سرّ نی در نینوا میماند، اگر زینب نبود
کربلا در کربلا میماند، اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت، بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابری از ریا میماند، اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیّت لبتشنگان
در کویر تفته جا میماند، اگر زینب نبود
زخمه زخمیترین فریاد، در چنگ سکوت
از طراز نغمه، وامیماند، اگر زینب نبود
در طلوع داغ اصغر، استخوان اشک سرخ
در گلوی چشمها میماند، اگر زینب نبود
ذوالجناح دادخواهی، بیسوار و بیلگام
در بیابانها رها میماند، اگر زینب نبود
برای تو مینویسم، ای زینب! ای که فریاد با تو آغاز شد و بیداد با تو رسوا! ای آزاد اسیر!
ای قامت سبز اعتراض! ای نهال بارور ایثار! ای جاری زلال متانت! ای آیه صراحت و عفت! ای آذرخش خشم!
ای مظهر لطافت و رحمت! چگونه میتوان تو را گفت، تو را نوشت. قلم در ابهامِ شناختت مانده است.
انسان، در زیبایی کاملدر تو متجلی است.
چه کسی را میتوان یافت که در هنگام توهین، در هایوهوی کشنده انبوه مردمان، در کوچههای
تهمت و تحقیر،در خندههای شوم پلیدان، آرام و بیهراس اینگونه پرصلابت و قاطع، رگبار تند سخن
را بر قلبهای سخت خفتگان، چون آتشی مذاب جاری کند. کیست که در چنین هنگامه سراسر
خون و رنج و درد و تنهایى،هنوز فریادی برای کشیدن و سخنی برای گفتن و توانی برای ایستادن
داشته باشد. خدایا چگونه باور کنم، چگونه میتوانم شانههای ظریفی را در زیر کوهساران سنگین
این همه فاجعه، ایستاده ببینم؟
زینب(س) آیههای توانایی انسان را نوشت و سرود قدرت ایمان را سرود و شعر بلند رسالت را نگاشت.
برگرفته از کتاب : سوگ سرخ، اثر: دکتر محمد رضا سنگری
قالَ ابنُ مارِدٍ لأبي عَبدِالله (عليه السلام) : مَا لِمَنْ زارَ جَدَّکَ أميرَالمُؤْمنِين (عليه السلام)
فَقال (عليه السلام) : يَابْنَ مارِدٍ مَنْ زارَ جَدّي عارِفاً بِحَقِّهِ کَتَبَ اللهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَجَّةً مَقْبُولَةً وَعُمْرَةً مَبْرُورَةً وَالله يَابْنَ
مارِدٍ ما تَطْعَمُ النّارُ قَدَماً تَغَبَّرَتْ في زَيارَةِ أميرِالْمُؤْمِنين (عليه السلام)
ابن مارد به امام صادق (عليه السلام) عرض كرد: کسي که جدت اميرالمؤمنين (عليه السلام) را زيارت کند
چه پاداشي دارد؟ حضرت فرمودند: اي پسر مارد هرکس جدم را زيارت کند در حاليکه عارف به حق او باشد،
به هر قدمي که بر ميدارد برايش يک حج مقبول و يک عمرة مقبوله نوشته ميشود. بهخدا قسم اي پسر مارد،
بر هر قدمي که در راه زيارت اميرالمؤمنين غبار نشيند به آتش نميسوزد.
وسائل الشیعه ج5 ص294
شاگردی از استادش پرسید: « برای رسیدن به خدا چه می توانم بکنم؟» استاد با پرسیدن این سوال به او پاسخ میدهد :
« برای طلوع و بالا آمدن خورشید چه میتوانی بکنی؟»
شاگرد آرزده خاطر می گوید: « پس این همه دعا و نیایش چیست که به ما می آموزی؟» جواب می دهد: « برای حصول اطمینان از این که به
هنگام طلوع و بالا آمدن خورشید بیدار هستی».
نماز بالاترین وقت ملاقات و استحضار و حضور در محضر خداست. چه قدر مردم در مراتب قوس صعود و نزول با هم تفاوت دارند!
نماز برای خضوع و خشوع جعل شده است با همه مراتبخضوع و خشوع ، ولی چه قدر تفاوت دارد نماز و حال کسی که حقیقتا
نمازگزار و حاضر است، با نماز و حال کسی که ادای نمازگزار را در می آورد و شبیه نمازگزار است.
البته بلا کلام چنین کسی نیز تکلیفش ساقط است و عقاب ندارد، ولی نماز او آثار وخواص نماز حقیقی راندارد.
ما شبیه و صورت نماز را به جا می آوریم و فایده آن فقط اسقاط تکلیف است، به خلاف نماز سلمان رحمه الله که آن همه خواص و
آثاردر تنویر قلب داشت.
نماز معراج مومن
مگر معراج نمی خواهید؟ مگر نمی خواهید بالا بروید؟ پس نماز کامل بخوانید. محک ، نماز است. نماز به منزله کعبه و تکبیره الاحرام یعنی
پشت سر انداختن همه چیز غیر از خدا و داخل شدن در حرم الهی است وقیام به منزله صحبت دو وست و رکوع خم شدن در مقابل مولای
خویش، سجده نهایت خضوع وخاک شدن در مقابل اوست. وقتی بنده در آخر نماز ازپیشگاه خدا باز می گردد سوغات، سلامی از ناحیه او
می آورد.
مرحوم ایت الله قاضی رحمه الله می فرمود: اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد، مرا لعن کند.
اگر انسان دریابد که خداوند متعال همیشه و در همه حال از هر زیبایی زیباتر است از انس با او هرگز جدا نمی شوند.
برگرفته از کتاب «در محضر بهجت»
<< 1 ... 124 125 126 ...127 ...128 129 130 ...131 ...132 133 134 ... 139 >>