« زمینه های آرامش روان در آیات وروایات | یاد خداوند کلید رابطه ی عاشقانه ومحبت آمیز میان عبد ومعبود » |
وَاذكُر فِى الكِتب إسمعیل إنَّه كانَ صادقَ الوَعد وَ كانَ رَسُولا نَبیا سوره مریم(54)
و كان یأ مُرُاهله ُبِالصَلوة وَ الزَكوة و كانَ عندَ رَبِّه مَرضِیا (55)
ترجمه :
54 - در كـتـاب آسـمـانـى خـود از اسـمـاعـیـل یـاد كـن كـه او در وعـده هـایـش صـادق و رسول و پیامبر بزرگى بود.
55 - او هـمـواره خـانـواده خـود را بـه نـمـاز و زكـات دعـوت مـى كرد و همواره مورد رضایت پروردگارش بود.
اسماعیل پیامبر صادق الوعد
خداون متعال روى سـخـن خود را بـه پـیـامـبـر (صـلى اللّه عـلیـه و آله و سلّم ) كرده مى گوید: (در كتاب آسـمـانـیـت از اسـمـاعـیـل یـاد كـن ) (و اذكـر فـى الكـتـاب اسماعیل ).
(كه او در وعده هایش صادق بود) (انه كان صادق الوعد).
(و پیامبر عالى مقامى بود) (و كان رسولا نبیا).
(او هـمـواره خانواده خود را به نماز و زكات ، امر مى كرد) (و كان یامر اهله بالصلوة و الزكوة ).
(و همواره مورد رضایت پروردگارش بود) (و كان عند ربه مرضیا).
در ایـن دو آیـه بـه صادق الوعد بودن - پیامبر عالى مقام بودن - امر به نماز و پیوند و رابـطـه بـا خـالق داشـتن - امر به زكات و رابطه با خلق خدا برقرار نمودن و بالاخره كارهائى انجام دادن كه جلب خشنودى خدا را كند، از صفات این پیامبر بزرگ الهى شمرده شده است .
تـكـیـه روى وفـاى بـه عـهـد، و تـوجـه به تربیت خانواده ، به اهمیت فوق العاده این دو وظیفه الهى اشاره مى كند كه یكى قبل از مقام نبوت او ذكر شده و دیگرى بلافاصله بعد از مقام نبوت .
در حـقـیـقـت تـا انـسان (صادق ) نباشد، محال است به مقام والاى رسالت برسد چرا كه اولین شرط این مقام آنست كه وحى الهى را بى كم و كاست به بندگانش برساند، و لذا حـتـى افـراد معدودى كه مقام عصمت را در پاره اى از ابعادش در انبیاء انكار مى كنند مساله صـدق پـیـامـبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را به عنوان یك شرط اساسى پذیرفته اند، صدق و راستى در خبرها، در وعده ها و در همه چیز.
در روایتى مى خوانیم : اینكه خداوند اسماعیل را، صادق الوعد شمرده به خاطر این است كه او بقدرى در وفاى به وعده اش اصرار داشت كه با كسى در محلى وعده اى گذارده بود، او نـیـامـد، اسـمـاعـیـل هـمـچـنان تا یكسال در انتظار او بود! هنگامى كه بعد از این مدت آمد، اسـمـاعـیـل گـفـت : مـن هـمـواره در انـتظار تو بودم ! بدیهى است هرگز منظور این نیست كه اسـمـاعیل كار و زندگیش را تعطیل كرد بلكه مفهومش این است كه در عین ادامه برنامه هایش مراقب آمدن شخص مزبور بود.
و از سوى دیگر نخستین مرحله براى تبلیغ رسالت ، شروع از خانواده خویشتن است ، كه از هـمـه بـه انـسـان نـزدیـكـتـر مـى بـاشـنـد، بـه هـمـیـن دلیل پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نیز نخست دعوت خود را از خدیجه همسر گـرامیش و على (علیه السلام ) پسر عمویش شروع كرد و سپس طبق فرمان و انذر عشیرتك الاقربین به بستگان نزدیكش پرداخت .
در آیـه 132 سـوره طـه نـیز مى خوانیم : و امر اهلك بالصلوة و اصطبر علیها: (خانواده خود را به نماز دعوت كن و بر انجام نماز شكیبا باش ).
نـكـتـه دیـگـر كـه در ایـنـجـا قـابـل ذكـر اسـت ایـنـكـه بـا تـوصـیـف اسـمـاعـیـل بـه مـرضـى بـودن ، در واقـع اشـاره بـه ایـن حـقـیـقـت شـده اسـت كـه او در كـل بـرنـامـه هـایـش رضـایت خدا را جلب كرده بود، اصولا نعمتى از این بالاتر نیست كه مـعـبـود و مـولا و خـالق انـسـان از او راضـى و خـشـنـود بـاشـد بـه هـمـیـن دلیـل در آیـه 119 سـوره مـائده بـعد از آنكه نعمت بهشت جاویدان را براى بندگان خاص خدا بیان مى كند در پایان مى گوید: رضى الله عنهم و رضوا عنه ذلك الفوز العظیم : (خـداونـد از آنـهـا خشنود و آنها نیز از او خشنود خواهند بود، و این فوز عظیم و رستگارى بزرگى است ).
فرم در حال بارگذاری ...