« بیا!بیا امشب سری به مدینه بزنیم.آثار وموانع تقوا در زندگی انسان »

 

با دست جلوي دهانش را محكم گرفت. شعله‌هاي آتش تمام وجودش را فرا گرفته بود. علي؛ بسيجي 16ساله لشكر

ثارالله، آرام‌آرام سوخت و شهيد شد.

پایگاه اینترنتی حامیان ولایت سیّد علی

علی کوله‌پشتي‌اش را محكم بسته بود. كوله سنگين بود. پر بود از خرج و موشك آر.پي.جي. داشتيم پشت سرهم به

ستون از داخل معبر رد مي‌شديم. سنگرهاي دشمن در 200 متري‌مان قرار داشتند.آرام‌آرام و بي هيچ صدايي جلو

مي‌رفتيم. اطرافمان ميدان مين بود. كوچكترين صدايي فاجعه به بارمي‌آورد ،ناگهان كوله‌پشتي علي گلوله خورد گلوله

خورد و خرج‌ها ناگهان آتش گرفتند و علي شعله‌ورشد. كوله‌پشتي علي محكم بسته شده بود و خرج‌ها هم خيلي سريع

آتش گرفته بودند. امكان اينكه كوله‌ پشتي علي را باز كنيم نبود.همه بهت‌ زده داشتند علي را نگاه مي‌كردند. شعله‌هاي

آتش لحظه به لحظه بيشتر علي را در كام خودشان مي‌كشيدند و همه هر لحظه‌ منتظر بودند كه علي فرياد بزند و

دشمن شروع كند. علي همانطور كه داشت مي‌سوخت، نارنجك‌هايش را از خودش جدا كرد. و يك كار ديگرهم كرد.

دستش راگرفت جلوي دهانش و مظلومانه روي زمين افتاد. فقط مي‌شد نگاه كرد. شعله‌ها ذره ذره علي را مي‌سوختند

وعلي جلوي چشم‌هاي ما داشت جان مي‌داد. علي داشت جان مي‌داد ولي جلوي دهانش را محكم گرفته بود. آتش كم كم

سرد شد. علي كه هنوز ته‌رمقي برايش مانده بود با اشاره از يكي از بچه‌ها تقاضاي آب كرد. رزمنده چفيه‌اش را

خيس كرد و گذاشت روي لب‌هاي علي… شايد اين حق علي بود كه لحظه‌ آخر در ميان اين همه آتش، طعم آب را

بچشد .



موضوعات: در محضر شهدا
   شنبه 9 شهریور 1392
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب [عضو] 
مدرسه  ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب
5 stars

سلام عزیزان مطلبتون عالی بود

1392/06/09 @ 18:19


فرم در حال بارگذاری ...

 << < اردیبهشت 1403 > >>
شن یک دو سه چهار پنج جم
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو
ذکر ایام هفته
آمار
  • امروز: 150
  • دیروز: 272
  • 7 روز قبل: 3807
  • 1 ماه قبل: 7598
  • کل بازدیدها: 171408
نماز حاجت