« کربلا در کربلا می ماند، اگر زینب نبود | ارزش زيارت اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) » |
برای تو مینویسم، ای زینب! ای که فریاد با تو آغاز شد و بیداد با تو رسوا! ای آزاد اسیر!
ای قامت سبز اعتراض! ای نهال بارور ایثار! ای جاری زلال متانت! ای آیه صراحت و عفت! ای آذرخش خشم!
ای مظهر لطافت و رحمت! چگونه میتوان تو را گفت، تو را نوشت. قلم در ابهامِ شناختت مانده است.
انسان، در زیبایی کاملدر تو متجلی است.
چه کسی را میتوان یافت که در هنگام توهین، در هایوهوی کشنده انبوه مردمان، در کوچههای
تهمت و تحقیر،در خندههای شوم پلیدان، آرام و بیهراس اینگونه پرصلابت و قاطع، رگبار تند سخن
را بر قلبهای سخت خفتگان، چون آتشی مذاب جاری کند. کیست که در چنین هنگامه سراسر
خون و رنج و درد و تنهایى،هنوز فریادی برای کشیدن و سخنی برای گفتن و توانی برای ایستادن
داشته باشد. خدایا چگونه باور کنم، چگونه میتوانم شانههای ظریفی را در زیر کوهساران سنگین
این همه فاجعه، ایستاده ببینم؟
زینب(س) آیههای توانایی انسان را نوشت و سرود قدرت ایمان را سرود و شعر بلند رسالت را نگاشت.
برگرفته از کتاب : سوگ سرخ، اثر: دکتر محمد رضا سنگری
گِلـــــــــم با دســـت زینبـــ(س) آفریدنـــد.مـــرا از هستــــ زینبــ(س)آفریدنــد…
عــــلی(ع) جامی به دستم داد فــرمود…تو را سرمستـــ زینبـــ(س)آفریــدنـــد
فرم در حال بارگذاری ...