« ده تکنیک مدیریت زمان | فقط به نام شهید » |
بسم الله الرحمن الرحیم
هرشب تنهایی گوشه ای با کتابت کز میکنم
با دلی پر از اندوه
آیه ها را خط به خط میخوانم
جزء ها را صفحه به صفحه پیش می روم
به دنبال حاشیه امن ات
در جستجوی آغوش گرمت
و به دنبال کلامت که آرامم کند
من به ”فوز المبین” طمع دارم
به ”و لا خوف علیهم و لاهم یحزنون” حریص ام
دست هایم را دراز میکنم اما به تو نمی رسم
آیات عذاب را میخوانم
آنقدر میخوانم تا برسم به الا…
“الا من تاب و اصلح”
آرام می شوم
پشت سر ابراهیم علیه السلام تکرار میکنم:
“انی وجهت وجهی للذی فطر السماوات و الارض حنیفا”
حنیفا را جور دیگری میخوانم
با نگاهی عمیق
به ”اولئک لهم الامن و هم مهتدون” چشم میدوزم
تو مارا خوب بلدی
میدانی چقدر تنهاییم
ترس هامان را میشناسی
چیزی در سینه مان گذاشتی به نام قلب
خودت شدی مقلب القلوب…
تو لرزش ما را میبینی
تردید هایمان را میدانی
و از دل هایمان با خبری
پس مارا بچرخان به سمت خودت
ای مقلب القلوب
و صراط مستقیمت
و منقلب کن ما را…
به خودم آمدم
یکباره ترس هایم ریخت
چقدر امید در دلم افتاد
چقدر آرام شدم
خودت یادمان دادی صبر کنیم
و یادمان دادی به سمت تو بیاییم
همین که تو ما را می بخشی
همین که تو ما را میخواهی
کافی ست…
باید این را سر در جهان قاب کنند
“قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم
لا تقنطوا من رحمة الله
ان الله یغفر الذنوب جمیعا
انه هو الغفور الرحیم”
سوره زمرآیه 53
به قلم سیده شبنم میرجلالی. طلبه پایه پنجم. مدرسه علمیه زینبیه
فرم در حال بارگذاری ...