مردی از امام صادق(علیه السلام) اندرزی درخواست نمود! آن حضرت به او فرمودند:
1-اگر خدای تعالی روزی را به عهده گرفته است،غصه خوردنت برای چیست؟!
2-اگر روزی تقسیم شده است،حرص وآز برای چیست؟!
3-اگر سنجش(در قیامت) حق است،پس ثروت اندوزی برای چیست؟!
4-اگر عوض دادن خدای تعالی حق است،پس بخل ورزیدن برای چیست؟!
5-اگر کیفر الهی آتش دوزخ است،پس گناه برای چیست؟!
6-اگرمرگ حق است،پس شادمانی برای چیست؟!
7-اگر(کارنامه) اعمال بر خدا عرضه می شود،پس فریب برای چیست؟!
8-اگر گذر کردن بر صراط حق است،پس خودپسندی برای چیست؟!
9-اگر تمام چیزها به قضا وقدر است،پس اندوه برای چیست؟!
10-اگر دنیا ناپایدار است،پس اعتماد وآرامش به آن برای چیست؟!
خصال شیخ صدوق،ج2،ص450
دوست خوب يكى از سرمايه هاى بزرگ زندگى و از عوامل خوشبختى آدمى است و انسان در انس با
دوست احساس مسرت مى كند وشادمانى ونشاط را درگروهمنشين با رفيق مى داند.«رفيق شايسته»،
براى جوان جايگاه خاص خويش را دارد و اهميت آن به گونهاى است كه در شكل دهى شخصيت او
نقش بزرگى ايفا كرده،اولين احساسات واقعى نوع دوستى را در وى ايجاد مى كند.جوان از يك سو به
كشش طبيعى و خواهش دل،عاشق دوستى ورفاقت است و به ايجاد عميقترين روابط دوستانه با يك يا
چند نفر ازهمسالان خود هست و از طرف ديگر براثراحساسات ناسنجيده وعدم نگرش عقلانى ممكن
است دردام رفاقت با دوستان نادان و تبهكارافتد;ازاين روخطروجود دوستان بد و ناپاك، اين نگرانى
را در جوان ايجاد مى كند كه «چگونه يك دوست خوب و يكدل راانتخاب كنم؟»
امام صادق(ع) رفقا را سه نوع مى داند:
1- كسى كه مانند غذا به آن نياز هست و آن «رفيق عاقل» است.
2- كسى كه وجود او براى انسان به منزله بيمارى مزاحم و رنجآور است و آن «رفيق احمق» است.
3- كسى كه وجودش به منزله داروى شفا بخش است و آن «رفيق روشنبين و اهل خرد» است.
شيوه انتخاب دوست در نگاه پيشواى ششم، اين گونه است:
«رفاقت، حدودى دارد، كسى كه تمام آن حدود را دارا نيست، كامل نيست، و آن كس كه داراى هيچ
يك از آن حدود نيست، اساسا دوست نيست:
1- ظاهر و باطن رفيق، نسبت به تو يكسان باشد.
2- زيبايى و آبروى تو را جمال خود بيند و نازيبايى تو را نازيبايى خود بداند.
3- دستي افتن به مال يا رسيدن به مقام، روش دوستانه او رانسبت به تو تغيير ندهد.
4- در زمينه رفاقت، از آنچه در اختيار دارد، نسبت به تومضايقه ننمايد.
5- تو را در مواقع گرفتارى و مصيبت ترك نگويد.»
«دوست آينه تمام نماى دوست» است و دو دوست مثل دو دست اند كه آلايش يكديگر را مى شويند
و به فرموده امام صادق(ع): «كسى كه ببيند دوستش روش ناپسندى دارد واورا بازنگرداند، با آنكه
توان آن را دارد، به او خيانت كرده است.»
امام صادق(ع) ضمن تاكيد فراوان به انتخاب دوست خوب و پايدارى در اين دوستى، جوانان را از
رفاقت با نادان و احمق پرهيزمى دهد:«كسى كه از رفاقت با احمق پرهيز نكند، تحت تاثير
كارهاى احمقانه وى قرار مى گيرد و اخلاقش همانند اخلاق ناپسند اومى شود.»
در فرهنگ نورانى حديثى ما، جوانان را از رفاقت با «بدنامان»برحذر داشته، آنان را به دورى از
دوستان خائن و متجاوز وسخن چين ترغيب مى سازند، امام صادق(ع) مى فرمايد:«از سه طائفه
مردم كناره گيرى كن و هرگز طرح دوستى و رفاقت با آن مريز; خائن، ستمكاروسخن چين. زيرا
كسى كه براى تو به ديگرى خيانت كند، روزى نيز به تو خيانت خواهد كرد و كسى كه براى تو به
ديگران ظلم و تجاوز كند، به تو نيز ظلم خواهد كرد وكسى كه از ديگران نزد تو سخن چينى كند،
عليه تو نيز نزد ديگران نمامى خواهد نمود.»
راه و «رسم رفاقت» در ثبات و پايدارى دوستى مؤثر است، گوشه ای از شيوه آن را در
كلام امام صادق(ع) مى نگريم:
«كمترين حق آن است كه: دوست بدارى براى او چيزى كه براى خود دوست مى دارى. كراهت
داشته باشى در حق او، از آنچه براى خود كراهت دارى. از خشم اوبپرهيزى، به دنبال رضا و
خشنودى او باشى. باجان ومال وزبان ودست و پايت اورا كمك كنى.مراقب وراهنماى او وآيينه او
باشى.سوگندش را قبول كنى،دعوتش را اجابت نمايى،هرگاه بيمارشد، به عيادتش بروى وهرگاه
فهميدى حاجتى دارد، قبل از اين كه بگويد، آن را انجام دهى، و وى را ناگزير نكنى كه انجام كار
رااز تو درخواست كند…»
منبع: ماهنامه كوثر، تیر 1379، شماره 40
كوچه هاى مدينه هنوز هم ياد تو را دارند و داد مظلوميتت را سر می دهند.
خاك بقيع، مناجاتهاى شبانه ات را فرياد می زند و سنگهايش اشك خشكيده ات
را به تفسير می كشند. اينجا هنوز هم بوى كلاسهاى با صفايت را دارد. هنوز هم
درس و مدرسه با ياد تو شروع می شود. ديوارهاى مدينه با ياد دست نوازشگر تو
بر سر يتيمان،سازيارى می نوازند وبه جاى بازوان پرتوانت،تكيه گاهى براى گريستن
عاشقان می شوند. وقتى نسيم صبح وزيدن می گيرد، صداى «ان شفاعتنا لا تنال
مستخفا بالصلوة» عارفانهات به گوش می رسد.منادى هنوز هم با غمى به بلنداى
آسمان فرياد برمی آورد كه به جرم پاسدارى، پايه گذار مذهب و الگوى عدل صادق
آل محمد (صلى الله عليه وآله) را كشته اند… .
در تقويم اين تاريخ پر فراز و نشيب، حزن انگيزترين روزها، روز شهادت است. آن هم
در مكانى چون مدينه و در كنار قبر پيغمبر، اشكها مجال بهانه ندارندوبركويرگونه ها
چون باران بهارى می بارند.عشاق، كوچه ها را يك به يك پى غمخوار می گردند. می خواهند
صاحب شب را پيدا كنند. می روند و می روند، تا ديوارهاى بقيع تكيه گاه خستگىشان گردد.
بوى غمِ مظلوميت تمام آسمان مدينه را در خود غرق نموده.
او كه مدرس توحيد مفضل بود، بعد از اميرالمؤمنين (عليهالسلام) بهترين ادله عقلى را
به يادگار گذاشت. آرى او، امام جعفر صادق(عليهالسلام)، امام عشق و آزادى، حال
ديگر در بقيع هميشه خاموش، آرميده است. بيا! بيا امشب خود را در مدينه ببينيم؛
پشت پنجرههاى مشبك بقيع. هواكه تاريك می گردد، مدينه روشن است. امشب در
كوچه هاى مدينه خانه اى آتش گرفته است.
سميه كريمى
با دست جلوي دهانش را محكم گرفت. شعلههاي آتش تمام وجودش را فرا گرفته بود. علي؛ بسيجي 16ساله لشكر
ثارالله، آرامآرام سوخت و شهيد شد.
علی کولهپشتياش را محكم بسته بود. كوله سنگين بود. پر بود از خرج و موشك آر.پي.جي. داشتيم پشت سرهم به
ستون از داخل معبر رد ميشديم. سنگرهاي دشمن در 200 متريمان قرار داشتند.آرامآرام و بي هيچ صدايي جلو
ميرفتيم. اطرافمان ميدان مين بود. كوچكترين صدايي فاجعه به بارميآورد ،ناگهان كولهپشتي علي گلوله خورد گلوله
خورد و خرجها ناگهان آتش گرفتند و علي شعلهورشد. كولهپشتي علي محكم بسته شده بود و خرجها هم خيلي سريع
آتش گرفته بودند. امكان اينكه كوله پشتي علي را باز كنيم نبود.همه بهت زده داشتند علي را نگاه ميكردند. شعلههاي
آتش لحظه به لحظه بيشتر علي را در كام خودشان ميكشيدند و همه هر لحظه منتظر بودند كه علي فرياد بزند و
دشمن شروع كند. علي همانطور كه داشت ميسوخت، نارنجكهايش را از خودش جدا كرد. و يك كار ديگرهم كرد.
دستش راگرفت جلوي دهانش و مظلومانه روي زمين افتاد. فقط ميشد نگاه كرد. شعلهها ذره ذره علي را ميسوختند
وعلي جلوي چشمهاي ما داشت جان ميداد. علي داشت جان ميداد ولي جلوي دهانش را محكم گرفته بود. آتش كم كم
سرد شد. علي كه هنوز تهرمقي برايش مانده بود با اشاره از يكي از بچهها تقاضاي آب كرد. رزمنده چفيهاش را
خيس كرد و گذاشت روي لبهاي علي… شايد اين حق علي بود كه لحظه آخر در ميان اين همه آتش، طعم آب را
بچشد .
پایان نامه سرکار خانم فاطمه رضایی با عنوان آثار وموانع تقوا در زندگی انسان توسط هیأت داوران مورد ارزیابی
قرار گرفته وبا کسب امتیاز 19/5 به عنوان تحقیق برتر شناخته شده است.
استاد راعنمما:خانم عسکری
استاد داور:جناب آقای روحی
چکیده:
تقوا حفظ نفس انسان از هر چیزی است که او را به گناه بکشاند،ریشه تمام فسادهاچه دینی وچه اخلاقی در فرد یا
جامعه،بی تقوایی است به این دلیل شناخت تقواوآثارش درزندگی انسان ضرورت داردتا بتوان اورا به سرحد کمال
رساند ، در این میان دانستن اینکه تقوا چه جایگاهی در زندگی داردوآثارفرادی واجتماعی آن کدامندوموانع تقوا چه
می باشد به انسان کمک می کند که دچار بی تقوایی نشود وبا عمل به دستورات دین آنها رادرزندگی به کار ببندد.در
این تحقیق که به وسیله روش کتابخانه ای انجام گرفته که کتابهای تفسیری وروایی واخلاقی استفاده شده است وبه
این مطالب می پردازد که تقوا آثاری در زندگی هرانسان دارد مثلا باعث تقرب به خداوند وعاقبت به خیری،حل
مشکلات،درمان بیماری ها وعزت نفس،تواضع،تحکیم روابط خانوادگی،اجتماعی،برقراری عدالت،صله رحم و…
می شود که برای رسیدن به این برکات وآثارباید راه تحصیل وکسب تقوا را طی کرد که یکی از این مراحل که می
توان گفت مهم ترین مرحله آن است تمرین بر ترک گناه ومداومت بر قرائت قرآن است البته تقوا انواع واقسامی دارد
که هر کس براساس تلاشی که انجام می دهد می تواند آن قسم از تقوا را در خود پیاده کند مثلا تقوای قلبی یا تقوای
فکری،اقتصادی و… و با ممارست وتمرین بیشتر می تواند تمام انواع واقسام تقوا را داشته باشد وبه درجه بالای تقوا
یعنی تقوای بالله فی الله برسد.پس تقوا تاثیرات عمیقی درزندگی فردی واجتماعی هر انسان می گذارد وبرای رسیدن
به سعادت دنیوی واخروی ومادی ومعنوی باید انسان راه تقوای الهی را پیشه زندگی خود سازد. این نوشتار تقوا و
برخی آثار آن رادرسه بخش ارائه می کند:بخش اول به بیان کلیات ومفهوم شنناسی تقوا پرداخته است که شامل دو
فصل است،فصل اول کلیات پژوهش را بیان کرده ودر ان عناوین نه گانه طرح تحقیق مطرح شده است،فصل دوم آن
به ارائه شناختی اجمالی درباره مفهوم لغوی واصطلاحی در شرع وعرف واخلاق پرداخته است.بخش دوم آثار تقوا
را در زندگی دنیوی بررسی کرده که شامل دو فصل است،فصل اول آن آثار فردی تقوا را در این دنیا بیان کرده
است وفصل دوم آثار اجتماعی تقوارا بیان داشته است.بخش سوم پژوهش به موانع تقوا پرداخته است واز دو فصل
تشکیل شده است،فصل اول موانع فردی تقوا را بیان می کند اما فصل دوم موانع اجتماعی تقوا را بررسی کرده
است.
کلید واژه:تقوا،آثارعدنیوی،فردی،اجتماعی.
امام رضا(علیه السلام) می فرماید:«به خداوند خوشبین باش؛زیرا هر که به خداخوشبین باشد،
خدا با گمان خوش او همراه است وهرکه به رزق وروزیاندکخشنود باشد،خداوند به کردار
اندک او خشنود باشد وهرکه به اندک روزی حلال خشنود باشد،بارش سبک و خانواده اش در
نعمت باشد وخداوند به درد دنیاودوایش بینا سازد واو رااز دنیا به دارالسلام بهشت رساند.
مسند الامام الرضا(ع)،ج1،ص269
من همیشه به دانشجوها وطلبه ها می گویم، به شما هم عرض می کنم،
واین به همه روحانیت مربوط می شود:باید سیاسی باشید؛منتها نه به
معنای ورود در باندها وجناح های سیاسی؛ نه به معنای ملعبه وآلت
دست شدن این یا آن حزب یا گروه سیاسی،یا سیاست بازان حرفه ای؛
این مطلقا مورد نظرنیست؛بلکه به معنای آگاهی سیاسی،قدرت
تحلیل سیاسی،داشتن قطب نمای سالم سیاسی که جهت را درست
نشان بدهد.گاهی ما طلبه ها اشتباه می کنیم؛قطب نمای ما درست
کارنمی کند وجهت یابی سیاسی را درست نشان نمی دهد. این چیزی
نیست که به خودی خود ویک شبهه به وجود بیاید؛ نه، این مُزاولت در کار سیاست لازم دارد؛ باید با مسائل
سیاسی آشنا شوید،حوادث سیاسی کشوررا بدانیدوحوادث سیاسی دنیا را بدانید.طلبه ها امروز به این ها نیاز
دارند.یک گوشه نشستن،سر خود را پایین انداختن،به هیچ کارکشوروجامعه کار نداشتن وازهیچ حادثه ای،
پیش آمدی،اتفاق خوب یابدی خبر نداشتن،انسان را از جریان دور می کند.ما مرجع مردم هم هستیم؛یعنی
مورد مراجعه مردمیم واگرخدای نکرده یک علامت غلط نشان بدهیم ،یا یک چیزی که مطلوب
دشمن است بر زبان ما جاری بشود،ببینید چقدر خسارت وارد می کند.
سخنان مقام معظم رهبری در جمع طلاب وروحانیون 88/9/22
<< 1 ... 104 105 106 ...107 ...108 109 110 ...111 ...112 113 114 ... 139 >>