حقا که غدیر بهر ما نوروز است
میزان عدالت است و ظالم سوز است
جمهوری اسلامی ما با صلوات
از یمن ولایت علی پیروز است
*************
عیدی چو غدیر این قدر معظم نیست
حبلی چو ولایتش چنین محکم نیست
بر رشته ی محکم ولایت صلوات
بیچاره بود هر آن که مستعصم نیست
عید سعید غدیر خم مبارک باد
************
غافل مشو از عید غدیر و برکات
امروز خدا گشوده است باب نجات
جبریل و ملائک همه با امر خدا
سر داده ز گل دسته ی هستی صلوات
عید سعید غدیر خم مبارک باد
***********
در عید غدیرخم بسی مسرورم
از نور جمال مرتضی مسحورم
امید که در حشر به ذکر صلوات
با حب علی خدا کند محشورم
عید سعید غدیر خم مبارک باد
دیده و شنیده شده است که اشخاصی در مشاهد مشرفه به امامی که صاحب ضریح است، سلام کرده و جواب سلام را شنیدهاند. شخصی گفته است: هر وقت برای زیارت حضرت امام رضا علیهالسلام به مشهد مشرف میشوم ـ شاید در هر سال یک زیارت بیشتر نمیکرده است ـ در هر بار در زیارت اول، با وجود ازدحام جمعیت، تا ضریح راه برایم باز میشود، به ضریح نزدیک میشوم و زیارت میکنم و حضرت رضا علیهالسلام خرجی راه و حتی مقداری پول برای خرید سوغات را نیز به من میدهند. در خانهای که ما در مشهد بودیم نیز علویهای بود که میگفت: هر وقت که برای زیارت به حرم میروم، برای من هم راه به سوی استلام ضریح باز میشود.
حرم مطهر حضرت امام رضا علیهالسلام نعمت بزرگ و گرانقدری است که در اختیار ایرانیهاست، عظمتش را خدا میداند، بهحدی که امام جواد علیهالسلام میفرماید: «زِیارَةُ أَبی أَفْضَلُ مِنْ زِیارَةِ الْحُسَینِ علیهالسلام لأِن الْحُسَینَ علیهالسلام یزُورُهُ الْعامةُ وَ الْخاصةُ، وَ أَبی لایزُورُهُ إِلا الْخاصةُ؛ زیارت پدرم از زیارت امام حسین علیهالسلام افضل است، زیرا امام حسین علیهالسلام را عامه و خاصه زیارت میکنند، ولی پدرم را جز خاصه (شیعیان دوازده امامی) زیارت نمیکنند».
لذا کرامات از ضریح آن حضرت بیشتر از ضریح امام حسین علیهالسلام ظاهر میشود. بنابراین، ایرانیها باید نعمت حرم حضرت امام رضا علیهالسلام را که زیارت آن برایشان فراهم است، مغتنم بشمارند.
منبع : در محضر بهجت، ج١
آن بانوي بسيار بزرگ جهان، با اين که حريم عفاف و حجاب را به طور کامل رعايت ميکرد،
در عين حال، در بحرانيترين حوادث سياسي و اجتماعي، حضور و ظهور داشت.
روزي مرد نابينايي با کسب اجازه به محضر حضرت زهرا(س) آمد. حضرت از او فاصله گرفت
و خود را پوشانيد، پيامبر اکرم(ص) که در آن جا حضور داشت از حضرت زهرا(س) پرسيد:
«با اين که اين مرد نابيناست و تو را نميبيند، چرا خود را پوشاندي»؟ حضرت زهرا(س) در
پاسخ فرمود: «اگر او مرا نميبيند، من که او را ميبينم، وانگهي او بو را استشمام ميکند».
پيامبر(ص) (به نشانه تأييد شيوه و گفتار حضرت زهرا«س») فرمود: «أَشْهَدُ اَنَّکِ بَضْعَةٌ
مِنّي؛4 گواهي ميدهم که تو پاره تن من هستي».
اميرمؤمنان علي(ع) فرمود: روزي همراه گروهي در محضر رسول خدا(ص) نشسته بوديم.
آن حضرت به ما رو کرد و فرمود: «بهترين کار براي زنان چيست؟» هيچ کدام از حاضران
نتوانستند جواب صحيح بدهند. هنگامي که متفرّق شدند، من به خانه بازگشتم، و همين
موضوع را از حضرت زهرا(س) پرسيدم، و ماجراي سؤال پيامبر(ص) و پاسخ صحيح ندادن
اصحاب را براي حضرت زهرا(س) تعريف کردم، و گفتم هيچ يک از ما نتوانستيم پاسخ صحيح
بدهيم. حضرت زهرا(س) فرمود: ولي من پاسخ به اين سؤال را ميدانم، و آن اين است
که: «خَيْرٌ لِلنِّساءِ اَنْ لايَرِينَ الرِّجالَ وَلايَراهُنَّ الرِّجالُ؛ صلاح زنان در آن است که آنها مردان
نامحرم را نبينند، و مردان نامحرم آنها را نبينند».
حجاب در اسلام به معناي پرده نشيني نيست، بلکه به معناي پوششي معقول براي
جلوگيري از فساد، و حفظ کرامت زن است.
من به محضر رسول خدا(ص) بازگشتم و عرض کردم: «اي رسول خدا! از ما پرسيدي که چه
کار براي زنان برتر است، پاسخش اين است که برترين کار براي زنان اين است که آنها
مردان نامحرم را نبينند، و مردان نامحرم آنها را نبينند».
پيامبر(ص) فرمود: «چه کسي به تو چنين خبر داد، تو که اينجا بودي و پاسخي نگفتي؟»
علي(ع) عرض کرد: «فاطمه(س) چنين فرمود».
پيامبر(ص) از اين پاسخ خشنود شد، و سخن فاطمه(س) را پسنديد و به نشانه تأييد او
فرمود: «اِنَّ فاطِمَةُ بضْعَةٌ مِنّي؛5 همانا فاطمه، پاره تن من است».
نيز روايت شده: روزي جابر بن عبدالله انصاري همراه رسول خدا(ص) به سوي خانه فاطمه
(س) رهسپار شدند. وقتي که به در خانه رسيدند، پيامبر(ص) اجازه ورود طلبيد. فاطمه
(س) اجازه داد، پيامبر(ص) فرمود: شخصي همراه من است، آيا اجازه هست با او وارد
خانه شويم؟ فاطمه(س) عرض کرد: «اي رسول خدا «قِناع» (يعني مقنعه و روسري)
ندارم.» پيامبر(ص) فرمود: «يا فاطِمَةُ خُذِي فَضْلَ مَلْحَفَتِک فَقِنِعِي بِهِ رأسَکِ؛ اي فاطمه!
زيادي لباس بلند روپوش خود را بگير و سرت را با آن بپوشان».
حضرت فاطمه(س) همين کار را کرد، آن گاه پيامبر(ص) و جابر، با کسب اجازه وارد خانه
شدند.
منابع :
علاّمه مجلسي، بحار، ج43، ص91
علاّمه علي بن عيسي (اِرْبِلي، کشف الغمّه، ج2، ص23 و 24.
1. برای حضور قلب در نماز تمرین کنیم
نماز قالبی دارد و مضمونی؛ جسمی دارد و روحی. مواظب باشیم جسم نماز از روح نماز
خالی نماند.
نمی گوییم جسم بیروح نماز هیچ اثری ندارد؛ چرا، بالاخره یک اثرکی دارد؛ اما آن نمازی که
اسلام و قرآن و شرع و پیغمبر و ائمه (ع) این همه روی آن تأکید کردند، نمازی است که
جسم و روحش هر دو کامل باشد. این جسم هم متناسب با همان روح فراهم شده؛ قرائت
دارد، رکوع دارد، سجود دارد، به خاک افتادن دارد، دست بلند کردن دارد، بلند حرف زدن دارد،
آهسته حرف زدن دارد. این تنوع برای پوشش دادن به همه آن نیازهائی است که به وسیله
نماز بایستی برآورده شود که هر کدام رازی در جای خود دارد و مجموعه اینها، قالب و شکل
نماز را به وجود می آورد. این شکل خیلی مهم است، لیکن روح این نماز توجه است؛ توجه.
بدانیم چه کار داریم می کنیم. نماز بیتوجه - همان طور که عرض کردم - اثرش کم است.
29/8/ 1387
انسان نماز را خوب بخواند، با توجه بخواند، حضور قلب داشته باشد. حضور قلب یعنی انسان
از آنچه که می گوید و آنچه که در ذهنش می گذرد و بر زبانش جاری می شود، غافل نباشد؛
اینجور نباشد که نفهمد. مثلاً من که حالا دارم با شما حرف میزنم، خب، شما مخاطبید. انسان
توجه دارد که یک مخاطبی دارد و دارد گوش می کند و دارد حرف میزند. در نماز هم همین جور
باشد؛ یک مخاطبی داشته باشیم، با او حرف بزنیم. من حتّی عرض می کنم اگر کسی معنای
نماز را هم نداند، اصلاً هیچ نداند معنای این عبارات چیست، اما همین قدر بداند دارد با یکی
حرف میزند، دارد با خدا حرف میزند، این قضیه انسان را نزدیک می کند - «قربان کلّ تقیّ»- این
خودش مقرب است؛ تا اینکه حالا مثل ماها که معنایش را می دانیم و تفسیرش را می دانیم و
چندین کتاب درباره اش خوانده ایم، اما وقتی که نماز می خوانیم، بالمرّه یادمان میرود که چه
کار داریم می کنیم.۲۳ /۰۱/ ۱۳۹۰
حضور قلب و توجه، کاری است که به تمرین احتیاج دارد. کسانی که این کارها را کرده اند و
بلدند، به ما یاد میدهند که انسان باید در حال نماز، خود را در حضور یک مخاطب عالیشأن و
عالی مقام که خالق هستی است و مالک همه وجود انسان است، احساس کند. هر مقدار از
نماز که توانست این حالت را داشته باشد، به تعبیر روایات این نماز، نمازِ مقبول است و آن
خاصیت و اثر را خواهد بخشید و دیگر آثار نماز - که نمی شود آثار نماز را در چند جمله یا در چند
فقره کوتاه خلاصه کرد - بر این مترتب می شود. 27 /6/ 1385
۲. معنای کلمات نماز را بدانیم
همه آحاد نمازگزار باید سعی کنند که نماز را با توجه به معانی کلمات بخوانند، یعنی در نماز
با خدای عزیز و رحیم سخن بگویند. این است آن سرچشمه فیضی که جان نمازگزار را
سیراب می کند. البته این حقیقت نباید دستاویزی برای نفس بهانه گیر باشد که اگر توفیق
چنین توجه و حضوری نیافت، نماز را ترک کنند. نماز در هر صورت واجب و فریضه است و تارکِ
نماز بزرگترین فرصت ارتباط با خداوند سبحان را از دست می دهد.
لازم است دست اندرکاران، اوراقی شامل ترجمه نماز در همه سطوح، فراهم و میلیونها
نسخه از آن را در همه جا منتشر کنند. به هر کسی باید این امکان را بدهید که معانی کلمات
نماز را بفهمد. 18 /6/ 1377
البته کسانی که عربی نخوانده اند و معنای این جملات را نمی دانند، اگر در حال نماز همین
اندازه توجه پیدا کنند که با خدا حرف می زنند و به یاد خدا باشند، این هم بهره خوبی است؛
ولی سعی کنید که معنای نماز را بدانید. یاد گرفتن معنای نماز، کار خیلی آسانی است؛
خیلی زود می توانید ترجمه این چند جمله را یاد بگیرید. نماز را با توجه به معنای آن بخوانید.
این نماز است که «قربان کلّ تقیّ» خواهد بود. نمازْ نزدیک کننده انسان به خداست اما
نزدیک کننده انسان باتقوا.6 /2/ 1369
۳. مستحبات نماز، حضور قلب را افزایش می دهد
در روایات برای حالات مختلف نماز یک خصوصیاتی را گذاشتند؛ واجب نیست، مستحب
است.
در وقت ایستادن به کجا نگاه کنید؛ در وقت سجده کردن به کجا نگاه کنید؛ در وقت رکوع،
بعضی از روایات دارد، چشمتان را ببندید؛ بعضی روایات دارد به جلو نگاه کنید؛ این
خصوصیات همه کمک می کند به آن حالت حضور و توجهی که برای انسان لازم است.
29 /8/ 1387
۴. نماز را با اخلاص بجا آورید نه از روی ریا
نمازی که انسان می خواند، اگر به قصد تقرب به خدا بخواند، توجهش به خدا باشد، با
اخلاص نماز بخواند، این بالاترین عبادتهاست؛ اگر همین نماز را برای ریا بخواند، این نماز
می شود معصیت و خود آن نماز، می شود گناه. ریا، گناه کبیره است؛ مصداقش هم
می شود همان نمازی که از روی ریا خوانده شد. 5/6/1387
۵. مراقب باشیم نماز بی توجه قساوت قلب می آورد
رحمت خدا بر مرحوم شیخ محمد بهاری که در یکی از نوشته هایشان می گویند که دعا
و ذکر و شاید نماز، وقتی بی توجه تکرار می شود، قساوت می آورد! نماز می خوانیم،
نمازِ مایه قساوت.
چرا؟ چون در حال نماز حضور قلب نداریم، توجه نداریم. پس این نماز یا با توجه است، که
مایه رقت و قرب و لطافت و صفاست؛ یا نمازِ بی توجه است، که آن وقت به گفته ی ایشان
مایه ی قساوت قلب است. 15 /8/ 1387
۶. در جوانی خود را به خوب نماز خواندن عادت دهید
جوان ها اگر از حالا عادت کنند به نماز خوب، وقتی به سن ماها رسیدند، نماز خوب خواندن
برایشان دیگر مشکل نیست. در سنین ما آدمی که عادت نکرده باشد به نماز خوب، نماز
خوب خواندن ممکن است، اما مشکل است. برای آنکه از جوانی عادت کرده به اینکه خوب
نماز بخواند؛ یعنی نماز با توجه - نماز خوب معنایش نماز با صدای خوش و قرائت خوب
نیست؛ یعنی نمازِ با توجه، با حضور قلب؛ قلبش در محضر پروردگار حاضر باشد؛ از دل و با
دل حرف بزند - آن وقت این سجیه او میشود و دیگر برایش زحمت ندارد؛ تا آخر عمر همین
جور خوب نماز میخواند. 29 /8/ 1387
۷. نباید نماز را سبک بشماریم
امام صادق (ع) در بیماریِ رحلت به وصیّ شان می فرمایند که: «لیس منّی من استخفّ
بالصّلوة»؛
از ما نیست کسی که نماز را سبک بشمارد. استخفاف یعنی سبک شمردن، کم اهمیت
شمردن.
حالا این نمازِ با همه این خصوصیات، با همه این فضائل، چقدر از انسان وقت می گیرد؟
نماز واجب ما - این هفده رکعت - اگر انسان بخواهد با دقت و با قدری ملاحظه بخواند، فرض
کنید سی و چهار دقیقه وقت میگیرد، والّا کمتر وقت خواهد گرفت. ما گاهی اوقات میشود
که پای تلویزیون در انتظار برنامه ای که مورد علاقه ماست نشسته ایم و قبل از آن، دائم
تبلیغات، تبلیغات، تبلیغات - بیست دقیقه، پانزده دقیقه - که هیچ کدام هم به درد ما نمی-
خورد، می نشینیم گوش می کنیم و بیست دقیقه وقتمان را از دست می دهیم، برای خاطر
آن برنامه ای که می خواهیم. بیست دقیقه های زندگی ما اینجوری است. منتظر تاکسی
می شویم، منتظر اتوبوس می شویم، منتظر رفیقمان می شویم که بیاید جائی برویم، منتظر
استاد می شویم که سر کلاس دیر کرده، منتظر منبری می شویم که دیر به مجلس رسیده؛
همه اینها - ده دقیقه، پانزده دقیقه، بیست دقیقه - به هدر میرود.
خوب، این بیست دقیقه و بیست و پنج دقیقه و سی دقیقه را برای نماز - این عمل راقی،
این عمل بزرگ - مصرف کردن مگر چقدر اهمیت دارد. 29 /8/ 1387
۸. نماز را اول وقت بخوانید
کار درست و نیک را باید هر چه زودتر انجام بدهیم؛ مثل عبادات، مثل نمازِ اولِ وقت و مثل
بقیه ی کارهایی که موقت است، هر چه انسان آن کار را در لحظات اول و نزدیکتر به آن
لحظات اول انجام بدهد، این فضیلت بیشتری دارد؛ چون انسان احساس می کند تکلیف را
انجام داد و در تأخیر آفاتی هست؛ انسان خود را از آن آفات برکنار می دارد. 24 /9/ 1385
مؤمن هیچ کار خیری را هم از روی خجالت و حیا ترک نمی کند. به بعضی ها می گویند:
آقا! چرا فلان جا نماز یا نافله یا نماز اوّل وقتتان را نخواندید؟ می گویند خجالت کشیدیم!
نه؛ از روی حیا، هیچ کار نیکی را ترک نکنید. خواهند گفت متظاهر است؟ بگویند. خواهند
گفت خودشیرینی میکند؟ بگویند. اگر حرفی حقّ است و اگر کاری خوب است، آن را به
خاطر ملاحظه دیگران ترک نکنید. 8 /5/ 1378
کار کردن در یک کارگاه علمی، کارگاه آموزشی، مرکز تحقیقات، فلان کلاس درس و فلان
دانشگاه،هیچ منافاتی با این ندارد که انسان نمازش را اول وقت، با توجه و با احساس حضور
در مقابل خداوندبجا آورد. این، دل شما را شستشو میدهد. شماها جوانید و دلهای شما
نورانی است.
25 /6/ 1385
در محیط دانشجوییِ جوان، پرداختن به معارف دینی، پرداختن به الگوهای دینی، توسلات به
پروردگار، توسلات به ائمه (ع)، خواندن دعای عرفه، برگزاری مراسم اعتکاف و خواندن نماز
جماعت، بسیار خوب است. البته این را هم عرض بکنم؛ در مراسم مذهبی به روح مراسم
توجه کنید؛ فقط صورت سازی نباشد؛ انسان شعری بخواند، اشکی بگیرد یا بریزد. روح دعا
و نماز عبارت است از ارتباط با خدا، آشنا شدن با خدا، بهره بردن از معنویت، پاکیزه کردن و
پیراستن روح، و پالایش کردن ذهن از وسوسه ها. نماز را با توجه و اول وقت بخوانید. تحجر
بد است؛ فکر نکردن در لایه های زیرین ظواهر، عیب بزرگی است؛ مواظب باشید به این عیب
دچار نشوید. 19 /2/ 1384
۹. نماز را به جماعت و در مسجد بخوانید
نشانه ی دیگر حق گزاری نماز، آبادی مساجد و افزایش نمازهای جماعت است، و این به
معنای بروز برکات نماز در سطح همکاری و همدلی اجتماعی است. بیشک این فریضه نیز
با همه ی اتکالش به عامل درونی یعنی توجه و ذکر و حضور، همچون دیگر واجبات دینی،
ناظر به همه ی عرصه زندگی انسان است و نه به بخشی از آن یعنی زندگی فردی و
شخصی هر کس. و آن جا که پای فعالیّت و نشاط دستجمعی افراد جامعه به میان میآید،
نماز همچون گرم ترین و پرشورترین عبادت دستجمعی، نقش بزرگی را بر عهده میگیرد.
مظهر این خصوصیت، همین نمازهای جماعت پنجگانه و نماز جمعه و نمازهای عید است.
10 /6 /1373
کیفیت یافتن نماز بدین معنی است که نماز، با حال و حضور ادا شود؛ نمازگزار به نماز با
چشمِ«میعاد ملاقات با خدا» بنگرد و در آن، با خدای خود سخن بگوید و خود را در حضور او
ببیند؛ نماز را تا میتواند در مسجد و تا میتواند به جماعت بگزارد. 13 /6/ 1392
۱۰. تا می توانید نافله بخوانید!
توصیه مؤکد اینجانب به همه بویژه جوانان آن است که خود را با نماز مأنوس و از آن بهره مند
سازند. یعنی این که نماز را با توجه به معنی و با احساس حضور در محضر پروردگار متعال
جلت عظمته ، به جای آورند و این کار را با تمرین ، بر خود هموار و آسان سازند و تا بتوانند
نوافل ، مخصوصا نافله ی نمازهای صبح و مغرب را نیز ادا کنند. و اگر هنوز در میان کسان و
نزدیکان و دوستان آنان ، کسی هست که خود را از فیض نماز محروم کرده باشد، او را از
این گناه بزرگ و خسارت عظیم بازدارند و این کار را با زبان خوش و رفتار حکیمانه انجام
دهند، البته پدران و مادران نسبت به نماز فرزندان خود مخصوصا نوجوانان ، مسؤولیت
بیشتری دارند.
ماه رحمت رو به پايان است و براي بهره بردن از فيض و رحمت اين ماه، چند روزي بيشتر
فرصت نداريم. معمولا آخرين روزها، حساس تر است. وقتي لحظات پاياني بهره مندي از
يک موهبت بي انتها نزديک مي شود، دل ها بي قرارتر مي شوند. قرار است در پايان
يک ضيافت يک ماهه، پاداش بدهند؛ پاداش يک ماه بندگي را. براي آنان که طعم اين
ضيافت را چشيده اند، ميل و رغبت به بهره بردن از اين لذت بي انتها بيشتر و بيشتر
مي شود. به همين دليل است که در آموزه هاي اسلامي، دهه پاياني ماه مبارک رمضان
يا «العشر الاواخر»، از جايگاهي ممتاز و ارزشمند برخوردار است؛ دهه اي که با بهترين و
برترين شب سال آغاز مي شود؛ با شب قدر. بندگي و اظهار نياز به اوج خود مي رسد.
شور کسب رحمت و رضايت خداوند، سراپاي بندگان مؤمن را فرا مي گيرد. دهه پاياني،
دهه برداشت ثمره يک ماه بندگي است. دهه تعيين سرنوشت يک سال انسان است.
دهه اي است که در آن رسول خدا(ص) و ائمه معصومين(ع) رحل اقامت در مسجد
مي افکندند و شب و روزشان را وقف عبادت مي کردند.
بررسي آيات نوراني قرآن کريم، روايات اهل بيت(ع) و ديدگاه هاي محدثان و فقهاي عادل
و متقي، نشان مي دهد که ماه مبارک رمضان، برترين ماهِ سال و شبِ قدر آن، برترين
شبِ سال است، با اين حال منابع ديني و روايي ما نگاهي ويژه به دهه آخر ماه مبارک
رمضان دارند؛ دهه اي که در کلام رسول خدا(ص) و اهل بيت(ع)، به «العشر الاواخر من
شهر رمضان» مشهور است.
روايات متعدد و متقني درباره برتري اين دهه بر دهه اول و دوم ماه مبارک رمضان وجود
دارد. آداب و عبادات ويژه اي براي اين دهه توصيه شده است. واقع شدن دو شب، از
شب هاي قدر در اين دهه، نشان دهنده فضيلت و برتري اين دهه و لزوم توجه جدي
مؤمنان به آن است.
دهه اي که آغازش شب قدر است
دهه سوم ماه مبارک رمضان با شب قدر آغاز مي شود. دو شبي که احتمال قدر بودن
آن ها وجود دارد، در اين دهه قرار دارند. چنان که شهرت دارد و عموم مردم نيز از آن آگاهند،
احتمال قدر بودن شب بيست و يکم ماه مبارک رمضان بيش از شب نوزدهم و احتمال
قدر بودن شب بيست و سوم بيش از شب بيست و يکم ماه مبارک رمضان است.
در واقع، احتمال قدر بودن شب بيست و سوم بسيار قوي است و اين موضوع در روايات ما
مورد اشاره قرار گرفته است. در رواياتي که در اختيار ماست، شب بيست و سوم ماه مبارک
رمضان به «ليلة جهني» يا شب جهني مشهور شده است. يکي از اصحاب رسول خدا
(ص) به نام عبدا…بن انيس انصاري به محضر ايشان رسيد و عرض کرد: اي پيامبرخدا!
منزل من از مدينه دور است و نمي توانم زياد در محضر شما باشم؛ به من توصيه ها
و ارشاداتي بفرماييد تا بتوانم با انجام عبادات و مناجات به مراقبه بپردازم و از برکات
ماه مبارک رمضان بهره مند شوم.
پيامبر گرامي اسلام(ص) او را به مراقبت از شب بيست و سوم ماه مبارک رمضان امر
کردند و فرمودند: اگر نتوانستي شب هاي نوزدهم و بيست و يکم را درک کني، بکوش
تا شب بيست و سوم را از دست ندهي. اين روايت را مرحوم شيخ صدوق در کتاب
ارزشمند «من لا يحضره الفقيه» (جلد دو، صفحه 160 و 161) آورده است. اين روايت
نشان مي دهد که دهه سوم ماه مبارک رمضان، در آموزه هاي اسلامي، از چه ارزش
و جايگاهي برخوردار است.
مناجات هاي خاص
موضوع ديگري که عظمت و جايگاه دهه آخر ماه مبارک رمضان را نشان مي دهد، ادعيه
و مناجاتي است که براي اين دهه وارد شده است. ثقة الاسلام کليني در کتاب
شريف «کافي» (جلد 4، صفحه 160) و جناب شيخ صدوق در «من لايحضره الفقيه»
(جلد 2، صفحه 161)
دعايي را از امام صادق(ع) روايت کرده اند که خواندن آن در همه شب هاي دهه پاياني
ماه مبارک رمضان سفارش شده است. البته اين دعا را مي توان در تمام شب هاي
ماه مبارک رمضان قرائت کرد اما قرائت آن در دهه آخر اين ماه مؤکداً توصيه شده است.
در اين دعاي شريف مي خوانيم:« أَعُوذُ بِجَلاَلِ وَجْهِکَ الْکَرِيمِ أَنْ يَنْقَضِيَ عَنِّي شَهْرُ
رَمَضَانَ أَوْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتِي هَذِهِ وَ لَکَ قِبَلِي تَبِعَهٌ أَوْ ذَنْبٌ تُعَذِّبُنِي عَلَيْهِ» پروردگارا!
به عظمت و جلالت و به وجهِ کريمت پناه مي برم؛ از اينکه ماه رمضان بر من بگذرد و
شب و روزش سپري شود، در حالي که هنوز بار گناهانم سنگين است و قلم عفو و
بخشش تو بر سياهه اعمالم کشيده نشده و پيامد اين رفتارهاي ناصوابم، عذاب تو است.
دهه سوم، خاستگاه دعاي فرج
همان طور که مؤمنان و روزه داران آگاهند، در روايات معصومين(ع) آمده است که از روز
نخست ماه مبارک رمضان تا بيستمين روز اين ماه، در شب هاي فرد، يعني يکم، سوم،
پنجم الي نوزدهم، غسل کردن از اعمال مستحب و پرثواب است. ولي از شب بيستم
تا پايان ماه مبارک رمضان، هر شب توصيه به غسل مستحبي شده است.
افزون بر اين، در اعمال شب بيست و سوم، دو غسل مستحبي، در ابتدا و انتهاي اين
شب، سفارش شده که بيانگر اهميت و همچنين توجه به مسائل عبادي در دهه پاياني
ماه مبارک رمضان است. موضوع ديگري که بايد به آن اشاره کنيم، اهتمام و توجه به دعا
براي ظهور امام عصر(عج) در دهه پاياني ماه مبارک رمضان است.
جناب کليني در «کافي» و شيخ صدوق در «تهذيب» و نيز بزرگاني مانند سيد بن طاووس
در «اقبال» با نقل رواياتي درباره عظمت و جايگاه والاي دهه پاياني ماه مبارک رمضان،
آورده اند که از اعمال پرثواب و مورد تأکيد در دهه پاياني ماه مبارک رمضان و به ويژه
شب بيست و سوم اين ماه، قرائت دعاي فرج است.
شايسته است مؤمنان در هر جا و در هر حالتي، از نشسته، ايستاده يا خوابيده،
پيوسته اين دعا را بخوانند که:« اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِيِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَيْهِ وَعَلى
آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي کُلِّ ساعةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْکِنَهُ
أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.» در حقيقت خاستگاه دعاي مشهوري که ما در طول سال
و در مناسبت هاي مختلف زمزمه مي کنيم، در اعمال دهه پاياني ماه مبارک رمضان وارد
شده و اين خود نشان دهنده جايگاه و عظمت اين دهه است.
شب قدر به اين جهت قدر ناميده شده كه تمامى مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب
تعيين ميشود. شاهد اين معنى سوره دخان است كه ميفرمايد: (انا انزلناه فى ليله مباركه
انا كنا منذرين فيها يفرق كل امر حكيم)؛(1) ما اين كتاب مبين را در شبى پر بركت نازل
كرديم و ما همواره بيم دهنده بودهايم، در آن شب هر امرى بر طبق حكمت خداوند تنظيم
و تعيين ميگردد.
در اين كه ليله القدر در ماه رمضان است هيچ شك و ترديدى نيست چرا كه آيات قرآن نشان
دهنده اين مسأله است؛ چرا كه از سوى خداوند ميفرمايد كه قرآن در ماه مبارك رمضان نازل
شده (شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن)؛(2) و از سوى ديگر ميفرمايد: (انا انزلناه فى ليله
القدر)؛(3) قرآن در شب قدر نازل شده است. ولى در اين كه كدام شب از شبهاى ماه مبارك
رمضان شب قدر است ميان علما اختلاف نظر وجود دارد و در اين زمينه تفسيرهاى زيادى
شده، از جمله شب هفدهم، شب نوزدهم، شب بيست و يكم، شب بيست و سوم، شب
بيست و هفتم و شب بيست و نهم.
ولى مشهور و معروف در روايات اين است كه اين شب در دهه آخر ماه رمضان و شب بيست
و يكم و يا بيست و سوم قرار دارد. در روايتى از رسول خدا(ص) پرسيدند كه شب قدر كدام
يك از اين شبهاست؟ حضرت فرمودند: «اِلهتَمِسَوُها فِى العَشرِ الاواخِرِ مِنه شَهرِ رَمَضان)؛(4)
آن را در دهه آخر ماه رمضان جستجو كنيد. و در روايتى از امام صادق(ع) آمده است كه شب
قدر بيست و يكم يا بيست و سوم است. حتى هنگامى كه راوى اصرار كرد كدام يك از
اين دو شب؟ حضرت فرمود: اگر من نتوانم هر دو شب را عبادت كنم كدام يك را انتخاب نمايم
امام(ع) تعيين نفرموده و افزود: «ما ايسر ليلتين فيما نظلب»؛(5) چه آسان است دو شب
براى آنچه ميخواهي. و همچنين از امام باقر(ع) درباره (انا انزلناه فى ليله مباركه)، سؤال
كردند حضرت فرمود: «نَعَم ليله القدر و هِيَ فى كُلَّ سَنَه فى شهرِ رمضان فى
العَشرِ الاواخر»؛(6) بله، اين شب، شب قدر است و آن در هر سال در ماه رمضان و در دهه
آخر آن است.
روايات متعددى از اهل بيت(عليهم السلام) نقل شده كه شب بيست و سوم تكيه شده
است در حالى كه روايات اهل سنت بيشتر روى شب بيست و هفتم تأكيد دارد كه به
چند مورد در اينجا اشاره ميشود:
الف) «عن اُبّى بن كعب قال قال اُبى فى ليله القدر و الله اِنّى لاعلمها و اكثر علمى هى
الليله التى أمرنا رسول الله(ص) بقيامها هى ليله سبع و عشرين»؛(7) از ابى بن كعب
نقل شده كه در مورد شب قدر گفت به خدا قسم من شب قدر را ميدانم و اكثر علم
من آن شبى است كه رسول خدا(ص) ما را به قيام آن شب امر كرد و آن شب، شب
بيست و هفتم است.
ب) عايشه روايت كرد كه: «انّ رسول الله(ص) قال: تحروا ليله القدر فى الوتر من العشر
الاواخر من رمضان»؛(8) رسول خدا(ص) فرمود: ليله القدر را در يكى از شبهاى فرد دهه
آخر ماه رمضان بيابيد.
د) ابن عباس روايت ميكند كه پيامبر فرمود: «التمسوها فى العشر الاواخر من رمضان
ليله القدر فى تاسعه تبقى فى خامسه تبقي»؛(9) شب قدر را در دهه آخر ماه رمضان
جستجو كنيد؛ در نُه شبى كه باقى مانده و در هفت شبى كه باقى مانده و در پنج شبى
كه باقى مانده است و فلسفه مخفى بودن شب قدر در ميان شبهاى سال، يا در ميان
شبهاى ماه مبارك رمضان براى اين است كه مردم به همه اين شبها اهميت دهند،
همان گونه كه خداوند رضاى خود را در ميان انواع طاعات پنهان كرده تا مردم به همه طاعات
روى آورند و غضبض را در ميان معاصى پنهان كرده تا از همه بپرهيزند و دوستانش را در
ميان مردم مخفى كرده تا همه را احترام كنند و اجابت را در ميان دعاها پنهان كرده تا به
همه دعاها رو آورند و اسم اعظم را در ميان نامهايش مخفى ساخته تا همه را بزرگ دارند
و وقت مرگ را مخفى ساخته تا در همه حال آماده باشند.
در مورد فضيلت و ارزش شب قدر روايات زيادى وجود دارد كه ما به دو نمونه از آنها
اشاره ميكنيم:
الف) از پيامبر اكرم(ص) روايت شده: «من احيا ليله القدر حول عنه العذا بالى السنه
القابله»؛ كسى كه شب قدر را احيا بدارد عذاب تا سال آينده از او دفع ميشود.(10)
ب) از امام باقر(ع) روايت شده: «من احيا ليله القدر غفرت له ذنوبه عدد نجوم السمأ
و مثاقيل الجبال و مكابيل البحار»؛(11) كسى كه شب قدر را احيا بدارد گناهانش آمرزيده
شود، هر چند گناهانش به عدد ستارگان آسمان و وزن كوهها و مقدار آب درياها باشد.
اما در مورد اين كه اگر كسى در شب قدر به چيزى دست بزند طلا ميشود! چنين چيزى
در آيات و روايات ديده نميشود و امكان ندارد، بله شب قدر ارزش و فضيلتهاى زيادى دارد
كه ما به چند نمونه از آنها اشاره كرديم و روايات زيادى وجود دارد كه در شب قدر درهاى
رحمت الهى گشوده ميگردد و گناهان انسان آمرزيده ميشود.
پی نوشتها
(1).سوره دخان، آيههاى 3 - 4،
(2).سوره بقهر، آيه 185،
(3).سوره قدر، آيه 1،
(4).بحارالانوار، مجلسي، ج 94، ص 10، باب ليله القدر و فضلها،
(5).نورالثقلين، ج 5، ص 625، ح 58،
(6).فروع كافي، كليني، ج 4، ص 158، باب فى ليله القدر،
(7).صحيح، مسلم، ج 6، ص 43، باب ليله القدر و قيامها،
(8).صحيح، بخاري، ج 3، ص 103، كتاب فضل ليله القدر،
(9).همان، ج 3، ص 103، كتاب فضل ليله القدر،
(10).بحارالانوار، ج 98، ص 145، روايه 3، باب 7،
(11).همان، ج 98، ص 146، روايه 3، باب 7،
اعمال شب های قدر بر دو نوع است؛
یکی آنکه در هر سه شب باید انجام داد و دیگر اعمالی که مخصوص هر شب است و
به همین مناسبت اعمال مخصوص شب بیست و سوم ماه رمضان را مرور می کنیم.
اعمال مشترک این سه شب شامل غسل، نماز دو رکعتی با هفت مرتبه توحید و هفتاد
مرتبه استغفرالله و اتوب الیه، قرآن به سر گرفتن، زیارت امام حسین (ع)، خواندن نماز صد
رکعتی و احیا داشتن این شب هاست.
در شب بیست و سوم علاوه بر این اعمال بر چند عمل تاکید شده است:
اول- غسل که یکی در اول شب و یک غسل هم در آخر شب سفارش شده است.
دوم- تاکید بر شب زنده داری؛ امیرمومنان (ع) فرمود: پیامبر خدا در دهه آخر ماه رمضان،
بستر خود را جمع می کرد و کمرش را می بست و شب بیست و سوم، خانواده خود را
بیدار می کرد و در آن شب، به صورت خفتگان، آب می پاشید.
همچنین در روایتی آمده است که فاطمه زهرا (س) نمی گذاشت که کسی از خانواده اش
در شب بیست و سوم بخوابد و خواب آنان را با کم خوردن درمان می کرد و از روز برای
آن شب، آماده می شد و می فرمود محروم، کسی است که از خیر آن بی بهره بماند.
سوم- تاکید بر زیارت امام حسین (ع)؛ امام رضا (ع) فرمود: کسی که در ماه رمضان، امام
حسین (ع) را زیارت می کند؛ مواظب باشد که نزد قبر آن امام بودن را در شب بیست و
سوم از دست ندهد؛ شبی که امید است شب قدر باشد.
چهارم- خواندن سوره های عنکبوت، روم و دخان؛ امام صادق (ع) خطاب به ابوبصیر فرمود:
هر کسی سوره های عنکبوت و روم را در شب بیست و سوم ماه رمضان بخواند؛
به خدا قسم او از اهل بهشت است و هرگز در این سخن استثنا نمی کنم و نمی ترسم
که خداوند، در این سوگند گناهی بر من بنویسد. این دو سوره نزد خداوند، جایگاهی
والا دارند.
پنجم ـ خواندن هزار بار سوره قدر؛ امام صادق (ع) فرمود: اگر کسی در شب بیست
و سوم ماه رمضان، هزار بار سوره قدر را بخواند؛ در حالی صبح خواهد کرد که یقین او،
با اعتراف به آنچه مخصوص ماست استوار خواهد بود و این نیست، مگر به سبب آنچه
در خواب خود می بیند.
ششم - دعا برای امام زمان (ع)، از امامان معصوم (ع) نقل شده است که این دعا
را در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان در حال سجده، ایستاده، نشسته و در همه
حالات تکرار میکنی و نیز در همه اوقات این ماه و هر قدر که میتوانی و هر موقع از
دوران زندگیات به یادت آمد میخوانی.
بعد از تمجید خدای و درود بر پیامبر(ص) میگویی اللّهم کن لولیک الحجة بن الحسن،
فی هذه الساعة و فی کل ساعة، ولیا و حافظا، و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه
ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا.
<< 1 ... 75 76 77 ...78 ...79 80 81 ...82 ...83 84 85 ... 139 >>