« بحر مواج معارف اسلامی | آمده دخت پر از مهر حسین (ع) » |
گنج الهی در نزد استاد
علامه طباطبائی فرمودند: «من در نوجوانی خیلی به منزل آیت الله سید
احمد قاضی (برادر آیت الله سید علی قاضی) رفت و آمد می کردم و
بیشتر روزها در خانه ایشان مانده و از مهمانان و مراجعان پذیرایی می کردم.
روزی خدمت ایشان بودم که همسرشان پشت در اتاقی که ما بودیم، آمد
و از مرحوم سید احمد برای خرید نان، پول خواست. آیت الله سید احمد
قاضی فرمود: پولی ندارم. همسرشان از شنیدن این سخن ناراحت شد
و با لحن قهرآمیزی گفت: این هم شد زندگی؟! و رفت. من دیدم که
حال استادم دگرگون شد و در حیاط خانه، بادی چون گردباد وزیدن گرفت
و برگ های ریخته شده درختان را از باغچه، در جایی جمع کرد و سپس
باد خوابید. آیت الله قاضی به من فرمود: به حیاط برو؛ زیر برگ های
جمع شده یک دو تومانی است. آن را بردار و بیا به خانواده من بده.
من رفتم و از زیر آن برگ های جمع شده، یک دو تومانی برداشتم و
همان گونه که فرموده بود آن را به همسرش دادم و از این اتفاق در
کمال تعجب و تحیّر بودم.»
«و إن من شی ء إلا عندنا خزائنه و ما ننزّله إلا بقدر معلوم: و چیزی
نیست مگر آن که گنجینه ها و معادن آن نزد ماست، و فرو
نمی فرستیمش مگر به اندازه معلوم (و حساب شده).
سوره حجر/آیه 21»
فرم در حال بارگذاری ...