سیر مطالعاتی«مباحث مربوط به امامت» با حضور طلاب در مدرسه علمیه زینبیه برگزار گردید.

 

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه علمیه زینبیه سیر مطالعاتی با عنوان کلام و عقاید «مباحث مربوط به امامت» در روز دوشنبه مورخ 13/12/97   با حضور طلاب در مدرسه علمیه زینبیه برگزار شد.

معاون پژوهش مدرسه اعلام کرد: این سیرمطالعاتی  در پنج جلسه تشکیل خواهد شد و هر پایه  تحصیلی این سیر را با همکاری معاونت پژوهش با هدف گسترش و اشاعه فرهنگ پژوهش و مطالعه  برگزار خواهند نمود .

در اولین جلسه سیر مطالعاتی سرکارخانم رود مقدس به بیان نکاتی پرداختند از جمله :    

 معنای امامت:پیشوایی فرمانروا ، مفهوم امامت در  شیعه: جانشینی پیامبر صلی

الله علیه و آله که  تمام شئون به جز دریافت و ابلاغ وحی را دارد و از نظر اهل تسنن: فرمانروایی یا پادشاهی می باشد .

در ادامه نیز در باره آشنایی با شئون پیامبر (ص) گفت :

1.دریافت وحی و ابلاغ آن:  احکام دستورات دینی سوره حشر/ آیه 8

2.قضاوت: حکم به عدل: شان الهی آیه 65 سوره نساء

 3.مدیریت و رهبری اجتماع: آیه 59 سوره نساء

شئونات دیگر پیامبر (ص): مفسر و مبین قرآن، رفع شبهات و پاسخگویی به سوالات مردمی وحفظ دین.

خانم رود مقدس در موردریشه اختلاف درباره امامت به دیدگاه اهل تسنن اشاره کرد که می گویند: انتخاب  امام زمینی است و نیاز به نصب از جانب خداوند ندارد و همچنین عدم نیازمندی به عصمت و دیگر اینکه برای هیچ کس این مقام را قائل نبودند.


موضوعات: اخبار مدرسه
   شنبه 18 اسفند 1397نظر دهید »

از برادرانم می‌خواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند جهان در حال تحول است دنیا دیگر طبیعی نیست الان دو جهاد در پیش داریم اول جهاد نفس که واجب‌تر است زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم می‌شود که اهل جهنم هستیم یا بهشت، حتی در جهاد با دشمن‌ها احتمال می‌رود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید چون برای هوا نفس رفته جبهه و اگر برای هوای نفس رفته باشید یعنی برای شیطان رفتید و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن؟ امام زمان را تنها نگذارید.

 

 

آن‌ها اهل شیطان هستند و ما هم شیطانی. دین خودتان را حفظ کنید چون اگر امام زمان بیاید احتمال دارد روبه‌روی امام باشیم و با امام مخالفت کنیم. امام زمان را تنها نگذارید من که عمرم رفت و وقت از دست دادم تا به خودم آمدم دیدم که خیلی گناه کردم و پل‌های پشت سرم را شکانده‌ام و راه برگشت ندارم. بچه‌های ایران و عراق من دیر فهمیدم و خیلی گناه و کارهای بیهوده انجام داده‌ام و یکی از دلایلی که آمدم نجف به خاطر همین بود که پیشرفت کنم نجف شهری است که مثل تصفیه‌کُن است که گناه‌ها را به سرعت از آدم می‌گیرد و جای گناهان ثواب می‌دهد این مولای ما خیلی مهربان است.

بخشی از وصیتنامه شهید ذوالفقاری

 


موضوعات: در محضر شهدا
   شنبه 18 اسفند 1397نظر دهید »

حاج صادق آهنگران در بخشی از خاطرات خود می نویسد:
«اسماعیل فرجوانی» ،فرمانده ی تیپ یکم لشکر7 ولی عصرعجل الله تعالی فرجه بود. اودریکی ازعملیات
هامجروح گردید و یک دستش قطع شد.

94/05/26

ایشان درعملیات والفجر4به شهادت رسید و پیکرپاکش، مانند مولایش ابا عبدالله صلوات الله علیه سردر بدن نداشت.وقتی جنازه ی اورابه اهواز آوردند، مادرش هم آنجابود. به خاطراین که پیکر،سردربدن نداشت،بچه هااجازه نمی دادندمادرش بالای سرش بیاید،اما ایشان کوتاه نمی آمدومی گفت:«هرطورشده من بایدبچه ام روببینم.» درنهایت،بچه ها کوتاه آمدند وحاج خانم توانست جنازه ی فرزندش راببیند.همه منتظربودند، صحنه های دل خراش ومویه مادر و خراشیدن صورتش راببینند، اما مادر اسماعیل به قدری صلابت نشان دادکه تعجب همه رابرانگیخت.حاج خانم وقتی بالای پیکربدون سرفرزندش آمدو با آن وضع مواجه شد،فقط سه باربلندگفت:
«مرگ برآمریکا،مرگ برآمریکا،مرگ برآمریکا» بعدزینب وار،بوسه ای برحنجره ی جگرگوشه اش زدوبدون گریه و زاری محوطه راترک کرد.این صحنه تاثیرعجیبی روی من گذاشت.پس ازآن،ماوقع رابرای آقای معلمی شرح دادم واوهم نوحه هایی بامضمون مادر،ازجمله: « بیا ای مهربان مادر،کنارسنگرمن»یا «ای مادرقهرمان، شدنوجوانت فدا» و…راسرود و من آن هارا اجراکردم.

منبع : روایتگران نور

 


موضوعات: در محضر شهدا
   شنبه 18 اسفند 1397نظر دهید »

جمیل صافی‌پور» از پیشمرگان کُرد و جانشین شهید ناصر کاظمی گفت: شهید کاظمی در قلب مردم جا داشت، از این رو بدون خدم و حشم در پاوه رفت و آمد می‌کرد و از گروهک‌ها هیچ باکی نداشت.

95/06/08

«جمیل صافی‌پور» یکی از پیشمرگان کُرد و مدافعان شهر پاوه در قائله 26 مرداد 1359 است که با ورود «شهید ناصر کاظمی» به شهر پاوه از سوی ایشان به مسئولیت‌های متعدد منتصب شده است. صافی‌پور از سوی شهید کاظمی به سمت‌هایی از جمله معاون فرمانداری شهر پاوه، شهردار پاوه، بخشدار مرکزی، بخشدار باینگان، بخشدار نودشه و چندین مسئولیت مختلف دیگرمنصوب شد. متن زیر حاصل گفت‌وگوی صمیانه خبرنگار ما با «جمیل صافی‌پور» دوست و همرزم شهید کاظمی در شهر پاوه است که در ادامه می‌خوانید:

***

درگیری‌های پاوه به قائله 26 مرداد 1359 ختم نشد. «شهید ناصر کاظمی» سال 59 به پاوه آمد؛ او همزمان فرماندار و فرمانده سپاه شد. تازه گروهک‌ها شروع به هدف قرار دادن شهر پاوه کرده بودند. هر روز عصرها از بالای کوه آتشکده شهر را خمپاره باران می‌کردند. شهید کاظمی به همراه تیمی از بچه‌های پاوه به کوه رفت و اکیپ خمپاره انداز را منهدم کرد.

گروهک‌ها همه شهرهای کردستان را گرفته بودند؛ تنها جای در امان مانده از دست آن‌ها شهر پاوه بود. من با حکم شهید کاظمی شهردار پاوه بودم. شب هنگام نزد شهید کاظمی رفتم و از وضعیت نوسود خبر دادم که مردم وضعیت بدی دارند. شهر در محاصره است و مردم گرسنگی می‌کشند و خیلی ناراحتند، فکری به حالشان کنید. شاید آذوقه و غذا و نانی به دستشان برسد.

فاصله پاوه تا نوسود به دلیل نامساعد بودن جاده یک ساعت و نیم بود. شهید کاظمی بدون تامل گفت: فردا به نوسود می‌روم. خواستم از این تصمیم منصرفش کنم، اما فایده نداشت. فردای آن روز خودش تک و تنها به نوسود رفت. شهید کاظمی به بچه‌های نوسود گفته بود: «جاده پاوه برای مردم نوسود باز است، هر کسی به شهر ما بیاید قدمش بر روی چشم، ما آماده پذیرایی هستیم؛ هر کسی نمی‌آید گله‌مند نباشد، او هوادار ما نیست.» این حرکت شهید کاظمی موجب شد تعداد زیادی از مردم نوسود به پاوه بیایند.

وقتی شهید کاظمی به نوسود رفت من دلهره داشتم. سعی می‌کردم نرود چون کسی از نوسود جان سالم به در نمی‌برد. شهید کاظمی با شهامت رفت و برگشت.

نوسود سقوط کرده بود و شهر به کلی دست گروهک‌های ضد انقلاب بود. حمله‌ای به فرماندهی شهید ناصر کاظمی برای تصرف گروهک‌ها در نوسود شروع شد. تعداد زیادی از پیشمرگان کُرد و پاسداران در منطقه‌ای به اسم «بیلد» هلی‌برد کردند؛ شهید کاظمی نیروهای زیادی را پیاده کرد و مقداری در منطقه پیش‌روی کردند. در همین زمان هواپیماهای عراقی وارد عمل شده، منطقه را بمباران و در جنگ دخالت کردند. شهید کاظمی همان جا زخمی شد.

منطقه نوسود خالی از نیروهای پاسدار بود. مردمی که خواهان انقلاب بودند به پاوه و سایر مناطق آمده بودند و کسانی هم که در آن‌جا بودند یا با گروهک‌ها بودند و یا راهی جز همراهی با آن‌ها نداشتند. شهید کاظمی همراه با شهید «عزت‌کریمی» یکی از بچه‌های پاوه که در همان حمله به شهادت رسید، زخمی شد. وقتی هواپیماها آمدند و تعداد زیادی از بچه‌ها به شهادت رسیدند شهید کاظمی مجبور شد تعدادی از شهدا را در روستایی از همان منطقه خاکسپاری کند.

**معجزه‎‌ای که باعث زنده ماندن شهید کاظمی شد

شهید کاظمی آن شب با یکی از بچه‌ها در منطقه مانده بود. شب از روخانه سیروان که یکی از رودخانه‌های خروشان منطقه است بدون راهنما عبور کرده بودند. خدا معجزه کرده بود علی‌رغم زخم عمیقی که داشت از رودخانه سلامت گذشته بودند. شهید کاظمی تعریف می‌کرد: «شب در کوه بودیم و تصمیم گرفتیم به پاوه بیاییم. راه افتادیم و نزدیک‌های صبح که هوا داشت روشن می‌شد، دیدیم ما تازه به بالای سر مقر گروهک‌ها رسیده‌ایم. نای راه رفتن نداشتم، به رزمنده‌ای که همراهم بود، گفتم برو شاید بتوانی نیروی کمکی بیاوری.» توکلی برگشته بود و بچه‌های ما که در روستای نجار مستقر بودند همراه او آمده بودند. در همین حین شهید کاظمی پس از کمی استراحت راه افتاده بود و در همان جایی که نشسته بود یک یاداشت جا گذاشته بود که من به طرف پاوه حرکت کردم.

شهید کاظمی خودش را به پاوه رساند و او را به بیمارستان بردیم و مورد عمل جراحی قرار گرفت. بعد از عمل به تهران رفت و یک هفته بعد برگشت. روزی که شهید کاظمی عمل شد همان روز از تخت بلند شد و اجازه نداد یک نفر زیر بغلش را بگیرد!

**آخرین حرف‌های «کاک ناصر» در فراق شهدا

یک روز در جاده نودشه مشغول جاده سازی بودیم. بولدورز کار می‌کرد و آتش ضد انقلاب هم روی جاده ساکت نمی‌شد. کاک ناصر در آن موقعیت به من گفت: «من هوس بهشت زهرا کرده‌ام؛ باید به تهران بروم. امشب به کرمانشاه می‌روم و فردا می‌خواهم بهشت زهرای تهران باشم. تو هر روز به جاده سر بزن و مواظب کار باش». جاده خیلی خطر ناک بود. توپخانه ضد انقلاب هر لحظه کار می‌کرد. شهید کاظمی رفت و 2 روز بعد برگشت. وقتی همدیگر را دیدیم، گفت: «دلم تنگ شده، همه بچه‌ها بهشت زهرا هستند غیر از من. آن‌جا فقط جای من خالی است.»

بعد از این ماجرا مدتی گذشت و شهید رجایی در سفری به پاوه آمد. سال 1360 بود که شهید کاظمی به سنندج رفت. همان جا عملیات محمدرسول الله(ص) را رهبری کرد و تعداد زیادی عراقی اسیر کردند و مقداری زیادی از خاک کشورمان را آزاد کردند.

**ضدانقلاب‌هایی که جذب شهید کاظمی شدند

کاش شهید کاظمی به خاطر هنر و خدمتی که داشت هنوز در میان ما بود. او به بچه‌های بومی احترام می‌گذاشت. همین مسئله باعث پیشرفت کارش می‌شد. کارهایی انجام می‌داد که کسی نمی‌توانست، انجام دهد. یکی از نودشه‌ای‌ها عضو گروهک‌های ضد انقلاب بود. به ما پیغام داده بود که پشیمان هستم و می‌خواهم برگردم. شهید کاظمی در جواب گفت: بیایید. وقتی برگشته بود بچه‌های پاوه در غیاب شهید کاظمی او را بازداشت کرده بودند.

معاون بخشداری نوسود به من زنگ زد و گفت به ما قول داده بودید کاری به کسانی که پشیمان هستند نداشته باشید، اما شما شخصی که آمده را بازداشت کرده‌اید. شهید کاظمی در منطقه بود. با او تماس گرفتم و موضوع را مطرح کردم. شهید کاظمی به سپاه زنگ زد و گفت این شخص را آزاد کنید. فرمانده سپاه نوسود گفت این شخص گروهکی بوده است. شهید کاظمی گفت این شخص با پای خودش تسلیم شده او را آزاد کنید. آن‌ها قبول نکردند.

شهید کاظمی گفت: من همین الان به زندان می‌آیم و دست این آقا را می‌گیرم و همان جایی می‌برم که بوده؛ شما اگر به همراه 200 نیرو توانستید او را دستگیر کنید، مرد هستید. شهید کاظمی رفت و او را آزاد کرد و چند روز بعد به او اسلحه داد. وقتی حمله به نودشه شروع شد، در اولین قله منطقه نودشه اولین شهید همان شخص آزاد شده از سوی شهید کاظمی بود.

شهید کاظمی در قلب مردم جا داشت. او هیچ وقت محافظ نداشت و بدون هیچ خدم و حشم در پاوه رفت و آمد می‌کرد. از گروهک‌ها هیچ باکی نداشت. ساده با مردم صحبت می‌کرد؛ هر هفته در نماز جمعه با مردم بود. عادت داشت همیشه دست به محاسنش می‌کشید و فکر می‌کرد. رفتار و برخورد شهید کاظمی و شهید حدادعادل همیشه در دل و قلب بچه‌های پاوه ماند.

شهید کاظمی علاوه بر روحیه هدایتگری، جاذبه و دافعه داشت. معتقدم بچه‌هایی که سال 58 همراه انقلاب بودند هیچ ناخالصی نداشتند. همه برای انقلاب و امام(ره) آماده فداکاری بودند. شهید کاظمی در بحرانی‌ترین موقعیت به پاوه آمد. وقتی از پاوه رفت هسته‌های سپاه و بسیج مستقر شده بود.

وقتی ناصر کاظمی به شهادت رسید به تهران رفتیم. من در مراسم تشییع او صحبت کردم. به همسر ایشان گفتم: شما شهید کاظمی را نشاختید و همسر ایشان هم گفتند: «نه! من فقط 2 ماه با ایشان زندگی کردم. همه آن دو ماه هم ایشان در جبهه بود و من زمان مناسبی برای شناخت ایشان نداشتم. شما دوست و همرزم او بودید و او را خوب می‌شناسید.»

 

منبع: فرهنگ نیوز

 

 


موضوعات: در محضر شهدا
   شنبه 18 اسفند 1397نظر دهید »

استرس جنبه ای اجتناب ناپذیر از زندگی ماست. گرفتار شدن در دام استرس و اجازه دادن به آن برای تسلط یافتن بر وجود افراد، مسئله ای است که به آسانی رخ می دهد؛ از استرس گردهمایی های بزرگ اجتماعی گرفته تا ضرب الاجل پروژه های کاری.

اما لازم نیست اوضاع اینگونه باشد. در ادامه ۱۵ شیوه ی ثابت شده از لحاظ علمی و توصیه شده از سوی محققان برای کنترل استرس را از نظر خواهید گذراند. با به کار گیری این توصیه ها قادر خواهید بود میزان استرس روزانه ی خود را در سطح قابل قبولی نگه دارید و از تبدیل شدن آن به مشکلی حاد جلوگیری کنید.

 

۱- برای خود برنامه داشته باشید
داشتن فهرستی از کارهای انجام دادنی نه تنها استرس را کاهش می دهد، بلکه به شما کمک می کند متمرکز تر بمانید.

۲- نفس های عمیق بکشید
چند دقیقه کناره گرفتن از موقعیت استرس زا و تنفس عمیق می تواند به بدن شما کمک کند بهتر با شرایط کنار بیاید. ایده ی مورد نظر این است که تعداد نفس هایتان در دقیقه را پایین بیاورید تا بدن خود را در حالت آرامش قرار دهید.

۳- انتظارات بیش از حد را کنار بگذارید
انتظارات واقع بینانه ای برای خود در نظر بگیرید. پژوهش ها معمولاً انتظارات زیاد را به عنوان عامل استرس بیشتر معرفی می کنند.

۴- نشانه های استرس را بشناسید
کج خلقی، تحریک پذیری، خستگی، و سردرد، همگی از نشانه های بیرونی استرس هستند.

۵- پس انداز داشته باشید
پول، استرس زا ترین عامل در زندگی امریکایی ها شمرده می شود. بنابراین پس انداز کردن برای روز مبادا می تواند شما را از قرار گرفتن در معرض استرس بیشتر حفظ کند.

۶- تغذیه ی مناسب داشته باشید
خوردن میزان متعادلی از غلات کامل، گوشت بدون چربی، میوه و سبزیجات تازه به شما در مدیریت کردن میزان استرسی که متحمل می شوید کمک خواهد کرد.

۷- خندیدن را فراموش نکنید
پژوهشی که روی سطح استرس دانشجویان انجام شده نشان داده است که خنده، تمرینات یوگا و مطالعه، استرس را به میزان قابل توجهی کاهش می دهند.

۸- با دوستان خود بیشتر صحبت کنید
در یک نظرسنجی تازه، ۴۳ درصد از امریکایی هایی که اظهار داشته اند کسی را ندارند که از آنها حمایت عاطفی به عمل بیاورد، گفته اند میزان استرسی که ظرف یک سال گذشته متحمل شده اند نیز بیشتر شده است.

۹- موسیقی مناسب گوش دهید
پژوهش های بسیاری نشان داده اند که گوش کردن به صدا های آرامش بخش مثل صدای طبیعت و یا موسیقی کلاسیک می تواند فشار خون بالای مرتبط با استرس را کاهش دهد.

۱۰- در برنامه ی روزانه ی خود کمی هم ورزش بگنجانید
تمرین های هوازی باعث ترشح هورمونی به نام اندورفین در مغز ما می شوند. این هورمون مسئول ایجاد حال خوش در ماست و به ما کمک می کند احساس شادمانی بیشتری داشته باشیم و کمتر تحت تأثیر استرس قرار بگیریم.

۱۱- خواب کافی داشته باشید
پژوهش کوتاهی در سال ۲۰۱۲ مشخص کرد افرادی که از خواب کافی محروم بوده اند در مواجهه با استرس تحمل کمتری از خود نشان داده اند.

۱۲- چُرت بزنید
پژوهش دیگری نشان داد سطح هورمون مرتبط با استرس کورتیزول در افرادی که پس از گذراندن یک شب بیخوابی چرت کوتاهی زده بودند کاهش یافته است.

۱۳- بیش از حد در معرض استرس قرار نگیرید
حتماً خودتان می دانید چه عاملی به شما استرس وارد می کند. بنابراین اطمینان حاصل کنید تنها در حد اعتدال خود را در چنین موقعیتی قرار می دهید.

۱۴- به استرس های دراز مدت خود بی توجه نباشید
اگر عوامل استرس زای روزمره ی خود را نادیده بگیرید، این استرس ها ذره ذره به مشکل بسیار جدی تری به نام استرس مزمن تبدیل خواهند شد که می تواند به بروز اختلالات اضطرابی و افسردگی منجر شود.

۱۵- با یک متخصص مشورت کنید
استرس مزمن در امریکا در حال تبدیل شدن به یک مسئله ی سلامت عمومی است، با این حال گزارش ها حاکی از آن هستند که ۱ نفر از هر ۳ امریکایی هیچگاه در مورد مشکل استرس خود با متخصص مشورت نمی کند.


موضوعات: علمی-آموزشی
   دوشنبه 13 اسفند 1397نظر دهید »

شرح حدیثی درباره ویژگی‌های نزدیک‌ترین افراد به پیامبر در روز قیامت: 


عن جعفر ‌بن ‌محمّد علیهما ‌السّلام عن ابیه عن جدّه علیهم ‌السّلام قال قالَ رَسولُ‌ اللّهِ صَلَّی‌ اللّهُ ‌عَلَیهِ وَ ‌آلِهِ: اَقرَبُکُم غَداً مِنّی فِی المَوقِفِ اَصدَقُکُم‌ لِلحَدِیثِ وَ آداکُم لِلاَمانَةِ وَ اَوفاکُم بِالعَهدِ وَ اَحسَنُکُم خُلُقاً وَ اَقرَبُکُم مِنَ النّاسِ. (۱)

اَقرَبُکُم غَداً مِنّی فِی المَوقِفِ اَصدَقُکُم‌ لِلحَدِیث
در موقف قیامت همه‌ی سختی‌ها و وحشتها و ترسها و اهوال گوناگون برای انسان وجود دارد، و فرقی هم نیست بین مؤمن و غیر مؤمن: یَومَ یَفِرُّ المَرءُ مِن اَخیـهِ * وَ اُمِّه؛ وَاَبیهِ * وَ صاحِبَتِه؛ وَ بَنیهِ ‌‌* لِکُلِّ امرِئٍ مِنهُم یَومَئِذٍ شَأنٌ یُغنیه؛(۲) یک چنین روزی است روز قیامت، که در آیات کریمه‌ی قرآن، بخصوص در سوره‌های اواخر قرآن خیلی زیاد به احوال و اهوال(۳) در قیامت پرداخته شده. خب در یک چنین معرکه‌ی سختی که اهمّیّت و سختی آن موقف اصلاً برای ما قابل تصوّر نیست، انسان دنبال یک مرجع امنی میگردد؛ یک جایی که به آن پناه ببرد، به آن تکیه کند، در زیر سایه‌ی آن باشد. آن کسی و آن جایگاهی که از همه‌ی اشخاص و جایگاه‌ها در قیامت امنیّت بیشتری به انسان میدهد، جایگاه پیغمبر اکرم است. اگر کسی بتواند خودش را نزدیک آن بزرگوار برساند، اطمینان خاطر پیدا میکند، احساس یک امنیّتی میکند؛ مثل دنیا دیگر؛ وضع دنیا را ملاحظه کنید: اگر چنانچه در جایی که سختی هست، مشکل هست، تهاجم هست، دزدی هست، رذالت هست، یک نفر انسانی که آنجا در معرض همه‌ی اینها قرار گرفته، بخواهد خودش را امنیّت بدهد، یک کسی را پیدا میکند، یک شخصیّتی را پیدا میکند که قوی باشد، مستحکم باشد و فوراً میرود نزدیک او می‌ایستد. در قیامت هر کسی بتواند نزدیک نبیّ مکرم اسلام قرار بگیرد، دیگر آنجا یک احساس امنیّتی دارد. خب، چه کسی میتواند برود آن نزدیک؟ خلایق جن و اِنس از اوّلین و آخرین که در آنجا جمعند، همه مایلند که خودشان را برسانند به این بزرگوار؛ می‌بینند مقام و مرتبه‌ی او را، می‌بینند مقامی دارد که «یَغبِطُهُ بِهِ الاَوَّلونَ‌ وَ الآخِرون‌»،(۴) آن را می‌بینند و میخواهند، [امّا] میتوانند؟ نه، همه نمیتوانند. این روایت میگوید وسیله‌ای که شما بتوانید با آن، خودتان را نزدیک پیغمبر بکنید، چیست؛ آن را دارند به ما یاد میدهند.

اینجا دار عمل است، آنجا دار نتیجه است. اینجا یک کارهایی را به ما یاد داده‌اند، گفته‌اند این کارها را انجام بدهید که اگر این کارها را اینجا در این دوره‌ی کوتاه -کوتاه است دیگر، این دنیا یک لحظه‌ی از عمر ابدی است، یک لحظه است؛ نود سال، صد سال اگر کسی عمر کند، یک لحظه است در مقابل آن عمر ابدی عالم آخرت- انجام دادیم، اگر در این یک لحظه انسان این چیزها را رعایت بکند، در آن موقف دشوار به دردش میخورد. حالا اینها چیست؟ چند مورد را ذکر کرده‌اند. خود حضرت فرمودند: اَقرَبُکُم غَداً مِنّی، [نزدیک‌ترین شما به من]، فِی المَوقِف -یعنی در قیامت- اوّل این [فرد] است: اَصدَقُکُم‌ لِلحَدیث؛ آن کسی که راستگوتر است، در حرف زدن راستگو است، آنچه میگوید از روی صدق بیان میکند؛ دروغ و تهمت و شایعه و حرف ضعیف و قول بغیر علم و مانند اینها در آن نیست. «صدق» یعنی انطباق با واقع، آنچه را واقع است -که او میداند واقع است- بیان میکند؛ اَصدَقُکُم‌ لِلحَدیث.

وَ آداکُم لِلاَمانَة
آن کسی که بیشتر از همه اداء امانت میکند؛ که مکرّر عرض کرده‌ایم که امانت فقط این نیست که حالا یک پولی شما دست بنده بسپرید، بنده آن را به شما برگردانم؛ این یکی از انواع امانت است. همه‌ی آن چیزهایی که مردم به ما می‌سپرند، امانتهای مردم است؛ مقام را به ما می‌سپرند، امنیّت را به ما می‌سپرند، دینشان را به ما می‌سپرند، حفظ نوامیسشان را به ما می‌سپرند؛ همه‌ی این چیزها امانتهای مردم دست ما است. ما حکومتیم دیگر؛ هر کسی هر جا هست؛ یکی مثل بنده در یک جایگاهی قرار دارد، یکی در جایگاه دیگری قرار دارد، یکی قاضی است، یکی مسئول تعلیم و تربیت است، یکی امام جماعت است؛‌ همه‌ی اینها امانتهایی است که دست ما سپرده است؛ اداء امانت. هر کدام بهتر اداء امانت کردید، آنجا جایتان به حضرت نزدیک‌تر است و امنیّتتان بیشتر است.

وَ اَوفَاکُم بِالعَهد
[در مورد] پیمانهای فردی و اجتماعی، وفای به این عهد‌ها بکنید؛ که البتّه مهم‌ترینش پیمانهای اجتماعی است؛ این قراردادهای اجتماعی، این حقوق شهروندی [است]. خب این چیزهایی که حالا امروز فرنگی‌ها یاد گرفته‌اند میگویند «حقوق شهروندی»، ماها هم از اینها میخواهیم یاد بگیریم! حرفهایی که در روایات ما و در قرآن ما هست، حالا ما داریم از غربی‌ها اینها را [یاد میگیریم]! خب اینجا دارد میگوید «اَوفاکُم بِالعَهد»؛ «عهد» یعنی قرارداد، آن چیزی که بین شما و بین دیگران قرارداد بسته [شده]. شما وقتی در یک محیط با هم زندگی میکنید، یک قراردادی با هم بسته‌اید دیگر؛ مثل این است که در یک آپارتمانی ده خانواده زندگی میکنند؛ اینها ولو هیچ کاغذی هم امضا نکرده‌اند، [امّا] یک معاهداتی در مقابل هم دارند؛ این چیز قهری است دیگر؛ [مثلاً] تو سر و صدا نکن که در خانه‌ی او بچّه‌اش از خواب بیدار نشود، او هم سر و صدا نکند که بچّه‌ی تو از خواب بیدار نشود؛ این قرارداد روشنی است دیگر؛ حقوق شهروندی یعنی اینها.

وَ اَحسَنُکُم خُلُقاً
یکی از چیزها هم این است که خوش‌اخلاق باشید؛ بداخلاق و عبوس [بودن] و [اینکه] در خانه یک ‌جور، در محلّ کار یک جور، با مردم یک جور، با تکبّر، با اوقات تلخی [رفتار کردن]، خیلی بد است. آن کسانی که «اَحسَنُهُم خُلقاً» هستند، آنجا نزدیک‌ترند.

وَ اَقرَبُکُم مِنَ النّاس
مردمی بودن. ببینید، سبک زندگی اسلامی اینها است. باز همین «مردمی بودن» هم از حرفهایی است که حالا متجدّدین و مانند اینها فکر میکنند که از دیگران یاد گرفته‌اند؛ نه، اینها در روایات ما است. مردمی باشید، با مردم باشید. معنای با مردم بودن این نیست که فرض کنید انسان به چهار نفر از طبقه‌ی ممتازه بگوید اینها مردمند؛ نه، یعنی توده‌ی مردم، طبقات پایین مردم، عامّه‌ی مردم؛ با اینها باشید، بین اینها باشید، مثل آنها زندگی کنید، در حدّ آنها زندگی کنید، پیش آنها تواضع کنید؛ اینها معنای مردمی بودن است.


۱) امالی طوسی، مجلس هشتم، ص ۲۲۹؛ «امام صادق (ع) از پدرش از پیامبر اکرم (ص) نقل میکنند که پیامبر فرمود: نزدیک‌ترین شما به من در قیامت، آن کسی است که راستگوتر باشد، آن کسی که بیشتر از همه اداء امانت میکند، به پیمانها و عهدهایش پایبندتر باشد، و خوش‌اخلاق‌تر باشد و مردمی‌تر باشد.»
۲) سوره‌ی عبس، آیات ۳۴ تا ۳۷؛‌ «روزى که آدمى از برادرش، و از مادرش و پدرش، و از همسرش و پسرانش میگریزد. در آن روز، هر کسى از آنان را کارى است که او را به خود مشغول میدارد.»
۳) ترس و اضطراب شدید، وحشت
۴) کافی، ج ۴، ص ۵۵۱

 

منبع : سایت http://farsi.khamenei.ir

   شنبه 11 اسفند 1397نظر دهید »

مدیریت زمان مجموعه ای از مهارت هاست که شما را در استفاده از زمان کمک می کند. احتمالا روشن ترین دلیل عدم استفاده ازمدیرت زمان این است که مردم نمی دانند زمان چیست، دلیل دوم سستی و تنبلی است، بعضی ها فاقد هدف و انگیزه هستند.
این مقاله با ارائه نکات و همچنین چند تکنیک در غالب مدیرت زمان به شما کمک می کند تا بتوانید درجهت تبدیل شدن به یک مدیر موفق گام بردارید. استفاده از زمان ضرورتی اجتناب ناپذیر برای موفقیت است. 
در بحث مدیریت نیز باید یادآور شویم که مدیریت زمان بسیار حائز اهمیت است زیرا اگر ما نتوانیم زمان را در اختیار داشته باشیمکسب و کار ما با مشکل جدی مواجه خواهد شد. راه های مختلفی برای درک ما از زمان وجود دارد.

تکنیک های مدیریت زمان

1)توانایی گفتن “نه”
توجه داشته باشید هرگاه زمان کافی برای انجام کاری را داشتید، آن را قبول کنید، چرا که ممکن است نتوانید آن کار را به موقع انجام دهید. توانایی نه گفتن که خیلی از ما از ان عاجز هستیم بزرگترین دزد زمان ما می باشد. بارها براتون پیش اومده که کارای خیلی مهمی داشتید و وقتی یکی دیگه ازتون کاری رو میخواد که انجام بدین به دلیل اینکه نمیتونید نه بگید، مجبور میشید اینکارو انجام بدین و چه بسا که اون کار خیلی وقت گیر باشه و شما از تمامی کاراتون میمونید و در آخر با خودتون میگید که ای کاش این کار رو قبول نمیکردم. 
نه گفتن به نظر خیلی مشکل میاد ولی وقتی که توانایی گفتن آن را داشته باشید در پایین چند تکنیک ساده رو برای شما میارم تا بتونید به راحتی به درخواستهای رد شدنی نه بگید

چند تکنیک برای نه گفتن

اول از همه قبل از اینکه بخواین درخواستی رو قبول یا رد کنید زمانی رو واسه بررسی پیشنهادی که به شما میشه اختصاص بدید. نگاهی به تقویم کاری خودتون بندازید و بررسی کنید و مطمئن شوید که این تصمیم چقدر برای شما سود و ضرر دارد. میتونید بررسی کنید آیا میتونید درقبال کاری که قرار است انجام بدید میتونید از طرف مقابلتون بخواین که اونم برای شما کاری رو انجام بده و آیا اون شخص برای شما وقت خواهد گذاشت یا خیر.

دوم اینکه شما هر تصمیمی که قرار است بگیرید به این موضوع توجه کنید که شما نمیتونید دل همه رو بدست بیارید و همه رو از خودتون راضی نگه دارید. همه ما رونالدو بازیکن رئال مادرید رو میشناسیم. داشتم مقاله ای در مورد این بازیکن میخوندم که رونالدو از این موضوع شاکی بود که بسیاری از طرفداران مادرید مدام از وی انتقاد میکنند. رونالدو در این سالهایی که برای رئال بازی کرده تمامی رکوردها رو شکسته و تمامی افتخارات رو برای مادرید بدست آورده ولی حتی این بازیکن نیز نتونسته همه رو از خودش راضی نگه داره . پس شما هم زیاد نگران این موضوع نباشید.

موثرترین نوع نه گفتن
اگر نمی توانستید درخواست طرف مقابل را قبول کنید با ایجاد حس مثبت در فرد درخواست وی را رد کنید. به طرف مقابل خود این اطمینان رو بدهید که میخواهید کار وی را انجام دهید ولی به دلایلی که دارید نمیتونید اینکارو قبول کنید. و مطمئن شوید که فرد از شما رضایت کافی دارد. شما حتی میتونید برای اینکار گزینه های جایگزین رو پیشنهاد کنید، اگر واقعا قصد کمک به طرف مقابل رو دارید پیشنهادی به او دهید که وی را خوشحال کند.

مثلا به شما میگه که بیا امشب بریم شام ولی شما فردا امتحان دارید و اگه به این فرد جواب منفی بدید از شما ناراحت میشه . شمابه این فرد یادآوری کنید که خیلی علاقه دارید که باهم شام بخورید ولی فردا امتحان دارید و به جای آن فرداشب برای شام خواهید رفت.

2)روی یک کار متمرکز شوید

یک مکان مناسب برای انجام کار مورد نظرتان انتخاب کرده و تمامی مواردی که باعث حواسپرتی شما می شود را از خود دور سازید. این تکنیک که در بخش پومودورو توضیح داده میشود. بیشتر به این ضرب المثل اشاره میکنه که چندتا هندوانه رو با یک دست نمیتوان گرفت. خیلی از ما وقتی درگیر کاری میشویم دوست داریم کارهای دیگر رو هم کنار آن انجام بدیم و تمرکز خودمون رو روی کارهای مختلف میذاریم و در آخر هیچیک از کارها رو نمیتونیم به درستی انجام بدیم.

یادم میاد که قرار بود بسته های پستی رو واسه مشتریان ارسال کنیم و چون دیدیم کارا داره به کندی پیش میره به هرکسی چندتا وظیفه دادیم، و چند نفر کار مشابه رو انجام میدادن ولی از اونجاکه تمرکزشون رو از دست داده بودن در آخر یا چندتا بسته ارسال نشد، یا چندبار ارسال شد و در انتها مجبور شدیم دوباره برگردیم و لیست رو مرور کنیم ، به افراد زنگ بزنیم و خیلی زمان خودمون رو از دست دادیم .
برای اینکه بدونیم چگونه زمان را مدیریت کنیم باید خوب فکر کنیم و نقاط مثبت و منفی کارمون رو به درستی بسنجیم با اینکار در جهت بدست آوردن مهارت مدیریت زمان قدم برداشته ایم.

3)کار خود را به تاخیر نیاندازید 

کلا برای ما به یک عادت تبدیل شده که کارامون رو به تاخیر بندازیم. یکم به خودتون نگاه کنید. میخواین ورزش رو شروع کنید میگید از شنبه میرم، میخواین برید کلاس زبان میگید بذار سر ماه بشه ، میخواین برید تفریح میگید حالا بذار هفته بعد. مدام و مدام کارهامون رو به تاخیر میندازیم. اگر به موقع کاری را شروع کنید قادر خواهید بود آن را تا پایان مدیریت کنید. به خاطر داشته باشید انجام هیچ کاری مشکل نیست، اگر و تنها اگر مصمم به انجام آن باشید.

از اینجا شروع کنید. هروقت تصمیم گرفتید کاری رو انجام بدید همون موقع برای اون کار رفتار کنید. یه رفتار کوچیک هم کافیه. چون وقتی شخص تصمیم میگیره کاری رو انجام بده تو همون لحظه انرژی و انگیزه بالایی واسه انجام دادنش داره و اگه اونو به تاخیر بندازه کلا فراموشش میکنه و این تنبلی مانع از انجام دادنش میشه . مثلا اگه میخواین کتابی رو بخونید همون موقع پاشید و چند صفحه ای از اون رو ورق بزنید یا اگه میخواین کلاس زبان ثبت نام کنید همون موقع به چندتا آموزشگاه زنگ بزنید. خلاصه رفتاری رو از خودتون نشون بدید که هم انگیزه شما رو بالا ببره و هم شما رو به انجام اون کار متعهد کنه.

4)حذف جزئیات

اکثر ما دچار وسواس شده و به جزئیات زیاد اهمیت می دهیم. درواقع این همون کمالگراییه. بعضی از افراد وقتی میخوان کاری رو انجام بدن حتما میخوان تو انجام اون کار به خودشون نمره بیست بدن و به نوزده و نیم و نوزده قانع نمیشن. البته این در بعضی موارد خوبه ولی در اکثر موارد موجب میشه ما زمان رو از دست بدیم. مثلا قراره کاری رو انجام بدن که انجام دادنش کلا 20 تا 30 دقیقه زمان میبره ولی اینقدر درگیر جزئیات میشن که این کار روزها زمان میبره و مهمترین کارهای خودشون رو از دست میدن و یا زمان لازم برای انجام دادنش ندارن.

بهترین روش این است که نگاهی به گذشته خود انداخته، از آن درس گرفته و سعی کنید به آینده کاری که قرار است انجام دهید فکر خود را معطوف کنید، تا بتوانید به هدف خود برسید.

5)برای هرکار زمانی مشخص درنظر بگیرید

مهمترین بخش تکنیک پومودورو برای مدیریت زمان همین بخشه که ما برای هرکاری باید زمانی مشخص در نظر بگیریم و سعی کنیم کار مدنظر رو تو همون زمان مشخص شده انجام بدیم. وقتی برای کارهامون محدودیت زمانی ایجاد میکنیم متعهد میشم که حتما اون رو در زمان تعیین شده به پایان برسونیم و همین امر باعث میشه ما زمان خودمون رو از دست ندیم.

محدودیت زمانی باعث تمرکز بیشتر شما در انجام کارها خواهد شد. اگر نتوانستید کاری را در زمان مشخص انجام دهید بازگردید و با دقت و تمرکز بیشتر سعی کنید آنرا به پایان برسانید.

6) استراحت مابین کارها

هنگامی که کارها را به دنبال هم انجام می دهید نمی توانید درک درستی از آنچه که انجام می دهید داشته باشید. در حین انجام کارهایتان سعی کنید زمانی را برای آرامش و استراحت درنظر بگیرید تا مغزتان بتواند نفسی تازه کند.بدن انسان همچون یک ماشین میمونه که وقتی زیاد کار میکنه نیاز به استراحت و خنک شدن دارید.

اگه شمابخواین از بدنتون زیاد کار بکشید به اصطلاح آب روغن غاطی میکنه و دیگه انگیزه لازم و انرژی لازم برای انجام ادامه کارها رو نخواهید داشت. باید بین کارهاتون حتما زمانی رو برای تفریح و استراحت اختصاص بدید. خودتون رو از اون فضای کاری دور کنید و ذهنتون رو از اون فضای کاری کلا خارج کنید به موضوعات کاری فکر نکنید. این کار باعث ریکاوری ذهن شما خواهد شد و باعث میشه کار بعدی رو با همان انگیزه و انرژی اولیه انجام بدین.


7)ورزش کنید

طبق تحقیقات انجام شده بین سالم زندگی کردن و بازدهی کارها رابطه مستقیمی وجود دارد. به یاد داشته باشید خواب کافی، ورزش کردن و غذای سالم انرژی شما را در حد مطلوبی نگه می دارد. با ورزش کردن خستگی و کسالت از بدن شما رفع میشه و انرژیتون دوباره برمیگرده. تغذیه سالم رو نیز فراموش نکنید برای اینکه بتونید به خوبی مدیریت زمان داشته باشید باید سوخت اینکار رو تهیه کنید و این سوخت با ورزش کردن و استراحت کافی تامین میشه.


8) گروه بندی وظایف
فرض کنید وظایف مختلفی به شما محول شده است. بجای آنکه به صورت حدسی آنها را دسته بندی کنید، کارهایی را که شبیه به هم هستند را کنار هم بگذارید. کارهای گوناگون فضای فکری مختلفی را می طلبد. این کار باعث می شود ذهن شما روی کار مشخصی درگیر باشد و خط فکری شما حفظ می شود. 


اگه میخوایم مدیریت زمان داشته باشیم باید و کاری رو فراموش نکنیم و یا بتونیم به درستی همه کارهامون رو انجام بدیم بهتره که کارهای مشابه رو کنار هم دسته بندی کنیم. این باعث میشه که کارها رو به دنبال هم انجام دهیم. با این روش ما میفهمیم که این گروه از کارها رو انجام داده ایم و تمام شده و حالا باید سراغ دسته دیگری بریم و همچنین از طرفی میتونیم دقیقا بدونیم که چه کارهایی انجام شده و چه کارهایی انجام نشده است.

 

9)نظم و ترتیب
داشتن نظم و ترتیب موجب صرفه جویی در وقت و هزینه می شود. یک سیستم بایگانی برای پرونده ها فراهم کنید و مطمئن باشید همه چیز درجایی ذخیره خواهد شد.

کامپیوتر خونتون رو در نظر بگیرید، شما مطالب زیادی رو فقط داخلش کپی میکنید و حجم زیادی از اطلاعات رو وارد اون میکنید. حال بعد گذشت یه مدت شما میخواین این مطالب رو پیدا کنید. مطمئنا اینجا فراموش کردید که چه مطلبی رو کجا ریختید و الان به مشکل خوردید و نمیتونید اون مطلب رو پیدا کنید و همین امر باعث میشه زمان زیادی رو از دست بدید و به دنبال مطلبتون سرچ کنید. بعد از گذشت چند ساعت یا اصلا مطلب رو پیدا نمیکنید و یا وقتی بهش میرسید اینقدر خسته شدید که دیگه میلی به اون ندارید. دقیقا کارهای ماهم مثل همین میمونه.

اگه شما بخواین به صورت قدیمی و همونطور به طور نامنظم کارهاتون رو انجام بدین مدام باید زمانتون رو بذارید تا به یاد بیارین که چه کارهایی رو انجام دادید و چه کارهایی هنوز مونده و وقتی آخر شب که میخواین به رختخواب برید تا آسوده بخوابید استرس تموم وجودتونو میگیره و با کف دست به پیشونیتون میکوبید و میگید ااااا دیدی یادم رفت اینکارو انجام بدم

 

10 )نوشتن

نوشتن را به یکی از عادت های منظم خود تبدیل کنید. شاید نوشتن هزاران کلمه در یک هفته دشوار به نظر برسد، اما اگر آن را به یک عادت تبدیل کنید امری شدنی است. نوشتن باعث میشه ذهن شما از درگیری خارج بشه و بتونید مدام ایده پردازی کنید و یا اینکه روشهای مختلف به ذهن شما خطور میکنه. وقتی شما ذهن خودتون رو با نوشتن خالی میکنید، اینکار در روند یادگیری شما نیز خیلی زیاد تاثیر گذاره . چونکه شما یکبار دیگر مطلبی رو که میدانید دوباره از طریق نوشتن میبینید و این باعث میشه که اون مطلب هیچگاه فراموش نشه. این یکی از مهمترین تکنیک های مدیریت زمان می باشد.
حتما برای شما پیش اومده که مطلبی رو چندین بار میخونید ولی اونو به خاطر نمیارید. شاید مجبور باشید واسه اینکار چندین بار یک کتاب رو مطالعه کنید و یا اینکه یهو یه مطلبی به ذهنتون میرسه ولی نمیدونید که باید کجای یک کتاب رو مطالعه کنید تا به مطلبتون برسه و زمان زیادی رو از دست میدید. اینجاس که نوشتن تاثیر فوق العاده خودشو به شما نشون میده.

عادت نوشتن را حفظ کنید تا همواره ذهنتان درگیر نوشتن باشد و به راحتی بتوانید زمان را مدیریت کنید.
من خودم واسه اینکه بخوام مطلبی رو فقط یکبار بخونم و به خوبی اونو به حافظه بسپرم، هنگامی که کتابی رو مطالعه میکنم از هر فصلش نکته برداری میکنم. این باعث میشه که علاوه بر خوندن اون متن من یکبار دیگه اونو با چشمام میبینم و یکبار دیگه در ذهنم تکرار میشه و این تکرار های مکرر مانع فراموشی بنده میشه و همچنین اگه روزی بخوام دوباره به اون مطلب مراجعه کنم دیگه نیاز نیست کل کتاب رو ورق بزنم ، بلکه فقط نکته برداری های خود را نگاه کرده و به مطلب مورد نظر دست پیدا میکنم.

حالا بازهم میپرسید که چگونه زمان خود را مدیریت کنیم  ؟؟؟  فقط کافیست که به نکات بالا به خوبی عمل کنید تا ببیند چگونه قدرت زمان را در اختیار دارید و به همه کارهای خود رسیده و روز را به زیبایی به شب تبدیل میکنید. 

نویسندگان :  ماهان تیموری – صابر خلیلی


موضوعات: علمی-آموزشی
   شنبه 11 اسفند 1397نظر دهید »

1 ... 51 52 53 ...54 ... 56 ...58 ...59 60 61 ... 139

 << < بهمن 1403 > >>
شن یک دو سه چهار پنج جم
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      
جستجو
ذکر ایام هفته
آمار
  • امروز: 106
  • دیروز: 277
  • 7 روز قبل: 3149
  • 1 ماه قبل: 8934
  • کل بازدیدها: 237526
نماز حاجت