رهنمود حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر هوشیار سازی امت در دوران پس از انتخابات بسیار قابل تامل است.
ایشان می فرماید : « الان دست هایی از داخل و خارج هست که بین آقایانی که در انتخابات دخالت داشتند
اختلاف بیندازد. شما گمان نکنید که خارجی ها و اذناب آنها در این کشور کودتا می کنند، نمی کنند چون نمی-
توانند کشوری که همه اش مهیاست برای شهادت نمی توانند که در اینجا وارد بشوندلکن از داخل ما را می-
پوسانند».
حضرت امام (ره) به کسانی که کاندیدا شده اند ولی نتوانستند حد نصاب لازم را به دست آورند، در خصوص
رعایت اخلاق پس از اعلام نتایج می فرماید:
« مکلفند شرعا به اینکه حفظ بکنند جمهوری اسلامی را و حفظ به این است که درصحنه باشند و حفظ به
این است که اختلافات نداشته باشند و حفظ به این است که مبادا آن کسی که فرض کنید که برده است
به اصطلاح برود به رخ او بکشد آن کسی که نبرده است، خیال کند که یک چیزی از دستش رفته است.
این حرف ها نیست در کار. چیزی نیست اصلش اسلام است، اسلام در دست همه شماست. شما
می خواستید آنجا خدمت بکنید نشد ، حالا در جای دیگر خدمت می کنید، نشد حالا در دولت خدمت می کنید،
حالا در پست های دیگر خدمت می کنید.حالا در مدرسه خدمت می کنید…..»
برگرفته از صحیفه نور.ج18
شیخ مفید رضوان الله علیه فرموده: ابوالحسن موسى بن جعفر علیه السلام
عابدترین و فقیه ترینِ اهل زمانش بود، از همه سخىتر و از لحاظ كرامت نفس
در عالیترین درجه قرار داشت… نوافل شب را می خواند تا به وقت صبح مى رسید،
و بلافاصله نماز صبح را مى خواند، آنگاه تا طلوع آفتاب به تعقیب و ذكر الله اشتغال
داشت، بعد سر به سجده مى گذاشت و مشغول دعا و حمد بود تا نزدیكى ظهر.
بسیار اوقات این دعا رامی خواند: «اللهمّ اِنّى اسالك الرّاحةَ عند الموت والعفو عند
الحساب» و آن را تكرار مى فرمود و از جمله دعاهایش آن بود كه: «عظُم الذّنب
من عبدك فلیحسن العفو من عندك.»
از ترس خدا گریه می كرد تا جایى كه اشك از محاسنش جارى مى شد، از همه مردم
بیشتر به خانواده اش و ارحامش می رسید، شبها به فقراء اهل مدینه سر مى زد و
زنبیلهاى حاوى مال و پول نقره و آرد و خرما براى آنها مىبرد، آنها نمى دانستند
آورنده اینها كیست… موقع احسان دویست دینار تا سیصد دینار احسان مى كرد،
كیسه هاى احسان موسى بن جعفر علیه السلام، ضرب المثل بود…
مردم از او بسیار روایت نقل كرده اند و او افقه اهل زمان و كتاب خدا را از همه
بهتر حافظ بود، صوتش در قرائت قرآن از همه نیكوتر بود؛ چون قرآن مى خواند
محزون مى شد، آنها كه قرائت او را مى شنیدند گریه مى كردند. مردم مدینه او را
«زین المتهجّدین» مى نامیدند،“كاظم” لقب یافت زیرا كه خشم خود را فروخورد و
بر ظلم ظالمان صبر كرد.
برگرفته از: ارشاد مفید، ص 277-279
قیام 15 خرداد، نقطه عطفی در تاریخ مبارزات ملت ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) میباشد. در سحرگاه
15 خرداد 1342، عوامل رژیم شاه به خانه ساده و بیآلایش حضرت امام در قم یورش بردند و امام خمینی (ره) که
روز پیش از آن در روز عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه قم، طی سخنان کوبندهای پرده از جنایات شاه و اربابان
آمریکایی و اسرائیلی او برداشته بودند، دستگیر و به زندانی در تهران منتقل شدند. هنوز چند ساعتی از این حادثه
نگذشته بود که خیابانهای شهر قم زیر پای مردان و زنان مسلمان و انقلابی که به قصد اعتراض از خانههایشان
بیرون آمده و به حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند، به لرزه درآمد. همین صحنه در تهران و چند شهر دیگر به وجود
آمد تظاهرات مردم رژیم را سخت به وحشت افکند و برای سرکوب این قیام تاریخی به اسلحه روی آورد. در این روز
حدود 15 هزار نفر مسلمان انقلابی به خاک و خون کشیده شدند و بدین ترتیب تاریخ ایران اسلامی در روز 15 خرداد
ورق خورد و فصل جدیدی در رویارویی مستضعفان با مستکبران گشوده شد. پس از این واقعه در تهران و قم و سایر
شهرها دولت به دستگیری و محاکمه روحانیون و مردم ادامه داد. زندانها از روحانیون و بازاریها و کسبه پر شد و
عدهای نیز محاکمه و اعدام شدند. جریان 15 خرداد هر چند ظاهرا با سرکوب خونین به نفع شاه تمام شد اما در
حقیقت ماهیت رژیم ستمشاهی را بیش از پیش برای همگان آشکار کرد و نقطه آغازی برای توفان عظیم انقلاب
اسلامی گردید که ظرف 15 سال با مجاهدت و ایثار و جانبازی عده زیادی از حق طلبان و مجاهدان راه خدا به
پیروزی رسید و تاروپود رژیمی که اقتدار خود را در وابستگی به ابرقدرتها ونیروی نظامی میدانست مانند تار
عنکبوت از هم گسست.
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی
مقام معظم رهبری16/2/92
«چشمت به نامحرم می افتد، اگر خوشت نیاید که مریضی! پس اگر
خوشت آمد فورا چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو:
یا خیر حبیب… ؛ یعنی خدایا من تو را می خواهم، اینها چیه،
این ها دوست داشتنی نیستند ، هر چه نپاید، دلبستگی نشاید…»
این غزلی است از امام و بعد از آن پاسخ رهبر است به آن، که بیت به بیت با هم مرتیط است:
امام خمینی (ره)
1من به خال لبت اى دوست گرفتار شدم چشم بیمــــار تــــو را دیــدم و بیمار شدم
2فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم همچــــو منصــور خــــــریدار سرِ دار شدم
3غم دلدار فکنده است به جانم، شررى کـــه بـــه جــــان آمدم و شهره بازار شدم
4درِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم
5جــــامــه زهد و ریا کَندم و بر تن کردم خــــرقــــه پیــــر خـــراباتى و هشیار شدم
6واعـــظ شهــر کــه از پند خود آزارم داد از دم رنــــد مــــىآلــــوده مــــَددکار شدم
7بگـــذاریــــد کــــه از بتکــده یادى بکنم مـــن کـــه با دستِ بت میکده، بیدار شدم
آیت الله خامنه ای:
1تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی
2تو که فارغ شده بودی ز همه کون و مکان دار منصور بریدی همه تن دار شدی
3عشق معشوق وغم دوست بزد برتو شرر ای که در قول وعمل شهره بازار شدی
4مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی
5خرقه پیر خراباتی ما سیره توست امت از گفته در بار تو هشیار شدی
6واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی دم عیسی مسیح از تو دیدار شدی
7یادی از ما بنما ای شده آسوده زغم ببریدی زهمه خلق و به خلق یار شدی
<< 1 ... 122 123 124 ...125 ...126 127 128 ...129 ...130 131 132 ... 139 >>