معاون فرهنگی مدرسه علمیه زینبیه گفت: مسابقه آشپزی(حلوا و شله زرد) با حضور اساتید و
طلاب در این مدرسه برگزار شد.
وی افزود: در این مراسم غذاهای اعضای شرکت کننده در مسابقه مورد داوری داوران قرار گرفت.
در پایان، نفرات اول، دوم و سوم مشخص شدندکه در فرصت مناسب بعد از ماه صفر از آنها تقدیر
به عمل خواهد آمد.
گفتنی ست این مسابقه با استقبال پرشور طلاب واساتید مواجه شد
جلسه مدیریت با اعضای کادر در مدرسه علمیه زینبیه برگزار شد.
این جلسه روز دوشنبه در دفتر مدیریت مدرسه با حضور معاونین مدرسه با محور بیان راهکارها در پیشبرد اهداف مدرسه برگزار شد.
لازم به ذکر است در جلسه هر کدام از معاونین گزارش وعملکرد خود را در نیمسال اول وبرنامه های پیش بینی شده در نیمسال دوم بیان کردند.
در ادامه اعضای حاضر در جلسه انتقادات و پیشنهادات خود را در پیشبرد اهداف مدرسه به نکاتی اشاره کردند.
در پایان مدیر محترم مدرسه خانم عبدلی جهت پیشرفت وموفقیت روز افزون مدرسه و طلاب راهکارهای مهمی را ارائه نمودند.
نقش آفرینی زنان را پس از قیام عاشورا، از دو بعد عمل و گفتار، میتوان مورد بررسی قرار داد:
الف- نقش عملی زنان پس از قیام عاشورا
بعد از به پایان رسیدن جنگ، زنان در عرصه عمل، نسبتبه فاجعهای که از سوی دستگاه غاصب
یزید بر امام حسین ( علیهالسلام) و یارانش وارد شده بود را به شدت محکوم نمودند . و جالب
این که اکثر این زنان، کسانی بودند که شوهرانشان در سپاه کوفه، بر علیه امام به مبارزه پرداخته
بودند که در ذیل به چند نمونه از آنها میپردازیم .
- زنی از قبیله بنی بکر
بعد از ظهر عاشورا، زنی از قبیله بنی بکر که همسرش در لشکر عمر بن سعد بود، از وضعیت
اسراء متاثر شده، شمشیر به دست میگیرد و به سوی سپاه کوفه هجوم میبرد و به قوم خود
میگوید: «ای آل بکر! دختران رسول خدا را غارت کنند، در حالی که جز خدا پناهگاهی ندارند;
برای خونهای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) قیام کنید .»
همسرش او را از آن کار منع کرد و به اردوگاه باز گرداند .
- ام عبدالله
او همسر «مالک بن نسیر» بود . شوهر او در روز عاشورا با شمشیر بر سر مبارک امام ضربتی
زد و عرقچینی که بر سر امام بود، پاره شد و امام مجروح گردید . پس از جنگ، او عرقچین را به
خانه آورد و به همسرش داد تا آن را بشوید . اما ام عبدالله گفت: «به غارت رفته پسر دختر
پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را به خانه آورده ای؟ آن را از پیش من ببر .»
و این زن، بدین گونه اعتراض خویش را به عمل قبیح کوفیان و همسرش اعلام داشت .
- نوار همسر خولی
پس از آن که خولی بن یزید اصبحی سر مبارک امام را برای کسب جایزه به کوفه آورد، ابتدا آن
را به خانه برد . همسرش در نهایت اعتراض، شوهرش را طرد و نسبتبه او ابراز انزجار نمود .
سپس به حیاط رفت و نزدیک سر مبارک امام تا صبح بیدار نشست . در کتب تاریخی، از مشاهدات
وی در این شب، نسبتبه حضور فرشتگان برای تکریم و تقدیس سر مبارک امام مطالبی آمده است.
ب- نقش سخنرانی و خطابههای زنان پس از قیام
علاوه بر اقداماتی که زنان در عرصه عمل انجام دادند، خطابهها و سخنرانیهای بانوان هاشمی
را میتوان مهمترین عامل برای روشنگری مردم و براندازی حکومت یزید دانست; چرا که اگر نبود
این افشاگریها، جامعه خفته آن روز متحول نمیگردید و ندای حق طلبی و ستیز علیه ستم، بلند
نمی شد .
همان گونه که گذشت، امام سجاد ( علیهالسلام) و زینب کبری ( علیهاالسلام) بزرگترین نقش
را در این زمینه ایفا کردند . آنها با اخطارها، هشدارها و بیدار باشها، ضربه سنگینی بر آل امیه
وارد نمودند . اما دیگر زنان هاشمی نیز که در نهایت فصاحت و لاغتبودند، نقش مهمی در خنثی
سازی تبلیغات مسموم اموی داشتند . زنانی چون ام کلثوم و فاطمه صغری دختر امام حسین
( علیهالسلام) و … .
نکته قابل ذکر این که طبق آمار تاریخی، زن در روز عاشورا، از سپاه و کاروان امام حسین به
اسارت درآمدند، که از این عده نفر غیر هاشمی و بقیه، زنان بنی هاشم بودند .
اسارت این بانوان اگر چه اجباری و ناخواسته بود، ولی آنها را در موقعیتی قرار داد که توانستند
پیام خود را به گوش مردم برسانند . آنان هر جا رسیدند، از فرصتها سود جسته، وقایع کربلا را
بازگو کردند .
خطبه های پرنفوذ این بانوان بزرگوار، که مصداق نیکوی امر به معروف و نهی از منکر است، چنان
تاثیری بر اذهان خفته مردم گذاشت که زمینه ساز تحولاتی عظیم و قیامهایی چون قیام توابین
و قیام مختار گردید .
علاوه بر آن، این سخنرانیها و روشنگریها، دستاوردهای مهم دیگری نیز داشت که رسوا ساختن
دستگاه حاکم، دادن روح مقاومت و ایستادگی به مردم، ایجاد وحدت و یکدلی در بین مردم جهت
مبارزه و قیام، بیداری افکار و اندیشهها، تهیه عوامل سقوط رژیم، توسعه معارف اسلامی،
ایجاد ارزشهای اخلاقی جدید و … از جمله این دستاوردهاست.
منابع:
1. فاطمه رجبی، زن در حماسه کربلا،
2.محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج 7،
3. حاج شیخ عباس قمی، نفس المهموم (ترجمه فارسی)،
4. سید بن طاوس، لهوف،
امام رضا علیهالسلام فرمودند: اى پسر شبیب! به راستى محرّم همان ماهى است که
اهل جاهلیت در زمان گذشته ظلم و قتال را به خاطر احترامش در آن حرام مى دانستند؛
امّا این امّت نه حرمت این ماه را نگه داشتند و نه حرمت پیغمبرشان صلّیالله علیه و
آله و سلّم را. در این ماه ذریه او را کشتند و زنانش را اسیر کردند و اموالش را غارت کردند
خدا هرگز این گناه آنها را نیامرزد.
… اى پسر شبیب! اگر براى چیزى گریان شدی، براى حسین علیهالسّلام گریه کن که او
را سر بریدند همانگونه که گوسفند را سر میبرند و هجده کس از خاندانش علیهمالسّلام
با او کشته شدند که روى زمین مانندى نداشتند؛ آسمانهاى هفتگانه و زمینها براى کشته
شدن او گریستند و چهار هزار فرشته براى یاری اش به زمین آمدند و دیدند که ایشان کشته
شدهاند.پس بر سر قبرش ژولیده و خاکآلود میباشند تا قائم علیهالسّلام قیام کنند و یاری اش
کنند و شعار آنها «یا لثارات الحسین علیهالسّلام» (ای خونخواهان حسین علیهالسّلام) است.
اى پسر شبیب! پدرم از پدرش از جدّش علیهمالسّلام برایم باز گفت که: چون جدّم حسین
علیهالسّلام کشته شد، آسمان خون و خاک سرخ بارید.
اى پسر شبیب! اگر بر حسین علیهالسّلام گریه کنى تا اشکهایت بر گونه هایت روان شود،
خداوند هر گناهى که کردى از کوچک و بزرگ و کم و زیاد می آمرزد.
… اى پسر شبیب! اگر شاد میشوی که خدا را ملاقات کنی در حالی که گناهى نداری،
حسین علیهالسّلام را زیارت کن.
اى پسر شبیب! اگر شاد میشوی که در غرفه هاى ساختهشده در بهشت با پیغمبر
و آلش علیهم السّلام ساکن شوى، بر قاتلان حسین علیهالسّلام لعنت بفرست.
اى پسر شبیب! اگر شاد میشوی که ثوابی مانند ثواب کسانی که با حسین علیهالسّلام
شهید شدند برای تو باشد، هر وقت به یادش افتادى بگو: «یا لَیتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً
عَظِیماً»: «ای کاش با آنها بودم تا به فوز عظیمى مى رسیدم».
… اى ابن شبیب! اگر دوست دارى با ما در درجات عالى بهشت همراه باشى، در اندوه
ما اندوهگین و در خوشحالى ما، خوشحال باش، و بر تو باد به ولایت ما، زیرا اگر کسى
سنگى را دوست داشته باشد، خداوند در روز قیامت او را با آن سنگ محشور خواهد کرد.
«بحارالأنوار ج ۴۴ص ۲۸۵-عیون أخبارالرضا(ع)، ج۱ ص ۲۹۹»
بدون شک یکی از حماسه های جاوید تاریخ بشریت، نهضت عظیم عاشورا است.
حادثه عظیم عاشورا، بعد از گذشت قرنها هنوز الگویی است برای مردم آزادی خواه. چنانکه در
8 سال دفاع مقدس، دلاوران مبارز، با الگو گرفتن از امام حسین (علیه السلام) و یاران با وفایش،
به مبارزه با دشمنان دین و اسلام پرداختند و در نهایت پیروز شدند. «جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ
الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا».[اسراء/81]
یکی از این سوال های مهم که درباره ی این قیام عظیم و بی نظیر تاریخی (عاشورا) مطرح می شود
اینست که: هدف سید الشهدا از این حرکت چیست؟
لازم است علّت قیام را از زبان خود آن حضرت بشنویم: در وصیتی که ابي عبدالله (عليه السلام)
برای برادرشان محمد حنفیه بیان فرمودند، هدف از قيام، اينگونه ذكر شده است: «اِنّي لَم اَخرُج
أَشِراً وَ لا بَطِراً وَلا مُفسِداً ولا ظالِماً؛ من نه برای گردش و تفریح از مدینه بیرون می روم و نه برای
اینکه فسادی در زمین راه بیندازم و ظلمی بکنم. وَ إنّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ في اُمَّةِ جَدي
(صلی الله علیه و اله وسلم)؛ فقط برای اصلاح در امّت جدم خروج می کنم».[1]
امام (علیه السلام) در آخر این خطبه دعا می کنند و خطاب به خداوند می فرمایند: پروردگارا تو
میدانی که هدف ما از این فعالیت ها این است که علوم دین تو و معیار های اسلامی را به مردم
نشان دهیم یعنی نشان دهیم که دین چیست و نشانه های آن کدام است و با چه معیاری
می توان افراد دین دار را از بی دین تشخیص داد.[2]
مراد از اصلاحی که امام حسین (علیه السلام) فرمودند چیست؟
امام (علیه السلام) زمانی که می دیدند مدعی خلافت مشروب خوار است و در حال مستی
نماز می خواند، باید با امر به معروف و نهی از منکر او را از مسیر گناه باز می داشتند؛ زيرا اين
در نهايت به گمراهي امّت و ضايع شدن دين منجرّ مي شد و گفته مي شود كه اگر کسی چنین
شخصی را دید و با گفتار و رفتار خود، روش او را تغییر نداد، یعنی با سخن و عمل کاری نکرد که
به مسیر حق برگردد، حق خداست که او را با همان ستمکار وارد جهنم کند.[3]
بنابراين، تنها گزينه براي حضرت ابي عبدالله (عليه السلام) و ياران ايشان، قيام و مبارزه در قالب
جنگ بود و همچنان كه از سخنان گهربار آن حضرت، برداشت می شود؛ اگر امر به معروف و نهی
از منکر لفظی (كلامي) موثر بود دیگر سراغ امر به معروفی نمی رفتند که باعث ريخته شدن خون
خود، فرزندان و يارانش شده و اسارت ناموس آن بزرگواران را در پي داشته باشد.
پـــــــی نوشـــــــت:
(1). بحار الانوار، ج44، ص329، باب37، روایت2.
(2). همان.
(3). برای مطالعه بیشتر رجوع شود به «آذرخشی دیگر از آسمان کربلا».
کوه صفا کنار صفای شما کم است
ذبح منا به پای منای شما کم است
من از تو پادشاهی عالم نخواستم
این چیزها برای گدای شما کم است
آماده ام که دعبل دربارتان شوم
بر شانه ام هنوز عبای شما کم است
در ثبت اسم نوکریم گیر کرده ام
وقتی که مهر کرب و بلای شما کم است
دیگر نمی شود نفس راحتی کشید
این جا چقدر حال و هوای شما کم است
ماها کجا و دست علمدارتان کجا
سرها به خیر مقدم پای شما کم است
زخم شما که خوب نشد خاک بر سرم
این گریه ها چقدر برای شما کم است
در قتلگاه لحظه ی تقطیع جسمتان
معلوم شد که چند هجای شما کم است
شعر از حسین رستمی
<< 1 ... 91 92 93 ...94 ...95 96 97 ...98 ...99 100 101 ... 139 >>