امام خمینی (ره )در مورد معیارهای انتخاب ریاست جمهوری می فرمایند:
منتخبین شما نباید به شرق و غرب توجه داشته باشند. کسانی که شما انتخاب می کنید
باید به اسلام توجه داشته باشند،مقدرات خود را به دست کسانی بسپارید که در همه
زمینه ها به درد کشور می خورند.
شما جوان ها و همه قشرهاى ملت بايد با بيدارى به پيش برويد. وقتى بناست كه
سرنوشتيك ملتى به دست خودش باشد كه بحمداللَّه به اينجا رسيديد و امروز كسى
به شما تحميل نمیكند چيزى را و شما آزاديد در اينكه سرنوشت خودتان را تعيين كنيد،
در اين مرحله هم من اميدوارم كه با روشن بينى، با تفكر، با مآل انديشى اين مراحل
را طى كنيد. و من اميدوارم كه اشخاصى كه كانديدا شدند براى رياست جمهورى شما
توجه كنيد و كسى كه از همه متعهدتر به اسلام، سوابقْ سوابقِ خوب، پيوسته به هيچ
طرفى نه شرقى باشد، نه غربى باشد، نه غربزده باشد، نه شرقزده باشد، مسلمان
باشد، پيرو احكام اسلام باشد، ملى باشد، دلسوز به ملت باشد، خدمتگزار به ملت
باشد، سوابقش خوب باشد، در رژيم سابق هيچ گاه وارد نشده باشد و با اجانب پيوند
نداشته باشد، از خودتان باشد و براى خودتان. اختيار دست شماست.
باشد که سخنان این بزرگوار را سرلوحه کارهایمان مخصوصا در امر
انتخاب اصلح قرار دهیم.
مرحوم نخودکی عالم و عارف کامل در توصیه هایی ارزشمند به فرزندشان راه رستگاری
و نجات از مشکلات را با 14توصیه به ایشان و سایر مخاطبین اعلام کردند.
اول: آنکه نمازهای یومیه خویش را در اول وقت آنها به جای آوری.
دوم: آنکه در انجام حوایج مردم، هرقدر که میتوانی بکوشی و هرگز میندیش که فلان
کار بزرگ از من ساخته نیست،زیرا اگر بنده خدا در راه حق، گامی بردارد، خداوند نیز او
را یاری خواهد فرمود.
سوم: آنکه سادات را بسیار گرامی و محترم شماری و هرچه داری، در راه ایشان خرج
و صرف کنی و از فقر در این کار پروا منمایی. اگر تهیدست گشتی، دیگر تو را وظیفهای
نیست.
چهارم: از تهجد و نماز شب غفلت مکن و تقوا و پرهیز پیشه خود ساز.
پنجم: به آن مقدار تحصیل کن که از قید تقلید وارهی.
ششم: بدانکه انجام امور مکروه، موجب تنزل مقام بنده خدا میشود و به عکس،
اتیان مستحبات، مرتبه او را ترقی میبخشد.
هفتم: بدانکه در راه حق و سلوک این طریق، اگر به جایی رسیدهام، به برکت بیداری
شبها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است، ولی اصل و روح همه این
اعمال، خدمت به ذراری ارجمند رسولاکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم است.
هشتم: عمده نظر در دو مطلب است: یکی غذای حلال، دوم توجه در نماز و
اصلاح آن. اگر این دو درست باشد باقی درست است.عمده همّ حقیر، اصلاح
قلب است و ذکر «یا حیّ و یا قیوم» سحرگاه برای همین است.
نهم: بینالطلوعین را به چهار قسمت تقسیم کنید: یکی اذکار و تسبیح، دیگر ادعیه،
سوم قرائت قرآن و بالاخره فکری در اعمال روز گذشته. اگر موفق به طاعتی بودهاید،
شکری کنید؛ و اگر خدای نکرده ابتلا به معصیتی یافتهاید، استغفار کنید.
دهم: دیگر آنکه هر روز صدقه دهید، ولو به وجه مختصر. شبها قدری در بیاعتباری
دنیا و انقلاب آن فکر نمایید وملاحظه کنید که دنیا با اهل دنیا چگونه سلوک میکند.
نخست موعظه پیر میفروش این بود/ که از معاشر ناجنس احتراز کنید
یازدهم: در مورد ذکر، در آغاز چند صلوات فرستاده و دل را حاضر کنید و بعد مشغول
ذکر شوید.
دوازدهم: برای توفیق تهجد و گشایش در کار؛ هر صبح از تلاوت قرآن مجید مخصوصاً
یس غفلت منما.
سیزدهم: حرارتی که بر اثر مصاحبت با مردان بد و شرور در مزاج آدمی پدید میآید،
جز به وسیله سردی و برودت مصاحبت با نیکان و مردم صالح زایل نمیگردد.
چهاردهم: بزرگان خیلی بر احتراز از مجالست با منکرین تأکید دارند و گفتهاند ضرری
که یک وسوسه به وجود میآورد، در طول سالهای دراز ممکن نیست بتوان آن را رفع کرد.
برگرفته از کتاب نشان از بی نشانها
آقاى غرويان مى نگارد:
از محضر آیت الله بهجت (رحمه الله علیه) سؤ ال شد: حاج آقا، عمرمان گذشت و دارد
مى گذرد امّا هنوز لذتى از عبادت و به خصوص نمازمان احساس نكرده ايم ، به نظر
شما چه بايد بكنيم كه ما نيز اقلاًّ اندكى از آنچه را كه ائمه و پيشوايان معصوم عليهم
السّلام فرموده اند، بچشيم ؟
معظّم له در حالى كه سر را تكان مى داد فرمود: آقا، عامّ البلوى است ! اين دردى
است كه همه گرفتاريم ! عرض شد: آقا، به هر حال مراتب دارد و مساءله نسبى است ،
بعضى همچون شما مراتب عالى داريد و ماها هيچى نداريم ، ماها چه بايد بكنيم ؟ باز در
جواب فرمود: شايد من مرتبه شما را تمنّا كنم . عرض شد: حاج آقا مساءله تعارف در كار
نيست و يك واقعيتى است.باز ايشان در جواب با فروتنى و تواضع خاصّى فرمودند كه :
عَمَّتُك مِثْلُك ! و مرادشان از اين ضرب المثل اين بود كه من هم مثل شما هستم .
به هر حال…..
پس از چند بار اصرار فرمودند: اين احساس لذّت در نماز يك سرى مقدمات خارج از
نماز دارد، و يك سرى مقدمات در خود نماز.آنچه پيش از نماز و در خارج از نماز بايد
مورد ملاحظه باشد و عمل شود اين است كه : انسان گناه نكند و قلب را سياه و
دل را تيره نكند و معصيت ، روح را مكدّر مى كند و نورانيت دل را مى برد. و در هنگام
خود نماز نيز انسان بايد زنجير و سيمى دور خود بكشد تا غير خدا داخل نشود، يعنى
فكرش را از غير خدا منصرف كند و توجّهش به غير خدا مشغول نشود. و اگر به طور غير
اختيارى توجّهش به جايى منصرف شد، به محض التفات پيدا كردن بايد قلبش را از
غير خدا منصرف كند.
آقاى قدس يكى از شاگردان آيت الله بهجت (ره) نيز مى گويد: روزى از آقا پرسيدم:
آقا، چه كار بكنم در نمازم حضور قلب بيشتر داشته باشم ؟ آقا ابتدا سر به پايين افكند
سپس سرش را بلند كرد و فرمود: روغن چراغ كم است .
من به نظر خودم از اين جمله اين معنى را فهميدم كه يعنى معرفت كم است و ايمان
قلبى و باطنى ضعيف است ، و گرنه ممكن نيست با شناخت كافى ، قلب حاضر
نباشد.
آيت الله محمّد حسن احمدى فقيه يزدى نيز مى گويد: گاهى از آقا سؤ ال مى-
كردند: چه كنيم در نماز، حضور قلب داشته باشيم ؟ و ايشان دستورالعملهايى
مى فرمودند، يكى از آنها اين بود كه مى فرمود:وقتى وارد نماز مى شويد هنگام
خواندن حمد و سوره به معناى آن توجه كنيد تا ارتباط حفظ شود.
سرّ نی در نینوا میماند، اگر زینب نبود
کربلا در کربلا میماند، اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت، بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابری از ریا میماند، اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیّت لبتشنگان
در کویر تفته جا میماند، اگر زینب نبود
زخمه زخمیترین فریاد، در چنگ سکوت
از طراز نغمه، وامیماند، اگر زینب نبود
در طلوع داغ اصغر، استخوان اشک سرخ
در گلوی چشمها میماند، اگر زینب نبود
ذوالجناح دادخواهی، بیسوار و بیلگام
در بیابانها رها میماند، اگر زینب نبود
برای تو مینویسم، ای زینب! ای که فریاد با تو آغاز شد و بیداد با تو رسوا! ای آزاد اسیر!
ای قامت سبز اعتراض! ای نهال بارور ایثار! ای جاری زلال متانت! ای آیه صراحت و عفت! ای آذرخش خشم!
ای مظهر لطافت و رحمت! چگونه میتوان تو را گفت، تو را نوشت. قلم در ابهامِ شناختت مانده است.
انسان، در زیبایی کاملدر تو متجلی است.
چه کسی را میتوان یافت که در هنگام توهین، در هایوهوی کشنده انبوه مردمان، در کوچههای
تهمت و تحقیر،در خندههای شوم پلیدان، آرام و بیهراس اینگونه پرصلابت و قاطع، رگبار تند سخن
را بر قلبهای سخت خفتگان، چون آتشی مذاب جاری کند. کیست که در چنین هنگامه سراسر
خون و رنج و درد و تنهایى،هنوز فریادی برای کشیدن و سخنی برای گفتن و توانی برای ایستادن
داشته باشد. خدایا چگونه باور کنم، چگونه میتوانم شانههای ظریفی را در زیر کوهساران سنگین
این همه فاجعه، ایستاده ببینم؟
زینب(س) آیههای توانایی انسان را نوشت و سرود قدرت ایمان را سرود و شعر بلند رسالت را نگاشت.
برگرفته از کتاب : سوگ سرخ، اثر: دکتر محمد رضا سنگری
قالَ ابنُ مارِدٍ لأبي عَبدِالله (عليه السلام) : مَا لِمَنْ زارَ جَدَّکَ أميرَالمُؤْمنِين (عليه السلام)
فَقال (عليه السلام) : يَابْنَ مارِدٍ مَنْ زارَ جَدّي عارِفاً بِحَقِّهِ کَتَبَ اللهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَجَّةً مَقْبُولَةً وَعُمْرَةً مَبْرُورَةً وَالله يَابْنَ
مارِدٍ ما تَطْعَمُ النّارُ قَدَماً تَغَبَّرَتْ في زَيارَةِ أميرِالْمُؤْمِنين (عليه السلام)
ابن مارد به امام صادق (عليه السلام) عرض كرد: کسي که جدت اميرالمؤمنين (عليه السلام) را زيارت کند
چه پاداشي دارد؟ حضرت فرمودند: اي پسر مارد هرکس جدم را زيارت کند در حاليکه عارف به حق او باشد،
به هر قدمي که بر ميدارد برايش يک حج مقبول و يک عمرة مقبوله نوشته ميشود. بهخدا قسم اي پسر مارد،
بر هر قدمي که در راه زيارت اميرالمؤمنين غبار نشيند به آتش نميسوزد.
وسائل الشیعه ج5 ص294
<< 1 ... 123 124 125 ...126 ...127 128 129 ...130 ...131 132 133 ... 139 >>