« ادامه راه شهیدانآثار تربیتی نماز از دیدگاه قرآن وروایت »

دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است
جان را هوای از قفس تن پریدن است

از بیم مرگ نیست که سرداده ام فغان
بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است

دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم
باری علاج شکر گریبان دریدن است

شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت

خورشید من برآی که وقت دمیدن است

سوی تو این خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است

بگرفت آب و رنگ زفیض حضور تو
هرگل دراین چمن که سزاوار دیدن است

با اهل درد شرح غم خود نمی کنم
تقدیر قصه دل من ناشنیدن است

آن را که لب به جام هوس گشت آشنا
روزی (امین) سزا لب حسرت گزیدن است

 



موضوعات: شعر
   سه شنبه 22 مرداد 1392
نظر از: یادگاری [عضو] 

سلام علیکم!خدا قوت.توفیق رفیق راهتان مهربان.رهبر عزیزم پاینده باشی.

1392/05/23 @ 00:16
نظر از: زهره جباری [عضو] 

سلام
خدا پشت وپناهت

1392/05/22 @ 21:29


فرم در حال بارگذاری ...

 << < اردیبهشت 1403 > >>
شن یک دو سه چهار پنج جم
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو
ذکر ایام هفته
آمار
  • امروز: 330
  • دیروز: 358
  • 7 روز قبل: 4007
  • 1 ماه قبل: 7812
  • کل بازدیدها: 171766
نماز حاجت