«رمضان» در لغت از «رمضاء» به معنای شدت حرارت گرفته شده و به معنای سوزانیدن می‏باشد.(1) چون در این ماه گناهان انسان بخشیده می‏شود، به این ماه مبارک رمضان گفته‏اند.

پیامبر اکرم(ص) می‏فرماید: «انما سمی الرمضان لانه یرمض الذنوب؛(2) ماه رمضان به این نام خوانده شده است، زیرا گناهان را می‏سوزاند.»

رمضان نام یکی از ماه‏های قمری و تنها ماه قمری است که نامش در قرآن آمده است و یکی از چهار ماهی است که خداوند متعال جنگ را در آن حرام کرده است.(مگر جنبه دفاع داشته باشد.)

در این ماه کتاب‏های آسمانی قرآن‏ کریم، انجیل، تورات، صحف و زبور نازل شده است.(3)

این ماه در روایات اسلامی ماه خدا و میهمانی امت پیامبر اکرم(ص) خوانده شده و خداوند متعال از بندگان خود در این ماه در نهایت کرامت و مهربانی پذیرایی می‏کند؛ پیامبر اکرم(ص) می‏فرماید: «ماه رجب ماه خدا و ماه شعبان ماه من و ماه رمضان، ماه امت من است،(4) هر کس همه این ماه را روزه بگیرد بر خدا واجب است که همه گناهانش را ببخشد، بقیه عمرش را تضمین کند و او را از تشنگی و عطش دردناک روز قیامت امان دهد.»(5)

این ماه، در میان مسلمانان از احترام، اهمیت و جایگاه ویژه‏ ای برخوردار و ماه سلوک روحی آنان است و مؤمنان با مقدمه سازی و فراهم کردن زمینه‏ های معنوی در ماه‏های رجب و شعبان هر سال خود را برای ورود به این ماه شریف و پربرکت آماده می‏کنند، و با حلول این ماه با شور و اشتیاق و دادن اطعام و افطاری به نیازمندان، شب‏ زنده‏ داری و عبادت، تلاوت قرآن، دعا، استغفار، دادن صدقه، روزه‏ داری و… روح و جان خود را از سرچشمه فیض الهی سیراب می‏کنند.

فضائل ماه رمضان

گرچه ذکر تمام فضائل ماه مبارک رمضان از حوصله این مقال خارج است؛ ولی پرداختن و ذکر برخی از فضائل آن از نظر قرآن و روایات اسلامی خالی از لطف نیست.

1. برترین ماه سال

ماه مبارک رمضان به جهت نزول قرآن کریم در آن و ویژگی‏های منحصری که دارد در میان ماه‏های سال‏قمری برترین است؛ قرآن کریم می‏فرماید: «ماه رمضان ماهی است که قرآن برای هدایت انسان‏ها در آن نازل شده است.»(6)

پیامبر گرامی(ص) درباره ماه رمضان می‏فرماید: «ای مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و مغفرت به شما روی آورد، ماهی که نزد خدا از همه ماه‏ها برتر و روزهایش بر همه روزها و شب‏هایش بر همه شب‏ها و ساعاتش بر همه ساعات برتر است، ماهی است که شما در آن به میهمانی خدا دعوت شده و مورد لطف او قرار گرفته‏ اید، نفس‏های شما در آن تسبیح و خوابتان در آن عبادت، عملتان در آن مقبول و دعایتان در آن مستجاب است…. بهترین ساعاتی است که خداوند به بندگانش نظر رحمت می‏کند… .»(7)

2. نزول کتب آسمانی در این ماه

تمام کتب بزرگ آسمانی مانند: قرآن کریم، تورات، انجیل، زبور، صحف در این ماه نازل شده است. حضرت امام صادق(ع) می‏فرماید: «کل قرآن کریم در ماه رمضان به بیت المعمور نازل شد، سپس در مدت بیست سال بر پیامبر اکرم(ص) و صحف ابراهیم در شب اول ماه رمضان و تورات در روز ششم ماه رمضان، انجیل در روز سیزدهم ماه رمضان و زبور در روز هیجدهم ماه رمضان نازل شد.»(8)

3. توفیق روزه

در ماه رمضان خداوند متعال توفیق روزه‏ داری را به بندگانش داده است؛ «پس هر که ماه [رمضان] را درک کرد، باید روزه بگیرد.»(9)

انسان افزون بر جنبه مادی و جسمی، دارای بُعد معنوی و روحی هم هست و هر کدام در رسیدن به کمال مطلوب خود، برنامه‏ های ویژه را نیاز دارند، یکی از برنامه‏ ها برای تقویت و رشد بُعد معنوی، تقوا و پرهیزگاری است؛ یعنی اگر انسان بخواهد خودش را از جنبه معنوی رشد و پرورش دهد و به طهارت و کمال مطلوب برسد، باید هوای نفس خود را مهار کند و موانع رشد را یکی پس از دیگری بر دارد و خود را سرگرم لذت‏ها و شهوات جسمی نکند. یکی از اعمالی که در این راستا مؤثر و مفید است روزه‏ داری است، قرآن کریم می‏فرماید: «… ای افرادی که ایمان آورده‏ اید! روزه بر شما نوشته شد، همان گونه که بر پیشینیان از شما نوشته شده، تا پرهیزگار شوید.»(10)

 

پی ‏نوشت‏ها:

1. مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، ص 209، دارالکتاب العربی، بیروت.

2. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 55، ص 341، مؤسسه الوفاء، بیروت.

3. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 2، ص 628، دارالکتب الاسلامیة، تهران.

4. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 2، ص 628، دارالکتب الاسلامیة، تهران.    5.همان

6. سوره بقره، آیه 185.

7. وسائل الشیعه، همان، ج 10، ص 313.

8.الکافی، همان، ج 2 ،ص 628.

9. سوره بقره، آیه 185.          10.سوره بقره،آیه 183        


موضوعات: مناسبتها
   یکشنبه 23 تیر 13921 نظر »

دعاي عهد دعايي جهت برقراري ارتباط‌ بين ما و حضرت مهدي است. در اين دعا با آن حضرت عهد و پيمان مي‌بنديم ، قول و قرار مي‌گذاريم که يکسري کارهايي را انجام دهيم و در جهت تشکيل حکومت عدل مهدوي زمينه سازي کنيم. اين دعا تابلوي روشن را فرا روي فعاليت‌هاي ما قرار مي‌دهد.

پاي کلام دلنشين استاد حجت الاسلام و المسلمين قرائتي درنگي مي‌کنيم تا با مروري بر اين دعاي شريف، درسهاي نهفته در آن را بياموزيم. اين دعا به ما مي‌گويد که؛

1. علاقه به امام زمان بايد جمعي باشد.

در دعاي عهد داريم که: «اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَانَا الْإِمَامَ الْمَهْدِيَّ الْقَائِمَ بِأَمْرِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ الطَّاهِرِينَ عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات»، به امام زمان ابلاغ کن، از طرف چه كسي؟ «عَنْ جَمِيعِ» از طرف همه‌ مؤمنين و مؤمنات «عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات‏» اين خودش يک مطلب مهمي است

2. امام جهاني بايد مريدش هم جهاني فکر کند

وقتي زيارت مي‌رويم بگوييم که اين زيارت به نيابت از همه‌ي مؤمنين و مؤمنات. صدقه مي‌دهيم بگوييم: دفع بلا از همه‌ي مؤمنين و مؤمنات بشود. نگوييم: خدايا، مؤمنيني که در اين مسجد نماز خواندند بيامرز. حالا مؤمنيني که در مسجد ديگر نماز خواندند چه؟ همه را بگو. چرا مي‌گويي: خدايا کساني که در اين هيأت سينه زده‌اند. چقدر تنگ نظر هستي! چقدر فکر کوچک است. مگر تو منتظر امام بين المللي نيستي؟ امام جهاني بايد مريدش هم جهاني فکر کند. کسي که منتظر اصلاح عمومي است، بايد خودش هم عمومي فکر کند. خودم و بچه‌ام و هيأت‌ام و مسجدم و برايش هيچ فرقي نکند. «عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات».

3. علاقه‌به امام زمان بدون مرز است

اين علاقه بدون مرز، از کجاي دعاي عهد فهميده مي‌شود؟ اين جمله كه مي‌گويد: «فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا» در مشرق‌ها و مغرب‌ها، «وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا» زمين‌هاي هموار و کوهستاني، «وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا» دريا و خشکي، ببينيد اين دعا چقدر سازنده است. چه اصراري داريم که بگوييم من چه هستم و من چه هستم؟ همه، دريا و خشکي. سطحي و کوهستاني، مشرق و مغرب، علاقه بدون مرز. خيلي قشنگ است.

4. شريک کردن والدين در دعا و زيارت براي امام زمان

در دعاي عهد مي‌گويي اي امام زمان سلام مي‌کنم از طرف خودم، و از طرف «والِدَيَّ» پدر و مادرم و «وُلدي» فرزندانم؛ يعني هم نسل گذشته، هم نسل آينده را در نظر مي‌گيري.

5.چه مقدار به امام زمان صلوات بفرستيم؟

اين دعا مي‌گويد که: «وَ زِنَةَ عَرْشِ اللَّه‏ وَ مِدَادَ کَلِمَاتِه‏» به مقدار وزن عرش خدا و به مقدار کلمات الهي، «وَ مُنْتَهَى رِضَاه» به اندازه آخرين درجه‌ي رضايت او، «وَ عَدَدَ مَا أَحْصَاهُ کِتَابُهُ» ‏به عدد آنچه کتاب شمارش کرده، «وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُه» به عدد علمت، يعني مهدي جان! اي امام زمان، سلام بر تو به عدد وزن عرش، به عدد هرچه که نوشته شده، به عدد هرچه خدا بر آن علم دارد… به تو سلام و درود مي‌فرستم.

6.. اعلام هر روزه علاقه به امام زمان

يک کسي هرروز زنگ مي‌زند که آقا دوستت دارم. مي‌گويد: «اللَّهُمَّ أُجَدِّدُ لَهُ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي کُلِّ يَوم» مهدي جان، امروز و هر روز، «اُجَدِّدُ» يعني بيعتم را تجديد مي‌کنم.

7.. علاقه‌ رو به رشد

علاقه‌ي رو به رشد، يعني چه؟ مي‌گويد: «عَهْداً» بعد از عهداً مي‌گويد «وَ عَقْداً» بعد از عقداً مي‌گويد «وَ بَيْعَةً» الله اکبر! چه خبر است؟ مهندسي‌اش را مي‌بينيد.

عهد يعني تعهد، در دعاي عهد مي‌گوييم: اي امام زمان سلام و صلوات بر تو، اين سلام من عهد است. يعني با تو تعهد مي‌کنم. تعهد مي‌کنم يعني قرار مي‌گذارم بين خودم و خدا، بعد مي‌گويد: «عهد» کم است. پررنگش کن، «عقد». دو نفر ممکن است با هم عهد ببندند، وعده داشته باشند، اما به هم گره نخورند. «عقد» يعني گره. ممکن است عهد باشد، عقد هم باشد، اما تسليم نباشد. مي‌گويد: «وَ بَيْعَةً»، تسليم است. يعني باز هم پررنگش مي‌کند. «عهداً» تعهد با حضرت مهدي، «عقداً» عقد با امام زمان، «وَ بَيْعَةً» بيعت کنيد با او و تسليم شويد.

8.. علاقه‌ افتخارآميز

چقدر خوب است اين تابلو شود. علاقه‌ حتمي، مي‌گويد: «فِي رَقَبَتِي» يعني به گردن من، «رَقَبَ» يعني گردن. ممکن است کسي علاقه داشته باشد ولي افتخار نکند. مي‌گويد: نه، علاقه‌ افتخار آميز.

9. علاقه همراه با همه‌ مراحل

در دعاي عهد مي‌گويد: «وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَشْيَاعِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ اجْعَلْنِي مِنَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ» تمام مراحل حضور را داشته باشم. آخر گاهي وقت‌ها انسان يک کسي را دوست دارد در حدي که مثلاً يک ميليون به او وام بدهد. ولي مي‌گويد: همسفر باشم، مي‌گويد: نه، همسفر نه، بابا اين پول را بگير و خودت برو. عقب ما نيا. گاهي يک کسي مي‌گويد: عقب من بيا، پولت نمي‌دهم اما مي‌خواهي بيايي در ماشين سوار شو تو را ببريم. يعني از يک جهت يک جايي پررنگ است، يک جايي کمرنگ است. دعا مي‌گويد: خدايا قرار بده مرا «أَنْصَارِهِ»، «وَ أَشْيَاعِهِ»، شيعه يعني دنباله رو يعني من دنبال تو هستم، «انصار» و نصرت در جايي است که نياز به کمک هست. «وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ» از تو دفاع مي‌کنم. اگر کسي بگويد بالاي چشمت ابرو است، برخورد مي‌کنم. «وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ» ما اجازه نمي‌دهيم که کسي جسارت کند. غيرت ديني داريم. تعصب داريم و افتخار هم مي‌کنيم. اينکه مي‌گويند: تعصب بد است. آدم متعصبي است، تعصب در کار شخصي بد است. تعصب روي لهجه، فارس از فارس، ترک از ترک، لر از لر، عرب از عرب، عجم از عجم، اين تعصب‌ها بد است. يعني به خاطر لهجه کمکش مي‌کنم. به خاطر همشهري گري تعصب مي‌کنم. در انتخابات مي‌گويم چون اين همشهري من است. فاميل من است. همسايه‌ من است. اين تعصب‌ها بد است. اما اگر فهميدي يک چيزي حق است، ديگر، باقي‌ها باطل است. آنجا که حق است بايد تعصب داشته باشي. انحصار طلبي در حق خوب است. اولين انحصار طلب، خود خداست. چون مي‌گويد: «لا اله» هيچکس را قبول ندارم، «الا الله»! جز خدا، باقي‌ها را دور بريز.

10. علاقه‌ عاشقانه

در دعا مي‌گويي: «طَائِعاً غَيْرَ مُکْرَهٍ» يعني مهدي جان، من که در دعاي عهد با تو سلام مي‌کنم، از روي عشق زيارت مي‌کنم نه روي اکراه!

11. علاقه و عمل در خط رضايت او

«عَلَى طَاعَتِکَ وَ طَاعَةِ رَسُولِک‏» يعني مهدي جان من را از شيعيان قرار بده، منتها طبق آن چيزي که تو گفتي. هر استقامتي مهم نيست. استقامتي مهم است که «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» (فصلت/۳۰) استقامت براساس الله باشد. اين مهم است. «کَما أُمِرْت‏» (هود/۱۱۲) يعني همانطور که مأمور هستي. يعني طبق امر ما استقامت کن نه طبق يک دندگي و لجبازي و سليقه. اگر کسي يک سليقه‌اي داشت و روي سليقه‌اش هم استقامت کرد، اين استقامت نيست، يک دندگي است. استقامتي ارزش دارد «کَما أُمِرْت‏»، که طبق مأموريت باشد. استقامتي ارزش دارد که در خط خدا و رسول خدا و ولي خدا باشد: «عَلَى طَاعَتِکَ وَ طَاعَةِ رَسُولِک».

 


موضوعات: امام زمان (عج)
   یکشنبه 23 تیر 13921 نظر »

سؤال اول: دلیل و آیه ای بر وجود امام زمان علیه السلام را بیان فرمایید
1- در سوره قدر خداوند می فرماید: «تنزل الملائکه والروح فیها بإذن ربهم من کل أمر ». تنزل فعل مضارع است و دلالت بر استمرار می نماید. یعنی در هر سال، شب قدر ملائک و روح به زمین نزول می فرمایند. در دوران رسول الله صلی الله علیه وآله به شخص پیامبر نازل می شدند. و در هر عصری باید کسی هم شأن پیامبر باشد تا بر او نازل شوند. و الان تنها شخصی که هم شأن پیامبر صلی الله علیه وآله است امام زمان علیه السلام است.
2- خداوند در قرآن درباره مزد و اجر رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: «قل لا أسئلکم أجرا إلا المودة فی القربی ». به دلیل عقلی، دادن اجر رسالت پیامبر در همه زمانها بر همه واجب است. پس چون مزد رسالت پیامبر «مودة فی القربی» است پس باید «فی القربی»رسول الله صلی الله علیه وآله در هر عصری باشند تا مردم با مودت به ایشان اجر رسالت را بدهند. و «فی القربی»
سؤال دوم: چگونه زنده ماندن امام زمان علیه السلام تاکنون امکان دارد؟
پاسخ قرآن کریم
1- خداوند در مورد حضرت یونس علیه السلام می فرماید: «فلولا أنه کان من المسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون ». اگر یونس از تسبیح کنندگان نبود در شکم ماهی تا قیامت می ماند. وقتی خداوند می تواند یونس را تا قیامت در شکم ماهی زنده نگه دارد، زنده نگهداشتن امام زمان علیه السلام نیز برای او امری ممکن است.
سؤال سوم: وظیفه ما در قبال امام زمان علیه السلام چیست؟
پاسخ قرآن کریم:
خداوند می فرماید: «قل لا أسئلکم أجرا إلا المودة فی القربی ». برای مزد رسالت به «فی القربی» (که امام زمان علیه السلام است) مودت کنید. مودت نیاز به معرفت دارد و مودت یعنی محبت همراه با اطاعت. پس الان در قبال امام زمان علیه السلام باید هم معرفت کسب کرده و آن حضرت را بشناسیم و هم از آن حضرت اطاعت کنیم.
سؤال چهارم: آیا امام زمان علیه السلام از ما خبر دارد؟
پاسخ قرآن کریم:
بله، به تمام اعمال شما نظارت داشته و اعمال شما را می بیند. خداوند می فرماید: «و قل إعملوا فسیری الله أعمالکم و رسوله و المؤمنون و ستردون إلی عالم الغیب و الشهاده فینبئکم بما کنتم تعملون ».
سؤال پنجم: چگونه می توان یار امام زمان شد؟
پاسخ قرآن کریم:
با تقوی، چون بهترین و بالاترین معیار که به انسان ارزش می دهد و انسان لیاقت یاوری امام زمان علیه السلام را پیدا می کند تقواست:«إن أکرمکم عندالله أتقیکم ». تقوا سبب بزرگی انسان شده و امکان می دهد که انسان تکیه بر جای بزرگان زند.
سؤال ششم:چند نمونه از نیازهای یاران امام زمان علیه السلام را بیان کرده و چگونه باید کسب کرد؟
پاسخ قرآن کریم:
الف- دانش و بینش: یار امام زمان علیه السلام باید دانش و بینش الهی داشته باشد تا در تصمیم گیریها و عمل دچار خطا نشود. حق را از باطل تشخیص دهد. و این را با تقوی بدست خواهد آورد، زیرا با تقوا موانع فهم و درک و علم و دانش را کنار زده و با دانش درونی و باطنی نگاه می کند. خداوند می فرماید:«إتقوا الله و یعلمکم الله ».
ب) بصیرت و بینش: بصیرتی که با چشم باطن ببیند و با گوش باطن بشنود. با ملائک الهی در ارتباط باشد. اهل حق و باطل را بشناسد تا دچار انحطاط فکری و اخلاقی و روحی نشود. و این بصیرت نیز با تقوا بدست می آید. خداوند می فرماید:«إن تتقوا الله یجعل لکم فرقانا ». فرقان یعنی نیرو و توانی که با آن حق را از باطل جدا کنید. به برکت این تقوا انسان، شیطان شناس نیز می شود. دشمن را هم می شناسد.

ج) بیداری: هوشیاری و بیداری؛ تا هروقت شیاطین برای گول زدن آمدند، بیدار شود، دام ابلیس را بشناسد و از شیطان فرار کند. چون انسان خواب و چشم بسته سریع در چاه می افتد. و این هم با تقوا ممکن است. «إن الذین التقوا إذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فإذاهم مبصرون ».



موضوعات: امام زمان (عج)
   شنبه 22 تیر 1392نظر دهید »

روزه از ابعاد مادی و معنوی، جسمی و روحی بوده و دارای فواید بسیاری است. روزه جسم و روح را پالایش

می‌کند، اگر در روزه‌‌داری به تمامی جهات توجه کنیم در پایان ایام روزه‌داری، روح و جسمی تزکیه شده خواهیم

داشت، و اهل بیت در مورد روزه توصیه‌ها و حکمتهای بسیاری دارند.

پیامبر اکرم (ص) و روزه

پیامبر خدا فرمود: صوموا تصحوا. روزه بگیرید تا صحت و سلامتی خویش را تضمین کنید.

حضرت رسول در روایت دیگری می فرماید: لکل شیء زکاة و زکاة الابدان الصیام. برای هر چیزی زکاتی است و زکات

 بدنها روزه است.

و نیز ایشان در جایی دیگر می فرماید : المعدة بیت کل داء ، والحمئة رأس کل دواء. معده مرکز و خانه هر دردی

است پرهیز و اجتناب ( از غذاهای نامناسب و زیاد خوردن ) اساس و رأس هر داروی شفا بخش است.

حضرت علی (ع) و روزه

امام در قسمتی از یکی از خطبه ها می فرماید: و مجاهدة الصیام فی الایام المفروضات، تسکینا لاطرافهم

 و تخشیعا لابصارهم ، و تذلیلا لنفوسهم و تخفیفا لقلوبهم ، و اذهابا للخیلاء عنهم و لما فی ذلک من تعفیر

عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق کرائم الجوارح بالارض تصاغرا و لحوق البطون بالمتون من الصیام تذللا.

با روزه گرفتن های دشوار ، در روزهایی که واجب است، اندامها با این کار آرام می گیرد و دیده ها خاشع و جانها

خوار دلها سبک می شود و خودبینی از ایشان به وسیله این عبادتها زدوده می گردد. و با گزاردن چهره های

شاداب با تواضع بر خاک و با نهادن مواضع سجده بر زمین خود را در مقابل خدا خرد می نمایند و اینکه با روزه داری

 شکمها به پشت می رسند.

روزه؛ آزمایش اخلاص

حضرت علی (ع) در جای دیگری می فرماید: والصیام ابتلاء لاخلاص الخلق. روزه برای آزمایش نمودن اخلاص مردم

 است.

روزه سپر در مقابل عذاب الهی

حضرت در قسمتی دیگر از نهج البلاغه می فرماید : صوم شهر رمضان فانه جنة من العقاب. در این بحث امام یکی

از دلایل وجوب روزه ماه رمضان را، سپر و مانع در مقابل عقاب الهی دانسته اند. یعنی روزه موجب غفران و آمرزش

 گناهان است.

امام رضا (ع) و روزه

وقتی از حضرت درباره فلسفه روزه می پرسند ، می فرماید : همانا مردم مأمور به روزه گرفتن شدند تا درد و

ناگواری های گرسنگی و تشنگی را دریابند و آنگاه استدلال کنند بر سختی های گرسنگی و تشنگی و فقر آخرت

 که پیامبر اکرم در خطبه شعبانیه فرمود ” واذکروا بجوعکم و عطشکم جوع یوم القیمة و عطشة". به وسیله

گرسنگی و تشنگی از روزه داریتان ، گرسنگی ها و تشنگی های روز قیامت را به یاد آورید ، که این یادآوری انسان

 را به فکر تدارک رای قیامت می اندازد تا جد و جهد بیشتری در کسب رضای خدا بنماید.

امام رضا (ع) در جایی دیگر درباره فلسفه روزه این چنین می فرماید: علت روزه برای درک درد گرسنگی و تشنگی

 است تا بنده ، ذلیل ، متضرع و صابر باشد . همچنین در روزه شکستگی شهوات وجود دارد.

 

   چهارشنبه 19 تیر 13922 نظر »

 

در مورد نزول قرآن، دو نوع لفظ در قرآن به کار برده شده است که عبارتند از:

1. انزال؛ «انا انزلناه».

2. تنزیل؛ «ننزّله على قلبک».

بعضى از اهل ادب، درباره تفاوت این دو لفظ چنین گفته اند: تنزیل در مواردى گفته مى شود که چیزى تدریجاً نازل

 شود؛در حالى که انزال، معناى عامى دارد که هم نزول تدریجى و هم نزول یک مرتبه اى را شامل مى شود.

برخى دیگر این دو را در مقابل یکدیگر دانسته اند و معتقدند که تنزیل فقط نزول تدریجى و انزال فقط نزول دفعى و

 یک مرتبه اى مى باشدو در نتیجه، قرآن داراى دو نزول مى باشد؛ نزول دفعى و تدریجى.

در ابتدا باید گفت که مراد از نزول در ماه رمضان نزول تدریجى قرآن نیست؛ زیرا این با تاریخ مسلم شیعه، که

مى گوید، آغاز بعثت در 27 رجب مى باشد و بعثت هم با نزول اولین سوره قرآن - یعنى سوره علق - شروع شده

 است، سازگارى ندارد؛ چنان که یکى از مورخین معاصر مى گوید :«دانشمندان شیعه به پیروى از اهل بیت علیهم

السلام، تقریباً متفقند که پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله در بیست و هفتم ماه «رجب» مبعوث گردید و نبوت او،

از همان روز شروع شد؛ ولى مشهور میان دانشمندان سنى این است که در ماه رمضان مبعوث شده است…» 

 و اگر مراد نزول دفعى باشد، شیعیان هم قبول دارند که قرآن در ماه رمضان نازل شده است؛ چنان که در قرآن آمده

است: ماه رمضان، همان ماهى است که قرآن در آن نازل شده است  و در آیه اى دیگر آمده است: «ما آن را در شب

 مبارکى نازل کردیم»  و در آیه دیگرى، آن شب، شب قدر معرفى کرده است؛ اما این که چرا در ماه رمضان نازل شده

است، چند دلیل و حکمت مى توان براى آن برشمرد:

1. کتاب هاى آسمانى دیگر نیز در ماه رمضان نازل شده اند و هماهنگى بین ادیان و کتاب هاى آسمانى مى طلبد

که تقارن نزول داشته باشند؛ چنان که امام صادق علیه السلام در این باره فرمود: ««تورات» در ششم ماه مبارک

رمضان و «انجیل» در دوازدهم و «زبور» در هیجدهم و «قرآن مجید» در شب قدر نازل گردیده اند»

2. ماه رمضان، ماه تربیت است و تربیت و پرورش، بدون تعلیم و آموزش صحیح، ممکن نیست؛ از این رو مناسب

است که برنامه تربیتى روزه نیز با آگاهى هر چه بیشتر و عمیق تر از تعلیمات آسمانى هماهنگ گردد، تا جسم و

جان آدمى را از آلودگى گناه شست وشو دهد و به این دلیل، همواره ماه رمضان، ماه نزول کتاب هاى بزرگ

 آسمانى و به ویژه قرآن بوده است.

3. ماه رمضان، ماه باعظمتى است؛ چنان که خود قرآن، شب قدر آن را این گونه توصیف مى کند: «و تو چه دانى

 شب قدر چیست؟ شب قدر، بهتر از هزار ماه است»؛ از این رو، مناسب است که قرآن با عظمت، در ماه با عظمت و

 براى امت پیامبرى که داراى خلق عظیم است، نازل گردد.

از مطالب گذشته استفاده مى شود که قرآن در ماه رمضان - آن هم در شب قدر - نازل شده است و از آن جا که در

 شب قدر، سرنوشت انسان ها براى یک سال، برطبق لیاقت ها و شایستگى هاى آنان تعیین مى شود، مناسب

 است که قرآن، که یک کتاب سرنوشت ساز و هدایت گر است، در شب قدر، یعنى در شب تعیین سرنوشت ها

 نازل گردد و چه زیباست رابطه میان «قرآن» و «شب قدر» و چه پرمعنى است پیوند این دو با یکدیگر.

بنابراین، به این علت که کتاب هاى آسمانى دیگر، در ماه رمضان نازل شده اند، قرآن نیز در این ماه نازل شده است

 و همچنین عظمت ماه رمضان و شب قدر و… مى طلبد که قرآن به عنوان یک کتاب سرنوشت ساز، در شب قدر

 نازل شود.

 

برگرفته ازتفسیر نمونه. آیت الله مکارم شیرازی.

فروغ ابدیت.جعفر سبحانی

 

به گرداوری. م.ا

 


موضوعات: راهی به سوی نور
   یکشنبه 16 تیر 13921 نظر »

 

از رسول خدا صلی الله علیه واله پرسیدند: چرا پیش از نماز اذان و اقامه مستحب است، ولی در مورد عبادات دیگر

 چنین نیست؟

حضرت فرمود: به خاطر این که نماز، شبیه حالتهای مختلف انسان در قیامت است. اذان به «نفخه ی اوّل»شباهت

 دارد که با نفخه ی اوّل (و دمیدن اسرافیل در صور) همه ی مردم می میرند و از همین جاست که نشستن و

سجده کردن بعد از اذان، مستحب است، (سجده اشاره به مرگ و بازگشت انسان به خاک و زمین است) و

اقامه ی نماز، شبیه «نفخه ی دوّم» است (که با دمیدن اسرافیل در صور، در مرتبه ی دوّم، مردگان زنده می شوند)

 که خدای متعال فرمود: «وَاستَمِع یَومَ یُنادِ المُنادِ مِن مَّکانٍ قَرِیبٍ»1 و گوش فراده و منتظر روزی باش که منادی از

مکانی نزدیک ندا می دهد.

و قیام در نماز مانند برخاستن مردم از قبرهاست چنانکه فرمود: «یَومَ یَقُومُ النّاسُ لِرَبِّ العالَمین»2 روزی که مردم

 در پیشگاه پروردگار جهانیان می ایستند.

و بلند کردن دستها هنگام گفتن تکبیرة الاحرام، شبیه دست دراز کردن برای گرفتن نامه ی اعمال در قیامت است،

که خدای بزرگ فرمود: «إِقرأ کِتابَکَ کَفی بِنَفسِکَ الیَومَ عَلَیکَ حَسیباً»3 (و به او می گویی) کتابت را بخوان، کافی

 است که امروز، خود حسابگر خویش باشی.

و رکوع نماز، به خضوع خلایق در پیشگاه خالق شباهت دارد؛ چنانکه فرمود: «وَ عَنَتِ الوُجُوهُ لِلحَیِّ القَیُّومِ»4 و

(در آن روز) همه ی چهره ها در برابر خداوند حیّ قیّوم، خاضع می شود.

و سجودِ نماز، شبیه سجود بندگان برای خدای جهان (در قیامت) است که فرمود: «یَومَ یُکشَفُ عَن ساقٍ وَ

 یُدعَونَ اِلَی السُّجُودِ» 5 (به خاطر بیاورید) روزی را که ساق پاها (از وحشت) برهنه می گردد و دعوت به سجود

می شوند.

و تشهّدِ نماز شباهت دارد به زانو زدن خلایق در پیشگاه خدای متعال در روز قیامت.

 

 برگرفته از اسرارالصلوه،ص40-41

1- ق (50)، آیه 41.

2- مُطفّفین (83)، آیه 6.

3- اسراء (17)، آیه 14.

4- طه (20)، آیه 111.

5- قلم (68)، آیه 42.

 

به گرداوری م.ا

 


موضوعات: نماز
   شنبه 15 تیر 1392نظر دهید »

 

  شهید احمد کیایی از آن منتخبین بود. مداحی می کرد.

وداع کرد، ساعتی بعد مزدش را گرفت و دعایش مستجاب شد.خدا طلبیدش. یکی از پاهایش هنگام دفن کردن

نبود.قطع شده بود.یک سال گذشت تا این که قبل از عملیات والفجر 4 به قلاویزان رفتم و سری به محل شهادت

او زدم تا بلکه پای او را پیدا کنم.

منطقه هنوز پر از مین گوجه ای والمری بود. تجهیزات بچه ها همچنان روی خاک افتاده و دست نخورده باقی

مانده بود.جلوتر که رفتم،پس از جستجو، پای قطع شده ی احمد را در گودالی یافتم. هنوز هم داخل پوتین بود.

 شماره ی پای هر دوی ما یک اندازه بود. آن را برداشته و با خود به تهران آوردم تا به بدن ملحق کنم.آوردم و

 به خانه که رسیدم،رو به ننه ام گفتم:"این امانت است.کسی به آن نزدیک نشود و دست نزند".

ننه کنجکاوی کرد و اصرار.بالاخره پا را دید و از تعجب دهانش باز ماند.

باورش نمی شد که سوغاتی جبهه پای قطع شده و پوتین باشد.به هر حال پای امانتی را به خانواده

احمد کیایی رساندم و بعد توسط آنها به قطعه 53بهشت زهرا(سلام الله علیها) منتقل شد و در آن جا به

 بدن متصل و دفن گردید.

 

 


موضوعات: در محضر شهدا
   شنبه 15 تیر 1392نظر دهید »

1 ... 114 115 116 ...117 ... 119 ...121 ...122 123 124 ... 139

 << < آذر 1403 > >>
شن یک دو سه چهار پنج جم
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
جستجو
ذکر ایام هفته
آمار
  • امروز: 211
  • دیروز: 247
  • 7 روز قبل: 1821
  • 1 ماه قبل: 6519
  • کل بازدیدها: 213138
نماز حاجت



 
مداحی های محرم