حضرت امام صادق(ع) در روایتی ویژگیها و برنامههای کسانی را که میخواهند از یاران امام زمان(عج) باشند،
بیان کردهاند. «من سرّه ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الاخلاق؛
هر کس خوشحال میشود و دوست دارد که درشمارِ یاران حضرت مهدی(عج) باشد، باید سه ویژگی داشته
باشد: منتظر بودن،با ورع بودن، اخلاق کریمانه و بزرگوارانه داشتن».
ویژگی نخست: منتظر بودن
انتظار کشیدن ـ که از وظایف یاران امام مهدی(عج) است ـ یک حالت و عمل قلبی و درونی است که آثار و
برکتهای فراوان بیرونی هم دارد. انسان منتظر، دائماً به در نگاه میکند. پیوسته در درون و باطن به عالم
بالا نگاه میکند که آقایش چه زمانی تشریف میآورد.
پس اوّلین اثر انتظار، این است که انسان را دائماً به یاد منتظَر میاندازد؛ یعنی در حقیقت، انسان منتظِر،
یک لحظه هم از یاد آن حضرت غافل نیست. دومین اثر، آماده شدن و مهیّا شدن برای آمدن امام زمان(عج)
است. شخصی از امام صادق(ع) میپرسد: متی الفرج؛ آقاجان! گشایش و فرج شما اهل بیت(ع) چه زمانی
است؟ امام فرمودند: «مالک و الفرج و انت ممن ترید الدّنیا!؟؛ تو را به فرج چه کار در حالی که از کسانی
هستی که دنیا را میخواهند و دنیاطلبند؟! کسی میپرسد فرج چه زمانی است، که خود را برای آن ساخته
و آماده کرده است. تو فرج را برای آن میخواهی که دنیایت آباد شود! مشکلات اقتصادی و سیاسی برود! تو
خود آقا را نمیخواهی. آقا بیاید تا دنیایت را آباد کند. بنابراین پرسشت بیجاست!» پس مهم، آماده بودن
برای ظهور است. اثر سوم انتظار، لحظه شماریِ انسانِ منتظر برای آمدن آن حضرت(عج) است. لحظه لحظه
میگوید: خدا کند تو بیایی!. اصلاً آمدن حضرت(عج) را در خواب میبیند. نه اینکه بگوید ـ نعوذبالله ـ آقا تا هزار
سال دیگر هم ظهور نمیکند.
ویژگی دوم: با ورع بودن
دومین ویژگی یاران امام زمان(عج) تهذیب نفس و خودسازی است. در اسلام، یک منطقة ممنوعه داریم
و یک منطقة قُرق. منطقة ممنوعه، گناه است و منطقة قرق شده، مکروهات و شبهات.
دوری از گناه، تقوا و دوری از مکروهات و شبهات، ورع نام دارد. اگر کسی بگوید: میروم و در مرز سرزمین
گناه میایستم و گناه نمیکنم بداند که شیطان میآید و آرام به گناه هلش میدهد! برای حفظ خودمان،
باید یک سری مستحبّات را انجام دهیم. مستحبّات، بازوی واجبات است و باید یک سری مکروهات را هم
ترک کنیم. دوری از مکروهات، به دوری از حرام و گناه کمک میکند. پس امام صادق(ع) میفرماید:
«هر کس میخواهد از یاران مهدی(عج) باشد، علاوه بر ترک گناه، باید از شبهات هم دوری کند؛ یعنی
مواظب باشد که هر چیزی که در آن شبهة عقلی وعرفی است (نه شبهة برخاسته از وسوسه!) مرتکب
نشود.» ترک شبهات میان انسان و امام زمان(عج) سنخیّت و تشابه به وجود میآورد. البتّه حضرت(ع)
درجات و مقاماتش بینهایت است و این یک درجه از آنهاست. ایشان دریای تقوا و ورع هستند و اینها
که ما گفتیم، یک قطره بود. باید قطره شد، آنگاه به دریا پیوست! نکتة جالب دیگری که از این قسمت از
روایت میتوان استفاده کرد، این است که «اهل ورع، اهل کار وکوشش هستند، نه اهل خانه نشستن و
کاری با جامعه نداشتن!» زیرا میفرماید: «فلیعمل بالورع؛ یعنی اهل حرکتند، امّا با ورع در میان مردم زندگی
میکند. یاران حضرت(ع) ورع را پشت کفة ترازو و در محلّ کار خود، همراه دارند.»
ویژگی سوم: داشتن محاسن اخلاق
ویژگی سوم یاران امام زمان(عج) داشتن اخلاق کریمانه است. این صفاتی که فطرت، به خوبی آنها شهادت
میدهد و امامان معصوم(ع) از آنها مدح و تمجید کردهاند، باید در وجود یار و یاور مهدی(عج) باشد. مانند
سه صفتی که در این روایت شریف آمده است. امام صادق(ع) میفرمایند: «سرور خلقهای نیک وخوب،
سه خصلت است؛ اهل انصاف بودن، مواسات با برادران دینی و همواره به یاد خدا بودن.» پس اوّلین سیّد و
سرور اعمال، انصاف است. انسان باید در همه چیز اهل انصاف باشد؛ در داوری میان دیگران، در گفتار، در
معامله، در روبهرو شدن با مردم، در نگاه و در هر جایی که بشر در آنجا به رعایت انصاف نیاز دارد. همین صفت
انصاف داشتن اگر در انسان به وجود آید، ربط معنوی و روحی میان او و امام زمان(عج) برقرار میشود، داستان
پیرمرد قفل ساز که به سبب همین منصف بودن، خدمت امام زمان(عج) میرسید، معروف است. دومین
عملی را که آقای اعمال شمردند، مواسات با برادران دینی است؛ یعنی به آنها در مسائل مالی کمک برساند
و یاری کند. خیلی بد است که در میان مسلمانان، شخصی ورشکست شود و کارش به زندان بکشد، امّا همة
اطرافیان او میلیونها تومان پول داشته باشند! آیا با این وضع میشود توقّع داشت که از یاران حضرت مهدی
(عج) بود؟! حضرت میفرمایند: «این دوست من است، چرا گرفتاری او را حل نکردید؟!» اولیای خدا در زندگی
مواسات داشتند. امامان معصوم(ع) اهل مواسات بودند. سومین عمل برجسته، به یاد خدا بودن در همه حال
است. چه در خلوت و چه در جلوت؛ چه در میان مردم و چه دور از مردم؛ چه در بیداری و چه در خواب! یاد قلبی
و باطنی خدا را در همه حال داشته باشید. با توجّه به این روایات، روشن میشود که یاران حضرت مهدی(عج)،
دارای چنان ویژگیها و اوصاف برتر و کمنظیری هستند که به حق در این مقام و موقعیّت قرار گرفتهاند و بدین
جهت نقش مهمّی در پیروزی آن قیام جهانی خواهند داشت.
یکی از شاگردان آقای بهجت می گوید: در مشهد خدمت آقا بودیم که از حیاط حرم امام رضا(ع) خارج شدیم،آقا فرمودند:یک کتاب هست که هر
نوع دعایی که شما بخواهید در آن وجود دارد وبرای هر کاری، دعای مخصوص به خودش را بیان کرده است.من هم کنجکاو شدم وخیلی سریع
قلم وکاغذ را آماده کردم وخواستم نام کتاب را یاداشت کنم تا یادم نرود.از ایشان پرسیدم: آقا! اسم آن کتاب چیست؟ فرمودند:”قرآن“
سپس فرمودند: هر کجا قرآن باشد، امام زمان (عج) نیزحضور دارند؛وهمین قرآن است که ما را به امام غایب(عج) وصل می کند
واین امام غایب(عج) است که ما را به محضر قرآن می رساند.
مردی خدمت امام صادق(ع) آمد وعرض کرد: آقا ! من خیلی فقیرم ،کمکم کنید. حضرت فرمودند: شما خیلی غنی ودارا هستی!
مرد گفت :نه ! چنین نیست.حضرت فرمودند:شما دارا هستی! مرد که امام را قبول داشت وبه عنوان امام معصوم مطیع او بود ،به فکر
فرو رفت که نکند چیزهایی دارم، برای مثال پولی دارم که آن را فراموش کرده ام یا ارثیه ای به من رسیده واز آن بی خبرم ،گفت: آقا اگر
در جایی پولی، ملکی، باغی، چیزی دارم که از آن بی خبرم به من بگویید.حضرت فرمودند:اگر بخواهی،همین محبتی که نسبت به ما داری
را از تو می خریم.فرض کنید امام فرمودند:یک صد سکه طلا،مرد گفت نه آقا! من این را نمی فروشم.مگر می شود محبت شما را فروخت؟!
حضرت فرمودند:اگر بخواهی نصف آن را می خریم.مرد گفت: نه آقا! اگر همه دنیا را به من بدهید، آن را نمی فروشم.
آنگاه حضرت فرمودند:عجب چیزی داری که حاضر نیستی آن را با تمام دنیا عوض کنی!
ما جوانان به دنبال الگویی هستیم که نخست هم سن و سالمان باشدو همانند ما در توفان جوانی بوده
و در نشیب و فراز حوادث حضورداشته باشد. معصوم نباشد; زیرا با ما فرق خواهد کرد و دربحرانهای اجتماعی
سیاسی و حتی اقتصادی درگیر شده باشد تا به خوبی او را همانند خود بدانیم و از شیوه زندگانی، روش برخورد
او با دیگران، چگونگی سخن گفتن، شهامت، شجاعت، دلیرمردی و بی باکی وی برای خود سرمشق بگیریم و او
را نمونه ای تمام عیار برای امروز و فردای زندگی خود بدانیم.
دفتر زندگانی چنین الگویی را، که برخی هجده ساله و پاره ای سالهایی بیشتر دانسته اند، می گشاییم و با
یکدیگر به صحیفه صفات و ارزشهای چشمگیر او مینگریم. آرام آرام با او همراه شده وبیشتر از گذشته به
ناگفته های گفتنیاش که همگی برایمان مشعلی فروزان خواهد بود، دل میسپاریم.
او یازدهم شعبان سال سی و سوم هجری به دنیای پر غوغای حیات پاگذاشت. پدر در گوش راست او اذان
گفت و دیگر گوش وی را باترنم اقامه آشنا ساخت تا از آغاز با نغمه توحید، نبوت، امامت وولایت آشنا شود
و با چنین سرودهایی راه روشن رستگاری را از عمق جان بیابد. دیری نپایید که در هفتمین روز تولد وی، بنا
به سنت پسندیده دینی، سرش را تراشیدند و هم وزن موهای زیبایش، به مستمندان چشم به راه نقره
صدقه دادند.
آشفتگی اوضاع سیاسی و آتش افروزی حاکمان ستمگر آن عصر بدان حد بود که نام «علی» جرمی
نابخشودنی حساب می شد و برزبان راندن این واژه مقدس ممنوع بود. پدر وی، که به خوبی میدانست نام
دیباچه شخصیت و نشان دهنده شرافت، ادب و عظمت انسان است،نام کودک را «علی» نهاد تا بهترین برکات
و زیباترین صفاتبردریای وجود فرزندش ریزان شود و بدسگالان سیه سرشتخود را باامواج پاک و زلال غیرت دینی
و شخصیت مذهبی رو به رو ببینند. درپی آن، لقب «اکبر» نیز برای او انتخاب کرد تا «علی اکبر»که به عنوان
پسر نخست خانواده است با دیگر فرزندان، که نام آنان نیز علی خواهد بود، تفاوت یابد.
علی صفات جد خود را میدانست، از اینرو، هماره در آینه اخلاق ورفتار او نظر میکرد و خود را بدان
صفات می آراست. به هنگام جوانی در میان جمع و با دوستان خود، گشاده رو و شادمان بود;
ولی در درتنهایی اهل تفکر و همراه با حزن بود. علاقه فراوانی بهخلوت با خدای خود و پرداختن
به راز و نیاز و گفتگو باخالق هستی داشت. در زندگی آسان گیر، ملایم و خوشخو بود، نگاهش
کوتاه می نمودو به روی کسی خیره نمی شد. بیشتر اوقات بر زمین چشم میدوخت و بابینوایان
و فقرا که از نظر ظاهری در جامعه و نگاه دنیا طلبان احترام چشمگیری نداشتند. نشست و
برخاست میکرد، با آنان همسفرهمی شد و با دستخود دردهانشان غذا میگذارد. اصالتهای فکری
واستواریهای روحی، وی را چنان کرده بود که هیچگاه و از هیچ حاکمی هراس نداشت.
«اولی الناس بهذالامر علی بن الحسین بن علی جده رسول الله وفیه شجاعه بنیهاشم و سخاه بنی امیه
و رهو ثقیف.»
شایسته ترین افراد برای امر حکومت، علی اکبر فرزند امام حسیناست که جدش رسول خدا(ص)است
وجاهت بنی هاشم، سخاوت بنی امیه وزیبایی قبیله ثقیف را در خود جمع کرده است.
قسمتی از وصیتنامه شهید علی ما شاء الله ابراهیمی :
« مَن طَلَبَنی وَجَدَنی وَ مَن وَجَدَنی عَرَفَنی وَ مَن عَرَفَنی عَشَقَنی وَ مَن عَشَقَنی
عَشَقتُهُ وَ مَن عَشَقتُهُ قَتَلتُهُ وَ مَن قَتَلتُهُ فَعَلی دِیَتُه وَ مَن عَلی دِیَتُه وَ اَنَا دِیَتُه.
هرکس من را طلب می کند می یابد مرا، و کسیکه مرا یافت می شناسد
مرا، و کسیکه من را دوست داشت، عاشق من می شود و کسیکه عاشق
من می شود، من عاشق او می شوم و کسیکه من عاشق او بشوم، او را
می کشم و کسیکه من او را بکشم، خونبهایش بر من واجب است، پس خون
بهای او من هستم.
وَقَاتِلُوهُمْ حَتّىَ لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدّينُ كُلّهُ لله فَإِنِ انْتَهَوْاْ فَإِنّ اللّهَ
بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(سوره انفال.آیه 39)
ای مومنان با کافران جهاد کنید که در زمین فتنه و فسادی دیگر نماند و آئین همه،
دین خدا گردد و چنانچه دست از کفر کشیدند خدا به ا اعمالشان آگاه و بصیر است.
…..و یک پیام به تمام دبیران و معلمان مخصوصا دبیران عزیز خودم هرچند شما خود
پیام دهنده هستید، آیا این پیام سخن خودتان است ای زحمت کشان جامعه با این
آینده سازان و نونهالان مانند انبیاء رفتار کنید و آنان را بسازید برای فردایی دشوار و
این را هم بدانید که هر سربازی که فردا از دست شما تحویل این جامعه گردد و آن
سرباز به فیض شهادت برسد شما هم فیض شهید را خواهید برد، قرآن را به اینان
خوب یاد دهید و آنان را تشویق کنید که یک محصل در تشویق بهتر می تواند آینده
نگر باشد و به جامعه بیاندیشد و یک پیام به تمام دوستان و برادران و مخصوصا
همکلاسیهای عزیز، ای برادران عزیز! ما در زمانی زندگی می کنیم که باید اطاعت
از ولی امر و ولایت فقیه را در نظر داشته باشیم و وقت خود را به بیهودگی نگذرانیم
که فردا باید جواب این همه وقت ها و نعمت ها را پس دهیم، خودتان را بسازید آنطور
که جامعه اسلامی می خواهد و گول دنیا را نخورید که این دنیا گذرگاهی است که
ما چند سالی در گذرگاه سکونت داریم ، باید کوله بار را ببندیم و توشه آخرت را فراهم
سازیم و دنیا فقط میدان آزمایش است که خداوند تک تک ما را آزمایش می کند.در این
نمازهای جماعت و دعاها شرکت کنید، این دعاها دل را به خدا نزدیک می کند».
لازم به ذکر است که پیکر شهید ابراهیمی بعد از 12 سال به دست زحمتکشان در
بخش تفحص کشف می شود.
خانواده ایشان به مدت 12 سال چشم انتظار ماندند تا اینکه سال 74 انتظار خانواده
مخصوصا پدر و مادر شهید به ثمر نشست…
متولد: ملایر /1342
تاریخ شهادت: 22/1/62
محل شهادت: شرهانی
به قلم مرضیه ابراهیمی
و قلنا يا آدم اسكن انت و زوجك الجنه و كلا منها رغدا حيث شئتما ولا تقربا هذه الشجره
فتكونا من الظالمين
و گفتیم: ای آدم ، تو و همسرت در این باغ ساکن شوید و از ( میوه و نعمت های ) آن به فراوانی
از هر جایآن که خواهید بخورید ، و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود.
(35.بقره)
نکته ی ظریفی دارد. نفرمود از میوه ی درخت نخورید یا به میوه ی آن یا خود درخت دست نزنید.
فرمود به این درخت نزدیک نشوید. این حرف را به آدم زد یعنی فکرش را هم نکن که بخواهی
به این درخت دست بزنی. این حرف را به همه ما هم میگوید. به همه ی ما گفته به گناه
نزدیک هم نشوید چه برسد از میوه ی ان بخورید. نزدیکش هم نشوید… یعنی حتی خودت
را در موقعیتی که ممکن است گناه کنی هم قرار نده. نزدیکش هم نشو که اگر نزدیک شدید
از ستمکاران خواهید بود. اگر نزدیک شوید…از ستمکارانید.
خدایا چه بر سرمان می آید اگربه این درخت دست بزنیم وقتی که ستمکاریم
اگر نزدیکش شویم.
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
دعاي نوراني وجود مبارك امام صادق(عليهالسلام)نخستين وظيفه انسان اهل انتظار را تبيين ميكند:
اللّهمّ! عرّفني نفسك، فانّك إن لمتعرّفني نفسك لم أعرف نبيّك. اللّهمّ! عرّفني رسولك، فإنّك إن لمتعرّفني
رسولك لم أعرف حجّتك. اللّهمّ! عرّفني حجّتك، فإنّك إن لمتعرّفني حجّتك ضللت عن ديني.
شناخت امامت و امام، اولين وظيفه مؤمن اهل انتظار است، كه بر اساس معرفت توحيد و شناخت
نبوّت استوار ميگردد، چون دانستيم پيامبر خليفه خداوند است و بر اساس امر و وحي او سخن ميگويد و
كار ميكند، آنگاه ميبايست امام را در پرتو معرفت پيامبر بشناسيم، وگرنه مي پنداريم مسئله امامت را ميتوان
تحت لواي سقيفه به سامان رسانيد.
از آنجا كه امامت جز نيابت رسالت نيست و نائب جز سخن منوب عنه را نميگويد، آن كه منوب عنه را شناخت،
به معرفت نائب او بار مييابد و چون بدين پايه رسيد، مشكلات علمي و عملياش حل خواهد شد؛ يعني وقتي
به اين معرفت بار يافت و از مجراي امامت و نبوّت به توحيد مرتبط شد، آنگاه در فكر و عمل، به غير دين سر
نخواهد سپرد و در تمامي عرصههاي زندگي دين سالار خواهد بود. در عرصه امور اجتماعي، به مردم سالاري
غير ديني تن نخواهد داد و قانون را بر محور «امر الله» خواهد دانست نه «امر الناس»، از اينرو به قانوني جز
قوانين الهي كه از بيان و بنان و تبيين مقام والاي نبوّت و امامت جاري ميگردد تسليم نخواهد شد.
ادراك صحيح و روشن معناي انتظار اقتضا ميكند كه انسانِ منتظر حركتي دائمي و تلاشي پويا داشته باشد،
تا بر اثر آن خود و جامعه خويش را مهياي ظهور امام منتظَر(عج) سازد. فرمايش وجود مبارك امام صادق
(عليهالسلام) كه ليعدنّ أحدكم لخروج القائم و لو سهماً چراغ روشنايي بخش اين راه خجسته است.
لحظه ميمون ظهور ناپيداست و اين خود سبب ميشود تا هر لحظه بي صبرانه در انتظار طلوع مباركش باشيم.
اين انتظار عاقلانه در پرتو كلام نوراني صادق آل محمّد(عليهمالسلام) ما را بر آن ميدارد كه خويش را با حركت
و تلاش در راه استعداديابي و زمينه سازي ظهور حضرتش و فراخور خود حتي به اندازه مهيا كردن تيري، آماده
حضورش سازيم. آنچه هست اين تير، گاه تير بيان و بنان است و گاه تيري درخور ساير عرصه هاي علمي و نظامي.
يا بايد توانمند باشيم كه معارف الهي را شرح و تفسير كنيم و توسعه دهيم و نشر و ابلاغ كنيم و با تمييز عقل
از حسّ و قياس و وهم و استحسان و خيال و مغالطه، در صيانت اين چراغ نوراني بكوشيم؛ يا با تسلط به فنآوريهاي
گوناگون در عرصه هاي مختلف به ويژه در زمينه دفاع نظامي مهيّاي رويارويي با آناني باشيم كه زعم خاموشي شعله
فروزان وحي را در سر ميپرورانند، گرچه داشتن هر دو سلاح، مطلوبتر است.
آن كه به انتظاري تهي از رزمآوري و مجاهده دل خوش مي دارد و گمان ميكند بيآمادگي براي جهاد و شهادت
مي توان منتظر موعود موجود بود، خيالي باطل دارد و كار انتظارش به سامان نخواهد رسيد.
تخلق به کرائم اخلاقی
شكي نيست كه منتظران وجود مبارك ولي عصر(عج) كه در مكتب انتظار صادقانه درس صلاح و اصلاح آموخته اند،
ميبايد افزون بر دعاي زباني براي تعجيل در فرج وجود مبارك امامشان، با زبان حال و استعداد نيز چنان باشند.
بر همين اساس، آنكه انتظارش حقيقي و ترقّبش صادق باشد، ميتواند از عمق جان خويش با زبان حال و قال
فرج ميمون و خجسته امام خويش را از خداوند سبحان مسئلت دارد.
براي نيل به چنين مرتبهاي انسان منتظر ميبايست به دانش خود عمل كند و مجهولات را بپرسد؛ نيز خيرخواه
همگان باشد و كينه كسي را در دل نپرورد، چرا كه قلب كينآلوده شايسته بذرافشاني معرفت و محبت ولي
عصر(عج) نيست.
منتظر حقيقي را بايسته است كه به غير خدا تكيه نكند و جز به او اميد نبندد و مراقب سرزمين قلبش باشد
و اين كالاي ثمين را به ثمن بخس شهوت و غفلت نفروشد، زيرا ارائه دهنده چنين كالايي جز دشمن آشكار
انسان نيست و ابليس چون چنين معاملهاي كند، ثمن و مثمن را با هم ميبرد و چيزي جز خسران و زيان بهره
فروشنده نخواهد شد.
آن كه دين و اخلاقش را به شيطان بفروشد، شيطان تمام هويت انساني او را ميستاند و چون چنين كرد،
همه را در مسير تباب و تباهي خويش هزينه خواهد كرد و آنگاه چنين انساني مصداق بارز ﴿خَسِرَ الدُّنيا والاخره)
خواهد بود.
ترك تعلق به مظاهر دنياي مذموم، زمينه طهارت روح و پاكي ضمير انسان منتظر را فراهم ميآورد؛ آنگاه به لطف
خداي سبحان صاحب شامّهاي ميشود كه عطر دلانگيز حضور مولاي خويش را استشمام ميكند و مستانه ميسرايد:
«سحر ازبسترم بوي گل آيو». نه تنها با اين شامّه بوي خوش يار را درمييابد، رايحه عفن دنيازدگي، دنياخواهي،
نفاق و تفرقهافكني را نيز تشخيص ميدهد و از حريم هلاكتبار آن نيز دوري خواهد كرد.
معناي حقيقي انتظار، تحصيل شرايط حضور و ظهور ولي عصر(عج) است و هر كه در اين مسير مجاهده نكند،
انتظارش به حقيقتِ انتظار موصوف نميشود.
برپايه روايات تشريح وقايع پس از ظهور، هنگام قيام ولي عصر(عج) دست لطف الهي بر سر امت كشيده و
عقلهايشان كامل ميگردد و بردبار ميشوند. اين رشد و بالندگي چيزي نيست كه نيازي به زمينه سازي نداشته
و انسانها ناگاه و يكباره از ناداني به دانايي رسند. تعالي سطح فرهنگ، تعقل و فهم عمومي، نخستين زمينه
لازم جهت ادراك پيام انسان كامل و ظهور ولي مطلق خداست و اين مهم از گرانمايهترين وظايف منتظران آن
حضرت است، زيرا جامعه اي كه از سطح فرهنگ والاتر و بالاتري برخوردار باشد، معارف الهي را كه امام
(عليهالسلام)عرضه خواهد كرد بهتر ادراك و در برابر هجوم امواج جهل و كينه بهتر ايستادگي و دفاع ميكند.
نه خود گرفتار جهل و تجاهل ميگردد و نه اجازه مي دهد از جهل ديگران سوء استفاده شود.
وظيفه ديگر اهل انتظار، رشد و تعالي بخشيدن به تدبير امور، مديريتهاي اجتماعي و اكمال ملكات شهامت و شجاعت
است، زيرا دين و اجراي احكام حياتبخش آن همواره به اين چهار عنصر محتاج است و به فرموده امام باقر(عليهالسلام)
شجاعت، صلابت و نفوذ در اجراي احكام الهي از ويژگيهاي ياران وجود مبارك امام زمان(عج) است: اجري من ليث
و أمضي من سنان و چون جامعه اسلامي دررشد و تعالي فرهنگ و خرد ورزي از سويي و بالندگي شجاعت، شهامت
و مديريت از سوي ديگر به نصاب خود رسيد، زمينه ظهور حجت مطلق الهي فراهم ميگردد.
امام عصر(عج) احيا كننده آموزه هاي نوراني قرآن و معارف پيامبر اكرم و ائمّه هدي(عليهمالسلام) است.
رهاورد امام عصر(عج) همان اسلام ناب و معارف والاي پيامبر عظيم المنزله اسلام است كه از خزائن الهي
عرضه داشت و امامان معصوم(عليهمالسلام) يكي پس از ديگري اين حقيقت را در بيان و سيره خويش پاس داشتند.
راه امام عصر(عج) جز راه قرآن و عترت نيست و منتظر امام عصر(عج)، مي بايست با قرآن و آموزه هايش از سويي و با
سيره و معالم عترت از سويي ديگر آشنا باشد، تا بتواند خويش را در پرتو انوار روح بخش آنها نهد و با اقتداي به آنان
خود را براي حضور در محضر امام زمان(عج) آماده سازد.
برگرفته از کتاب امام مهدی موجود موعود(عج)،حضرت آیت الله جوادی آملی
مرضیه ابراهیمی
<< 1 ... 117 118 119 ...120 ...121 122 123 ...124 ...125 126 127 ... 139 >>