی نبود، نه قرآن و نه أمر، هیچ کدام نازل نمی شدند و تجلی حقّ عقیم می ماند. عامل تحقق این تجلی، همانا ملائکه و روح اند که در این شب فرود می آیند و امر را نازل می کنند و به صاحب امر در هر زمان می سپارند. سوره قدر متعلق به صاحب أمر و تجلی گاه ولایت است، در تحقق ولادت صاحب ولایت نیز تجلی نموده است.

 

  مؤمنین محل دریافت فیوضات الهی

 

مؤمنین نیز به تناسب ظرفیّت و تقوایی که دارند، ملائکه خاص و روح خاصی، أمری را -نه همه امور هستی را- بر او نازل می کنند. هر کس در 23 شب اول ماه رمضان خود را به افق نبوّت و امامت نزدیک گردانید و ظرفیّت وجودش را با تقوی توسعه داد و خود را مستعّد دریافت فیوضات الهی گردانید، هنگامی که قرآن بر سر می گیرد، و از خدا درخواست می کند و چهارده معصوم را واسطه فیض قرار می دهد، به تناسب این استعداد و شأن دریافتی می نماید. این دریافت ها و نزول ملائکه و روح، نه تنها در شب قدر، بلکه در تمام لحظات وصل، وجود دارد، چنانکه برای ائمه علیهم السلام نیز چنین است.

نمونه ساده و اولیّه آن، که تا حدودی برای عموم قابل درک است، بارقه های ذهنی و الهامات و جرقه های علمی برای کاوشگران و اهل دقت و نظر است.

ینزل الملائکه بالروح من امره، علی من یشاء من عباده (نحل / 2)

   پرورش و تکامل بشر

همه امامان و پیامبر و پیامبران گذشته، از یک گوهر بوده و همگی یک جهت داشته اند، لکن هر امامی، تفصیل مجمل های گذشته می باشد. همه امامان علم بدون اختلاف دارند و هیچکدام با دیگری اختلاف ندارند، تفاوتشان در اجمال و تفصیل و تناسب با شرایط و شئونات است. این تعریف، حکیمانه و در راستای تکامل بشر است. تکرار و تجدد امام و رهبر در معنای اولیه (امام معصوم) و در معنای ثانویه و مراتب پایین تر (پیشگامان و رهبران مردمی) یک موهبت الهی برای پرورش و تکام انسان است.

  تجلی کوثر در ولایت   

«کوثر در معنای لغوی و اوّلیه، سرچشمه سرشار و منبع جوشان است و شامل هر چشمه فزائیده و منبع خیر می شود. مصداق اعلای آن فاطمه سلام الله علیها است که به پیامبر صلی الله علیه و آله داده شد، و او همسر یک امام و مادر یازده حجّت خدا می باشد.

کوثر همچون خورشید با تشعشع خود، نور صادر می نماید، هر نورش امامی است که به واسطه آن جهان بشریت روشن می گردد، و این انوار الهی لازمه حیات طیّبه انسانیّت اند. کوثر از مجرای توارث در وجود امامان و سپس امامزادگان آنگاه صالحان جریان یافت و خیراتش، زمین های انسانیت را آبیاری نمود. این جریان دائمی و تکاثر ابدی، نمودی از نزول ملائکه و روح و جلوه ای از تجلی کوثر است که همواره وجود دارد، و حیات ظاهری و باطنی و مادی و معنوی در گرو وجود آن است.

مطلع الفجر ظهور مهدی موعود عج الله فرجه هست، چنانکه امام صادق علیه السلام فرموده: حتی مطلع الفجر یعنی حتی یقوم القائم عج الله فرجه.

امام صادق علیه السلام فرمود: «تقدیر در شب نوزدهم است و ابرام (محکم و پابرجا) احکام در شب بیست و یکم و امضاء و گذراندن، در شب بیست و سوم می شود.

 امکان تغییر سرنوشت غیر حتمی در هر سال

خداوند حکیم و رئوف و بخشنده در برابر عصیان بندگان و خطاهای سهوی، هر سال از مجرای ولایت معصوم، راهی بر جبران گذشته ها و توبه و انابه، با پرداخت حقّ الناس (عدم پرداخت بدهی در حال تمکّن، غیبت، تهمت، سخن چینی، عدم پرداخت حقوق افراد واجب النفقه:مهریّه، نفقه و…) هتک آبروی مسلمان و…) و حقّ الله (ادای واجبان شرعی :نماز، روزه، خمس، زکاه و…) باز گذاشته، تا بندگان به اختیار خود راه صلاح و رستگاری و بندگی خدا را انتخاب نمایند، و یا به بندگی هوای نفس و شیطان تن داده و ذلت دنیا پرستی را برگزینند.

 در شب بیست و سوم، انتخاب انسان در چارچوب مشیت الهی امضا می گردد، لذا احیاء و شب زنده داری توأم با توبه و جبران مافات، ارزشمند و انجام هر خدمت و عمل صالحی در این شبها برابر با هزار ماه است. البته ثواب و بخشش و فیض به صرف بیدار بودن نبوده و مشروط به معرفت ولایت و یاری ولایت با معرفت به اهداف و طریق حق و تلاش در قرار گرفتن در صف صالحان و عاملان به دین خدا می باشد،در این صورت، از فیوضات این شب نیز بهره مند شده، و تا یک سال از هوا پرستی و دنیا پرستی و مکر شیطان در امان خواهد بود. هر قدر ظرف بزرگ باشد، مظروف نیز بزرگ خواهد بود. اختیار و انتخاب با ماست.

 رابطه شب قدر با تکامل عقول و علوم بشر

شب قدر طبق روایات متعدّد، از ظهور پیامبر اسلام شروع شده، و تا روز قیامت که حجّت خدا باقی است، ادامه خواهد داشت. حجّت زمان، متناسب با شرایط زمانی و میزان تکامل بشری، برنامه ها و تفصیل مجملات و متشابهات و… ، را دریافت نموده، به نفوس قابل و دارای ظرفیّت عنایت می فرماید، از این روست، شاهد تکامل علم و معرفت بشر در دین خدا و علوم مختلف مورد نیاز بشری هستیم، اما چون به عقل و توانمندی خود و دیگران، به طور مستقل و به اختیار و توانایی خود، اعتقاد داشته و باور کردیم، لذا از درک سیر نزول فیوضات را از خالق حکیم، که ذره ای از بی انتهاست، از طریق ولایت و جانشین خدا عاجزیم. از این روست پیشرفت های علمی را به خود نسبت می دهیم و جز خود نمی بینیم. ولی در تأمل و تعمق در اصل تمام پیشرفت های مادی و معنوی بشریت، جز جلوه گری صفات جلال و جمال خداوند با استعداد ذاتی و توان جسمی از سوی خداوند نیست، چرا که خداوند در حدیث قدسی فرموده است:عَبْدی اَطِعْنی اِجْعَلَکَ مَثَلی. «بنده من، مرا اطاعت کن، تا تو را مثل خودم قرار دهم.»

 رابطه شب قدر با شهادت یگانه مظهر عدالت

شب قدر با آن همه عظمت و مجلای اراده و اوامر الهی به جانشین خود در زمین، تا طلوع فجر، در سرپرستی بشر و عالم امکان، سرنوشت همگان را ورق می زند، لذا از اهمیّت ویژه ای برخودار بوده و مورد توجّه عموم بوده است، اگر در چنین شبی حادثه ای رخ دهد، قطعاً آن حادثه نیز مورد توجّه قرار گرفته و مردم در پی فهم علت حادثه، به جستجو می پردازند.

همانگونه که پیشتر اشاره شد، همگان توان درک عظمت و حوادث شب قدر را نداشته و جز اندکی، به معرفت کامل از این شب نرسیده اند، لذا حادثه ای بزرگ و مهمّ می تواند، عقول و دل های بشر را تکامل داده و آن ها را از خواب غفلت بیدار نماید، تا بر آنچه در این شب می گذرد، توجّه نموده و امور خود را در مسیر حقّ قرار دهند. شهادت اولین جانشین خاتم پیامبران در محراب مسجد توسط مسلمانی به ظاهر مسلمان در صف نماز جماعت به نام حمایت از دین خدا، ریختن خون اسوه عدالت و یگانه رهبر عادل جهان و یار مستضعفان و شمشیرخدا بر دشمنان خدا، و زاهد شب و شیر روز در برابر خصم دین خدا، امری بسیار تکان دهنده است تا همواره مسلمانان و تمام بشریت تا روز قیامت بپرسند، چه کسی کشته شد، در کجا کشته شد، چرا کشته شد، چه کسی بود، تا اوج مظلومیّت و تنهایی ولیّ خدا در بین مسلمانان!! و اوج نفاق و دنیا طلبی و دین به دنیا فروختگان به نام مسلمانان، زبانزد خاص و عام گردد، غاصبان حکومت اسلامی شناخته شوند، و مسلمانان واقعی در پی برگرداندن حکومت به ولیّ خدا برآیند.

 از سوی دیگر، در 25 سال سکوت و خانه نشینی ولیّ خدا معترضی بر جان وی نبوده، اما زمانی که به درخواست و اصرار خود مسلمانان! حکومت را می پذیرد و دستور خدا را در تمام ارکان جامعه انجام می دهد، غاصبان حکومت اسلامی و بندگان دنیا و هوای نفس، وجود او را مانع حاکمیّت و ثروت اندوزی و نظام ارباب و رعیتی و… می بینند، لذا به خیال خود با کشتن حجّت خدا، طومار دین اسلام را در هم پیچیده و از بین بردند، در حالی که حکومت 5 ساله سراسر عدالت علی علیه السلام را تا روز قیامت، برای تمام آزادگان دنیا، به عنوان نسخه عملی نظام اسلامی با رهبری ولیّ معصوم، منشور عملی در حکومت و مدیریّت اسلامی گردانیدند، تا مردم بدانند، در اجرای عدالت، باید از خون خود گذشت، تا نظام عادلانه بدون ظلم و قشربندی تحقق یا بدو دین خدا استوار شود. از سوی دیگر،این حادثه به مردم هشدار می دهد، در جستجوی حجّت بعدی باشند تا حکومت اسلامی و عدالت فراگیر را دوباره بر پا کنند. هنگام تلاوت سوره قدر در پی پاسخ نزول ملائکه و روح بر چه کسی می گردند، تا گنج های نهفته در شب قدر به مرور با تکامل معنوی بشر هویدا گردند.

 

فرازی از کتاب علل ظهور امام زمان عجّ الله فرجه به قلم منصوره وطنی

 


موضوعات: مناسبتها
   چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399نظر دهید »

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم :

✨من قامَ لَیلَهَ القَدرِ إیماناً وَ احتِساباً، غُفِرلَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ

✨هر که از روی ایمان و برای رسیدن به ثواب الهی، شب قدر را به عبادت بگذراند، گناهان

گذشته‏ اش آمرزیده می شود.

 

   چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399نظر دهید »

حکمت 31 نهج البلاغه: ارکان ایمان و کفر و شک

وَ سُئِلَ (علیه السلام) عَنِ الْإِيمَانِ، فَقَالَ الْإِيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: عَلَى الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ.

وَ الصَّبْرُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى الشَّوْقِ وَ الشَّفَقِ وَ الزُّهْدِ وَ التَّرَقُّبِ؛ فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ

الشَّهَوَاتِ وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا اسْتَهَانَ بِالْمُصِيبَاتِ وَ مَنِ ارْتَقَبَ

الْمَوْتَ سَارَعَ [فِي] إِلَى الْخَيْرَاتِ. وَ الْيَقِينُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ وَ تَأَوُّلِ الْحِكْمَةِ وَ

 

مَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِينَ؛ فَمَنْ تَبَصَّرَ فِي الْفِطْنَةِ تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ وَ مَنْ تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ عَرَفَ

 

الْعِبْرَةَ وَ مَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ فَكَأَنَّمَا كَانَ فِي الْأَوَّلِينَ. وَ الْعَدْلُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى غَائِصِ الْفَهْمِ وَ

 

غَوْرِ الْعِلْمِ وَ زُهْرَةِ الْحُكْمِ وَ رَسَاخَةِ الْحِلْمِ؛ فَمَنْ فَهِمَ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ وَ مَنْ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ صَدَرَ عَنْ شَرَائِعِ

 

[الْحِلْمِ] الْحُكْمِ وَ مَنْ حَلُمَ لَمْ يُفَرِّطْ فِي أَمْرِهِ وَ عَاشَ فِي النَّاسِ حَمِيداً. وَ الْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ:

 

عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الصِّدْقِ فِي الْمَوَاطِنِ وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِينَ؛ فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ

 

شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ [الْمُنَافِقِينَ] الْكَافِرِينَ وَ مَنْ صَدَقَ فِي الْمَوَاطِنِ

 

قَضَى مَا عَلَيْهِ وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِينَ وَ غَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَ أَرْضَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.وَ الْكُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ

 

دَعَائِمَ: عَلَى التَّعَمُّقِ وَ التَّنَازُعِ وَ الزَّيْغِ وَ الشِّقَاقِ؛ فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ يُنِبْ إِلَى الْحَقِّ وَ مَنْ كَثُرَ نِزَاعُهُ بِالْجَهْلِ

 

دَامَ عَمَاهُ عَنِ الْحَقِّ وَ مَنْ زَاغَ سَاءَتْ عِنْدَهُ الْحَسَنَةُ وَ حَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّيِّئَةُ وَ سَكِرَ سُكْرَ الضَّلَالَةِ وَ مَنْ

 

شَاقَّ وَعُرَتْ عَلَيْهِ طُرُقُهُ وَ أَعْضَلَ عَلَيْهِ أَمْرُهُ وَ ضَاقَ عَلَيْهِ مَخْرَجُهُ.


وَ الشَّكُّ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى التَّمَارِي وَ الْهَوْلِ وَ التَّرَدُّدِ وَ الِاسْتِسْلَامِ؛ فَمَنْ جَعَلَ الْمِرَاءَ دَيْدَناً لَمْ يُصْبِحْ

 

لَيْلُهُ وَ مَنْ هَالَهُ مَا بَيْنَ يَدَيْهِ نَكَصَ عَلى عَقِبَيْهِ وَ مَنْ تَرَدَّدَ فِي الرَّيْبِ وَطِئَتْهُ سَنَابِكُ الشَّيَاطِينِ وَ مَنِ

 

اسْتَسْلَمَ لِهَلَكَةِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ هَلَكَ فِيهِمَا.


[قال الرضي [رحمه الله تعالى] و بعد هذا كلام تركنا ذكره خوف الإطالة و الخروج عن الغرض

المقصود في هذا الكتاب].

 

از امير المؤمنين معنى ايمان را پرسيدند، فرمود: ايمان را چهار پايه است: شكيبايى و يقين

و عدل و جهاد.


شكيبايى را نيز چهار شعبه است: شوق و ترس و پارسايى و انتظار.


پس، هر كه در او شوق بهشت باشد، بايد كه از شهوات دورى جويد و هر كه از آتش دوزخ

ترسد، بايد كه از محرمات اجتناب كند، و هر كه در دنيا پارسايى گزيند، تحمل مصيبتها بر

وى آسان شود و هر كه در انتظار مرگ باشد، به كارهاى نيك شتاب كند.


و يقين را چهار شعبه است: بينايى هوشمندانه و دريافت از روى حكمت و پند گرفتن از

چيزهاى عبرت آميز و رفتن به روش پيشينيان.


هر كه از روى هوشمندى نگرد، حكمت بر وى آشكار شود و هر كه از حكمت بر وى آشكار

شود، آموخته است كه چگونه از حوادث عبرت گيرد و هر كه عبرت گرفتن را آموزد، گويى

با گذشتگان در گذشته، زيسته است.


و عدالت را چهار شعبه است: فهمى كه به عمق چيزها رسد و علمى كه حقايق را دريابد و

داورى كردنى نيكو و راسخ بودن در بردبارى. آنكه نيكو فهم كند به عمق دانايى رسد و هر

كه به عمق دانايى رسد، از آبشخور احكام دين سيراب بيرون آيد و هر كه بردبارى را شعار

خود سازد، در كارها تقصير ننمايد و در ميان مردم، ستوده زيست كند.


جهاد را نيز چهار شعبه است: امر به معروف و نهى از منكر و پيكار در راه دين و دشمنى

با فاسقان.


پس، هر كه امر به معروف كند، مؤمنان را پشتيبانى نيكوست و هر كه نهى از منكر نمايد،

بينى منافقان را بر خاك ماليده و هر كه در راه خدا پيكار كند، آنچه را بر عهده داشته به جاى

آورده و هر كه با فاسقان دشمنى كند و براى خدا خشمگين شود، خدا را در روز جزا خشنود

ساخته است.


كفر را چهار پايه است: كنجكاوى بيهوده و خصومت كردن و انحراف از حق و دشمنى ورزيدن.


كسى كه در كارها بيهوده كنجكاوى كند، به حق نرسد. هر كه به سبب نادانى به خصومت

پردازد، همواره ديده اش از ديدن حق نابينا باشد و هر كه از حق منحرف گردد، نيكى را بدى

انگارد و بدى را نيكى پندارد و به باده گمراهى مست شود و هر كه دشمنى ورزد، راههايش

ناهموار و پر وحشت گردد و كارش دشوار شود و راه بيرون شدن بر او بسته ماند.


شك را نيز چهار شعبه است: جدال بيهوده و هول و هراس و دودلى و تسليم.


هر كه جدال را عادت خود سازد شبش به روز بدل نگردد و هر كه از كارهايى كه در پيش دارد

بترسد، واپس ماند و به مقصود نرسد و هر كه به ترديد و دودلى گرفتار آيد، پس سپر سمهاى

شياطين شود و هر كه به تباهى دنيا و آخرت تن در دهد، هم در دنيا هلاك شود و هم در آخرت.


سید رضى گويد: پس از اين كلامى است، كه ما از ذكر آن خوددارى كرديم از بيم به درازكشيدن

سخن و خارج بودنش از موضوع ما.

 

 


موضوعات: نهج البلاغه
   چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399نظر دهید »

 

✨امیرالمؤمنین على عليه السلام :

در ماه رمضان، بسيار استغفار و دعا كنيد؛ زيرا با دعا از شما دفعِ بلا مى شود؛ و با استغفار، گناهانتان پاك مى گردد.

?کافی، جلد۴، صفحه۸۸

 

 

 

   دوشنبه 22 اردیبهشت 1399نظر دهید »

 

 

کاش کسانی بتوانند مثل شهید آوینی این جهاد عظیم و عمومی را روایت کنند.

?رهبر انقلاب در ارتباط تصویری ستاد ملی مبارزه با کرونا : من این را میخواهم عرض بکنم ــ که این هم یک مطالبه‌ی جدّی و یک آرزو است، ان‌شاءاللّه این آرزو برآورده بشود ــ کاش کسانی بتوانند مثل شهید آوینی روایت کنند این جهاد عظیم و عمومی را؛ همچنان که شهید آوینی با آن بیانِ شیرین و زیبا و اثرگذارِ خودش توانست جزئیّات جبهه را برای ما روایت بکند و آن را ماندگار بکند، کاش کسانی بتوانند این کار را بکنند، هم در گفتار و هم در نوشتار و هم در کارهای هنری و نمایشها و پدیده‌های هنری. ۹۹/۲/۲۱

   دوشنبه 22 اردیبهشت 13992 نظر »

از پرده پوشى خداوند مغرور مباش:


امام(عليه السلام) در اين گفتار حکيمانه اش به همه معصيت کاران هشدار مى دهد که از صبر الهى در مقابل معاصى شان مغرور نشوند. مى فرمايد: «(از مجازات الهى) برحذر باش برحذر باش، به خدا سوگند آن قدر پرده پوشى کرده که گويى آمرزيده است»; (الْحَذَرَ الْحَذَرَ فَوَاللَّهِ لَقَدْ سَتَرَ، حَتّى کَأَنَّهُ قَدْ غَفَرَ).
اشاره به اين که يکى از صفات پروردگار، ستار العيوب بودن است. با رحمت واسعه اش گناهان پنهانى بندگان را افشا نمى کند تا آبروى آنها در نزد دوست و دشمن ريخته نشود شايد بيدار شوند به سوى خدا باز گردند و از گناهان خويش توبه کنند و دست بردارند. اما بسيار مى شود که افراد از اين لطف و رحمت الهى سوء استفاده مى کنند و گمان دارند گناهى نکرده اند يا اگر گناهى مرتکب شده اند خداوند بدون توبه آنها را مشمول عفو خود قرار داده است.
امام(عليه السلام) در اينجا هشدار مى دهد که از اين لطف و عنايت الهى مغرور نشويد به خصوص اين که ممکن است اين از قبيل نعمت هاى استدراجى باشد يعنى خداوند گروهى از گنهکاران را لايق عفو و بخشش نمى بيند; آنها را به حال خود رها مى کند تا مجازاتشان را به تأخير بيندازد تا پشتشان از بار گناه سنگين شود و آنگاه به شدت آنها را گرفته و مجازات مى کند.
در ضمن اين سخن درسى است براى بندگان که آنها هم ستار العيوب باشند و به محض اطلاع از گناهان پنهانى کسى، به افشاگرى برنخيزند و آبرويش را نريزند و به او مجال اصلاح خويشتن و توبه دهند.
اضافه بر اين کمتر کسى است که عيب و خطايى در پنهان نداشته باشد اگر باب افشاگرى گشوده شود، همگان نسبت به يکديگر بى اعتماد مى شوند و سرمايه اصلى جامعه که اعتماد است از دست مى رود.(1)
*****


پی نوشت:


(1). سند گفتار حکیمانه: از کسانى که پیش از مرحوم سیّد رضى این سخن حکمت آمیز را از امیر مؤمنان على(علیه السلام) نقل کرده اند جاحظ در کتاب مائة المختارة است و قبلا در ذیل حکمت شماره نوزده از فتال نیشابورى در کتاب روضة الواعظین آوردیم که او این جمله و چند جمله دیگر را یکجا از امیر مؤمنان على(علیه السلام) نقل کرده است که نشان مى دهد از منبعى غیر از نهج البلاغه گرفته است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 27). اضافه بر آنچه گفته شد در کتاب غررالحکم، آمدى با بعضى از اضافات و در مناقب خوارزمى نیز ذکر شده است. در کتاب تمام نهج البلاغه این کلام حکمت آمیز را جزو خطبه اى نقل کرده که در زمانى که امیر مؤمنان على(علیه السلام) وارد کوفه شد آن را ایراد فرمود. (تمام نهج البلاغه، ص 362).


موضوعات: نهج البلاغه
   دوشنبه 22 اردیبهشت 1399نظر دهید »

1 ... 35 36 37 ...38 ... 40 ...42 ...43 44 45 ... 139

 << < آذر 1403 > >>
شن یک دو سه چهار پنج جم
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
جستجو
ذکر ایام هفته
آمار
  • امروز: 110
  • دیروز: 281
  • 7 روز قبل: 1676
  • 1 ماه قبل: 6359
  • کل بازدیدها: 212891
نماز حاجت



 
مداحی های محرم