بسم الله الرحمن الرحیم

 

هرشب تنهایی گوشه ای با کتابت کز میکنم

با دلی پر از اندوه

آیه ها را خط به خط میخوانم

جزء ها را صفحه به صفحه پیش می روم

به دنبال حاشیه امن ات

در جستجوی آغوش گرمت

و به دنبال کلامت که آرامم کند

من به ”فوز المبین” طمع دارم

به ”و لا خوف علیهم و لاهم یحزنون” حریص ام

دست هایم را دراز میکنم اما به تو نمی رسم

آیات عذاب را میخوانم

آنقدر میخوانم تا برسم به الا…

“الا من تاب و اصلح”

آرام می شوم

پشت سر ابراهیم علیه السلام تکرار میکنم:

“انی وجهت وجهی للذی فطر السماوات و الارض حنیفا”

حنیفا را جور دیگری میخوانم

با نگاهی عمیق

به ”اولئک لهم الامن و هم مهتدون” چشم میدوزم

تو مارا خوب بلدی

میدانی چقدر تنهاییم

ترس هامان را میشناسی

چیزی در سینه مان گذاشتی به نام قلب

خودت شدی مقلب القلوب…

تو لرزش ما را میبینی

تردید هایمان را میدانی

و از دل هایمان با خبری

پس مارا بچرخان به سمت خودت

ای مقلب القلوب

و صراط مستقیمت

و منقلب کن ما را…

 

به خودم آمدم

یکباره ترس هایم ریخت

چقدر امید در دلم افتاد

چقدر آرام شدم

خودت یادمان دادی صبر کنیم

و یادمان دادی به سمت تو بیاییم

همین که تو ما را می بخشی

همین که تو ما را میخواهی

کافی ست…

باید این را سر در جهان قاب کنند

“قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم

لا تقنطوا من رحمة الله

ان الله یغفر الذنوب جمیعا

انه هو الغفور الرحیم”

سوره زمرآیه 53

 

به قلم سیده شبنم میرجلالی. طلبه پایه پنجم. مدرسه علمیه زینبیه

 

 


موضوعات: دلنوشته
   شنبه 11 اسفند 1397نظر دهید »

شهید! فقط به نام تو می ‏شود سکه پیروزی زد که بعد از تو، هر که مانده، در توهم زندگی شناور است. نام تو ای لاله سرخ، معنای زندگی‏ست و غربت بعد از تو، دامن اهالی کوی شجاعت را گرفته؛ ماییم و دلی که جز به بهای خون، نه فروخته می‏شود و نه خریداریش هست.
کاش بودید!
چفیه ‏های خون آلود، بر شط آرامش پل بسته‏ اند. در لایه‏ های زیرین هستی، غوغایی است. قسم به نام سرخ شهادت که پس از جنگ، راهی که شما به خون گلو پیموده ‏اید، به خون دل می ‏رویم. ما هر روز، در راه مولای شهیدان روی زمین، فلسفه می‏خوانیم و هر شام، عده ‏ای پشت سیم ‏خاردار ابتذال گیر می ‏کنند. هر روز، روز شماست؛ کاش بودید!
هر روز، برایم شعر می‏خوانی
هر روز، در خاکریز فکرم شهید می‏شوی، پشت سنگر احساسم تیر می‏خوری و از قرارگاه فکرم، پر می‏کشی. به‏ سوی کربلای آرزوهایم به راه می‏افتی و من هر روز، شادی‏ام را تشییع می‏کنم و زندگی مردانه را به خاک می‏سپارم. من هر روز از شما دور می‏شوم؛ در حالی‏که دست تمنا به‏سوی شما دارم. هر روز عهد می‏کنم که دلم بر سر مزار شما بماند تا شیون مادران فرزند مرده را در هیاهوی تبلیغات خوردنی‏ها و آشامیدنی‏ها گم نکنم.
شعری سروده‏ام به نام خاک و تو بر روی بیت‏هایش، با نعش خون‏ آلود افتاده‏ای. کتابی نوشته‏ام که پلاکت را در همه صفحاتش آویزان کرده‏ای. هر روز برایم سخنرانی می‏کنی؛ می‏گویی جان شما و فرمان رهبر! هر روز برایم شعر می‏خوانی. هر روز برایم نقاشی می‏کنی. هوا بوی سرخی می‏دهد و واژه ‏ها و زندگی، رنگ نام شما گرفته.
دریا دریا اشک، در فراق تو
از هامون نیاز جاماندگان حقیقت، تا کاروان رفتگان سرخ ‏جامه، هزار افسوس به رنگ تنهایی نوشته‏ اند. از مرز ارزش‏های بشر جدید تا سه راهی شهادت کربلای ایران، هزار امید به نام ولایت نگاشته ‏اند. من، غم تنهایی و فراق تو را ای برادر شهیدم، به دامن مولایم می‏برم و سر به سجدگاه محراب ابرویش، دریا دریا اشک می‏ریزم و اوست تسکین من. 

به قلم : حسین امیری


موضوعات: در محضر شهدا
   جمعه 10 اسفند 1397نظر دهید »

١ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:  
المَهدِی طاووسُ أَهلِ الجَنَّةِ.
مهدی(ع) طاووس اهل بهشت است. (الشِّهاب‌ فی‌الحِکَمِ و الآداب، ص ١٦)

٢ـ «پیامبرگرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم)»:
افضلُ اَعمالٍ اُمّتی اِنتظارُ الفَرَج.
افضل اعمال امت من انتظار فَرَج و ظهور امام زمان علیه‌السلام است. (الشِّهاب فی‌الحِکَم و الآداب، ص ١٦)

٣ـ «حضرت مهدی(عج)»:
اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم.
برای تعجیل در ظهور من زیاد دعا کنید که خود فَرَج و نجات شما است. (کمال‌الدین، ج ٢، ص ٤٨٥)

٤ـ «مولی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)»:
اِنتَظِروا الفَرَجَ وَلا تَیأسُوا مِن رَوحِ الله.
همواره در انتظار (فرج و ظهور صاحب‌الزمان علیه‌السلام) باشید و یأس و ناامیدی از رحمت خدا به خود راه مدهید. (بحار، ج ١٥، ص ١٢٣)

٥ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
مَن ماتَ مِنكُم وَ هُوَ مُنتظِرٌ لِهذا الأََمرِ كان كَمَن هوُ مَعَ القائِمِ فی فُسطاطِه.
هر کس از شما که در حال انتظار ظهور حضرت مهدی(علیه‌السلام) از دنیا برود همچون کسی است که در خیمه و معیت آن حضرت در حال جهاد به سر می‌برد. (بحار، ج ٥٢، ص ١٢٦)

٦ـ «پیامبرگرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم)»:
مَن اَنكَرَ القائِمَ مِن وُلدی أَثناءَ غَیبَتِهِ ماتَ میتَةً جاهِلیةً.
کسی که قائم(مهدی) را که از فرزندان من است در دوران غیبتش مُنکِر شود، بر حالت جاهلیت قبل از اسلام از دنیا خواهد رفت. (منتخب‌الاثر، ص ٢٢٩)

٧ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
لَو لَمْ یبْقَ منَ الدُّنیا اِلاَّ یومٌ واحِدٌ لَطَوّلَ اللهُ ذلِكَ الیومَ حَتّی یخرُجَ قائمُنا أَهْلَ البَیت.
اگر از عمر دنیا تنها یک روز مانده باشد خداوند آن روز را آنقدر طولانی می‌کند تا قائم ما اهل بیت(علیه‌السلام) ظهور یابد. (منتخب‌الاثر، ص ٢٥٤)

٨ـ «حضرت مهدی(عج)»:
فَاِنّا یحیطُ عِلمُنا بِأَنبائِكُم و لایعزُبُ عَنّا شَیءٌ مِن اَخباركُم.
ما از اوضاع شما کاملاً باخبریم و هیچ چیز از احوال شما بر ما پوشیده نیست. (بحار، ج ٥٣، ص ١٧٥)
٩ـ «حضرت مهدی(ع)»:
اِنّی اَمانٌ لِأَهلِ اِلأرضِ كما أَنَّ النُّجومَ اَمانٌ لِأَهلِ السّماء.
من برای اهل زمین أمن و أمانم همان گونه که ستارگان آسمان أمن و أمان اهل آسمانند. (بحار، ج ٧٨، ص ٣٨)

١٠ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
المُنتَظِرُ لِلثّانی عَشَر كَالشّاهِرِ سَیفَهُ بَینَ یدَی رُسولِ الله صلی‌الله علیه و آله یذُبُّ عَنهُ.
کسی که در انتظار امام دوازدهمین خود به سر می‌برد همانند کسی است که در رکاب رسول خدا(صلی‌الله علیه و آله و سلم) شمشیر کشیده و از آن حضرت دفاع می‌نماید. (کمال‌الدین، ص ٦٤٧)

١١ـ حضرت مهدی(ع):
إنّا غَیرُ مُهمِلینَ لِمُراعاتِكُم ولا ناسین لِذِكرِكُم و لَولا ذلِكَ لَنَزلَ بِكُم اللّأْواءُ وَاصطَلَكُمُ الأَعداءُ.
ما در رعایت حال شما هیچ کوتاهی نمی‌کنیم و یاد شما را از خاطر نمی‌بریم وگرنه محنت و دشواریها شما را فرا می‌گرفت و دشمنان شما را از بُن و ریشه قلع و قمع می‌ساختند. (بحار، ج ٥٣، ص ٧٢)

١٢ـ حضرت مهدی(ع):
اَنَا خاتِمُ الأوصیاءِ وَ بی ‌یدفَعُ اللهُ البَلاءَ عَن اَهلی و شیعَتی.
من ختم‌کنندة راه اوصیا هستم و به وسیلة من خدا بلاها را از اهل بیت من و شیعیانم دفع می‌نماید. (غیبت شیخ طوسی، ص ٢٤٦)

١٣ـ «پیامبرگرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم)»:
یخرُجُ المَهدی و علی رَأسِه غَمامَةٌ فیها مُنادٍ ینادی «هذا المَهدی خَلیفةُ اللهِ فَاتَّبِعوهُ»
زمانی که حضرت مهدی(ع) ظهور می‌کند ابری بالای سر دارد که در آن منادی ندا می‌کند «این مهدی خلیفة‌الله است، از او متابعت و پیروی کنید.» (بحار، ج ٥١، ص ٨١)

١٤ـ «امام جعفرصادق(علیه‌السلام)»:
قَبْلَ قیامِ القائمِ(علیه‌السلام) خَمسُ علاماتٍ مَحْتُوماتٍ. اَلیمانی وَ السُّفیانی و الصَّیحَةُ وَ قَتلُ النَّفسِ الزَّكِیةِ وَ الخَسفُ بِالبَیداء.
پیش از ظهور حضرت قائم(علیه‌السلام) وقوع این پنج علامت حتمی است: ظهور یمانی (از یمن)، سفیانی (از شام)، صیحه و فریاد آسمانی، کشته شدن نفس زکیه (سیدی بزرگوار در مسجدالحرام) و فرو رفتن لشکر سفیانی در زمین بیداء (بیابان میان مکه و مدینه). (الزام‌الناصب، ج٢، ص ١٣٦ ـ بحار، ج ٥٢، ص ٢٠٤)

١٥ـ «امام محمدباقر (علیه‌السلام)»:
وَ قَتلُ غلامٍ مِن آلِ مُحمّدٍ عَلیهِمُ السلامُ بَینَ الرُّكنِ و المَقامِ اِسمُهُ محمدُبنُ الحَسَنِ «اَلنَّفسُ الزّكیةِ».
(از علائم نزدیک ظهور حضرت) جوانی از آل محمد(علیه‌السلام) به نام محمد بن الحسن «نفس زکیه» میان رکن حجر‌الاسود و مقام ابراهیم به شهادت می‌رسد. (بحار، ج ٥٢، ص ١٩٢)

١٦ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
لَیسَ بَینَ قِیامِ قائِمِ آلِ مُحمدٍ علیهم السلام وَ بینَ قَتلِ النّفسِ الزّكِیةِ الاّ خَمسَ عَشَرَةَ لیلةً.
فاصله میان قیام قائم آل محمد(علیه‌السلام) و شهادت «نفس زکیه» تنها پانزده روز خواهد بود. (بحار، ج ٥٢، ص ٢٠٣)

١٧ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
قُداّمُ القائِمِ مَوتَتان: مَوتٌ احمرُ وَ موتٌ اَبیضُ حتّی یذَهَبَ مِن كُلِّ سبعةٍ خمسةٌ! اَلموتُ الأحَمرُ السَیفُ و المَوتُ اَلأَبْیضُ الطَاّعونُ.
پیش از قیام حضرت، دو نوع مرگ و میر خواهد بود: یکی مرگ سرخ و دیگر مرگ سفید آنچنان (سهمگین و هولناک) كه از هر هفت نفر پنج نفر از بین خواهند رفت! مرگ سرخ با شمشیر(اسلحه) و مرگ سفید بیماری(همه‌گیر) طاعون است. (كمال‌الدین، ص ٦٥٥)

١٨ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
لایقومُ حتّی یقتَلَ الثُّلثُ و یموتُ الثُّلثُ و یبقَی الثُّلث!
قیام حضرت نخواهد بود تا زمانی که یک سوم مردم کشته شوند و یک سوم دیگر می‌میرند و تنها یک سوم باقی خواهند ماند! (بشارت‌الاسلام، ص ١٧٥)

١٩ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
كَذَبً الوَقّاتون، إنّا اَهلُ بَیتٍ لانُوَقِّتُ.
دروغ می‌گویند کسانی که زمان ظهور حضرت را پیشگوئی می‌کنند. ما خاندان اهل بیت برای فَرَج حضرتش زمان معین نمی‌کنیم. (بحار، ج ٥٢، ص ١١٨)

٢٠ـ «امام محمدباقر (علیه‌السلام)»:
اذا خَرَجَ أَسنَدَ ظَهْرهُ اِلَی الكَعبةِ وَ اجتَمع له ثلاثُمِأَةٍ وَ ثَلاثَةَ عَشَرَ رجَلاً. فَأَوَّلُ ما ینطِقُ بِهِ هذِهِ الإیة «بَقِیةُ‌الله خیرٌلكُم اِنْ كُنتُم مؤمنین.»
زمانی که حضرت ظهور می‌کند به خانة کعبه تکیه می‌دهد و در خدمتش سیصد و سیزده نفر (یاران به تعداد لشکریان بدر) حضور پیدا می‌کنند. اول سخن حضرت آیه شریفه است: «بَقِیةُ‌اللهِ خیرٌلکُم اِنْ کُنتُم مُؤمنین». (اِعلام الوری، ص ٤٣٣)

٢١ـ «امام علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه‌السلام)»:
علامَتُهُ أَن یكوُنَ شَیخَ السِّنِّ شَابَّ المَنظَرِ حتّی أَنَّ النّاظِرَ اِلَیهِ یحسَبُهُ اِبنَ اَربعینَ سنةً.
نشانة مخصوص حضرت چهرة جوان بودن او در سن کهولت است به گونه‌ای است که هر کس حضرت را می‌بیند او را چهل ساله می‌پندارد. (اِعلامُ الوَری، ص ٤٣٥)

٢٢ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
لایبقی مُؤمنٌ مَیتٌ اِلاّ دَخَلتْ عَلیهِ الفَرحةُ فی ‌قَبرِه.
در وقت ظهور حضرتش، هیچ مؤمن از دنیا رفته باقی نمی‌ماند مگر آن که سرور و شادمانی قبر او را فرا می‌گیرد. (بحار، ج ٥٢، ص ٣٢٨)

٢٣ـ «پیامبرگرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم)»:
مِن ذُُرَّیتی اَلمهدی اِذا خَرجَ نَزَل عیسَی بنُ مریمَ(علیه‌السلام) لِنُصرتِهِ فَقَدَّمَهُ وَ صلّی خَلفَهُ.
مهدی(ع) از فرزندان من است، زمانی که قیام می‌کند عیسی بن مریم(علیه‌السلام) جهت نصرت و یاری او (از آسمان) فرود می‌آید و حضرتش را برای نماز مقدّم می‌دارد و به او اقتدا می‌نماید. (امالی صدوق، ص ١٨١)

٢٤ـ «پیامبرگرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم)»:
اَلمهدی(ع) یكسِرُ الصلیبَ وَ عِندَهُ عیسی(علیه‌السلام).
حضرت مهدی(ع) پس از ظهور، در حالی که حضرت عیسی(ع) در محضر اوست صلیب (مسیحیان) را درهم می‌شکند. (اثباة‌الهداة، ج ٣، ص ٦٥٠)

٢٥ـ «امام محمدباقر (علیه‌السلام)»:
(فی روایةٍ) اَوّلُ مایبدأُ القائمُ علیه السلام بِأنطاكِیةَ فَیستَخرِجُ مِنَها التَّوریةَ مِن غارٍ فیه عصا موسی و خاتَم سلیمان(ع).
نخستین کاری که امام زمان(علیه‌السلام) انجام می‌دهد (در یک روایتی) تورات (حقیقی) را از غاری در شهر «انطاکیه» که عصای موسی و انگشتر سلیمان(علیه‌السلام) نیز در آن است بیرون می‌آورد. (بحار، ج ٥٢، ص ٣٩٠).

٢٦ـ «پیامبرگرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم)»:
یظْهَرُ علی یدَیهِ «تابوتُ السَّكینَةٍ » مِن بُحَیرَةِ طَبَرَیة، یحمَلُ فَیوضَعُ بَینَ یدَیهِ ببَیتِ المَقدِسِ فاذا نَظَرَتْ اِلَیه الیهودُ اَسلَمَت اِلاّ قلیلاً مِنهم.
«تابوت سکینه» به دست حضرتش از دریاچة طبرّیه (در فلسطین) بیرون آورده می‌شود و همراه آن حضرت حمل شده و در بیت‌المقدس در برابرش گذاشته می‌شود. یهودیان وقتی آن را می‌بینند، به جز تعدادی اندک، همه مسلمان می‌شوند. (الملاحم و الفتن، ص ٥٧)

٢٧ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
یقومُ بأمرٍ جَدیدٍ و سُنَّةٍ جَدیدةٍ و قَضاءٍ جَدید عَلَی العَرَبِ شَدید.
حضرت که ظهور می‌کند، اموری نوین، و سنتّی نوین، و قضاوت‌های نوینی به همراه خواهد داشت و بر قوم عرب سخت گران خواهد بود. (غیبت نعمانی، ص ١٢٢)

٢٨ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
اذا قامَ القائمُ لایبقی اَرضٌ اِلاّ نُودِی فیها شَهادَةُ «اَن لااله اِلاّ اللهُ و أَنّ مُحمداً رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم.».
زمانی که حضرت قیام می‌کند سرزمینی باقی نمی‌ماند جز اینکه ندای (رسای) شهادتین «لا اله الاالله محمد رسول‌الله(صلی‌الله علیه و آله)» از آن برخواهد خواست. (بحار،‌ ج ٥٢، ص ٣٤٠)

٢٩ـ «امام محمدباقر (علیه‌السلام)»:
كَأنّی بِأَصحابِ القائمِ(علیه‌السلام) وَ قَد اَحاطوا بِما بَینَ الخافِقینَ فَلَیس مِن شَیءٍ اِلاّ وَ هُوَ مُطیعٌ لَهمُ.
گویا یاران حضرت قائم(ع) را می‌بینم که بر شرق و غرب عالم سُلطه یافته‌اند و دیگر چیزی وجود ندارد که مطیع و تحت فرمان آنان نباشد. (کمال‌الدین، ج ٢، ص ٦٧٣)

٣٠ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
هُوَ المُفرِّجُ الكُرَبِ عَن شیعَتِه بَعد ضَنكٍ شَدیدٍ وَ بَلاءٍ طَویل.
تنها او (مهدی(علیه‌السلام)) است که پس از دوران‌های طولانی بلاخیز و تنگناهای طاقت‌فرسا، غم‌ها و گرفتاری‌ها را از دل شیعیانش برطرف می‌نماید. (الزام‌الناصب، ص ١٣٨)

٣١ـ «امام زین‌العابدین (علیه‌السلام)»:
اِذا قامَ قائمُنا أَذهَبَ اللهُ عَزَّوجلّ عَن شیعَتِناَ العاهَةَ وَ جَعَلَ قُلوبَهُم كَزُبَرِ الحَدیدِ وَ جَعلَ قُوّةَ الرَّجلِ مِنُهم قُوَّةَ اَربعینَ رَجُلاً.
زمانی که قائم ما قیام می‌کند خدای متعال آفت‌ها را از میان شیعیان برطرف می‌کند و دلهایشان (در استقامت) همانند الوار آهنین قرار می‌دهد که قوّت یك مرد آنان برابر قوّت چهل مرد خواهد بود. (بحار، ج ٥٢، ص ٣١٧)

٣٢ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
فلا یبقی فی الأَرضِ خَرابٌ اِلاّ و عُمِّرَ.
در حکومت حضرتش جای مخروبه‌ای در زمین باقی نمی‌ماند الّا آنکه آباد می‌گردد. (بشارة‌الاسلام، ص ٩٩)

٣٣ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
لایدَعُ بِدعةً اِلاّ اَزالَها وَ لاسُنَّةً اِلاّ اَقامها.
حضرت، هیچ بدعت و ضلالتی باقی نمی‌گذارد مگر اینكه از بین می‌برد و هر سُنّت (و احکام از دست رفته) را از نو برپا خواهد داشت. (بشارة‌الاسلام، ص ٢٣٥)

٣٤ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
المَهدی سَمِحٌ بِالمالِ شدیدٌ عَلی العُمّالِ رحیمٌ بِالمَساكینِ.
حضرت مهدی(علیه‌السلام) بخشنده است و مال را به وفور می بخشد، بر مسئولان و کارگزاران بسیار سخت‌گیر و بر فقرا و ضُعفا رئوف و مهربان است. (الملاحم و الفتن، ص ١٣٧)

٣٥ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
دارُمُلكِهِ الكوفةُ و مَجلِسُ حُكمِهِ جامِعُها وَ بیتُ سَكَنِهِ و بَیتُ مالِهِ مسجدُ السَّهلةِ.
مقرّ خلافت و حکومت حضرت شهر کوفه است و مجلس حُکم و قضاوتش مسجد اعظم آن، و بَیت‌ُالمال و مَحّل سکوُنت ایشان مسجد سهله خواهد بود. (بحار، ج ٥٣، ص ١١)

٣٦ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
اذا قامَ قائمُ آلِ محمدٍ (علیهم‌السلام) بَنی فی‌ظَهرِ الكوفَةِ مَسجداً لَهُ اَلفُ بابٍ وَ اتَّصلَت بیوتُ الكوفَةِ بِنهرِ كَربلاء.
زمانی که قائم آل محمد(علیه‌السلام) ظهور می‌کند در نجف اشرف مسجدی بنا می‌کند که هزار باب دارد و در آن زمان خانه‌های شهر کوفه به شریعة فرات کربلا متصل می‌گردد. (بحار، ج ٥٢، ص ٣٣٧)

٣٧ـ «امام جعفرصادق(علیه‌السلام)»:
اذا فَتَحَ جَیشُهُ بلادَ الرّوم یسلِمُ الرومُ علی یدِه فَیبنی لَهُم مَسجداً.
زمانی که قوای حضرت، مغرب‌زمین را فتح می‌کند آنان به دست حضرتش به دین اسلام می‌گروند و امام(علیه‌السلام) برای ایشان مساجد بنا می‌کند. (بشارة‌الاسلام، ص ٢٥١)

٣٨ـ «امام محمدباقر (علیه‌السلام)»:
هوَ وَ اللهِ المُضطَرُّ فی‌كتابِ اللهِ وَ هُوَ قَولُ اللهِ «أَمَّن یجیبُ المُضطَرَّ اذا دعاهُ وَ یكَشِفُ السُّوءَ وَ یحعَلُكُمْ خُلفاءَ الأَرض».
به خدا سوگند که او (مهدی (علیه‌السلام)) مضطر (حقیقی) است که در کتاب خدا آمده می‌فرماید: «اَمَّن یجیب‌المضطر اذ ادعاه و یکشف السؤ…» (بحار، ج ٥٢، ص ٣٤١)

٣٩ـ «امام محمدباقر (علیه‌السلام)»:
مَن قَرأَ المُسبِّحاتِ كلَّها قَبلَ أن ینامَ لَمْ یمُتْ حَتّی یدرِكَ القائمَ صَلواتُ الله علَیه و إنْ ماتَ كانَ فی ‌جِوار رسولِ الله صلی‌الله علیه و آله و سلم.
کسی که هر شب مُسَبِّحبات را قبل از خواب بخواند (سوره‌های پنجگانة حدید و حشر و صف، و جمعه و تغابن) نمی‌میرد تا حضرت قائم(علیه‌السلام) را دریابد و اگر پیش از آن از دنیا برود در جوار رسول‌الله(صلی‌الله علیه و آله و سلم) خواهد بود. (تفسیر صافی، ج ٥، ص ١٤١)

٤٠ـ «امام محمدباقر (علیه‌السلام)»:
فَیاطوبی لِمَن أَدْرَكَهُ وَ كانَ مِن أنصارِهِ، وَ الوَیلُ كُلُّ الوَیلُ لِمَن خالَفَهُ وَ خالَفَ أَمرَهُ وَ كانَ مِن اعدائِه.
خوشا به حال آن کس که زمان حضرتش را دریابد و در جمع یاوران او باشد، و بدا و بسیار بدا به حال کسی که با او مخالفت و ستیزه کند و از حضرتش فرمان نبرد و در زمرة دشمنانش درآید. (بحار، ج ٥٢، ص ٣٤٨)

   جمعه 10 اسفند 1397نظر دهید »

برگزاری نشست مهدویت در مدرسه علمیه زینبیه

نشست مهدویت روز دوشنبه مورخ 6/12/97 با حضور حجه الاسلام موسوی ، مدیر، اساتید و طلاب مدرسه علمیه برگزار گردید.

موسوی ضمن تبریک به مناسبت ولادت حضرت فاطمه  زهرا  سلام الله علیها گفت: اگر انسان در دنیا دینش ناقص یا بی دین باشد ممکن است در دنیا اذیت نشود؛ کسی وارد دنیای آخرت شود دیگر نمی تواند برگردد ،  آخرت مکان برداشت است و مرحله کاشت در دنیا می باشد.

 استاد مهدویت افزود: بنابر تفسیر سوره عصر همه انسانها در زیان هستند مگر کسانی که به اصول و فروع دین اهمیت می دهند. در دنیا با بدن انسان کار دارند و در آخرت با روح.  

 استاد مربوطه اذعان کرد: دین یعنی نحوه زندگی کردن. تنها راه خوشبختی دینداری است.

موسوی ضمن بیان سختیهای اول خلقت  آدم و حوا ، پیامبران ، 14 معصوم علیهم السلام ، گفت:  امام زمان(عج) منتظر است که طلبه ها برایش کاری کنند، ما طلاب باید یار امام زمان (عج) باشیم ، امام شیعیان پدر امت هستند و قلب امام زمان در فشار است و فلسفه قرائت دعای سلامتی امام زمان (عج)  مشخص می شود. طلاب باید حضرت ام البنین را الگو و سرلوحه زندگی خود قرار دهند. ما بعد از مرگ متوجه می شویم خدمت به امام زمان چه معنایی دارد.  قلب امام زمان تا حدی صبر و تحمل دارد ما باید با صدقه دادن این درد و رنج وارد شده بر امام را کاهش دهیم.

وی افزود: فرق است بین معرفت و شناختن. کسی که بمیرد نسبت به امام معرفت نداشته باشد به مرگ جاهلیت مرده است. امام مبین اسلام است، مومن و منتظر هر کس منتظر واقعی نیست اصلا مومن نیست  معرفت خدا یعنی چه؛ طبق فرمایش امام حسین(ع) تبعیت از امام معصوم، اصل و اساس دین است.

استاد موسوی در خاتمه نشست مهدوی تاکید کرد: ما باید به معرفت امام برسیم نه معلومات. معلومات مهدوی با معرفت امام فاصله زیادی دارد. ما باید با قلم، سخنرانی و نحوه رفتار از امام زمان دفاع کنیم. ما نباید نسبت به کتب مهدوی بیگانه باشیم و باید بر معارف مهدوی اشراف داشته باشیم. طلاب خواهر باید سخنرانی های مجالس خانگی باید در دست بگیرند و  نباید صحنه ها را خالی کنند. همه سازمان ها و نهادها باید در این زمینه همکاری داشته باشند. بینش مهدوی یعنی  باور ،  بصیرت . منش یعنی رفتار که باید امام زمان (عج) پسند باشند. ما نباید دنبال مردم باشیم بلکه باید کاری کنیم که مردم دنبال ما باشند. ما لحظه به لحظه تحت نظارت امام زمان (عج) هستیم. با امام زمان لحظه به لحظه هماهنگ باشید. انسانی آرامش واقعی دارد که با جهان هستی هماهنگ باشد.

 

 

 

 


موضوعات: اخبار مدرسه
   چهارشنبه 8 اسفند 13971 نظر »

برگزاری جشن میلاد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در مدرسه علمیه زینبیه

جشن میلاد روز دوشنبه مورخ 6/12/97 با حضور مدیر، اساتید و طلاب مدرسه علمیه زینبیه برگزار گردید.

در مراسم سرکارخانم باغی استاد اخلاق و مشاوره مدرسه علمیه مباحثی پیرامون جایگاه و مقام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و همچنین الگوبرداری از ایشان در زندگی فردی  و اجتماعی ارائه نمودند.

لازم به ذکر است مولودی خوانی در وصف حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها توسط خانم میرزکی اجرا گردید.

گفتنی ست در خاتمه مراسم به طلابی که مزین به نام فاطمه و زهرا هستند ، به قید قرعه، هدایایی اهداء شد و از مادر مدرسه  و نفرات  برگزیده جشنواره غذا تقدیر به عمل آمد.

 

 

 

 

 


موضوعات: اخبار مدرسه
   چهارشنبه 8 اسفند 1397نظر دهید »


من به شما سه دستور می دهم، عمل کنید، و اگر نتیجه دیدید، آن وقت بیایید تا برنامه را ادامه دهیم.
 
یکی از بازاریان که از شاگردان مرحوم شاه آبادی بود، نقل می کرد که ایشان، یک شب در یکی از سخنرانی هایشان، با ناراحتی اظهار داشتند:

« چرا افرادی که در اطراف ایشان هستند، حرکتی از خود در جنبه های معنوی نشان نمی دهند؟

می فرمودند:

آخر، مگر شماها نمی خواهید آدم شوید؟ اگر نمی خواهید من این قدر به زحمت نیفتم.»

همین فرد می گوید:

« بعد از منبر، ما چند نفر خدمت ایشان رفتیم و گفتیم که آقا ما می خواهیم آدم بشویم. چه کنیم؟

ایشان فرمودند: من به شما سه دستور می دهم، عمل کنید، و اگر نتیجه دیدید، آن وقت بیایید تا برنامه را ادامه دهیم.»

 

سه دستور ایشان چنین بود:

1- مقید باشید نماز را در اول وقتش اقامه کنید. هر کجا باشید و دیدید صدای اذان بلند شد، دست از کارتان بکشید و نماز را اقامه کنید و حتی المقدور هم سعی کنید به جماعت خوانده شود.

2- در کاسبی تان انصاف به خرج دهید، و واقعا” اقل منفعتی را که می توانید، همان را در نظر بگیرید . در معاملات، چشم هایتان را ببندید و بین دوست و آشنا و غریبه و شهری و غیر شهری فرق نگذارید. همان اقل منفعت در نظرتان باشد.

3- از نظر حقوق الهی، گر چه می توانید برای ادای آن تا سال صبر کنید و امام معصوم علیه السلام به شما مهلت داده اند، اما شما ماه به ماه حق و حقوق الهی را ادا کنید.

همین فرد می افزاید: من دستورات ایشان را که از ماه رجب شنیده بودم، اجرا کردم تا به ماه رمضان رسید. قبل از ماه رمضان در بازار پاچنار می آمدم که، صدای اذان بلند شد. خود را به مسجد نایب رساندم و پشت سر مرحوم حجت الاسلام سید عباس آیت الله زاده مشغول نماز شدم.

در نماز دیدم که ایشان گاهی تشریف دارند و گاهی ندارند. در قرائت نیستند ولی در سجده و رکوع هستند. پس از نماز به ایشان عرض کردم: شما در حال نماز کجا تشریف داشتید؟ نبودید.

ایشان متحیر شد. تعجب کرد و فرمود که معذرت می خواهم. من از مسجد و منزل ناراحت شدم، لذا در نماز، گاهی می رفتم دنبال آن اوقات تلخی و بعد از مدتی، متوجه می شدم و بر می گشتم.

این اولین مشاهده ی من بود که در اثر دستورات آیه الله شاه آبادی برایم حاصل شده بود. در اثر دو ماه و نیم التزام من به این سه دستور، دید ما باز شد و برنامه را هم چنان ادامه دادم که مشاهدات بعدی من، دیگر قابل بیان نیست.

کدام درست می گوئید؟

یکی از شاگردان مرحوم شیخ رجب علی خیاط می گوید:

روزی من و شیخ، همراه مرحوم آیت الله محمد علی شاه آبادی در میدان تجریش می رفتیم. شیخ به آیت الله شاه آبادی خیلی علاقه داشت.

شخصی به ما رسید و از مرحوم شاه آبادی پرسید: شما درست می گویید یا این آقا؟ ( اشاره به شیخ رجبعلی خیاط.)

آیت الله شاه آبادی فرمود:

چه چیز را درست می گوید؟ چه می خواهی؟

آن شخص گفت: کدامیک از شما درست می گویید؟

آیت الله شاه آبادی فرمود: من درس می می گویم و یاد می گیرند، ایشان می سازد و تحویل می دهد.

هر چند این سخن حاکی از نهایت تواضع و فروتنی این عارف کامل است، لیکن بیانگر تأثیر کلام و قدرت تربیت و سازندگی جناب شیخ رجبعلی خیاط نیز هست.

نماینده خدا

نقل است که شیخ رجبعلی خیاط فرمود:

از عده ای از علماء و اهل معنا پرسیدم: خداوند انسان را برای چه آفرید؟ جواب قانع کننده ای نشنیدم. تا اینکه از آیت الله شاه آبادی سؤال کردم.

ایشان فرمودند:

« خداوند انسان را برای نمایندگی خود خلق کرده است؛ إنی جاعل فی الارض خلیفه».


موضوعات: راهی به سوی نور
   چهارشنبه 1 اسفند 1397نظر دهید »

چرا اسلام شناسان غربی شیفته علی(ع) هستند؟
امام علي(ع) رابطه ناگسستني بين حکمت نظري و سياسـت عملي برقرارمي کند وهـدف از زندگي کوتاه دنيـوي را مقدمه و آزمايشگاهي براي زندگي پايدار اخروي مي نامد، برهمين اساس علاوه بر پاسخگويي به مردم ،دادگاه عدل الهي را محکمه اي مي داند که زمامدار بايد درمقابل آن پاسخگوي گفتار، رفتاروکردارخويش باشد.
 
دوره کوتاه زمامداري امام علي (ع) سرشارازآموزه هاي گرانقدري است که مي تواند به عنوان الگويي بي نظيرمورد توجه انديشمندان سياسي و فراترازآن دولتمردان قرار گيرد. امام علي(ع) رابطه ناگسستني بين حکمت نظري و سياسـت عملي برقرارمي کند وهـدف از زندگي کوتاه دنيـوي را مقدمه و آزمايشگاهي براي زندگي پايدار اخروي مي نامد، برهمين اساس علاوه بر پاسخگويي به مردم ،دادگاه عدل الهي را محکمه اي مي داند که زمامدار بايد درمقابل آن پاسخگوي گفتار، رفتاروکردارخويش باشد.

زمامداري امام علي(ع) با نفي استبداد، خودکامگي و جورپيشگي همراه بود و درموارد متعددي در خطبه ها و نامه هاي خويش واليان و مسئولان حکومتي را به رعايت دقيق حقوق مردم فرا مي خواند و آنها را از بيماري مهلک خود رأيي، تماميت خواهي و انحصارطلبي برحذرمي داشت. توصيه به گذشت، چشم پوشي ازاشتباهات مردم و تواضع و فروتني درمقابل آنان نه تنها ازنصايح اخلاقي، بلکه ازدستورات مؤکد وي به کارگزاران امورکشوري و لشکري بود.

امام علي(ع) خود نيـزبـه طريق اولي عامل بـه اين وصايا بود و به مردم مي فرمود: با من آنگونه که با ستمگران سخن مي گوييد، سخن نگوييد، سخناني که ازعصبانيت و خشمگيني شماست ازمن مخفي نکنيد و ازراه سازشکاري با من وارد نشويد. فكرنكنيد که اگر مطلب حقي را گفتيد من ناراحت مي شوم. وي با نفي چابلوسي، تجليل و تمجيد، پند و اندرز مردم در خطاها و اشتباهات احتمالي را از جمله حقوق خويش برمردم مي شمارد و عنوان مي کند از گفتن حق و مشورت عادلانه به من چشم پوشي نکنيد.

سیره علی(ع) الگوی شایسته برای صاحبان قدرت:

چگونگي مواجهه حضرت علي(ع) با منتقدان، مخالفان و معاندان بسي درس آموزاست. وي نه تنها برمنتقدان خرده نمي گرفت، بلكه عمل انتقادي را داراي ارزش مي دانست. امام درعهد نامه مالك اشتر يادآورمي شود كه اي مالك از ميان آنان [مردم] كسي را به خودت نزديك كن كه حرف حقي را كه تلخ است به تو بهترو بيشتربزند. درگفتار و كردارت كه خدا براي دوستانش نمي پسندد كمترتو را ستايش كند هرچند اين كار تو را ناراحت نمايد و دلتنگ شوي (نامه/ 53).

 

گفتاروكردارامام علي(ع) با مخالفان و معاندان نيزداراي آموزه هايي شگفت است. علي(ع) درمقابل تندروي ها ومخالفت هاي خوارج از جاده انصاف، عدالت و آزادي خارج نشد و برآزادي ها و حقوق اين گروه كه ازمخالفان وعنودان سرسخت بودند، پاي فشرد وبه آنان گفت: بدانيد كه شما نزد ما سه حق داريد و تا هنگامي كه همراه ما هستيد آنها را از شما بازنمي گيريم؛ شما را ازمساجد خدا كه نام اورا درآنها بر زبان مي آوريد منع نمي كنيم، شما را ازدرآمد عمومي وغنايم تا زماني كه دستتان درجنگ همراه ماست محروم نمي سازيم وتا جنگ با ما آغاز نكرده ايد با شما نمي جنگيم.

درخصوص رفتار با دشمنان و رعايت عهد و پيمان با آنان نيزبه مالك اشتر مي نويسد: اگر ميان تو و دشمنت پيماني بسته شد و يا اماني به او دادي بايد به پيمان وعهد خود وفاداربماني وامانت را دراماني كه داده اي رعايت كني. هر پيمان وعهدي كه داده اي حفظ آن به عهده توست و براي حفظ آن بايد سينه سپر كني. زيرا در ميان واجب هاي خدا، با همه اختلافي كه درفكر و عقيده ميان مردم هست، واجبي كه مورد بزرگداشت بيش از وفاي به عهد باشد درميان اعمال واجب نيست. مشركان با اينكه ازنظرمعنوي غيرازمسلمانانند، براي پيمان احترام قائلند، زيرا ازتجربه هاي تلخ پيمان شكني و عواقب آن اندرزآموخته اند.

بنابراين دروفاي به عهد دغلكاري مكن وپيمان خويش را مشكن و به دشمن خود نيرنگ مزن، زيرا فقط نادان تيره دل نسبت به خدا گستاخ مي گردد و درحقيقت خدا عهد و امان خود را در پناهگاه رحمت خويش در ميان مخلوق خود قرارداده است تا ازاين دژ به عظمت خدا دست يابند و درسايه عظمت وي آسوده خاطر گردند. بنابرين نه دغلكاري ، نه نيرنگ ونه خيانت بايد ديده شود. هرگاه به سختي افتادي مبادا پيمان را بدون دليل شرعي برهم بزني، زيرا با مشكلات پيمان ساختن به اميد آن كه مشكلاتش بر طرف گردد و پايان شايسته اي داشته باشد، بهترازخيانتي است كه ازعوارض آن وحشت داشته باشي و بهترازاين است كه براثرخيانت به پيمان تحت تعقيب خدا قراربگيري كـه نه در دنيا و نه درآخرت اززير بارمسئوليت آن نتواني بيرون بيايي ( همانجا)

چگونگی برخورد با دشمن:

اوج زيبايي برخورد با دشمن را در موضوع وصيت امام علي(ع) درخصوص ابن ملجم مرادي، قاتل علي(ع) ديده مي شود. وي به فرزندانش امام حسن و حسين چنين سفارش مي كند: من ديروز در ميان شما بودم و امروز مايه پند شما و فردا از ميان شما خواهم رفت. اگرماندم خودم با ابن ملجم حسابم را مي رسم و اگرنابود شدم، نابودي وعده گاه من است. اگرعفو كردم، بخشش وسيله ايست براي تقرب من به خدا و ثوابي است براي شما، بنابراين ازاوصرفنظر كنيد كه خدا مي گويد: آيا دوست نداريد خدا گناهان شما را ببخشد (نهج البلاغه، نامه 23). مواظب باشيد درخونريزي فرو نرويد، نگوييد امير- المومنين كشته شد، امـيرالمومنين به قتل رسيد. توجـه داشته باشيد كـه دربرابركشته شدن مـن، فقط يك ضربت دربرابرضربت وي به اوبزنيد، اورا “مثله” ننماييد، زيرا من ازرسول خدا(ص) شنيدم مي فرمود: ازمثله كردن هرچند نسبت به سگ هار پرهيزنماييد (نامه شماره 47.ص،751). بعد از من خوارج را به قتل نرسانيد، زيرا كسي كه به دنبال حق باشد و آن را نيابد مانند كسي نيست كه دنبال باطل برود و آن را بدست آورد (خطبه/ 60) 

رویکرد امیرالمومنین در لحظات سخت حکمرانی:

اسلام دین تعقل و اندیشه است و از انسان خواسته می شود برای انتخاب بهترین ها اندیشه کند. موعظه، نصیحت و جدال احسن و حتی دعوت مخالفان به گفتگو توصیه می شود. بنابراین یکی از وظایف اصلی رهبران الهی هدایت است. بر همین مبنا است که حضرت به دشمنان مهلت اندیشیدن داده و در آغاز جنگ شتاب نورزیده(خطبه 43) و آن را به تاخیر می اندازد(خطبه55) و قبل از جنگ نیز با طرف مقابل اتمام حجت می کند(خطبه/137) و از لغزشها در می گذرد(خطبه159) و پیمانشکنان را مورد لطف خود قرار می دهد(خطبه/ 4) و بعد از جنگ فرمان عفو عمویم صادر می کند و فرمان عدم تعقیب فراریان را صادر می کند…( نامه/ 29).

رفتار و منش علی در جنگ ها نیز بر معیار عدالت است. آنجایی که عدالت به او اجازه دهد تساهل و مدارا به خرج 

خواهدداد و جایی که عدالت اجازه ندهد دست علی برای مدارا بسته خواهد بود. از همین روست که در جنگ‏ها

 فرمان می دهد:«درختان را قطع نکنید، بیگناهان را نکشید. آب آشامیدنى را مسموم و مسدود نکنید، فراریان را تعقیب نکنید، 

بااسیران به نرمى رفتار کنید، اموال مسلمانان را به غنیمت برندارید و…»( عسکرى، 1375: 2/147) حضرت در وصیت خود بهفرزندش امام حسن مجتبی، نکته های ارزشمندی از تساهل و مدارا را آموزش 

می دهند؛ «هنگامى كه بر دشمنت غلبهكردى، شكر قدرت را عفو او قرار ده»( خطبه/ 86 ، حكمت/ 11).

«هرگز پیشنهاد صلح از طرف دشمن را که خشنودی خدا در آن است رد مکن که آسایش رزمندگان و آرامش فکری

 و امنیت کشور در صلح تأمین می‏گردد… اگر پیمانی بین تو و دشمن منعقد گردید یا در پناه خود او را امان دادی، به عهد

 خویش وفادار باش و بر آن‏چه بر عهده گرفتی امانت‏دار باش و جان خود را سپر پیمان خود گردان؛ زیرا هیچ یک از واجبات الهیه

مانند وفای به عهد نیست که همه مردم جهان با همه اختلافاتی که دارند در آن اتفاق نظر دارند…

پس هرگز پیمان شکن مباش و در عهد خود خیانت مکن و دشمن را فریب مده… پس از محکم کاری در قرارداد نامه

 دستاز بهانه‏جویی بردار. مبادا مشکلات پیمانی که بر عهده‏ات قرار گرفته و خدا آن را بر گردنت نهاده تو را به پیمان

 شکنی وادارد…»( نامه/ 53).  از سوی دیگر خطاب به یارانش که عازم جنگ صفین بودند، فرمودند؛ «اى فرزندان مهاجران، به سوى سرکردگان کفر و بازماندگان جنگ احزاب و دوستان شیطان حمله ور شوید.»( ابن ابى الحدید، 2/194) یا  وقتى

 

 چشمان مبارکش در میدان صفین به پرچم هاى سپاه معاویه افتاد، فرمود: «قسم به کسى که دانه را شکافت و انسان را 

آفرید، آن هااسلام نیاورده بودند، بلکه به ظاهر تسلیم شدند و کفر خویش را پنهان نمودند.».


منبع سایت آوینی
 
 


موضوعات: راهی به سوی نور
   یکشنبه 28 بهمن 1397نظر دهید »

1 ... 52 53 54 ...55 ... 57 ...59 ...60 61 62 ... 139

 << < آذر 1403 > >>
شن یک دو سه چهار پنج جم
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
جستجو
ذکر ایام هفته
آمار
  • امروز: 244
  • دیروز: 247
  • 7 روز قبل: 1821
  • 1 ماه قبل: 6519
  • کل بازدیدها: 213138
نماز حاجت



 
مداحی های محرم