حکمت 37 نهج البلاغه: نهی از تشریفات بیجا

 

وَ قَدْ لَقِيَهُ عِنْدَ مَسِيرِهِ إِلَى الشَّامِ دَهَاقِينُ الْأَنْبَارِ فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَ اشْتَدُّوا بَيْنَ يَدَيْهِ، فَقَالَ(علیه السلام):
مَا هَذَا الَّذِي صَنَعْتُمُوهُ؟ فَقَالُوا خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا. فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا يَنْتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُكُمْ، وَ إِنَّكُمْ لَتَشُقُّونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ فِي دُنْيَاكُمْ وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِي [أُخْرَاكُمْ] آخِرَتِكُمْ؛ وَ مَا أَخْسَرَ الْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا الْعِقَابُ، وَ أَرْبَحَ الدَّعَةَ مَعَهَا الْأَمَانُ مِنَ النَّار.

 

هنگامى كه به شام مى رفت، دهقانان شهر انبار به ديدارش آمدند. از اسبها پياده شدند و پيشاپيش او دويدند. پرسيد: اين چه كار است كه مى كنيد؟ گفتند كه اين عادت ماست در بزرگداشت فرمانروايانمان. امام (علیه السلام) فرمود: اين كارى است كه اميرانتان از آن سود نبردند و شما خود را در زندگى خود به مشقت مى افكنيد و در آخرت به بدبختى گرفتار مى آييد. چه زيانبار است مشقتى كه در پى آن عذاب باشد و چه سودمند است آسودگى همراه با ايمنى از عذاب خدا.


موضوعات: نهج البلاغه
   شنبه 10 خرداد 1399نظر دهید »

حکمت 36 نهج البلاغه : زیان آرزوهای طولانی

 

وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ أَطَالَ الْأَمَلَ، أَسَاءَ الْعَمَلَ.

 

و فرمود (علیه السلام): هر كه دامنه آرزوهايش گسترده شود، كردارش ناروا گردد.


موضوعات: نهج البلاغه
   چهارشنبه 7 خرداد 1399نظر دهید »

چکیده

پژوهش پیش رو با عنوان بررسی تطبیقی نور در قرآن و عرفان به معنای نور و مصادیق و اقسام آن و اشتراکات و افتراقات آنها در قرآن و عرفان پرداخته است. نور همان چیزی است که خودش ظاهر است و غیر خودش را نیز ظاهر می کند. با این تحقیق روشن شد که نور یک امر وجودی است در مقابل ظلمت که امری عدمی است. نور بهترین کلید واژه برای شناخت خدا و چگونگی ارتباط ساحت ربوبی با ماسوی الله است. بنابراین اساس برخی از مهمترین مکاتب فلسفی و عرفانی برنور بنا شده است. به طوری که برای فهم و بررسی این مکاتب ابتدا باید دیدگاه آنها در مورد نور مشخص شود. در قرآن نیز نور وسیله ای برای خداشناسی و انسان شناسی و جهانشناسی است. در نتیجه بررسی تطبیقی آن امری مهم است این پژوهش با رویکردی توصیفی - تحلیلی  و با مراجعه به متون معتبر تفسیری و عرفانی به بررسی تطبیقی نور در قرآن و عرفان پرداخته است. بنابراین نور در منطق بیانی عرفان و قرآن و, در تشریح مبانی ایدئولوژی خود منطقی منحصر به فرد می تواند باشد، منطقی که تنها با استفاده از نمادهای رسا و شیوا و به دور از هرگونه استدلالات پیچیده و دشوار فلسفی، مفاهیم قرآنی و تجارب عالی و غنی عرفانی خود را که شامل خودشناسی و خداشناسی و ولی شناسی می شود را با بیانی روشن و شفاف تبیین و توجیه می کند.

کلید واژه : نور ، قرآن ، عرفان

 

جهت کسب اطلاع بیشتر پیرامون مقاله فوق با واحد پژوهش مدرسه علمیه تماس حاصل نمایید.

 


موضوعات: پژوهش
   چهارشنبه 31 اردیبهشت 1399نظر دهید »

اثر نسبت هاى ناروا:


امام(علیه السلام) در این سخن پربار مى فرماید: «کسى که در نسبت دادن امورى که مردم ناخوش دارند به آنها شتاب کند، مردم نسبت هاى ناروایى به او مى دهند»; (مَنْ أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا یَکْرَهُونَ، قَالُوا فِیهِ بِمَا لاَ یَعْلَمُونَ).
عیب جویى و ذکر عیوب مردم هرچند آشکار باشد کارى است بسیار ناپسند و اگر کسى نیت امر به معروف و نهى از منکر داشته باشد نباید منکراتى را که از بعضى سر زده آشکارا و در ملأ عام بگوید، بلکه این گونه تذکرات باید خصوصى و مخفیانه باشد; ولى به هر حال از آنجا که مردم از گفتن عیوب و کارهاى زشتشان به صورت آشکارا ناراحت مى شوند و در مقام دفاع از خود بر مى آیند یکى از طرق دفاع این است که گوینده را متهم به امورى مى کنند که چه بسا واقعیت هم نداشته باشد تا از این طریق ارزش سخنان او را بکاهند و بگویند: فرد آلوده حق ندارد دیگران را به آلوده بودن متهم کند.
بنابراین اگر انسان بخواهد مردم احترام او را حفظ کنند و نسبت هاى ناروا به او ندهند و حتى عیوب پنهانى او را آشکار نسازند باید از تعبیراتى که سبب ناراحتى مردم مى شود بپرهیزد و در یک کلمه، باید احترام مردم را حفظ کرد تا آنها احترام انسان را حفظ کنند و لذا در ذیل این جمله در خطبه «وسیله» آمده است: «وَمَنْ تَتَبَّعَ مَسَاوِئَ الْعِبَادِ فَقَدْ نَحَلَهُمْ عِرْضَهُ. وَمَنْ سَعى بِالنَّمیمَةِ حَذِرَهُ الْبَعیدُ وَمَقَتَهُ الْقَریبُ; کسى که در جستجوى عیوب مردم باشد آبروى خود را به آنها بخشیده و کسى که سخن چینى کند افراد دور از او اجتناب مى کنند و نزدیکانش او را دشمن مى دارند».(1)
مرحوم علامه مجلسى در جلد 72 بحار الانوار در باب «تَتَبَّعُ عُیُوبِ النّاسِ وَإفْشاءِها» روایت جالبى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند که فرمود: «کَانَ بِالْمَدِینَةِ أَقْوَامٌ لَهُمْ عُیُوبٌ فَسَکَتُوا عَنْ عُیُوبِ النَّاسِ فَأَسْکَتَ اللَّهُ عَنْ عُیُوبِهِمُ النَّاسَ فَمَاتُوا وَلاَ عُیُوبَ لَهُمْ عِنْدَ النَّاسِ وَکَانَ بِالْمَدِینَةِ أَقْوَامٌ لاَ عُیُوبَ لَهُمْ فَتَکَلَّمُوا فِی عُیُوبِ النَّاسِ فَأَظْهَرَ اللَّهُ لَهُمْ عُیُوباً لَمْ یَزَالُوا یُعْرَفُونَ بِهَا إِلَى أَنْ مَاتُوا; در مدینه اقوامى داراى عیوبى بودند آنها از ذکر عیوب مردم سکوت کردند، خداوند هم مردم را از ذکر عیوب آنها ساکت کرد. آنها از دنیا رفتند در حالى که مردم آنها را از هرگونه عیب پاک مى دانستند و (به عکس) در مدینه اقوام (دیگرى) بودند که عیبى نداشتند ولى درباره عیوب مردم سخن گفتند خداوند براى آنها عیوبى آشکار ساخت که پیوسته به آن شناخته مى شدند تا از دنیا رفتند».(2)
در تواریخ داستان هاى بسیارى در این زمینه ذکر شده که بعضى از افراد جسور در مجلسى ابتدا به ساکن با فرد دیگرى شوخى اهانت آمیزى کردند و آنها پاسخ کوبنده اى دادند که آبروى او را برد و گاه نام زشتى از این رهگذر بر او ماند از جمله در تاریخ آمده است که «مغیرة بن اسود» (یکى از شعراى عرب) معروف به لقب «اقیشر» بود. او از این لقب سخت خشمگین مى شد. (زیرا اقیشر به معناى کسى است که صورتش سرخ شده و پوست آن ریخته است) روزى یک نفر از قبیله «بنى عبس» او را صدا زد «یا اقیشر» او ناراحت شد و پس از چند لحظه سکوت، این شعر را درباره او انشا کرد:
أَتَدْعُونى الأَقیشَر ذاکَ اسْمى *** وَأدْعُوکَ ابْنَ مُطْفِئَةِ السِّراجِ
تُناجى خِدْنَها بِاللَّیْلِ سِرّاً *** وَربُّ النّاسِ یَعْلَمْ ما تُناجى
«تو به من اقیشر مى گویى آرى این اسم من است ولى من به تو مى گویم: «اِبْنِ مُطْفِئَةُ السِّراج» یعنى فرزند زنى که چراغ را نیمه شب خاموش کرد، زیرا با دوست فاسقش شبانه آهسته سخن مى گفت و خدا مى داند چه سخنانى مى گفت».(3)
از آن به بعد این لقب زشت بر آن مرد و فرزندانش باقى ماند.
و نیز نقل شده مرد عربى نزد معاویه سخنى گفت که معاویه ناراحت شد. معاویه گفت: دروغ گفتى. مرد اعرابى گفت: به خدا سوگند دروغ گو کسى است که در لباس هاى توست. معاویه گفت: این جزاى کسى است که در قضاوتش عجله مى کند.
ابن ابى الحدید از کامل مبرد نقل مى کند: هنگامى که «قتیبة بن مسلم» سمرقند را فتح کرد اثاث و وسایلى در کاخ هاى آنجا دید که امثال آن دیده نشده بود تصمیم گرفت بار عام دهد و مردم بیایند و موفقیت هایى را که نصیب او شده ببینند. مردم از هر سو به آنجا آمدند و به ترتیب مقاماتشان در آن مجلس نشستند. از جمله پیرمردى بود به نام «حُضَین». هنگامى که وارد شد برادر قتیبه گفت به من اجازه بده سخن درشتى به او بگویم. قتیبه گفت: این کار را نکن او جواب هاى تند و بدى مى دهد. برادر قتیبه اصرار کرد و رو به حضین کرد و گفت: اى ابو ساسان آیا از در وارد شدى یا از دیوار؟ حضین گفت: آرى (من از در وارد شدم زیرا) عمویت (اشاره به خودش کرد) سنش بیش از آن است که بتواند از دیوار وارد شود (و این اشاره به عمل زشتى بود که برادر قتیبه قبلا انجام داده بود و از دیوار خانه زنى بالا رفته بود و به او تجاوز کرده بود).(4)
امثال این داستان ها فراوان است و همه گواهى است بر آنچه امام(علیه السلام)بیان فرموده که هرگاه کسى به مردم چیزى بگوید که ناخوش دارند آنها نیز به او نسبت هاى ناروا مى دهند (یا اعمال زشت مخفیانه آنها را آشکار مى کنند).
*****
پی نوشت:
(1). تمام نهج البلاغه، ص 150.
(2). بحارالانوار، ج 72، ص 213، ح 4.
(3). شرح نهج البلاغه علامه شوشترى، ج 13، ص 387.
(4). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 18، ص 152.
(5). سند گفتار حکیمانه: این جمله حکمت آمیز را آمدى در غررالحکم در حرف میم آورده است سپس مى افزاید: رشید الدین وطواط (متوفاى 573) در الغرر و العرر علاوه بر جمله اى که مرحوم سیّد رضى نقل کرده این جمله را نیز افزوده است: «وَمَنْ تَتَبَّعَ مَسَاوِئَ الْعِبَادِ فَقَدْ نَحَلَهُمْ عِرْضَهُ; کسى که از بدى ها و زشتى هاى مردم جستجو کند آبروى خود را به آنها بخشیده» همین مضمون با تفاوتى در کلمات امام زین العابدین(علیه السلام) آمده است آنجا که فرمود: «مَنْ رَمَى النَّاسَ بِمَا فِیهِمْ رَمَوْهُ بِمَا لَیْسَ فِیهِ; کسى که عیوبى را که در مردم است (براى تحقیر) به آنها نسبت دهد، امورى را به او نسبت مى دهند که در او نیست». (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 32). در کتاب تمام نهج البلاغه این جمله حکمت آمیز به اضافه جملات دیگرى در ضمن خطبه «الوسیله» که از جمله خطب امیرالمؤمنین است که در نهج البلاغه نیامده ذکر شده است. (تمام نهج البلاغه، ص 150).


موضوعات: نهج البلاغه
   چهارشنبه 31 اردیبهشت 1399نظر دهید »

 

حکمت 35 نهج البلاغه: نتیجه بدرفتاری با مردم

 

وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا يَكْرَهُونَ، قَالُوا فِيهِ [مَا] بِمَا لَا يَعْلَمُون.

 

و فرمود (علیه السلام): هر كه به كارى بشتابد، كه مردمش ناخوش دارند، در باره اش آن گويند كه ندانند.


موضوعات: نهج البلاغه
   چهارشنبه 31 اردیبهشت 1399نظر دهید »

 


? فلسطین از منظرحضرت
آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی)
رهبر معظّم انقلاب اسلامی

? برای دانلود رایگان
نسخه الکترونیکی این کتاب
به سایت انتشارات انقلاب
اسلامی مراجعه کنید. ‌‌‌‌‌‌‌‌
www.book_khamenei.ir

#روز_قدس
#کتاب_خوب_بخوانیم
#بیشتر_بدانیم

 


موضوعات: عمومی
   چهارشنبه 31 اردیبهشت 1399نظر دهید »

چکیده

 پژوهش حاضر با عنوان «انحرافات اخلاقی زنان و راهکارهای مواجهه با آن از منظر آیات و روایات» به شناخت انواع انحرافات در حوزه زنان و راهکارهای مواجهه با آن پرداخته است.انحراف اخلاقی به معنای دست کشیدن از اصول اخلاقی و انجام کارهای ناشایست است.این پژوهش با هدف کاربردی و رویکردی توصیفی- تحلیلی و با مراجعه به متون معتبر اخلاقی به انحرافات اخلاقی زنان و راهکارهای مواجهه با آن پرداخته است. با انجام این تحقیق روشن شد که مصادیق زیادی برای انحراف وجود دارد که به انحراف اخلاقی، دینی، سیاسی، فکری و … اشاره شده است از میان این انحرافات،انحرافات اخلاقی  به دلیل زمینه ساز بودن سایر انحرافات  اهمیت به سزایی دارد و از آن جایی زن به عنوان یکی از مهم ترین اعضای جامعه و مربی بشر و محور خانواده است که نقش مادری و همسری بر عهده اوست، شناخت انحرافات اخلاقی او امری مهم و قابل توجه است که در این تحقیق  به روسپی گری که از مهم ترین و شنیع ترین آنان و بی حجابی که بدون شک یکی از عوامل منافی عفت است و همجنس گرایی و زنا و … اشاره شده است. همچنین در این پژوهش راهکارهایی برای مواجهه با این انحرافات بررسی شده که می توان به تقوا و خویشتنداری اشاره کرد که زنان با مقاومت کردن در برابر خواهش های نفسانی می توانند از مبتلا شدن به این انحرافات جلوگیری کنند و همچنین حجاب و عفاف از راهکارهای عمومی است که باعث تحکیم بنیاد مقدّس خانواده وکاهش مفاسد اخلاقی می شود علاوه بر این حیای در رفت و آمد، عفت در گفتار، پرهیز از تبرج، عدم استعمال بوی خوش و … نیز راهکارهایی هستند که می تواند از بروز انحرافات اخلاقی زنان پیشگیری کند.

 کلید واژه: انحراف، اخلاق، زنان.

جهت کسب اطلاع بیشتر پیرامون مقاله فوق به واحد پژوهش مدرسه علمیه مراجعه نمایید.

 

 


موضوعات: پژوهش
   سه شنبه 30 اردیبهشت 1399نظر دهید »

1 ... 33 34 35 ...36 ... 38 ...40 ...41 42 43 ... 139

 << < آذر 1403 > >>
شن یک دو سه چهار پنج جم
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
جستجو
ذکر ایام هفته
آمار
  • امروز: 231
  • دیروز: 167
  • 7 روز قبل: 831
  • 1 ماه قبل: 5692
  • کل بازدیدها: 211793
نماز حاجت



 
مداحی های محرم