تا زمین در گردش وتا آسمان د رچرخش است عشق مولی در رگ ما شیعیان د رگردش است
اللهم وصلّ علی علیّ امیرالمؤمنین ووصیّ رسول رب العالمین،عبدک وولیّک واخی رسولک وحجتک علی خلقک وایتک الکبری والنبا العظیم. فرازی از دعای افتتاح
این علی کیست؟که چنین می خوانیمش؟
عم یتسائلون ؛در قیامت از چه می پرسند؟
عن النبا العظیم!الذی هم فیه مختلفون ؛از خبری بزرگ که در آن اختلاف می کردید
ان الیوم الفصل کان میقاتا بدانید که میقات روز جدایی حق از باطل خواهد آمد.
یوم یقوم الروح والملائکة صفا لایتکلمون إلا من إذن له الرحمن وقال صوابا؛روزی که د ران روح وفرشتگان به صف می ایستند وکسی را یارای سخن گفتن نیست،مگر آن کسی که اذن الهی دارد وآنچه تصویب شده می گوید.
آری علی (ع) یعنی تصویب الهی ،تجویز الهی،تنفیذ حکم خلیفة الهی،بعد از نبی اکرم(ص) است
ای مردم دنیا بدانید! که گهواره زمین آرام از علی دارد؛کوههای نستوه،نشان از استواری وراست قامتی علی در دین وعمل دارد ودرخشش خورشید وستارگان وبرپایی هفت آسمان بر کرانه ها،به نیروی جاذبه ودافعه علی (ع) است
حال ای مسافر کوچه های رمضان؛روح رمضان را دریاب،که علی است روح عبادت زمین وزمان
راستی در ماه رمضان چند واحد برداشتی ؟
به توان خویش نگریستی یا به یاری الهی ودستان بسته شیطان وجنودش؟
واحد توحید چون پیامبر وحدت واخوت
واحد حب علی(ع) واولاد علی(ع) به شیوه تولی وتبری
واحد ولایتمداری سپر بلای مولا شدن همچون فاطمه زهرا(س)،زینب کبری(س)،حجر بن عدی
سجایای اخلاق حسنی
قاطعیت حسینی ؛برای یاری قاطع حبائل الکذب والافتراء
عبادت سجاد گونه ای
علم ودرایت وحکمت از تبار باقر العلومع
اخلاص وصداقت از چشمه سار جعفر صادق(ع) نوشیدن
کظم غیض از نوع کظم غیض کاظمی
رضایتی چون مقام رضای رضوی
بخششی جواد گونه
تزکیه،تجلیه بعد تحلیه نفس در ارتباط با خدا با توسل به هادی النقیع
تدبیر،تقوا ومدیریت زمان همچون امام حسن عسگریع
خوف چون استخوان در گلو ورجای عدالت گستر به تبعیت از مولی مهدیعج
در پایان ماه محاسبه عمل کن وبه خودت نمره بده! ببین چند واحد صحت عمل داری؟چند واحد قبولی؟وچندواحد را به کمال رسانیدی؟نکند واحد افتاده داشته باشی؟
واویلا اگر مشروط شوی؟که در این صورت روزی که زمین وزمان در هم پیچیده شود وخورشید وستارگان تیره شوند. انگشت حسرت به دندان می گزی!!! وای از آن روز با دست تهی
اذا الشمس کورت واذا النجوم انکدرت واذا الجبال سیرت
فقط شیعیان کامل العمل وقبول العمل وصحیح العمل زیر پرچم یعصوب الدین،قسیم النار والجنة،امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب(ع) وبه اذن الهی شفاعت خواهند شد. وصحت وقبول وکمال عمل در پذیرش ولایت علی (ع) است.
آیا تو جا می مانی؟
همتی مظاعف می طلبد؟
باقیمانده ماه رمضان را دریاب یا علی مدد
به قلم حکیمه جهانبخشی، پایه پنجم
mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin;} -->
فلسفه صله رحم چیست؟
اسلام روى مسأله وحدت و انسجام خیلى سرمایهگذارى مىکند به همین جهت وحدت را چند مرحلهاى کرده
است،مرحله اوّل وحدت در خانواده و مرحله دوم وحدت در بین فامیلها و مرحله بعد وحدت در کل مؤمنان و
جامعه اسلامى است. چرا که همیشه براى اصلاح، تقویت و پیشرفت جامعه، وحدت، از ضروریّات است؛ و با
پیشرفت و تقویت تمام واحدهاى کوچک، اجتماع عظیم، خود به خود اصلاح خواهد شد. وحدت هزینه زیادى لازم
دارد، در صورتى که تفرقه با یک سوء ظن حاصل مىشود
اهمّیت صله رحم تا حدّى است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مىفرماید: صِلَةُ الرَّحِمِ تَعْمُرُ الدِّیارَ وَ تَزِیدُ فى
الأعمارِو إن کانَ أهْلُها غَیْرَ أخیارٍ
پیوند با خویشاوندان شهرها را آباد مىسازد، و بر عمرها مىافزاید، هر چند انجام دهندگان آن از نیکان نباشند.
و نیز امام صادق علیهالسلام مىفرماید: «صِلْ رَحِمَکَ وَلو بِشَرْبَةٍ مِن ماءٍ، و أفْضَلُ ما یُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ کَفُّ الأذى
عنها» پیوند خویشاوندى خویش را حتّى با جرعهاى از آب محکم کن و بهترین راه براى خدمت به آنان این است
که (لااقل) از تو آزار و مزاحمتى نبینند
رسول اکرم صلى الله علیه و آله مىفرماید: ثَلاثَةٌ لا یَدْخُلونَ الجَنّةَ: مُدْمِنُ خَمْرٍ وَ مُدْمِنُ سِحْرٍ وَقاطِعُ رَحِمٍ
سه گروه هستند که هرگز داخل بهشت نمىشوند، شراب خواران، ساحران و قطعکنندگان رحم
از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله پرسیدند: إنّ رَجُلًا من خثعم سأل رسول اللَّه صلى الله علیه و آله: أیّ الأعمالِ
أبْغَضُ إلَى اللَّهِ؟ فقال: الشِّرْکُ بِاللَّه. قال: ثمّ ماذا؟ قال: قَطِیعَةُ الرَّحِمِ
زشتترین عمل در پیشگاه خداوند کدام است؟ فرمود: شرک به خدا. پرسیدند: بعد از آن؟ فرمود: قطع رحم
امام صادق علیهالسلام مىفرماید: صِلَةُ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الحِسابَ یومَ القِیامَةِ وَ هىَ مَنْسَأَةٌ فى العُمُرِ و تَقِىِ مَصارِعَ
السّوءِ
صله رحم حساب روز قیامت را آسان و عمر را طولانى مىکند، و از مرگ ناگوار جلوگیرى مىکند
امام باقر علیهالسلام از على علیهالسلام نقل مىکند که فرمود: ثلاث خِصالٍ لایَموتُ صاحِبُهُنَّ أَبَداً حتّى یَرى وَ
بالَهُنَّ: الْبَغْىُ وقطیعَةُ الرَّحِمِ وَالَیمینُ الکاذِبَةِ یُبارِزُ اللَّهَ بِها
سه خصلت است که دارندگان آن از دنیا نروند، تا مجازات و نتیجه آن را در دنیا ببینند: ستمکردن، قطع رحم کردن
و قسمخوردن به دروغ که بوسیله آن با خدا مبارزه شود
چهارده سال بیشتر نداشت برای جبهه رفتن اقدام کرد ولی قبول نمی کردند. بالاخره با دست بردن در شناسنامه
راهی منطقه شد. نوزده سالگی برای آخرین بار اعزام شد
رفته بود کلی تسبیح و … برای دوستانش خریده بود.مادرش گفته بود:چیکار می کنی؟تو بعدها خرج داری زندگی
باید تشکیل بدی،خونه می خوای
گفته بود:خونه من یک متر جا هست که نه آهن می خواد نه گچ! بالاخره خداحافظی کرد و رفت
از نیروهای واحد تخریب لشگر علی بن ابی طالب علیه السلام بود.عملیات کربلای چهار آخرین عملیات او بود
دوستانش می گفتند به سختی مجروح شد و پیکرش جا ماند. محمدرضا شفیعی به جرگه شهدای گمنام پیوست
برخی می گفتند او اسیر شده چون دوستانی که در کنار او بودند همگی اسیر شدند اما خانواده چشم انتظار
او بود، آزادگان به میهن بازگشتند اما خبری از او نشد. یکی از آزادگان گفته بود: ما دیدیم که محمد رضا اسیر
شد اما خبری از او نداریم. ناله ها و گریه های خانواده بیشتر شد. همه آرزو داشتند خبری از گمشده شان به
دست آورند سال هشتاد عراق و ایران برای تبادل اجساد توافق کردند.مرداد ۸۱ خبر بازگشت پیکر محمدرضا
اعلام شد.خبر خیلی عجیب بود پیکر محمدرضا بعد از ۱۶ سال سالم است
او در کربلای چهار مجروح و سپس اسیر می شود.یازده روز او را به همین وضع نگه می دارند.بعد می گویند:باید
به امام توهین کنی.او هم فریاد می زند:مرگ بر صدام
بعثی ها آنقدر او را می زنند تا به شهادت می رسد.پیکر او را در قبرستانی در نزدیکی کربلا به خاک
می سپارند. حالا بعد از ۱۶ سال پیکر او را از خاک خارج کرده اند.بدن او سالم مانده گویی که به خواب رفته است
بعثی ها سه ماه پیکر او را زیر آفتاب انداختند تا پوسیده شود.آهک و دیگر مواد فاسد کننده بر بدنش ریختند
اما بدنش همچنان سالم مانده بود.فرمانده عراقی که پیکر او را تحویل می داد گریه می کرد. می گفت:خدا از
سر تقصیرات ما بگذرد.وقتی شهید محمدرضا شفیعی را داخل قبر قرار دادند فرمانده اش صحبت کرد و گفت:نماز شب
این شهیدهیچگاه ترک نمی شد.همیشه غسل جمعه را انجام می داد
وقتی برای امام حسین علیه السلام گریه می کرد قطرات اشک خود را به صورت و محاسنش می مالید. راز سالم
ماندن پیکر این شهید اینهاست
خداى تعالى در آسمان چهارم خانهاى بنا کرده که نامش بیت المعمور است؛ به آن خانه در هر روزى هفتاد هزار
فرشته داخل مىشوند و از آن بیرون مىروند و دیگر به سوى آن تا روز قیامت بر نمىگردند و خداى عزّ و جلّ به
صاحب این دعا ثواب این فرشتگان را مىبخشد
وقتی انسان بخواهد کسی را به سمت خودش بخواند او را صدا می زند؛ هر انسانی که به خدا معتقد و مۆمن
باشد،یا اگر هم به خدا اعتقاد محکمی نداشته باشد اما در مواقع ناراحتی و نگرانی و التهاب بالاخره یک
“یا خدایی” می گوید و در حالتهای گوناگون خدا را می خواند. بنابراین دعا یعنی ای خدا گفتن و از خدا چیزی
خواستن؛یکی از دعاهای پرفضیلت ماه رمضان به ویژه لیالی قدر دعای جوشن کبیر است.جوشنکبیر، دعایی
منقول از پیامبر اکرمصلیاللّهعلیهو آلهوسلم)) )) است که حاوی هزار و یک نام و صفت خدای متعال می باشد
فضیلت دعای جوشن کبیر
در روایاتی كه از معصومین به ما رسیده مکرراً این مطلب دیده می شود كه خداوند دارای 99 اسم است كه هر
كسی او را به این نامها بخواند،دعایش مستجاب و هر كه آنها را شماره كند اهل بهشت است. گویا مراد از
شماره کردن این نامها فقط خواندن آنها نیست بلکه درک کردن مفاهیم و تخلق یافتن به این اسماء است.
دعای جوشن کبیر در یکی از غزوات صدر اسلام از جانب جبرئیل برای پیامبر اسلام آورده شده است. این دعا صد
بند دارد و هر بند حاوی ده “اسم” از اسمای خداست، بهجز بند 55 که یازده اسم باریتعالی در آن آمده است؛
بنابراین، درمجموع، این دعا حاوی هزار و یک «اسم» خدای متعال است. در باب فضیلت خواندن این دعا چنین
آمده است
هر که این دعا را هنگام خروج از منزل بخواند،خداى تعالى عمل او را به عملهاى نیکو لاحق مىسازد.
حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) فرمودند که: هیچ بندهاى از امّت من نیست که این دعا را در ماه مبارک
رمضان سه مرتبه یا یک مرتبه بخواند مگر آنکه به تحقیق که خداى تعالى بدن او را بر آتش حرام مىکند و بر او
بهشت واجب مىشود
خداى تعالى در آسمان چهارم خانهاى بنا کرده که نامش بیت المعمور است؛ به آن خانه در هر روزى هفتاد
هزار فرشته داخل مىشوند و از آن بیرون مىروند و دیگر به سوى آن تا روز قیامت بر نمىگردند و خداى
عزّ و جلّ به صاحب این دعا ثواب این فرشتگان را مىبخشد
کسى که این دعا را در ظرفى پاکیزه به آب باران و زعفران بنویسد و آن را بیاشامد به قدرى که نوشیدن آن
را توانا باشد، خداى تعالى او را از هر دردى و هر بیمارى شفا مىدهد
هر کسى که این دعا را بخواند، مثل مردن شهدا مىمیرد. خداى تعالى براى او ثواب هفتصد هزار شهید
از شهیدان صحرا را مىنویسد
در شبى که شخص این دعا را بخواند خداى تعالى به او روى مىآورد و به سوى او نظر التفات مىکند
و تمامی حاجتهاى دنیا و آخرت او را برآورده می سازد
در شبى که این دعا را مىخواند خداى تعالى از او شرّ شیاطین و مکر ایشان را دفع مىکند و عملهاى او را
همگى قبول مىکند و مال او را پاکیزه مىکند
اگر کسى این دعا را در جامى به کافور و مشک بنویسد و آن را بشوید و آن را بر کفن مردهاى بپاشد خداى تعالى
در قبر او صد هزار نور نازل مىسازد و ترس از منکر و نکیر را از او دفع مىکند و از عذاب قبر ایمن مىگردد و خداى
تعالى به سوى او در قبر هفتاد هزار فرشته بر مىانگیزاند که با هر فرشته طبقى از نور باشد که آن نور را بر او
مىپاشند و او را بر مىدارند و به سوى بهشت مىبرند و به او مىگویند: خداى تعالى ما را امر کرده که مونس تو
تا روز قیامت باشیم و خداى تعالى قبر او را گشاده مىگرداند چندان که چشم کار کند و براى او درى در بهشت
گشوده مى شود
خدای تعالى به خواننده این دعا، به عدد هر حرف دو حوریه بهشتی مىبخشد. پس هر گاه از خواندن این دعا فارغ
شود، خداى تعالى براى او خانهاى در بهشت بنا مىکند و او را ثواب حرفهاى تورات، انجیل، زبور و قرآن عظیم
مىبخشد و به او مثل ثواب ابراهیم خلیل، موسى ،عیسى و رسول الله مىدهد
کسى که این دعا را بخواند، خداى تعالى بر او دو فرشته موکّل مىکند که او را از گناهان نگاه دارند و خداى تعالى
را تسبیح گویند و تنزیه کنند و او را از همه بلاها محافظت نمایند و براى او درهاى بهشت را بگشایند و بر او درهاى
جهنم را ببندند و تا زمانی که زنده باشد پس او در حفظ و امان خدا خواهد بود و همچنین در نزد وفات
( مهج الدعوات ابن طاووس ـ ترجمه طبسى، ص 363-365)
حضرت علیعلیه السلام فرمود:همانا پس ار من روزگاری بر شما فرا خواهد رسید که چیزی پنهان تر از حق و
آشکار تر از باطل وفراوان تر از دروغ به خدا وپیامبرش نباشد.ونزد مردم آن زمان کالایی زیانمندتر از قرآن نیست
اگر آن را درست بخوانند وتفسیر کنند،ومتاعی پر سود تر از قرآن یافت نمی شود آنگاه که آن را تحریف کنند ومعانی
دلخواه خود را رواج دهند.در شهرها چیزی ناشناخته تر از معروف،وشناخته تر از منکر نیست.حاملان قرآن ،آن را
واگذاشته وحافظان قرآن آن را فراموش می کنند،پس در آن روز قرآن وپیروانش از میان مردم رانده ومهجور
می گردند،وهر دو غریبانه د ریک راه ناشناخته سرگردانند،وپناهگاهی میان مردم ندارند.پس قرآن وپیروانش در میان
مردمند اما گویا حضور ندارند؛با مردمند ولی از آنها بریده اند،زیرا گمراهی وهدایت هرگز هماهنگ نشوند گر چه در
کنار یکدیگر قرار گیرند.مردم درآن روز،در جدایی وتفرقه هم داستان، ودر اتحاد ویگانگی پراکنده اند،گویی آنان
پیشوای قرآن بوده و قرآن پیشوای آنان نیست.پس از قرآن جز نامی نزدشان باقی نماند،وآنان جز خطی از قرآن
نشناسند، ود ر گذشته نیکوکاران را کیفر داده،وسخن راست آنان را بر خدا دروغ پنداشتند،وکار نیکشان را پاداش
بد دادند.وهمانا آنان که پیش از شما زندگی می کردند،به خاطر آرزوهای دراز، وپنهان بودن زمان اجل آنها،نابود
گردیدند،تا ناگهان مرگ وعده داده شده بر سرششان فرود آمد،مرگی که عذرها را نپذیرد، ود رهای باز توبه را ببندد،
وحوادث سخت ومجازات های پس از مردن را به همراه آورد.
نهج البلاغه،خطبه 147،ص269
می گویم چه حقیقت تلخی؛ قرآن وپیرو واقعی آن امام زمان (عج)،در میان ما چقدر مهجور وغریب
مانده اند؟ آیا جزنامی از ایشان چیزی در نزد ما هست؟آیا با رفتار وکردارخود آنها را مهجورتر
کرده ایمیا محبوبتر؟چقدر به عنوان یک طلبه برای رفع این مهجوریت گام برداشتهایم؟ بیایید کمی
تامل کنیم؟
شب قدر از شبهای مقدس و متبرک اسلامی است. خداوند در قرآن مجید از آن به بزرگی یاد کرده و سورهای نیز به نام
«سوره قدر» نازل فرموده است. در تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت شب قدر نمیرسد. این شب، شب نزول قرآن، شب
فرود آمدن ملائکه و روح نیز نام گرفته است. عبادت در شب قدر برتر از عبادت هزار ماه است. در این شب، مقدرات یک
سال انسانها و روزیها، عمرها و امور دیگر مشخص میشود. ملائکه در این شب بر زمین فرود میآیند، نزد امام زمان(عج)
میروند و آنچه را برای بندگان مقدر شده بر ایشان عرضه میدارند. شبزندهداری و تلاوت قرآن و مناجات و عبادت در این
شب، بسیار توصیه و تأکید شده است
عظمت و فضیلت این شب بر سایر شبها را از این امور میتوان به دست آورد
آمرزش گناهان
پیامبر خدا(ص) در تفسیر سوره «قدر» فرمودند
«هر کس شب قدر را احیا بدارد و مؤمن باشد و به روز جزا اعتقاد داشته باشد، تمامی گناهانش آمرزیده میشود.»
قلب رمضان: امام صادق(ع) فرمودند
«از کتاب خدا استفاده میشود که شماره ماههای سال نزد خداوند، دوازده ماه است و سرآمد ماهها ماه رمضان است و قلب ماه رمضان لیلة القدر است.»
نزول قرآن: طبق روایات، مجموع قرآن در شب قدر دفعی و یکباره بر پیامبر (ص) نازل شده است. این نزول دفعی و
یکباره قرآن است، اما نزول تدریجی قرآن طی 23 سال دوران نبوت پیامبر گرامی(ص) به صورت الفاظ نازل شده است.
برتر از هزار ماه: نزول همهی ملائکه و روح در شب قدر بر زمین و سلام دادن بر بندگان خدا نشانه شرافت آن بر
هزار ماه است.
امام باقر(ع) فرمودند:«عمل صالح در شب قدر از قبیل نماز، زکات و کارهای نیک دیگر بهتر است از عمل در هزار
ماهی که در آن شب قدر نباشد.»
فرصت شب قدر را غنیمت بدانیم
شب قدر فرصتی است زرین و طلایی برای شستشوی آینه دل. این شب بهترین فرصت است تا خوبیها را جایگزین بدیها،
صلح و صفا را جایگزین اختلاف و تفرقه، احسان و نیکی را جایگزین ظلم و ستم، احسان به والدین را جایگزین عاق والدین
و صله رحم را جایگزین قطع رحم نماییم. نیکو و شایسته است با صدقات قدمی در جهت آبادانی خانه آخرت برداریم و با
اعمال نیک و خیر، ثواب دو چندان ببریم.
در شب قدر که شبزندهداری میکنیم، خداوند نام ما را در گروه نیکبختان ثبت میکند و آتش جهنم را بر ما حرام میسازد.
آیا توفیقی بالاتر از این هست که آتش جهنم بر ما حرام شود و به خدا نزدیکتر شویم؟
دعاهای شبهای رمضان مجموعهای است روشنیبخش که با تکرار تلاوت آنها، آموزشهای آنها به صورت هدفهایی برای
ما در میآیند. پس هنگام خواندن این ادعیه شایسته و بهتر است مفهوم آنها را نیز همواره مدنظر داشته باشیم و با تلاش و کوشش
به سوی این هدفهای مطرحشده در دعاها گام برداریم.
در این شبها برای ظهورامام زمان(عج) بسیار دعا کنیم.
ابودرداء نقل مى كند: در يكى از شبهاى ظلمانى از لابلاى نخلستان بنى نجار در مدينه مى گذشتم.
ناگهان نواى غم انگيز و آهنگ تاءثرآورى به گوشم رسيد و ديدم انسانى است كه دردل شب با خداى
خود چنين سخن مى گويد:
- پروردگارا! چه بسيار از گناهان مهلكم به حلم خود درگذشتى و عقوبت نكردى و چه بسيار از گناهانم
را به لطف و كرمت پرده روى آنها كشيده و آشكار نكردى . خدايا! اگرچه عمرم در نافرمانى و معصيت
تو گذشته و گناهانم نامه اعمالم را پر كرده است . اما من به جز آمرزش تو اميدوار نيستم و به غير از
معرفت و خوشنودى تو به چيز ديگرى اميدندارم.
اين صداى دلنواز چنان مشغولم كرد كه بى اختيار به سمت آن حركت كرده ، تا به صاحب صدا رسيدم .
ناگهان چشمم به على بن ابى طالب عليه السلام افتاد. خود را در ميان درختان مخفى كردم تا از شنيدن
راز و نياز محروم نمانده و مانع دعا و مناجات آن حضرت نشوم .على بن ابى طالب عليه السلام در آن خلوت
شب دو ركعت نماز خواند و آنگاه به دعا وگريه و زارى و ناله پرداخت باز از جمله مناجاتهاى على عليه
السلام اين بود:
- پروردگارا! چون در عفو و گذشت تو مى انديشم ، گناهانم در نظرم كوچك مى شود وهرگاه در شدت
عذاب تو فكر مى كنم ، گرفتارى و مصيبت من بزرگ مى شود. آنگاه چنين نجوا نمود:
- آه ! اگر در نامه اعمالم گناهانى را ببينم كه خود آن را فراموش كرده ام ولى تو آن راثبت كرده باشى ،
پس فرمان دهى او را بگيريد. واى به حال آن گرفتارى كه خانواده اش نتوانند او را نجات بدهند و قبيله و
طايفه او را سودىندهند و فرشتگان به حال وى ترحم نكنند.
سپس گفت : آه ! از آتشى كه دل و جگر آدمى را مى سوزاند و اعضاى بيرونى انسان را ازهم جدا مى كند.
واى از شدت سوزندگى شراره هاى آتش كه از جهنم بر مى خيزد.
ابودرداء مى گويد: باز حضرت به شدت گريست . پس از مدتى ديگر نه صدايى ازاو به گوش مى رسيد و
نه حركت و جنبشى از او ديده مى شد. با خود گفتم : حتما در اثرشب زنده دارى خواب او را فرا گرفته .
نزديك طلوع فجر شد و خواستم ايشان را براى نماز صبح بيدار كنم . بر بالين حضرت رفتم . يك وقت ديدم
ايشان مانند قطعه چوبخشك بر زمين افتاده است . تكانش دادم ، حركت نكرد. صدايش زدم ، پاسخ نداد.
گفتم : انالله و انا اليه راجعون به خدا على بن ابى طالب عليه السلام از دنيا رفته است . ابودرداء در ادامه
سخنانش اظهار مى كند:
- من به سرعت به خانه على عليه السلام روانه شدم و حالت او را به اطلاع آنان رساندم فاطمهعليها
السلام گفت : ابودرداء! داستان چيست ؟
من آنچه را كه از حالات على عليه السلام ديده بودم همه را گفتم . فرمود:ابودرداء! به خدا سوگند اين
بيهوشى است كه در اثر ترس از خدا بر او عارض شده، سپس با ظرف آبى نزد آن حضرت برگشتم و
آب به سيمايش پاشيديم . آن بزرگواربه هوش آمد و چشمانش را باز كرد و به من كه به شدت مى گريستم ،
نگاهى كرد و گفت:
- ابودرداء! چرا گريه مى كنى ؟
گفتم : به خاطر آنچه به خودت روا مى دارى گريه مى كنم، فرمود:
- اى ابودرداء! چگونه مى شود حال تو، آن وقتى كه مرا براى پس دادن حساب فراخوانند و در حالى
كه گناهكاران به كيفر الهى يقين دارند و فرشتگان سخت گير دور وبرم را احاطه كرده اند و پاسبانان
جهنم منتظر فرمانند و من در پيشگاه خداوند قهارحاضر باشم و دوستان ، مرا تسليم دستور الهى كنند
واهل دنيا به حال من ترحم ننمايند.
البته در آن حال بيشتر به حال من ترحم خواهى كرد، زيرا كه در برابر خدايى قرارمى گيرم كه هيچ چيز
از نگاه او پنهان نيست.
داستانهايي از بحارالانوار،ج2
<< 1 ... 112 113 114 ...115 ...116 117 118 ...119 ...120 121 122 ... 139 >>