« بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدانمیزگرد علمی با عنوان اهمیت والای کتاب »

معاون پژوهش مدرسه علمیه زینبیه از برگزاری معرفی کتاب توسط طلاب در سامانه مدرس خبر داد.
 
 خانم مهرزاد گفت : سه دقیقه در قیامت عنوان کتابی از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی است که توسط نشر ابراهیم هادی در سال ۱۳۹۸ منتشر شده است. داستان این کتاب درباره‌ خاطرات یکی از مدافعان حرم است که در طول عمل جراحی برای چند لحظه‌ای از دنیا رفته و سپس با شوک قلبی احیا می‌گردد. داستان بر محور تجربیات، دیده‌ها و شنیده‌های او در این چند لحظه است که به برزخ می‌رود. این کتاب که در مدت کوتاهی در لیست پرفروش‌ترین‌های سال قرار گرفت، حاصل چندین مصاحبه با شخصیت اصلی می‌باشد که به اصرار خودشان نامشان در کتاب ذکر نشده است. در ادامه خلاصه‌ای از کتاب سه دقیقه در قیامت را می‌خوانید:

فصل اول:روایت تجربه نزدیک به مرگ

فصل اول به روایت افرادی می‌پردازد که تجربه نزدیک به مرگ داشته‌اند. در مصاحبه با افراد مختلف در کشورهای متفاوت، چندین مورد به صورت مشترک شناسایی شد، آنها عبارتند از: احساس مردن (مانند تماشای جسم خود از یک فاصله)، آرامش و نبودن درد (احساس تسکین آنی دردها)، تجربه خروج از بدن (خارج شدن از جسم و نگاه کردن به آن از ارتفاعی بالا)، تجربه گذر از تونل یا انتقال (احساس گذر از یک تونل یا گذرگاه تاریک که در انتهای آن نوری درخشان است)، رویت افراد نورانی (ملاقات با افراد ناشناس نورانی و یا درگذشتگان آشنا)، رویت موجود نورانی برتر (برخی افراد موجودی نورانی و برتر را می‌بینند که گذشته‌شان را به یادشان می‌آورد و می‌خواهند که کنار آن موجود بمانند ولی نمی‌‎توانند).

فصل دوم:ورود به عالمی دگر

از فصل دوم داستان آن مدافع حرم آغاز می‌شود. در ابتدا از دوران کودکی او توضیح داده که در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمده و با چنان عقایدی رشد کرده است. وقتی ۱۷ ساله بوده بارها از عزرائیل می‌خواهد که پیش از الوده شدن به گناهان این دنیا، جانش را بگیرد، تا اینکه یک شب ایشان را در خواب با ظاهری بسیار زیبا ملاقات می‌کند که به او می‌گوید هنوز زمان مرگش فرا نرسیده است. فردای آن روز تصادفی شدید می‌کند ولی آسیبی نمی‌بیند و چنین برداشت می‌کند که تعبیر همان خواب اوست، زیرا هم در خواب، و هم در لحظه بیداری و هم بعد از تصادف نیمه چپ بدنش درد شدیدی داشته است. بعدها به سپاه پاسداران می‌پیوندد و سالها در آن مشغول به کار بوده تا اینکه در سال ۱۳۹۰ در ماموریتی برای مقابله با مزدوران آمریکایی در شمال غرب کشور عازم حوالی پیرانشهر می‌شود. در آن عملیات چشمانش آسیب می‌بیند که تا سه سال با وجود مراجعه به دکترهای مختلف، درمان نمی‌شود. تا اینکه یک روز متوجه میشود غده‌ای در پشت چشمانش قرار دارد که به چشم فشار می‌آورد، اما چون این غده به مغز چسبیده، امکان موفقیت عمل کم بوده و ممکن است بینایی خود را از دست داده و یا آسیب مغزی جدی ببیند. در نهایت با اصرار خود او عمل صورت گرفته و ۶ ساعت به طول می‌انجامد.

آخرین مرحله

 از تاثیر موارد مختلفی چون حق‌الناس، صدقه، نماز و .. بر کتاب اعمالش توضیح می‌دهد. در نهایت وقتی از کتاب اعمال خود ناامید می‌شود، از حضرت زهرا طلب شفاعت می‌کند تا بازگردد، ایشان نیز اجابت کردند. در یک لحظه احساس کرد که زیر پایش خالی شده و سقوط می‌کند. پزشکان موفق به احیای او می‌شوند. تا مدتی پس از هوشیاری، همچنان تاثیراتی چون دیدن باطن افراد، شنیدن ذکر خدا و … را احساس می‌کند و به همین علت می‌خواهد که تنها باشد. حتی متوجه شد برخی افرادی را که در عالم برزخ دیده بود و گمان میکرد مرده‌اند، هنوز زنده‌اند، یعنی در آن عالم برخی موارد مربوط به آینده را هم مشاهده کرده بود. ترسناک‌ترین بخش این تجربه برایش این بود که تا سالها وقتی به قبرستان می‌رفت صداهای وحشتناکی می‌شنیده است. در آخر بیان می‌کند که تمامی دوستانش که شهادتشان را دیده بود یکی یکی شهید شدند و خود او نیز همچنان آرزوی شهادت دارد.

 

 

   سه شنبه 4 آذر 1399


فرم در حال بارگذاری ...

 << < اردیبهشت 1403 > >>
شن یک دو سه چهار پنج جم
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو
ذکر ایام هفته
آمار
  • امروز: 282
  • دیروز: 358
  • 7 روز قبل: 4007
  • 1 ماه قبل: 7812
  • کل بازدیدها: 171766
نماز حاجت