دختر شهید سلیمانی: بین بایدن و ترامپ تفاوتی وجود ندارد
زینب سلیمانی در مصاحبه با راشاتودی: ترامپ دستور داد پدر من را ترور کنند و بایدن نیز از این اقدام حمایت کرده. هردوی آنها از یک سیاست مشخص پیروی میکنند.
بعد از ترور پدرم، آمریکا تصور میکرد همهچیز متوقف میشود، اما اشتباه میکنند؛ این تازه اول راه است.
معاونت پژوهش مدرسه و موسسه آموزش عالی حوزوی زینبیه کرج از برگزاری کارگاه پژوهشی با محوریت «مقاله نویسی» بصورت مجازی در سامانه سیما با حضور سرکار خانم حاتمی خبر داد.
خانم حاتمی در آغاز تعریفی از پژوهش کردند و گفتند : پژوهش، فرآيند پردازش اطلاعات است؛ پردازشي برخوردار از انتظام؛ متعلّق به گستره خاصي از علــوم و داراي هويـت جمعي كه به نوآوري ميانجامد.
در ادامه به تعریف مقاله پرداختند و تاکید کردند: در حالت کلی در ایران سه نوع مجله داریم که اعتبار و درجه علمی آنها از سوی یکی از سه ارگان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، و حوزه علمیه تعیین میشود و به ترتیب اعتبار عبارتند از:
علمی پژوهشی
علمی ترویجی
علمی تخصصی
در ادامه مراحل ابتدایی نگارش مقاله را خاطر نشان شدند و گفتند: انتخاب موضوع مقاله اولین و مهمترین گام در نگارش مقاله، انتخاب موضوع است. با توجه به سطح دانش نویسنده، مرتبه علمی، علاقه، و سایر امکانات و توانمندی ها موضوع یا مسئله محور بودن مقاله تعیین می شود.
خانم حاتمی نمای کلی مقاله را اینگونه بیان نمودند: 1 - عنوان مقاله2- نام نویسنده3- چکیده 4- واژگان کلیدی5- مقدّمه 6- بدنۀ اصلی مقاله (متن اصلی)6- نتیجهگیری 7 - منابع تحقیق (کتابنامه). سپس نکاتی در مورد چکیده بیان کردند.
ایشان اذعان کردند: مقدمه مقاله در حکم فصل کلیات پایان نامه یا تحقیق پایانی می باشد. رعایت مولفه هایی در آن الزامی است از جمله: نباید بیش از یک پنجم مقاله باشد. در آن به صورت مختصر هر مطلب مهم و مفیدی که مخاطب را با مسأله تحقیق آشنا کند، در چارچوب زیر توضیح داده شود.از چند بخش و یا از چند پاراگراف تشکیل شود. در بخش اوّل یا در پاراگراف اوّل آن به ترتیب، مسألۀ تحقیق، تعریف و محدودۀ آن مشخّص شود، تبارشناسی آن بیان شود، رویکرد پژوهش و علّت انتخاب آن توضیح داده شود، همچنین به سیر تحوّل تاریخی موضوع تحقیق، اشاره شود.در بخش دوّم یا در پاراگراف دوّم آن به ترتیب، ضرورت و اهمّیّت پژوهش، پیشینۀ تحقیق و وجه تمایز آن با تحقیقات قبلی بیان شود، همچنین جهت جدید مسألۀ پژوهش برای مخاطب توضیح داده شود.
خانم حاتمی گفتند: در بدنه اصلی مقاله رعایت این موارد الزامی است: شرح مفاهیم و متن اصلی.
سپس به ویژگی های نتیجه گیری پرداختند و گفتند: نباید مباحثی که در مقاله هیچ اشارهای بدانها نشده است، در نتیجهگیری ذکر شوند. از آنجا که ارجاعات در متن مقاله جای دارند، در نتیجهگیری هیچگونه ارجاعی داده نمیشود. بعد از نتیجهگیری، به تعداد منابعی که در مقاله مورد استفاده قرار گرفته است، «فهرست منابع» تنظیم میگردد. و در خاتمه شیوه های ارجاع دهی را بیان نمودند.
مرگ و زندگی جاودان در بهشت یا جهنم
إِنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ وَ لا يَسْئَلْكُمْ أَمْوالَكُمْ.
زندگى دنيوى، تنها بازيچه و سرگرمى است و اگر ايمان آوريد و پروا پيشه كنيد، خداوند به شما پاداش مىدهد و همه اموالتان را نمىخواهد. (سوره محمد، آیه36)
پیام ها
1- دلدادگى به دنيا و دنياطلبى، از عوامل اساسى سستى و ضعف مؤمنان است.
2- دنيا منهاى ايمان و تقوا، بازيچه است.
3- آفرينش الهى بر اساس لهو و لعب نيست، «وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ ؛ بلكه اين انسان است كه به خاطر عدم استفاده صحيح، آن را لهو و لعب و وسيله زينت و تفاخر و تكاثر قرار مىدهد.
4- ايمان و تقوا دو عاملى است كه دنياى انسان را از پوچى خارج مىكند.
5- ايمان و تقوا، منافاتى با داشتن ثروت ندارد.
6- فرمان انفاق، اطعام، زكات، خمس و صدقه، براى رشد ماست، نه پرداخت مزد هدايت.
يوسف عليه السلام در نزد پدر، فرزندى عزيز؛ در ديد برادران، رقيب؛ در ديد كاروانيان كه او را بيرون آوردند، برده؛ در ديد زليخا، معشوق و در ديد زندانيان خوابگذار است.
دنيا نيز در ديد اكثر مردم، وسيلهى سرگرمى و كاميابى است، ولى در نگاه مؤمنان؛ كلاس خداشناسى و همه چيز آن آيات الهى و بازار تجارت عمل صالح و مزرعه آخرت و كسب فضيلت است.
حجه الاسلام و المسلمین استاد قرائتی، تفسیر نور
✍️حاج حسینیکتا:
اصلاً اسمش قاسم بود!
میدونی معنیش چیه؟!
یعنی تقسیم میکرد… میگفت:غصه و غمها مال من، شادیا مال شما! قاسم بود دیگه... میگفت: بی خوابیا مال من، تو راحت بخواب... قاسم بود دیگه، تقسیم میکرد! میگفت: دور از خانواده بودن مال من، تو راحت پیش خانمت باش، پیش مامانت باش، پیش بابات باش! قاسم بود دیگه، تقسیم میکرد… میگفت: تو راحت تو امنیت باش، موشک و بمب مال من…
مکتب سردار کریمان
دانشجو باتقوا به حکمت می رسد
آن زمان که حضرت امام به گورباچف گفت: من صدای شکستن استخوان کمونیسم را میشنوم، این حکمت ایشان را میرساند، ایشان صدایی را با هزاران کیلومتر فاصله از شوروی میشنید،اما گورباچف در دل مسند حکومت شوروی این صدا را نمیشنید و این معنای حکمت بوده که برگرفته از تقوا است و فقط مختص معصومان و اولیای الهی نیست حتی شما دانشجویان میتوانید اگر تقوا پیشه کنید به حکمت برسید.
شهید حاج قاسم سلیماني. ۱۳۹۵/۱۲/۱۵در دانشگاه کرمان
پند شیطان به حضرت موسی علیه السلام
شیطان به حضور حضرت موسی علیه السلام آمد و گفت:
میخواهی تو را هزار و سه پند بیاموزم
فرمود: آنچه که مےدانی من بیشتر مےدانم، نیازی به پند تو ندارم.
جبرئیل امین، نازل شد و عرض کرد: یا موسی خداوند مےفرماید: هزار پند او فریب است اما سه پند او را بشنو.
حضرت موسی به شیطان فرمود: سه پند از هزار و سه پندت را بگو. شیطان گفت:
❶ چنانچه در خاطرت انجام دادن کار نیکی را گذراندی، زود شتاب کن وگرنه تو را پشیمان میکنم.
❷ اگر با زن بیگانه و نامحرم نشستی، غافل از من مباش! که تو را به زنا وادار میکنم.
❸ چون غضب بر تو مستولی شد، جای خود را عوض کن وگرنه فتنه به پا میکنم.
اکنون که تو را سه پند دادم تو هم از خدا بخواه تا مورد آمرزش و رحمتش قرار گیرم. موسی بن عمران خواسته وی را به عرض خداوند رسانید، ندا رسید :
یا موسی! شرط آمرزش شیطان این است که برود روی قبر آدم و او را سجده کند. حضرت موسی امر پروردگار را به وی فرمود.
شیطان گفت:
یا موسی من موقع زنده بودن آدم وی را سجده نکردم، چگونه حالا حاضر میشوم،
خاک قبر او را سجده کنم!؟
منبع: کتاب قصص الله، جلد ۱
راز عزتمندی «حاج قاسم سلیمانی» از زبان یک رزمنده
سردار «حسین معروفی» با بیان خاطرهاش از اینکه مهمان خانه شهید «قاسم سلیمانی» شده بود، اظهار داشت: رفاقت من و حاج قاسم خیلی عمیق بود، هرچند وقت یک بار به خانه همدیگر رفت و آمد داشتیم. یک روز خسته و کوفته از اداره برگشتم. نگاهی به موبایلم انداختم تا ساعت را چک کنم که متوجه شدم از طرف حاج قاسم تماس داشتم. سریع تماس گرفتم و حاجی بدون معطلی گفت: «حاج حسین کجایی؟» سلام علیک کردم که حاجی ادامه داد: «امشب همراه خانواده تشریف بیاورید. سفرهای کوچک انداختهایم تا دور هم باشیم.»
بدون وقفه قبول کردم. نزدیک اذان مغرب رسیدیم منزل حاجی. نماز را به امامت حاج قاسم خواندیم و برای شام غذایی که همسرشان پخته بود را خوردیم. بعد از شام با ایشان نشستیم به خاطرهبازی دوران جنگ؛ اندکی من میگفتم و اندکی حاج قاسم.
دیر وقت شده بود که گفتم: «شرمنده، خیلی دیر وقته بیشتر از این مزاحمتان نمیشویم.» سردار نگاهی کرد و با لبخند گفت: «کجا این وقت شب؟ امشب را پیش ما باشید.» با گرفتن رضایت چشمی از همسرم به حاجی رو کردم و گفتم: «چه سعادتی بیشتر از این». حاج قاسم از جایش برخاست و از اتاقی برایمان پتو و تشک نو آورد و در اتاق دیگری برایمان جا انداخت.
از بس روز خستهکنندهای داشتم، تا پلک روی هم گذاشتم خوابم برد. ناگهان با صدای گریه مردانه از خواب پریدم. سر در گم بودم. نمیدانستم اینجا کجاست و ساعت چند است! فقط صدای گریه مردانه از دور به گوشم میرسید. دستم را به چشمانم کشیدم و بعد از اینکه کمی سرحال شدم، اطرافم را نگاه کردم و با خودم گفتم «یعنی کیست که این وقت شب اینطوری گریه میکند!» با دقت گوش کردم، صدای حاجی بود. با خدایش میگفت «الهی العفو الهی العفو الهی العفو» سرم را چرخاندم و ساعت را نگاه کردم، درست ۲۰ دقیقه مانده بود به اذان صبح…
<< 1 ... 16 17 18 ...19 ...20 21 22 ...23 ...24 25 26 ... 139 >>