« فخـــــــر کائنــــــاتیـــــــــا حسیــــــــن »


همین که روزهای نزدیک به عملیات می رسید،برای بچه ها فال حافظ می گرفت.نزدیک عملیات کربلای 5 بود.

این بار اولین بازشدن کتاب به نیت بود.

بعد از کمی مکث و زمزمه با لهجه شیرین گفت:"نه کاکو جان! دریغ از یک روزنه کوچک، انگار اصلا قرار نیست از

دست تو راحت بشیم!”

با سپری شدن لحظات وضعیت بقیه هم مشخص شد، مرتضی جاویدی، سید محمد کدخدا و… جز، شهدا بودند.

زنده ها هم معلوم  شدند.

یکی از بچه ها گیر داد که حالا نوبت خودته! از بچه ها اصرار از او انکار تا بالاخره چشمها را آرام بست و این بار کمی

طولانی تر، قطره اشکی آرام از گوشه چشمانش لغزید، کتاب را باز کرد:

نفس باد صبا مشک فشان خواهد بود
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد

ارغوان جام"عقیقی” به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد


عملیات که تمام شد رفتنی های فال، همه شهید شدند،جاویدی،حق پرست… و خود عقیقی، من مانده بودم و

صدای محمدرضا که تا امروز در ذهنم مانده"دریغ از یک روزنه کوچک".

ـــــــــــــــــــــــ

سردار شهید محمدرضا عقیقی
تولد:16/10/1340شیراز
سمت:مسئول عقیدتی لشکر19 فجر
شهادت:4/10/1365شلمچه عملیات کربلای 5

امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف):


هرگز شک به خود راه مده زیرا شیطان دوست دارد که تو شک کنی.


به گردآوری مرضیه ابراهیمی.پایه پنجم



موضوعات: در محضر شهدا
   سه شنبه 21 خرداد 1392
نظر از: یادگاری [عضو] 

سلام علیکم خانم مسلمی بزرگوار و با تشکر از مطلبی که دوست خوبمان خانم ابراهیمی عزیز فراهم کرده بودند.واقعا زیبا بود. یاد تمام شهدا بخیر و روحشان شاد.خدا قوت .عیدتون هم مبارک.

1392/03/22 @ 15:31


فرم در حال بارگذاری ...

 << < اردیبهشت 1403 > >>
شن یک دو سه چهار پنج جم
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو
ذکر ایام هفته
آمار
  • امروز: 313
  • دیروز: 358
  • 7 روز قبل: 4007
  • 1 ماه قبل: 7812
  • کل بازدیدها: 171766
نماز حاجت