اين روزها بيشتر فکر میکنم
به بودنت
به داشتنت
به لحظههایی که تو را دریغ کردم از زندگیام
و به دشواری آن ثانیهها
و به سنگینیِ عقربههای ساعت
در دقیقههای نبودنت
و روزى كه به ابديت پيش تو بر میگردم
من نمیدانم، و هرگز هم نخواهم فهمید
کسانی که تو را ندارند، چه دارند…؟
اما خوب میدانم
چقدر خوب است داشتنِ تو
و بودنَت کنارمان
بیا و رحم كن بر قلب بی قرار ما،
و بر دلى كه تنها ساكنش توئى…
نقش زنان در انقلاب حضرت مهدی علیه السّلام :
جالب این که از امام باقر علیه السّلام نقل شده ، فرمود: «… وَ یَجِی ءُ وَ اللهِ ثَلاثُمِأَةَ وَ بَضعَةَ عَشَرَ رَجُلاً فِیهِم خَمسُونَ اِمرَأَةً یَجتَمِعُونَ بِمَکَّةَ عَلی غَیرِ مِیعادٍ قَزعاً کَقَزعِ الخَرِیفِ؛ سوگند به خدا! سیصد و اندی نفر می آیند در میان شان 50 نفر زن هستند، در مکّه اجتماع می کنند بی آن که قبلاً وعده داده شده باشند ، آمدن شان هم چون ابرهای پاییزی است( که با حرکات تند می آیند و درآن مرکز جمع می گردند)».1 شکی نیست و به تجربه ثابت شده که زنان در انقلاب ها نقش مؤثّر و تعیین کننده دارند، زنان هستند که جوانان رشید و سلحشور در دامان پاک خود می پرورانند و در پشت جبهه و خانه داری، پشتیبان محکم و خوب برای مردان می شوند، آن ها می توانند با تصمیم آهنین خود شهید پرور باشند، آتش انقلاب را شعله ور سازند، و در کنار جبهه ها به پانسمان زخمی ها بپردازند و نوازش گر انقلابیون شوند. در روایات آمده: پس از جنگ اُحُد بدن حضرت علی علیه السّلام پر از زخم شد، به طوری که شصت مورد از بدن مولا علی علیه السّلام بریدگی سخت پیدا کرد، پیامبر خدا صَلَی اللهُ عَلَیهِ و آلِه و سَلَم دو زن به نام امّ سلیم و امّ عطیّه را مأمور مداوا و پانسمان زخم های بدن مبارک امام علی علیه السّلام نمود، آن ها طبق مأموریت به زخم بندی مشغول شدند، بعد گزارش دادند به قدری بدن حضرت علی علیه السّلام پر از زخم شده که هر زخمی را می بندیم، در کنارش زخم دیگری شکافته می شود .2 و نیز در روایات آمده: پنجاه نفر از اصحاب (یاران خاصّ) حضرت قائم علیه السّلام زن هستند .3 به این ترتیب؛ زنان نیز باید شخصیت و نیروی معنوی خود را بیابند و بدانند که می توانند نقش سازنده ای داشته باشند و از اصحاب امام مهدی علیه السّلام گردند و در جبهه های سیاسی و نظامی شرکت و تلاش فعّال نمایند و هم چون زینب کبری علیها السّلام مسؤولیت های سنگین یک انسان کامل را به دوش بکشند و رسالت خود را انجام دهند. به امید آن روز ! به این حدیث نیز توجّه کنید: مفضل رحمت الله علیه گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: « همراه مهدی علیه السّلام سیزده زن هست. عرض کردم: این بانوان برای چه در کنار مهدی علیه السّلام هستند؟ فرمود: این ها مجروحان را مداوا می کنند و از بیماران جنگی پرستاری می نمایند، چنان که زنان در زمان پیامبر صَلَی اللهُ عَلَیهِ و آلِه و سَلَم در جنگ ها این کارها را به عهده می- گرفتند»4 .
ضمناً ناگفته نماند که از کتاب خطبة البیان منسوب به امام علی علیه السّلام آمده: نخستین کسی که از 313 نفر به خدمت امام عصر علیه السّلام می رسد، دو نفر بصری به نام علی و محارب ، و شش نفر دیگر از ابدال به نام عبدالله هستند .5 و بالاخره در وصف یاران مهدی علیه السّلام ، از امام صادق علیه السّلام به این مضمون آمده است: « آن چنان در برابر فرمانده ی کلّ قوا خبردار ایستاده اند که گویا مرغی برسرشان است و تکان نمی خورند غذای شان تمام شده در عین حال آثار سجده در پیشانی شان پیداست، شیران روز و پارسیان شب هستند و قلب شان هم چون پاره آهن محکم است. همراه آن ها پرچمی است که جبرییل علیه السّلام در جنگ بدر برای پیامبر صَلَی اللهُ عَلَیهِ و آلِه و سَلَم آورد … پرچمی که تا یک ماه راه از چهار طرفش ترس را بر دشمنان مسلّط می کند، از مکه بیرون نمی آید تا این که حلقه ای در اطرافش باشند. شخصی پرسید : این حلقه از چند نفر تشکیل شده؟ امام صادق علیه السّلام فرمود: از ده هزار نفر که جبرییل علیه السّلام در طرف راست و میکاییل علیه السّلام در طرف چپ این حلقه هستند، سپس امام علیه السّلام پرچم فتح را بر افرازد و حرکت کند و در مشرق و مغرب کسی نماند جز این که از روی عناد بر آن پرچم لعنت کند»6
پی نوشت ها :
1-بحارالانوار، ج52، ص223
2- تفسیر المیزان، ج4، ص69، به نقل از اصول کافی.
3- المجالس السنیه، ج5، ص551.
4- اثبات الهداة ، ج7،ص150-171.
5- الاوائل، ص33.
6- بحارالانوار، ج52 ص367؛ اثبات الهداة ، ج7 ص88- گویا اشاره به شرقی های طرف دار کمونیسم و غربی های طرف دار کاپیتالیسم- که با این پرچم مخالفت می کنند- می باشد.
خود را آماده کرده اید؟ آیا ظهور انجام گرفته است؟
در دیدار جمعی از بزرگان با آیت الله حسن زاده آملی سوال شد آیا ظهور نزدیک است؟ ایشان فرمودند: شما کجایید؛ ظهور انجام شده است. همه با تعجب گفتند: چجوری؟ گفتند: در زمان طاغوت آیا شما اجازه نماز جمعه، دعای کمیل و ندبه دعای عرفه و اعتکاف علنی و کشوری و جهانی داشتید؟ شما راهپیمایی مرگ بر استکبار و ظالمین داشتید. راهپیمایی و شعارِ برائت از دشمنان مهدی داشتید. مگر شما آرزوی زیارت قبر مولا علی و امام حسین رو نداشتید.
جنگی شد مردانه ایستادید شهید دادید خدا مزدتان رو نداد آیا زمان ظهور مهدی فاطمه نمیگه «ان المهدی ابن الحسین» حسین رو کی می شناخت؟
چگونه الان از تمام دنیا حرکت می کنند در اربعین حسین؟ اینها همه سربازان ظهور هستند. روزی یک بزرگ مردی چون امام خمینی بود و یک دنیا کفر و ظلم اما امروز امام خمینی(ره) را در سیمای امام خامنه ایی می بینیم، صدای ظهور به گوشتان می خورد؟
مانور سپاه امام زمان(عج) را در اربعین می بینید؟
مانوری که هشدار دهنده یک عملیات بزرگ است و این سپاه نیروهای خود را از اقصی نقاط جهان فراخوانده!! و حتی مسیحیان هم در این مانور بزرگ حضور دارند. جز این است که این واقعه به ما می گوید که عیسی مسیح هم ظهور می کند و سپاه امام زمان(عج) و حضرت عیسی(ع) یکی است؟
فتنه عظیم داعش را ساختند. اما داعش هم نابود شد و نتیجه آن تشکیل سپاه مردمی امام زمان(عج) در منطقه بود به نحوی که هیچ وقت چنین سپاه عظیمی شکل نگرفته بود و مرز های اسرائیل را لمس نکرده بود. تاریخ کجا در خاطرش هست که اسرائیل اینگونه در زندان خودش محبوس شده باشد و محاصره شده باشد؟
پرچم های سیاه خراسانی خیلی وقت است که رسیده است به مرز های اسرائیل، همان پرچم هایی که مدافع حرم و حریم امام حسین(ع) هستند و سیاهی شان را از غم حسین بن علی گرفته اند. امروز روزی است که تاریخ اسرائیل به خود ندیده و از غزه و لبنان و سوریه تحت فشار قرار دارد و فقط در انتظار دستور حمله هستند!
تنش بین آمریکا و اروپا به حدی بالاگرفته که حرف از ارتش اروپایی و دفاع در برابر تهدیدات آمریکا زده می شود! روابط بین آمریکا و چین و آمریکا و روسیه به شدت تیره و تار است و حتی امکان درگیری نظامی وجود دارد.
از طرفی اقتصاد آمریکا با بدهی های کلانش عملا فرو پاشیده و درگیری ها اختلافات در این کشور زیاد شده و کاهش شدید بودجه نظامی داشته اند این خود دلیلی نیست که به پایان اسرائیل نزدیک می شویم؟ و حامی اصلی اسرائیل توانایی و شرایط کمک به این غده سرطانی را ندارد؟ و نتیجه آمریکا هم چیزی نخواهد بود جز فروپاشی و تبدیل شدن به ایالات نا متحده که مصادیق این ادعا را هم می توانید در تهدید اخیر ترامپ ببینید که گفته بودجه کالیفرنیا را قطع می کند. یعنی اولین جرقه جدایی کالیفرنیا و منتظر باشید و ببینید که ایالات متحده به ایالات نا متحده تبدیل می شود.
سیستمسرمایه داری و لیبرال که دوران سقوط خود را هم می بیند بسیاری از مردم جهان را تحت فشار قرار داده و همه مردم خواستار گذر از اینشرایط و اتفاقی انقلاب گونه هستند!
در اکثر نقاط جهان پرچم شیعیان برافراشته شده است و این پرچم آن چنان بالا رفته که به فکر سرکوب آن هستند که نمونه های آن را در حمله به شیعیان در یمن کشمیر و نیجریه را می بینیم و پرچم هایی که در کشور های اروپایی و آمریکایی با نام مقدس امام حسین(ع) برافراشته شده اند و عاشورا و اربعین اوج اقتدارشان است.
و کل جهان یک صدا حسین (ع) را صدا می زند و آمادگی بیعت با امام زمان(عج) را به نمایش می گذارند. یمن کشور زمینه ساز ظهور به پایان جنگ خود نزدیک می شود و ظهور سید یمانی را باید شاهد باشیم و خون مردم یمن و مظلومیت شان چهره خبیث آل سعود را نمایان کرد و زمینه نابودی این حکومت فاسق و آزادی حرم های شریف فراهمشده شده است تا صدای مهدی صاحب الزمان را از مکه بشنویم.
اختلاف در دربار سعودی رو به اوج گذاشته از دستگیری شاهزادگان عربستانی گرفته تا مهره سوخته شدن بن سلمان برای آمریکا در جریان قتل خاشقچی و بر سر زبان افتادن ولیعهد های دیگر که این خود یعنی اختلاف و درگیری های بیشتر در عربستان روسای بسیاری از کشور های جهان از جمله روسیه رو به رهبر ایران آورده اند و در دیدار های خود از علاقه شان و حمایتشان نسبت به ایشان می گویند.
چرا به حضرت مهدی (عج) ، بقیه الله می گوییم؟!
بقیه الله به معنای باقی ماندن چیزی یا کسی از ناحیه خداوند برای مردم است. به تعبیر دیگر، هر موجود نافع که از طرف خداوند برای بشر باقی مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، «بقیه الله» محسوب می شود.
به عبارتی درست تر بقیّه اللّه یعنی بقیه و بازماندۀ خلفای خدا در زمین از انبیا و اوصیا یا کسانی که خدا به وسیلۀ آنها بندگانش را باقی میدارد و مورد رحمت قرار میدهد.
هرچند از بعضی احادیث استفاده میشود که این لقب بر همۀ خاندان رسالت علیهم السّلام اطلاق میشود و همۀ آنها بقیّه اللّه هستند. در زیارت جامعه به همۀ آن ذوات مقدس به این عنوان عرض سلام داریم:
«السّلام علی الأئمّه الدعاه و القاده الهداه و الساده الولاه و الذاده الحماه و أهل الذکر و أولی الأمر و بقیّه اللّه و خیرته.»(۱)
اما در بسیاری از احادیث این لقب شریف به خصوص به حضرت صاحب الامر علیه السّلام اطلاق شده و آن وجود مقدس خود را به این عنوان معرفی نموده و سایر بقیه اللّهها حضرتش را به این نام نامیدهاند. به حدّی این لقب با آن حضرت ارتباط پیدا نموده که به صورت لقب اختصاصی حضرتش درآمده است؛ بهطوری که تا بقیه اللّه گفته میشود جز آن بقیه اللّه منتظر به نظر نمیآید.
شاید سرّ مطلب این باشد که این بقیه اللّه، بقیّۀ تمام بقیّه اللّههاست و پس از او دیگر بقیه اللهی نیست. هرکدام از حجج الهیّه که از آغاز عالم آمدند، گرچه بقیه اللّه بودند و خدا آنها را برای هدایت خلق باقی و بجا گذارده بود، بعد از هریک دیگری میآمد و اگر بقیه اللهی از دنیا میرفت، بقیه اللهی دیگر به جا میماند و این رشته باقی بود. ولی آن وجود مقدّس، بقیهای است که پس از او دیگر بقیّهای نیست؛ آخرین بقیه اللّه است. با آمدن او دیگر بقیّهای باقی نمانده است که بیاید.(۲) و از آنجا که مهدی موعود(عج) آخرین پیشوا و بزرگترین رهبر انقلابی پس از قیام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است یکی از روشن ترین مصادیق «بقیه الله» می باشد و از همه به این لقب شایسته تر است.(۳)
در روایات متعددی به حضرت مهدی لقب «بقیه الله» داده شده است. از جمله در روایتی آمده است «چون حضرت خروج کند پشت کند به کعبه و جمع می شود سیصد و سیزده مرد و اول چیزی که تکلم می فرماید این آیه است: «بقیه الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین» پس می گوید «منم بقیه الله و حجت و خلیفه او درمیان شما. سپس هیچ کس بر او سلام نمی کند مگر این که می فرماید: «السلام علیکم یا بقیه الله فی ارضه»(۴)
منابع:
۱- بخشی از زیارت جامعه کبیره ، مفاتیح الجنان
۲-موعودنامه، فرهنگ الفبایی مهدویت صص۱۷۲-۱۷۱
۳- تفسیر نمونه، ج ۹، ص ۲۰۴
۴- منتهی الآمال شیخ عباس قمی ص۱۱۰۹
میرسد روزی که بی چون و چرا می بینمت
میرسد روزی که ای شاه وفا می بینمت
عامل وصل من و تو ذوق بارانی بود
میرسد روزی که با حال بکا می بینمت
میرسد روزی که تکیه میدهی بر کعبه و
در کنار خانه ی امن خدا می بینمت
امروز لابلای شلوغی ها ، صدایی آرام برایم آشنا بود اما نشناختمش، کمی آن طرف تر با خودم گفتم
سالهاست که به عطر نفس های تو خو گرفته ام.
نکند ببینمت و ……
کاش آشناترینت باشم، یوسف
مرحوم حاج اسماعیل دولابی از علمای برجسته و از بزرگان اهل معرفت، درخصوص
انتظار فرج تمثیل زیبائی دارند که نقل آن آموزنده است.
پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت اینجا را مرتب کنید تا من برگردم.
خودش هم رفت پشت پرده. از آنجا نگاه میکرد میدید کی چه کار میکند، مینوشت
توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند …
مرحوم حاج اسماعیل دولابی از علمای برجسته و از بزرگان اهل معرفت، درخصوص
انتظار فرج تمثیل زیبائی دارند که نقل آن آموزنده است.
آن مرحوم می فرمایند:پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت اینجا را مرتب کنید
تا من برگردم.
خودش هم رفت پشت پرده. از آنجا نگاه میکرد میدید کی چه کار میکند، مینوشت
توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند …
یکی از بچهها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی. یادش رفت
که آقاش گفته خانه را مرتب کنید.
یکی از بچهها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من
نمیگذارم کسی اینجا را مرتب کند.
یکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا،
بیا ببین این نمیگذارد، مرتب کنیم.
اما آنکه زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را دید از پشت پرده. تند و تند مرتب میکرد
همهجا را. میدانست آقاش دارد توی کاغذ مینویسد. هی نگاه میکرد سمت پرده
و میخندید. دلش هم تنگ نمیشد. میدانست که آقاش همین جاست. توی دلش
هم گاهی میگفت اگر یک دقیقه دیرتر بیاید باز من کارهای بهتر میکنم،
آن بچه شرور همه جا را هی میریخت به هم، هی میدید این خوشحال است،
ناراحت نمیشود. وقتی همه جا را ریخت به هم، آن وقت آقا آمد.
ما که خنگ بودیم، گریه و زاری کرده بودیم، چیزی گیرمان نیامد. او که زرنگ بود و
خندیده بود، کلی چیز گیرش آمد.
زرنگ باش. خنگ نباش. گیج نباش.
شرور که نیستی الحمدلله. گیج و خنگ هم نباش.
نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن.
خانه را مرتب کن، تا آقا بیاید.
زمين هيچگاه از حجت الهي خالي نبوده است. همه مردم در هر عصر و زماني با
حجتي از حجتهاي الهي سروكار داشتهاند و همچنين در روز قيامت هم هر امت
و گروهي به دنبال امامي كه آن را پذيرفته است خواهد رفت، اين حقيقتي است كه
قرآن كريم به ما آموخته است.
يوم ندعُو كل اناس بامامهم: “روز قيامت” روزي است كه هر امتي را به امامش فرا
ميخوانيم. (سوره اسرا 71)
پس از آنجايي كه امر شناخت امام زمان عجلالله تعالي فرجهالشريف و ياري رساندن
به ايشان مهمترين وظيفه در زندگي مردم در هر زماني بوده به صورتي كه پيامبر اكرم
(ص) ميفرمايند: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميته جاهليه: هر كسي بميرد
و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده.»
ما هم بايد به دنبال شناخت اماممان و ياريرساني به آن حضرت باشيم.
در ادامه به شناخت ياران امام مهدي عجلالله و اعمالشان در زمان غيبت، وظايف
خودمان در اين دوران و حقوق حضرت بر ما از ديدگاه قرآن كريم خواهيم پرداخت.
قرآن كريم در سوره مائده، آيه 54 ميفرمايد: «پس به زودي خداوند گروهي را
ميآورد كه آنان را دوست ميدارد و ايشان هم دوستدار خدايند. در برابر مومنان
فروتن و در برابر كافران سرفرازند. در راه خدا جهاد ميكنند و از ملامت هيچ
سرزنشكنندهاي نميهراسند.»
ما براي رسيدن به اين درجات چه ويژگيهايي بايد داشته باشيم؟ ياران حضرت
مهدي عجلالله چه ويژگيهايي دارند؟
اولين ويژگي، عبادت و پارسايي: در اين مورد امام صادق(ع) ميفرمايند:
«آنان مرداني شبزندهدار هستند كه شب را به عبادت ميگذرانند و به هنگام
نماز زمزمهاي همچون صداي زنبور دارند.» (بحارالانوار)
دومين ويژگي، قدرت و تلاش: اميرالمومنين در اين مورد ميفرمايند: «اصحاب
مهدي جواناند، سالخوردهاي در ميان آنها نيست مگر به مقدار سرمه در چشم
و نمك در غذا.» (الغيبه- شيخ طوسي)
سومين ويژگي، ايمان و بصيرت: امام صادق(ع) در اين مورد فرمودهاند: «مومناني
كه خداوند، مهدي را در ميان آنها به پا ميدارد، افراد برگزيده و شايسته قضاوت
و حكومت و در دين فقيه هستند.»
همچنين دلبستگي و فرمانبرداري از امام مهدي(عج) از ديگر ويژگيهاي ياران
ايشان است. قرآن كريم كه وسيله هدايت خداوند براي هر كسي كه خود خداوند
بخواهد است، وظايفي براي ما در دوران غيبت مشخص و همچنين حقوق امام
مهدي بر ما را نيز بيان ميفرمايد:
…ان اشكر لي ولوالديك…: سپاسگزار من و پدر و مادرت باش (سوره لقمان آیه 14)
مهربانترين پدر دنيا از ابعاد گوناگون، حقوق فراواني به ما دارد كه توجه به آنها ما را در
انجام وظايف موفق ميكند. برخي از اين حقوق اين چنيناند:
حق پدري: پدر حقيقي هر زمان، امام و پيشواي الهي در آن روزگار است. چنانكه
پيامبر اكرم خود و اميرالمومنين را دو پدر امت معرفي نمودهاند. (امالي شيخ صدوق)
امام رضا (ع) در اين مورد ميفرمايند:
«امام دوست سازگار و پدر دلسوز و برادر تني و مادر مهربان نسبت به فرزند كوچك
خويش است.» (كافي)
حق هدايت و تعليم: هدايت خداوند از سوی پيامبران و امامان به مردم جهان
ميرسد. از اين رو هادي و معلم الهي در زمان ما حضرت مهدي است. امام عصر
ارواحنا فداه همه حقوق يك معلم بر شاگرد و يك هادي بر هدايت شده را بر
مومنان دارند. حق نعمت و... نيز از ديگر حقوق امام مهدي (عج) نسبت بر ماست.
حال، با همه اين تفاسير وظيفه ما نسبت به اماممان در زمان غيبت اين حضرت
چيست؟ چه كارهايي منجي بشريت را شاد و چه كارهايي اين امام مهربان و
دلسوز را ميرنجاند؟ چگونه ميتوانيم در برابر حقوقي كه پدر مهربانمان نسبت
به ما انجام ميدهد از ايشان سپاسگزاري کنیم؟
اي افراد باايمان، تقوا پيشه كنيد و با راستگويان همراه شويد. (سوره توبه، آيه 119)
وظيفه اول ما؛ محبت: قرآن كريم محبت وعلاقهمندي به اهل بيت پيامبر اكرم (ص)
را بر هر مسلماني واجب دانسته:
قل لا اسالكم عليه اجرا الا الموده في القربي (سوره شوري آیه 23)
يقيناً در عصر حاضر در بين وابستگان رسول خدا شخصيتي چون امام زمان (عج) وجود
ندارد كه از هر كس ديگر به آن حضرت نزديكتر باشد.
وظيفه دوم ما؛ دعا: هر كسي دوستدار امام زمان (عج) باشد تحمل غم هجران اين
حضرت در دوران غيبت براي او سخت و طاقتفرسا خواهد بود، همچنين خود حضرت
فرمودهاند: «براي تعجيل در ظهور، زياد دعا كنيد كه اين كثرت دعا، گشايش كار
شما خواهد بود.»
وظيفه سوم ما؛ انتظار: بزرگترين عمل و والاترين عبادتي كه براي ما در اين زمان
امكانپذير است انتظار ظهور آن امام مهربان است.
رسول خدا (ص) در همين رابطه فرمودهاند: «بزرگترين عمل امت من، انتظار فرج
است [و سخت ترین کار نیز].»
وظيفه چهارم ما؛ پيوند: وظيفه هر شيعه در زمان غيبت اين است كه پيوند و محبت
خود را نسبت به امامش هميشه در دل داشته باشد و به امام خويش معتقد و به ياد
ايشان باشد. قرآن كريم با اشاره به اين مسئله ميفرمايد: «اي ايمانآورندگان! صبر
و استقامت كنيد و با يكديگر پيوستگي محكم داشته باشيد و پرهيزكار باشيد، اميد
است كه رستگار شويد.» (آلعمران آیه 200)
امام باقر(ع) اين آيه را اين گونه تفسير ميكنند: «بر انجام واجبات صبر پيشه كنيد و
در برابر دشمن شكيبا باشيد و با امامي كه چشم به راهش هستيد، پيوستگي
داشته باشيد.»
علاقه به امام زمان(عج) باید جمعی باشد.
در دعایعهد داریم که « اللهم بلغ مولانا الامام الهادی المهدی القائم بامرک صلوات الله
علیه و علی ابائه الطاهرین عن جمیع المومنین و المومنات»
به امام زمان (عج) ابلاغ کن، از طرف چه کسی؟
« عن جمیع »از طرف همه مومنین و مومنات.
این خودش مطلب مهمی است. امام جهانی باید مریدش هم جهانی فکر کند
وقتی زیارت می رویم بگوییم که این زیارت به نیابت از همه مومنین و مومنات ، صدقه
می دهیم بگوییم دفع بلا از همه مومنین و مومنات بشود نگوییم خدایا ، مومنینی که در
این مسجد نماز خواندند بیامرز .حالا مومنینی که در مسجد دیگر نماز خواندند چه؟
همه را بگو
مگر منتظر امام بین المللی نیستی ؟ کسی که منتظر اصلاح عمومی است باید خودش
هم عمومی فکر کند. خودم و بچه ام و هیات ام و مسجدم و…. برایش هیچ فرقی نمی کند.
« عن جمیع المومنین و المومنات »
سخنرانی حجه الاسلام و المسلمین قرائتی
وظایف و مسئولیتهایی در دوران غیبت امام زمان بر عهده شیعیان قرار گرفته که برای حفظ خود و جامعه خود
و مهیا نمودن آن برای ظهور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه بسیار مفید و مؤثر است و اهمیت این وظایف بحدی
است که در روایات بسیار تأکید شده لذا هرگاه زنان یا مردان به وظایف و مسئولیتهایی که بر عهده شان
گذاشته اند عمل نمایند و پایبند به آن باشند، این اشخاص بس با ارزشتر و پراهمیت تر از مسلمان صدر اسلام
خواهند بود که محضر پیامبر اکرم (ص) را درک کردند چنانکه حضرت رسول خدا (ص)، در جمع
اصحابشان فرمودند:
بعد از شمار گروهی بیایند که برای یک نفر از آنان به اندازه پنجاه نفر از شما اجر و مزد منظور گردد.
عرض کردند: ای رسول خدا! ما در جنگهای «بدر» و «احد» و«حنین» در کنار شما بودیم و در راه خدا
جنگ ها کردیم و قرآن در زمان ما نازل شد.
پیامبر فرمود: اگر مشکلات و سختی های که برای آنها پیش می آید و آنان در مقابل، پایدرای و مقاومت
می ورزند، برای شما پیش می آمدع نمی توانستید مانند آنها پایدار و ثابت قدم باشید.
و در روایت دیگری پیامبر اکرم به حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) می فرمایند:
بزرگترین مردم از جهت یقین، افرادی هستند که در آخرالزمان می آیند زیرا آنها پیامبر خدا را ندیدند و
درک نکردند و همچنین حجت خدا (و امام زمانشان) در غیبت بسر می برد، ولی آنها به خطوط ترسیم
شده بر کاغذ ایمان می آورند.
خلاصه اینکه در ایام غیبت و دوری از امام عصر زنان که نیمی از جامعه را تشکیل می دهند باید نقش
سازنده ای داشته باشند و بدانند که آنها نیز موظفند دوش به دوش مردان برای زمینه سازی ظهور امام زمان
تلاش عمیق و پی گیر و خستگی ناپذیر بنمایند.
لذا زنان ما نباید در مقابل وظای مهم فردی و اجتماعی از خود سستی یا بی تفاوتی نشان دهند بلکه وظایفی
که بعضی از آنها در این نوشته اورده شده است با جدیت کامل عمل کنند و با هر فساد و تباهی مبارزه کنند
و با عمل و تزکیه نفس خود را از منتظران واقعی حضرت بقیة الله ارواحنا فداه قرار دهند. و بر ایمان و
صراط مستقیم دین پایدار و مقاومت ورزند تا مصداق کلام گوهر بار پیامبر اکرم (ص) گردند.
خدا کند که بهار رسیدنش برسد
شب تولد چشمان روشنش برسد
چو گرد بر سر راهش نشسته ام شب و روز
به این امید که دستم به دامنش برسد
هزار دست پر از خواهشند و گوش به زنگ
که آن انارترین روز چیدنش برسد
چه سالها که درین دشت ، خوشه چین ماندم
که دست خالی شوقم به خرمنش برسد
بر این مشام و بر این جان چه میشود یارب!
نسیمی از چمنش بویی از تنش برسد
خدای من دل چشم انتظار من تا چند
به دور دست فلک بانگ شیونش برسد؟
چقدر بر لب این جاده منتظر ماندن؟
خدا کند که از آن دور توسنش برسد
شعر از سعید بیابانکی
بعضی ها می گویند شناخت امام زمان چه فایده ای دارد و غافل از این هستند که شناخت امام زمان چه
فایده ی دارد . ( حدیث ) : هــرکس که بـمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ دوران جاهلیت از دنیا
رفته است . و غافل از این هستند که شناخت امام زمان علیه السلام یعنی شناخت همه ی هستی خداوند،
امام رضا علیه السلام در تعریف وتوصیف امام زمان این گونه میفرماید: امام زمان علیه السلام پدری
مهربان است . پس اول درجه شناخت ما به امام زمانمان این است که آن بزرگوار مهربانترین شخص
درحق ما می باشدوهیچ کس به اندازه ی آن بزرگواربه فکر ما نیست ودلشان برای ما نمی سوزد .یک
روایــت:ســید ابن طاووس ( ایشان از بزرگ ترین علمای شیعه هستند ) فرزند شخصی معروف به
طاووس بود نقل میکند: شبی ازکنارمنزل امام زمان رد میشدم وشنیدم صدای گریه امام زمان به خدا
عرض میکرد خدایا من به غیر از این شیعیانم هیچ کسی را ندارم آن ها اگر گناه میکنند به پشتوانه ی
من مهدی گناه می کنند از آن ها بگذر (اینقدر درجه این محبت بالاست که حضرت برای ما اشک می
ریزد با بالاترین گناهان ماراازخانه یشان دورنمیکنند ودست رد به سینه ی کسی نمی زند)نکته آخرتی:
حالا که متوجه شدیم امام زمان پدرمهربان است وبرای ما دعا میکند وبرای ما گریه می کند آیا رسم
مردانگی این نیست که ماهــم برای آن حضرت دعا نماییم وروزی چندمرتبه سلام به حضرت بدهیم و
اطمینان داشته باشید حضرت هم به شما سلام میکند چون جواب سلام واجب است .
امام زمان(عج) در دعای «اللهم ارزقنا توفیق الطاعة» (1) برای قشر های مختلف، دعاهایی فرموده
که در واقع انتظارات و توقعات آن حضرت را نشان می دهد.
این دعا را می توان به دو قسمت تقسیم کرد:
در بخش نخست، برای همگان و عموم مردم درخواست هایی از خداوند کرده و در قسمت دوم برای هر یک از قشر های جامعه به طور جداگانه دعا شده است.
در قسمت دوم، آن حضرت در واقع توقع و نگرانی خود را از هر قشر نیز بیان فرموده است. مقصود ما در این مقاله، همین قسمت است که به بخشی از آنها اشاره می کنیم:
1. علما
«و تفضل علی علمائنا بالزهد و النصیحة ؛ پروردگارا! به علمای ما، زهد و خیرخواهی برای جامعه عنایت فرما».
امام در این قسمت، از ثروت اندوزی و ترک نصیحت دانشمندان، اعلام نگرانی می کند.
در روایات به این دو محور اشاراتی شده و این دو ویژگی را ملاک برای عالمان بیان کرده اند. از امام صادق(علیه السلام) نقل است: اگر دیدید عالم علاقمند به دنیاست، او را متهم سازید؛ زیرا هر عاشقی به گرد معشوق خود می چرخد. خداوند به داود(علیه السلام) وحی کرد: »بین من و خودت عالمی را که فریفته دنیا شده واسطه قرار مده که تو را از محبت من باز می دارد. اینان، راهزنان بندگان من هستند. کمترین عقوبت من برای آنها، این است که حلاوت و شیرینی عبادتم را از آنها می گیرم».
این نکته را اضافه می کنیم که قرآن وقتی ویژگی علمای اهل کتاب را بر می شمرد، به همین دنیاطلبی و کتمان کردن حقایق به وسیله آنان اشاره می فرماید.
2.علم آموزان
«و علی المتعلمین بالجهد و الرغبة؛ پروردگارا! به علم آموزان توفیق تلاش و تمایل به تحصیل علم عنایت فرما».
دعا و توقع امام زمان(عج) از همه دانش پژوهان وعلم آموزان آن است که در طلب علم، رغبت و تمایل نشان دهند و از هر گونه تنبلی و کسالت دوری کنند.
امام صادق(علیه السلام) آن گاه که جنود (لشکر) عقل و جهل را بر می شمرد، نشاط و شادابی را لشکر عقل و کسالت را لشکر جهل برمی شمرد، و به همین جهت در دعایی از کسالت و ناتوانی به خدا پناه می برد: «اللهم نی أعوذبک من الکسل والهرم».
درباره طبیعت پاک جوانان همین بس که امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «علیک بالاحداث فنهم أسرع لی کل خیر؛( جوان ها را دریابید؛ چرا که سرعت آنان به طرف خوبی و خیر از دیگران بیشتر است»
در کتاب های روایی هم باب مستقلی با عنوان «باب کراهه الکسل» ذکر شده و روایاتی در مذمت کسالت و تنبلی آورده اند.
امام کاظم(علیه السلام) می فرماید: پدرم خطاب به بعضی از فرزندانش چنین فرمود: «ایاک و الکسل و الضجر فانهما یمنعانک من حظک من الدنیا و الآخره ؛ از بی حوصلگی و کسالت به دورباش که این دو، مانع بهره مندی از دنیا و آخرت خواهند بود».
3. جوانان
«و علی الشباب بالنابة و التوبة ؛ پروردگارا! به جوانان ما توفیق بازگشت (به فرمانت) و توبه، عنایت فرما».
در روایات توجه خاصی به جوانان شده؛ چه اینکه جوان مورد عنایت خداوند است. امام صادق(علیه السلام) خطاب به برخی از یارانش فرمود: «أما علمت أن الله تعالی یکرم الشباب منکم؛ آیا نمی دانید که خداوند جوانان شما را گرامی می دارد؟!»
جوانی، زمان شکل گیری شخصیت است و بدین سبب امامان معصوم تأکید بر انس جوانان با قرآن دارند. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «جوان مۆمنی که قرآن می خواند، قرآن با گوشت و خون او آمیخته می شود و خداوند او را با ابرار قرار می دهد». روشن است که چنین جوانی، در روز قیامت، در برابر مشکلات آن روز ایمن خواهد بود. از سوی دیگر، جوانی، زمان اوج قدرت است و از این احساس، در بعضی روایات تعبیر به مستی و در بعضی دیگر تعبیر به جنون شده است.
درباره طبیعت پاک جوانان همین بس که امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «علیک بالاحداث فنهم أسرع لی کل خیر؛جوان ها را دریابید؛ چرا که سرعت آنان به طرف خوبی و خیر از دیگران بیشتر است».
4. بانوان
«و علی النساء بالحیاء و العفّة؛ پروردگارا! به زن ها حیا و عفت عنایت فرما».
نقش بی بدیل بانوان آنگاه آشکار می شود که تاریخ را ورق زنیم و نقش فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و حضرت زینب(سلام الله علیها) را به دقت نگریسته، سپس پیروان هر یک از این بزرگواران همچون همسر زهیر بن قین در کربلا و دیگران را مورد توجه قرار دهیم. اما آنچه بر قدر و منزلت زنان می افزاید، حیا و عفت آنان است.
در روایتی امام صادق(علیه السلام) سر چشمه مکارم و بزرگواری ها را «حیا» معرفی می کند و می فرماید: «المکارم عشر… و رأسهنّ الحیاء».
در روایتی دیگر، امام صادق(علیه السلام) به نقل از رسول الله(صلی الله علیه وآله) می فرماید: «خیر نسائکم العفیفه الغلمه ؛بهترین زنان شما، زنان با عفت و شوهر دوست هستند».
5. ثروتمندان
«و علی الأغنیاء بالتواضع والسعة ؛ پروردگارا! به ثروتمندان تواضع و توفیق احسان به دیگران عنایت فرما».
پیامد ثروت، تکبر و بخل است و اغنیا باید متوجه باشند که به خاطر فقرا، از نعمت های خداوند بهره مند شده اند؛ چنان که امام موسی بن جعفر(علیه السلام) می فرماید: «خداوند می فرماید: من ثروتمندان را به خاطر احترامشان ثروتمند قرار ندادم و فقرا را به علت اهانت به آنها فقیر نگرداندم، بلکه این (فقر و ثروت) آزمایشی برای فقرا و ثروتمندان است و اگر فقرا نبودند، اغنیا مستحق بهشت نمی شدند».
امام صادق(علیه السلام) نیز فرموده است: «ثروتمندان شیعیان ما، امین بر محتاجان هستند. پس ما را در مورد ایشان مراعات کنید. خداوند، شما را حفظ کند».
اسلام برای ریشه کنی فقر، احکامی را هم برای اموال و ثروت ها وضع کرده است؛ از جمله زکات را واجب کرده که حداقل وظیفه مسلمانان است و اگر این منبع برای رفع نیاز آنان کفایت نکند، خداوند منابع دیگری را قرار داده؛ مانند دادن صدقه به فقرا. این، همان است که خداوند می فرماید :والذین فی اموالهم حق معلوم. پس حق معلوم، غیر از زکات است که بر هر کسی بر حسب توانایی اش واجب و لازم است.
6. فقرا
«و علی الفقراء بالصبر و القناعة؛ پروردگارا! به فقرا صبر و قناعت عطا فرما».
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «خداوند به پیامبران خود ده ویژگی عنایت کرد. پس در خود بنگرید، اگر آن ویژگی ها در شماهست، خدا را حمد کنید و اگر در شما نیست، آن را از خداوند بخواهید و از جمله آن ده خصلت، صبر و قناعت است».
انسان در مسیر زندگی، نیاز به مرکبی خستگی ناپذیر و سلاحی برنده دارد که از نگاه امام علی(علیه السلام) «صبر، مرکبی است همیشه کارآمد و قناعت، شمشیری است برّان».
در پاره ای از روایات هم آمده است که: قناعت گنج بی پایان است. لازمه صبر و قناعت دو چیز است: اول دست نیازیدن به مال حرام و دوم چشم ندوختن به مال دیگران.
از امام صادق(علیه السلام) نقل است: اگر دیدید عالم علاقمند به دنیاست، او را متهم سازید؛ زیرا هر عاشقی به گرد معشوق خود می چرخد. خداوند به داود(علیه السلام) وحی کرد: »بین من و خودت عالمی را که فریفته دنیا شده واسطه قرار مده که تو را از محبت من باز می دارد. اینان، راهزنان بندگان من هستند. کمترین عقوبت من برای آنها، این است که حلاوت و شیرینی عبادتم را از آنها می گیرم»
7. حاکمان
«و علی الأمراء بالعدل و الشفقة ؛پروردگارا! به والیان، عدالت محوری و مهرورزی عنایت فرما».
امیرمۆمنان(علیه السلام) فرمود: «خداوند شش گروه را به شش علت عذاب می کند و از جمله حاکمان را به سبب ظلم معذّب می سازد».
در روایت دیگر چنین می خوانیم: «انّ شرّ البقاع دور الأمراء الذین لایقضون بالحق؛[بدترین مکان ها، خانه های حاکمانی است که به حق قضاوت نمی کنند».
اگر حاکمان عادل باشند، اطاعت مردم از آنان سبب عزت آنها خواهد شد و گرنه جز ذلت چیزی نصیب مردم نمی شود. امام سجاد(علیه السلام) فرمودند: «وطاعة ولاه العدل تمام العزّ؛ تمام عزت در اطاعت از والیان عادل است».
این سخن امام صادق(علیه السلام) نیز جالب است که در توصیف عدل می فرماید: «عدالت از آبی که نصیب شخصی تشنه شود، گواراتر است. چقدر عدالت بزرگ است؛ هر چند کم باشد!» و در حدیث دیگر می فرماید: «عدل از عسل شیرین تر، از روغن نرم تر و از مشک خوشبوتر است».
در زمینه ثمرات و آثار عدل ـ مخصوصاً آنگاه که عدالت از جانب حکومت باشد ـ حضرت صادق(علیه السلام) می فرماید: «ان الناس یستغنون ذا عدل بینهم و تنزل السماء رزقها و تخرج الأرض برکتها بذن الله تعالی؛مردم هنگامی که عدل در میانشان اجرا شود، بی نیاز می گردند و آسمان ،روزی (باران) خود را نازل می کند و زمین برکات خود را خارج می سازد، به اذن خداوند متعال».
درپایان از خداوند می خواهیم تا خورشید عدالت از پس پرده برون آید و عدل حقیقی را در تمام ابعاد آن اجرا بفرماید. ما نیز باید ضمن آنکه این دعا را در همه جا ترنّم می کنیم، بکوشیم که به انتظارات حضرت مهدی(علیه السلام) پاسخ دهیم و به علاوه، پیام او را هم به همه قشرهای جامعه برسانیم.
پی نوشت :
1- این دعا در چند کتاب معتبر وارد شده؛ از جمله: البلد الامین، ابراهیم بن علی عاملی کفعمی (م905)، ص350، چاپ سنگی؛ کشف الغمه ، علی بن عیسی اربلی (م693)، ج1، ص279.
هَل إلَیکَ بَابن اَحمدَ سبیلٌ فَتُلقیٰ
ای پسر پیغمبر(ص) آیا به سوی تو راه ملاقاتی هست
هَل یَتَّصل یَومُنٰا مِنکَ بِعدةٍ فَنَحظٰی
آیا امروز که در فراق تو نشسته ایم به
فردایی می رسدکه به دیدار تو محفوظ شویم.
اعتقاد به ظهور منجی خداوند حکیم است و نظامی که توسط قادری حکیم به وجود آمده، حتماً احسن است و نظام احسن، عالیترین جواب را به نیازهای انسان میدهد. لازمه نظام احسن، بودنِ فرج برای نجات از هر ظلمی، چه از ظلم فردی و چه از ظلم عمیق آخرالزمان است.[1] یکی از سرچشمه های آرامش، انتظار موعود است. انتظار، یکی از بزرگترین پشتوانههای روحی آدمی است که در کشاکش مشکلات زندگی، توان مقابله به آدمی میبخشد که از حصول انواع افسردگی و اضطراب پیشگیری میکند و نمیگذارد ما از پویایی بیفتیم و در نتیجه بپوسیم و تسلیم رنگ غیرفطری حکومت مداران ظالم گردیم. انتظار همطراز امید است که از کانون فطرت آدمی فوران میکند، حتی مادیون نیز در انتظار تحقق جامعه بیطبقه مورد انتظار خویشند. مساله انتظار موعود، یک مساله الهی است و اختصاص به مذهب خاصی ندارد؛ توجه به مساله انتظار پشتوانه روحی نه تنها مسلمانان، بلکه همه امتها، انبیاء و اولیاء پیش از اسلام نیز بوده است. زیرا دین به ما میگوید یک زندگی ماوراء این زندگیها در همین دنیا ممکن است و مناسب روح توست.[2] جامعهای که متوجه قطب برین انسانی شود، روزمرّگیهای اجتماعی اندیشه او را مشغول نمیکند و در حرکت به سوی حیاتی بلند از پای نمینشیند و ظلم طاغوتها را به عنوان یک واقعیت پایدار در حیات زمینی نمیپذیرد و ستم ستمگران، شعلههای امیدش را خاموش نمیکند؛ زیرا که پذیرفتن ستم در این دنیا با نظام الهی و سنت حق نمیسازد.[3] مساله انتظار، در اسلام، دارای اهمیتی ویژه بوده و برترین عمل به شمار آمده است به طوری که حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: اَفْضَلُ اَعْمَالِ اُمَّتی، اِنْتِظارُ الفَرَجْ.[4] مساله انتظار، اثرات تربیتی فردی و اجتماعی فراوانی در زندگی آدمی دارد از جمله : 1) بشر همواره در آرزوی روزی است که به دور از هر گونه گرفتاریها زندگی کند. 2) هر کس به این مساله میاندیشد که سعادت آدمی، فقط در پرتو حاکمیت انسان کامل میسر است و انتظار ظهور چنین روزی، اثر مثبتی در روان آدمی دارد که نه تنها از یاس و ناامیدی انسان، در کشاکش زندگی میکاهد بلکه محرّک قوی و پیش برندهای به سوی دستیابی به آرزوهای سازنده است . 3) انتظار موجب روی آوردن آدمی به اخلاق نیک، اعتقاد صحیح و یکتاپرستی است، زیرا امام مورد انتظار او کسی است که با ظهور خود، این گونه مسائل و حقایق را بسط میدهد. 4) اعتقاد به ظهور موعود اسلام، آدمی را وامیدارد تا بر آنچه در دوران ظهور رخ میدهد، بیندیشد. شخص منتظر همواره در حدّ توان خود، به بسط، تبلیغ و اجرای دستورات خدا، جهت آبادانی جهان و پیشرفت زندگی مردم همّت میگمارد.[5] انسان منتظر دنبال این است تا میان روح خویش و امام، سنخیت و ارتباط معنوی ایجاد نماید. وی با امید به آیندهای مطلوب، وجد و شادابی درونی دارد و احساس ناامیدی به خود راه نمیدهد. و اینان هیچگاه بدون هدف نیستند و عمر را در رکود و بطالت سپری نمیکنند و از آرامش درون، امید به زندگی و حیات بهتر برخوردار هستند.[6] [1].اصغر،طاهرزاده، مبانی معرفتی مهدویت، ص152. [2].ر.ک. محمد، شفیعی مازندرانی، سرچشمههای آرامش در روانشناسی اسلامی،ص152. [3].اصغر،طاهرزاده،همان،ص152. [4].محمدباقر،مجلسی،بحارالانوار، ج50، ص318، ح14. [5] .محمد، شفیعی مازندرانی،همان،ص157.
دعاي عهد دعايي جهت برقراري ارتباط بين ما و حضرت مهدي است. در اين دعا با آن حضرت عهد و پيمان ميبنديم ، قول و قرار ميگذاريم که يکسري کارهايي را انجام دهيم و در جهت تشکيل حکومت عدل مهدوي زمينه سازي کنيم. اين دعا تابلوي روشن را فرا روي فعاليتهاي ما قرار ميدهد.
پاي کلام دلنشين استاد حجت الاسلام و المسلمين قرائتي درنگي ميکنيم تا با مروري بر اين دعاي شريف، درسهاي نهفته در آن را بياموزيم. اين دعا به ما ميگويد که؛
1. علاقه به امام زمان بايد جمعي باشد.
در دعاي عهد داريم که: «اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَانَا الْإِمَامَ الْمَهْدِيَّ الْقَائِمَ بِأَمْرِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ الطَّاهِرِينَ عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات»، به امام زمان ابلاغ کن، از طرف چه كسي؟ «عَنْ جَمِيعِ» از طرف همه مؤمنين و مؤمنات «عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات» اين خودش يک مطلب مهمي است
2. امام جهاني بايد مريدش هم جهاني فکر کند
وقتي زيارت ميرويم بگوييم که اين زيارت به نيابت از همهي مؤمنين و مؤمنات. صدقه ميدهيم بگوييم: دفع بلا از همهي مؤمنين و مؤمنات بشود. نگوييم: خدايا، مؤمنيني که در اين مسجد نماز خواندند بيامرز. حالا مؤمنيني که در مسجد ديگر نماز خواندند چه؟ همه را بگو. چرا ميگويي: خدايا کساني که در اين هيأت سينه زدهاند. چقدر تنگ نظر هستي! چقدر فکر کوچک است. مگر تو منتظر امام بين المللي نيستي؟ امام جهاني بايد مريدش هم جهاني فکر کند. کسي که منتظر اصلاح عمومي است، بايد خودش هم عمومي فکر کند. خودم و بچهام و هيأتام و مسجدم و برايش هيچ فرقي نکند. «عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات».
3. علاقهبه امام زمان بدون مرز است
اين علاقه بدون مرز، از کجاي دعاي عهد فهميده ميشود؟ اين جمله كه ميگويد: «فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا» در مشرقها و مغربها، «وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا» زمينهاي هموار و کوهستاني، «وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا» دريا و خشکي، ببينيد اين دعا چقدر سازنده است. چه اصراري داريم که بگوييم من چه هستم و من چه هستم؟ همه، دريا و خشکي. سطحي و کوهستاني، مشرق و مغرب، علاقه بدون مرز. خيلي قشنگ است.
4. شريک کردن والدين در دعا و زيارت براي امام زمان
در دعاي عهد ميگويي اي امام زمان سلام ميکنم از طرف خودم، و از طرف «والِدَيَّ» پدر و مادرم و «وُلدي» فرزندانم؛ يعني هم نسل گذشته، هم نسل آينده را در نظر ميگيري.
5.چه مقدار به امام زمان صلوات بفرستيم؟
اين دعا ميگويد که: «وَ زِنَةَ عَرْشِ اللَّه وَ مِدَادَ کَلِمَاتِه» به مقدار وزن عرش خدا و به مقدار کلمات الهي، «وَ مُنْتَهَى رِضَاه» به اندازه آخرين درجهي رضايت او، «وَ عَدَدَ مَا أَحْصَاهُ کِتَابُهُ» به عدد آنچه کتاب شمارش کرده، «وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُه» به عدد علمت، يعني مهدي جان! اي امام زمان، سلام بر تو به عدد وزن عرش، به عدد هرچه که نوشته شده، به عدد هرچه خدا بر آن علم دارد… به تو سلام و درود ميفرستم.
6.. اعلام هر روزه علاقه به امام زمان
يک کسي هرروز زنگ ميزند که آقا دوستت دارم. ميگويد: «اللَّهُمَّ أُجَدِّدُ لَهُ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي کُلِّ يَوم» مهدي جان، امروز و هر روز، «اُجَدِّدُ» يعني بيعتم را تجديد ميکنم.
7.. علاقه رو به رشد
علاقهي رو به رشد، يعني چه؟ ميگويد: «عَهْداً» بعد از عهداً ميگويد «وَ عَقْداً» بعد از عقداً ميگويد «وَ بَيْعَةً» الله اکبر! چه خبر است؟ مهندسياش را ميبينيد.
عهد يعني تعهد، در دعاي عهد ميگوييم: اي امام زمان سلام و صلوات بر تو، اين سلام من عهد است. يعني با تو تعهد ميکنم. تعهد ميکنم يعني قرار ميگذارم بين خودم و خدا، بعد ميگويد: «عهد» کم است. پررنگش کن، «عقد». دو نفر ممکن است با هم عهد ببندند، وعده داشته باشند، اما به هم گره نخورند. «عقد» يعني گره. ممکن است عهد باشد، عقد هم باشد، اما تسليم نباشد. ميگويد: «وَ بَيْعَةً»، تسليم است. يعني باز هم پررنگش ميکند. «عهداً» تعهد با حضرت مهدي، «عقداً» عقد با امام زمان، «وَ بَيْعَةً» بيعت کنيد با او و تسليم شويد.
8.. علاقه افتخارآميز
چقدر خوب است اين تابلو شود. علاقه حتمي، ميگويد: «فِي رَقَبَتِي» يعني به گردن من، «رَقَبَ» يعني گردن. ممکن است کسي علاقه داشته باشد ولي افتخار نکند. ميگويد: نه، علاقه افتخار آميز.
9. علاقه همراه با همه مراحل
در دعاي عهد ميگويد: «وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَشْيَاعِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ اجْعَلْنِي مِنَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ» تمام مراحل حضور را داشته باشم. آخر گاهي وقتها انسان يک کسي را دوست دارد در حدي که مثلاً يک ميليون به او وام بدهد. ولي ميگويد: همسفر باشم، ميگويد: نه، همسفر نه، بابا اين پول را بگير و خودت برو. عقب ما نيا. گاهي يک کسي ميگويد: عقب من بيا، پولت نميدهم اما ميخواهي بيايي در ماشين سوار شو تو را ببريم. يعني از يک جهت يک جايي پررنگ است، يک جايي کمرنگ است. دعا ميگويد: خدايا قرار بده مرا «أَنْصَارِهِ»، «وَ أَشْيَاعِهِ»، شيعه يعني دنباله رو يعني من دنبال تو هستم، «انصار» و نصرت در جايي است که نياز به کمک هست. «وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ» از تو دفاع ميکنم. اگر کسي بگويد بالاي چشمت ابرو است، برخورد ميکنم. «وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ» ما اجازه نميدهيم که کسي جسارت کند. غيرت ديني داريم. تعصب داريم و افتخار هم ميکنيم. اينکه ميگويند: تعصب بد است. آدم متعصبي است، تعصب در کار شخصي بد است. تعصب روي لهجه، فارس از فارس، ترک از ترک، لر از لر، عرب از عرب، عجم از عجم، اين تعصبها بد است. يعني به خاطر لهجه کمکش ميکنم. به خاطر همشهري گري تعصب ميکنم. در انتخابات ميگويم چون اين همشهري من است. فاميل من است. همسايه من است. اين تعصبها بد است. اما اگر فهميدي يک چيزي حق است، ديگر، باقيها باطل است. آنجا که حق است بايد تعصب داشته باشي. انحصار طلبي در حق خوب است. اولين انحصار طلب، خود خداست. چون ميگويد: «لا اله» هيچکس را قبول ندارم، «الا الله»! جز خدا، باقيها را دور بريز.
10. علاقه عاشقانه
در دعا ميگويي: «طَائِعاً غَيْرَ مُکْرَهٍ» يعني مهدي جان، من که در دعاي عهد با تو سلام ميکنم، از روي عشق زيارت ميکنم نه روي اکراه!
11. علاقه و عمل در خط رضايت او
«عَلَى طَاعَتِکَ وَ طَاعَةِ رَسُولِک» يعني مهدي جان من را از شيعيان قرار بده، منتها طبق آن چيزي که تو گفتي. هر استقامتي مهم نيست. استقامتي مهم است که «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» (فصلت/۳۰) استقامت براساس الله باشد. اين مهم است. «کَما أُمِرْت» (هود/۱۱۲) يعني همانطور که مأمور هستي. يعني طبق امر ما استقامت کن نه طبق يک دندگي و لجبازي و سليقه. اگر کسي يک سليقهاي داشت و روي سليقهاش هم استقامت کرد، اين استقامت نيست، يک دندگي است. استقامتي ارزش دارد «کَما أُمِرْت»، که طبق مأموريت باشد. استقامتي ارزش دارد که در خط خدا و رسول خدا و ولي خدا باشد: «عَلَى طَاعَتِکَ وَ طَاعَةِ رَسُولِک».
سؤال اول: دلیل و آیه ای بر وجود امام زمان علیه السلام را بیان فرمایید
1- در سوره قدر خداوند می فرماید: «تنزل الملائکه والروح فیها بإذن ربهم من کل أمر ». تنزل فعل مضارع است و دلالت بر استمرار می نماید. یعنی در هر سال، شب قدر ملائک و روح به زمین نزول می فرمایند. در دوران رسول الله صلی الله علیه وآله به شخص پیامبر نازل می شدند. و در هر عصری باید کسی هم شأن پیامبر باشد تا بر او نازل شوند. و الان تنها شخصی که هم شأن پیامبر صلی الله علیه وآله است امام زمان علیه السلام است.
2- خداوند در قرآن درباره مزد و اجر رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: «قل لا أسئلکم أجرا إلا المودة فی القربی ». به دلیل عقلی، دادن اجر رسالت پیامبر در همه زمانها بر همه واجب است. پس چون مزد رسالت پیامبر «مودة فی القربی» است پس باید «فی القربی»رسول الله صلی الله علیه وآله در هر عصری باشند تا مردم با مودت به ایشان اجر رسالت را بدهند. و «فی القربی»
سؤال دوم: چگونه زنده ماندن امام زمان علیه السلام تاکنون امکان دارد؟
پاسخ قرآن کریم
1- خداوند در مورد حضرت یونس علیه السلام می فرماید: «فلولا أنه کان من المسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون ». اگر یونس از تسبیح کنندگان نبود در شکم ماهی تا قیامت می ماند. وقتی خداوند می تواند یونس را تا قیامت در شکم ماهی زنده نگه دارد، زنده نگهداشتن امام زمان علیه السلام نیز برای او امری ممکن است.
سؤال سوم: وظیفه ما در قبال امام زمان علیه السلام چیست؟
پاسخ قرآن کریم:
خداوند می فرماید: «قل لا أسئلکم أجرا إلا المودة فی القربی ». برای مزد رسالت به «فی القربی» (که امام زمان علیه السلام است) مودت کنید. مودت نیاز به معرفت دارد و مودت یعنی محبت همراه با اطاعت. پس الان در قبال امام زمان علیه السلام باید هم معرفت کسب کرده و آن حضرت را بشناسیم و هم از آن حضرت اطاعت کنیم.
سؤال چهارم: آیا امام زمان علیه السلام از ما خبر دارد؟
پاسخ قرآن کریم:
بله، به تمام اعمال شما نظارت داشته و اعمال شما را می بیند. خداوند می فرماید: «و قل إعملوا فسیری الله أعمالکم و رسوله و المؤمنون و ستردون إلی عالم الغیب و الشهاده فینبئکم بما کنتم تعملون ».
سؤال پنجم: چگونه می توان یار امام زمان شد؟
پاسخ قرآن کریم:
با تقوی، چون بهترین و بالاترین معیار که به انسان ارزش می دهد و انسان لیاقت یاوری امام زمان علیه السلام را پیدا می کند تقواست:«إن أکرمکم عندالله أتقیکم ». تقوا سبب بزرگی انسان شده و امکان می دهد که انسان تکیه بر جای بزرگان زند.
سؤال ششم:چند نمونه از نیازهای یاران امام زمان علیه السلام را بیان کرده و چگونه باید کسب کرد؟
پاسخ قرآن کریم:
الف- دانش و بینش: یار امام زمان علیه السلام باید دانش و بینش الهی داشته باشد تا در تصمیم گیریها و عمل دچار خطا نشود. حق را از باطل تشخیص دهد. و این را با تقوی بدست خواهد آورد، زیرا با تقوا موانع فهم و درک و علم و دانش را کنار زده و با دانش درونی و باطنی نگاه می کند. خداوند می فرماید:«إتقوا الله و یعلمکم الله ».
ب) بصیرت و بینش: بصیرتی که با چشم باطن ببیند و با گوش باطن بشنود. با ملائک الهی در ارتباط باشد. اهل حق و باطل را بشناسد تا دچار انحطاط فکری و اخلاقی و روحی نشود. و این بصیرت نیز با تقوا بدست می آید. خداوند می فرماید:«إن تتقوا الله یجعل لکم فرقانا ». فرقان یعنی نیرو و توانی که با آن حق را از باطل جدا کنید. به برکت این تقوا انسان، شیطان شناس نیز می شود. دشمن را هم می شناسد.
ج) بیداری: هوشیاری و بیداری؛ تا هروقت شیاطین برای گول زدن آمدند، بیدار شود، دام ابلیس را بشناسد و از شیطان فرار کند. چون انسان خواب و چشم بسته سریع در چاه می افتد. و این هم با تقوا ممکن است. «إن الذین التقوا إذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فإذاهم مبصرون ».
آنچه خدا به عنوان خزائن مطرح می کند،در زبان قرآن وعرفان،ولایت مطلقه است.آن خزینه ای که عالم از آن
خزینه خرج می شودوتمام نمی شود،امامت وولایت است.تمام اشیاء وموجودات عالم از وجود نازنین امام زمان (عج)
ناشی شده است؛ امام زمان(عج) خزینه خداست.امام زمان(عج) یکی از برکات جهان شمولی است که خداوند متعال،
عالم برزخ وبهشت وتمام عوالم را از این خزینه اش خرج کرده است وخزینه هم،دست نخورده باقی مانده است.ما
دائما ازخدا وجود می گیریم؛دائما از وجود امام زمان(عج)خیر وبرکت دریافت می کنیم.اگرمی بینیم،به اذن امام
زمان(عج)می بینیم،اگر می شنویم به اذن امام زمان(عج)می شنویم،اگر قیام می کنیم،با نیروی امام زمان(عج) قیام
می کنیم.لذا انفکاک بین انسان وانسان کامل که حجت است یک لحظه هم محال است.امام زمان(عج) از هیچ موجودی
جدایی ندارد؛لذا فرمود:«وأشرقت الارضُ بِنورِ رَبّها»[1]؛خداوند متعال،زمین را به نور رب روشن کرد؛این نور
ربی که تمام زمین تحت الشعاع ودر پرتو آن است؛ائمه (علیهم السلام)فرموده اند: که این وجود نازنین امام عصر(عج)
است. برکات زمین به دست امام زمان(عج)است.تاثیر وتاثر درفعل وانفعالات همه امور زمین،همه از عنایات امام
زمان(عج) است.لذا شما در زیارت جامعه کبیره می گویید:خدا عالم وجود را با شما آغازکرد وبا شما به پایان می برد
وبه وجود شما،باران را نازل می کند وبه خاطر شما،غم واندوه را می گشاید وسختی ومشکلات را برطرف می کند.
وجود نازنین امام زمان(عج) همه درهای توفیق را باز می کند؛هم رزق ظاهری وهم رزق باطنی ما به یمن قدوم
امام زمان(عج) است وهم به وجودامام زمان(عج) آسمان وزمین تثبیت می شود.وجود امام زمان لطف خداست.اگر ما
ذوب در امام زمان(عج) بشویم ومجذوب جذبه های ولایی او بشویم وقطره وجودمان را به دریای وجود امام
زمان (عج) متصل کنیم،آنگاه ما هم در کرسی«کُن فَیَکون» قرار می گیریم.یک قطره ،نه تشنه را سیراب می کند،نه
گلی می رویاند ونه جایی را آباد می کند.اما این قطره وقتی به دریا ریخت ،کارخانه های برق را راه می اندازد،
کشتی ها راحرکت می دهد واین همه موجودات را در دل خودش روزی می دهد.این که خدا فرمود:«قُل لا أسلُکُم
علیه أجرا إلا المودةُ فی القربی[2]»؛بگو من از شما برای این رسالتم مزد وپاداشی در خواست نمی کنم مگر
دوست داشتن نزدیکان واهل بیتم.چون عشق است که آدم را با معشوق یکی می کند؛وقتی عاشق امام زمان بشوی ،
اگر دلت واقعا یا صاحب الزمان بگوید وبا حضرت جوش بخورد،شما هم مثل مرحوم شیخ حسن نخودکی
اصفهانی(ره) می شوی،شما هم می توانی مثل ملاحبیب الله گلپایگانی(ره) بشوید.
گفتاری از آیت الله العظمی جعفر سبحانی
آقاترین ! مرا غرق نور کن !
مرا قرین منّت و لطف حضور کن !
وقتی گناه کنج دلم سبز می شود
آقا ! شما شکایت این ناصبور کن !
می ترسم از شبی که به دجّال رو کنیم
آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن
در انتهاى شبى دراز
در میان سوسوى آینهها
در سال مرگ برگهاى جوان
در پشت دیوارى از سکوت
مردى خواهد آمد
از جنس بلور
مردى که سکوتش، سبز
تنهایىاش، زیبا
و چشمهایش قشنگتر از نگاه نجیب شکوفههاست
مردى که بهترین ترانه خلقت را سر خواهد داد
اللَّهاکبر اللَّهاکبر اللَّهاکبر
مردى مىآید
مردى خواهد آمد
مردى از تبار گل یاس
شعری از هوشنگ صادقی
اللهم عجل لولیک الفرج
حضرت امام صادق(ع) در روایتی ویژگیها و برنامههای کسانی را که میخواهند از یاران امام زمان(عج) باشند،
بیان کردهاند. «من سرّه ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الاخلاق؛
هر کس خوشحال میشود و دوست دارد که درشمارِ یاران حضرت مهدی(عج) باشد، باید سه ویژگی داشته
باشد: منتظر بودن،با ورع بودن، اخلاق کریمانه و بزرگوارانه داشتن».
ویژگی نخست: منتظر بودن
انتظار کشیدن ـ که از وظایف یاران امام مهدی(عج) است ـ یک حالت و عمل قلبی و درونی است که آثار و
برکتهای فراوان بیرونی هم دارد. انسان منتظر، دائماً به در نگاه میکند. پیوسته در درون و باطن به عالم
بالا نگاه میکند که آقایش چه زمانی تشریف میآورد.
پس اوّلین اثر انتظار، این است که انسان را دائماً به یاد منتظَر میاندازد؛ یعنی در حقیقت، انسان منتظِر،
یک لحظه هم از یاد آن حضرت غافل نیست. دومین اثر، آماده شدن و مهیّا شدن برای آمدن امام زمان(عج)
است. شخصی از امام صادق(ع) میپرسد: متی الفرج؛ آقاجان! گشایش و فرج شما اهل بیت(ع) چه زمانی
است؟ امام فرمودند: «مالک و الفرج و انت ممن ترید الدّنیا!؟؛ تو را به فرج چه کار در حالی که از کسانی
هستی که دنیا را میخواهند و دنیاطلبند؟! کسی میپرسد فرج چه زمانی است، که خود را برای آن ساخته
و آماده کرده است. تو فرج را برای آن میخواهی که دنیایت آباد شود! مشکلات اقتصادی و سیاسی برود! تو
خود آقا را نمیخواهی. آقا بیاید تا دنیایت را آباد کند. بنابراین پرسشت بیجاست!» پس مهم، آماده بودن
برای ظهور است. اثر سوم انتظار، لحظه شماریِ انسانِ منتظر برای آمدن آن حضرت(عج) است. لحظه لحظه
میگوید: خدا کند تو بیایی!. اصلاً آمدن حضرت(عج) را در خواب میبیند. نه اینکه بگوید ـ نعوذبالله ـ آقا تا هزار
سال دیگر هم ظهور نمیکند.
ویژگی دوم: با ورع بودن
دومین ویژگی یاران امام زمان(عج) تهذیب نفس و خودسازی است. در اسلام، یک منطقة ممنوعه داریم
و یک منطقة قُرق. منطقة ممنوعه، گناه است و منطقة قرق شده، مکروهات و شبهات.
دوری از گناه، تقوا و دوری از مکروهات و شبهات، ورع نام دارد. اگر کسی بگوید: میروم و در مرز سرزمین
گناه میایستم و گناه نمیکنم بداند که شیطان میآید و آرام به گناه هلش میدهد! برای حفظ خودمان،
باید یک سری مستحبّات را انجام دهیم. مستحبّات، بازوی واجبات است و باید یک سری مکروهات را هم
ترک کنیم. دوری از مکروهات، به دوری از حرام و گناه کمک میکند. پس امام صادق(ع) میفرماید:
«هر کس میخواهد از یاران مهدی(عج) باشد، علاوه بر ترک گناه، باید از شبهات هم دوری کند؛ یعنی
مواظب باشد که هر چیزی که در آن شبهة عقلی وعرفی است (نه شبهة برخاسته از وسوسه!) مرتکب
نشود.» ترک شبهات میان انسان و امام زمان(عج) سنخیّت و تشابه به وجود میآورد. البتّه حضرت(ع)
درجات و مقاماتش بینهایت است و این یک درجه از آنهاست. ایشان دریای تقوا و ورع هستند و اینها
که ما گفتیم، یک قطره بود. باید قطره شد، آنگاه به دریا پیوست! نکتة جالب دیگری که از این قسمت از
روایت میتوان استفاده کرد، این است که «اهل ورع، اهل کار وکوشش هستند، نه اهل خانه نشستن و
کاری با جامعه نداشتن!» زیرا میفرماید: «فلیعمل بالورع؛ یعنی اهل حرکتند، امّا با ورع در میان مردم زندگی
میکند. یاران حضرت(ع) ورع را پشت کفة ترازو و در محلّ کار خود، همراه دارند.»
ویژگی سوم: داشتن محاسن اخلاق
ویژگی سوم یاران امام زمان(عج) داشتن اخلاق کریمانه است. این صفاتی که فطرت، به خوبی آنها شهادت
میدهد و امامان معصوم(ع) از آنها مدح و تمجید کردهاند، باید در وجود یار و یاور مهدی(عج) باشد. مانند
سه صفتی که در این روایت شریف آمده است. امام صادق(ع) میفرمایند: «سرور خلقهای نیک وخوب،
سه خصلت است؛ اهل انصاف بودن، مواسات با برادران دینی و همواره به یاد خدا بودن.» پس اوّلین سیّد و
سرور اعمال، انصاف است. انسان باید در همه چیز اهل انصاف باشد؛ در داوری میان دیگران، در گفتار، در
معامله، در روبهرو شدن با مردم، در نگاه و در هر جایی که بشر در آنجا به رعایت انصاف نیاز دارد. همین صفت
انصاف داشتن اگر در انسان به وجود آید، ربط معنوی و روحی میان او و امام زمان(عج) برقرار میشود، داستان
پیرمرد قفل ساز که به سبب همین منصف بودن، خدمت امام زمان(عج) میرسید، معروف است. دومین
عملی را که آقای اعمال شمردند، مواسات با برادران دینی است؛ یعنی به آنها در مسائل مالی کمک برساند
و یاری کند. خیلی بد است که در میان مسلمانان، شخصی ورشکست شود و کارش به زندان بکشد، امّا همة
اطرافیان او میلیونها تومان پول داشته باشند! آیا با این وضع میشود توقّع داشت که از یاران حضرت مهدی
(عج) بود؟! حضرت میفرمایند: «این دوست من است، چرا گرفتاری او را حل نکردید؟!» اولیای خدا در زندگی
مواسات داشتند. امامان معصوم(ع) اهل مواسات بودند. سومین عمل برجسته، به یاد خدا بودن در همه حال
است. چه در خلوت و چه در جلوت؛ چه در میان مردم و چه دور از مردم؛ چه در بیداری و چه در خواب! یاد قلبی
و باطنی خدا را در همه حال داشته باشید. با توجّه به این روایات، روشن میشود که یاران حضرت مهدی(عج)،
دارای چنان ویژگیها و اوصاف برتر و کمنظیری هستند که به حق در این مقام و موقعیّت قرار گرفتهاند و بدین
جهت نقش مهمّی در پیروزی آن قیام جهانی خواهند داشت.
دعاي نوراني وجود مبارك امام صادق(عليهالسلام)نخستين وظيفه انسان اهل انتظار را تبيين ميكند:
اللّهمّ! عرّفني نفسك، فانّك إن لمتعرّفني نفسك لم أعرف نبيّك. اللّهمّ! عرّفني رسولك، فإنّك إن لمتعرّفني
رسولك لم أعرف حجّتك. اللّهمّ! عرّفني حجّتك، فإنّك إن لمتعرّفني حجّتك ضللت عن ديني.
شناخت امامت و امام، اولين وظيفه مؤمن اهل انتظار است، كه بر اساس معرفت توحيد و شناخت
نبوّت استوار ميگردد، چون دانستيم پيامبر خليفه خداوند است و بر اساس امر و وحي او سخن ميگويد و
كار ميكند، آنگاه ميبايست امام را در پرتو معرفت پيامبر بشناسيم، وگرنه مي پنداريم مسئله امامت را ميتوان
تحت لواي سقيفه به سامان رسانيد.
از آنجا كه امامت جز نيابت رسالت نيست و نائب جز سخن منوب عنه را نميگويد، آن كه منوب عنه را شناخت،
به معرفت نائب او بار مييابد و چون بدين پايه رسيد، مشكلات علمي و عملياش حل خواهد شد؛ يعني وقتي
به اين معرفت بار يافت و از مجراي امامت و نبوّت به توحيد مرتبط شد، آنگاه در فكر و عمل، به غير دين سر
نخواهد سپرد و در تمامي عرصههاي زندگي دين سالار خواهد بود. در عرصه امور اجتماعي، به مردم سالاري
غير ديني تن نخواهد داد و قانون را بر محور «امر الله» خواهد دانست نه «امر الناس»، از اينرو به قانوني جز
قوانين الهي كه از بيان و بنان و تبيين مقام والاي نبوّت و امامت جاري ميگردد تسليم نخواهد شد.
ادراك صحيح و روشن معناي انتظار اقتضا ميكند كه انسانِ منتظر حركتي دائمي و تلاشي پويا داشته باشد،
تا بر اثر آن خود و جامعه خويش را مهياي ظهور امام منتظَر(عج) سازد. فرمايش وجود مبارك امام صادق
(عليهالسلام) كه ليعدنّ أحدكم لخروج القائم و لو سهماً چراغ روشنايي بخش اين راه خجسته است.
لحظه ميمون ظهور ناپيداست و اين خود سبب ميشود تا هر لحظه بي صبرانه در انتظار طلوع مباركش باشيم.
اين انتظار عاقلانه در پرتو كلام نوراني صادق آل محمّد(عليهمالسلام) ما را بر آن ميدارد كه خويش را با حركت
و تلاش در راه استعداديابي و زمينه سازي ظهور حضرتش و فراخور خود حتي به اندازه مهيا كردن تيري، آماده
حضورش سازيم. آنچه هست اين تير، گاه تير بيان و بنان است و گاه تيري درخور ساير عرصه هاي علمي و نظامي.
يا بايد توانمند باشيم كه معارف الهي را شرح و تفسير كنيم و توسعه دهيم و نشر و ابلاغ كنيم و با تمييز عقل
از حسّ و قياس و وهم و استحسان و خيال و مغالطه، در صيانت اين چراغ نوراني بكوشيم؛ يا با تسلط به فنآوريهاي
گوناگون در عرصه هاي مختلف به ويژه در زمينه دفاع نظامي مهيّاي رويارويي با آناني باشيم كه زعم خاموشي شعله
فروزان وحي را در سر ميپرورانند، گرچه داشتن هر دو سلاح، مطلوبتر است.
آن كه به انتظاري تهي از رزمآوري و مجاهده دل خوش مي دارد و گمان ميكند بيآمادگي براي جهاد و شهادت
مي توان منتظر موعود موجود بود، خيالي باطل دارد و كار انتظارش به سامان نخواهد رسيد.
تخلق به کرائم اخلاقی
شكي نيست كه منتظران وجود مبارك ولي عصر(عج) كه در مكتب انتظار صادقانه درس صلاح و اصلاح آموخته اند،
ميبايد افزون بر دعاي زباني براي تعجيل در فرج وجود مبارك امامشان، با زبان حال و استعداد نيز چنان باشند.
بر همين اساس، آنكه انتظارش حقيقي و ترقّبش صادق باشد، ميتواند از عمق جان خويش با زبان حال و قال
فرج ميمون و خجسته امام خويش را از خداوند سبحان مسئلت دارد.
براي نيل به چنين مرتبهاي انسان منتظر ميبايست به دانش خود عمل كند و مجهولات را بپرسد؛ نيز خيرخواه
همگان باشد و كينه كسي را در دل نپرورد، چرا كه قلب كينآلوده شايسته بذرافشاني معرفت و محبت ولي
عصر(عج) نيست.
منتظر حقيقي را بايسته است كه به غير خدا تكيه نكند و جز به او اميد نبندد و مراقب سرزمين قلبش باشد
و اين كالاي ثمين را به ثمن بخس شهوت و غفلت نفروشد، زيرا ارائه دهنده چنين كالايي جز دشمن آشكار
انسان نيست و ابليس چون چنين معاملهاي كند، ثمن و مثمن را با هم ميبرد و چيزي جز خسران و زيان بهره
فروشنده نخواهد شد.
آن كه دين و اخلاقش را به شيطان بفروشد، شيطان تمام هويت انساني او را ميستاند و چون چنين كرد،
همه را در مسير تباب و تباهي خويش هزينه خواهد كرد و آنگاه چنين انساني مصداق بارز ﴿خَسِرَ الدُّنيا والاخره)
خواهد بود.
ترك تعلق به مظاهر دنياي مذموم، زمينه طهارت روح و پاكي ضمير انسان منتظر را فراهم ميآورد؛ آنگاه به لطف
خداي سبحان صاحب شامّهاي ميشود كه عطر دلانگيز حضور مولاي خويش را استشمام ميكند و مستانه ميسرايد:
«سحر ازبسترم بوي گل آيو». نه تنها با اين شامّه بوي خوش يار را درمييابد، رايحه عفن دنيازدگي، دنياخواهي،
نفاق و تفرقهافكني را نيز تشخيص ميدهد و از حريم هلاكتبار آن نيز دوري خواهد كرد.
معناي حقيقي انتظار، تحصيل شرايط حضور و ظهور ولي عصر(عج) است و هر كه در اين مسير مجاهده نكند،
انتظارش به حقيقتِ انتظار موصوف نميشود.
برپايه روايات تشريح وقايع پس از ظهور، هنگام قيام ولي عصر(عج) دست لطف الهي بر سر امت كشيده و
عقلهايشان كامل ميگردد و بردبار ميشوند. اين رشد و بالندگي چيزي نيست كه نيازي به زمينه سازي نداشته
و انسانها ناگاه و يكباره از ناداني به دانايي رسند. تعالي سطح فرهنگ، تعقل و فهم عمومي، نخستين زمينه
لازم جهت ادراك پيام انسان كامل و ظهور ولي مطلق خداست و اين مهم از گرانمايهترين وظايف منتظران آن
حضرت است، زيرا جامعه اي كه از سطح فرهنگ والاتر و بالاتري برخوردار باشد، معارف الهي را كه امام
(عليهالسلام)عرضه خواهد كرد بهتر ادراك و در برابر هجوم امواج جهل و كينه بهتر ايستادگي و دفاع ميكند.
نه خود گرفتار جهل و تجاهل ميگردد و نه اجازه مي دهد از جهل ديگران سوء استفاده شود.
وظيفه ديگر اهل انتظار، رشد و تعالي بخشيدن به تدبير امور، مديريتهاي اجتماعي و اكمال ملكات شهامت و شجاعت
است، زيرا دين و اجراي احكام حياتبخش آن همواره به اين چهار عنصر محتاج است و به فرموده امام باقر(عليهالسلام)
شجاعت، صلابت و نفوذ در اجراي احكام الهي از ويژگيهاي ياران وجود مبارك امام زمان(عج) است: اجري من ليث
و أمضي من سنان و چون جامعه اسلامي دررشد و تعالي فرهنگ و خرد ورزي از سويي و بالندگي شجاعت، شهامت
و مديريت از سوي ديگر به نصاب خود رسيد، زمينه ظهور حجت مطلق الهي فراهم ميگردد.
امام عصر(عج) احيا كننده آموزه هاي نوراني قرآن و معارف پيامبر اكرم و ائمّه هدي(عليهمالسلام) است.
رهاورد امام عصر(عج) همان اسلام ناب و معارف والاي پيامبر عظيم المنزله اسلام است كه از خزائن الهي
عرضه داشت و امامان معصوم(عليهمالسلام) يكي پس از ديگري اين حقيقت را در بيان و سيره خويش پاس داشتند.
راه امام عصر(عج) جز راه قرآن و عترت نيست و منتظر امام عصر(عج)، مي بايست با قرآن و آموزه هايش از سويي و با
سيره و معالم عترت از سويي ديگر آشنا باشد، تا بتواند خويش را در پرتو انوار روح بخش آنها نهد و با اقتداي به آنان
خود را براي حضور در محضر امام زمان(عج) آماده سازد.
برگرفته از کتاب امام مهدی موجود موعود(عج)،حضرت آیت الله جوادی آملی
مرضیه ابراهیمی
عالم ربانی میرزا حسن آشتیانی، که از جمله شاگردان فاضل شیخ انصاری(ره) بود فرمود:
« روزی با عده ای از طلاب در خدمت شیخ انصاری(ره) به حرم حضرت امیرالمومنین علیه السلام مشرف شدیم.
بعد از دخول به حرم مطهر، شخصی به ما برخورد و به شیخ انصاری سلام کرد و برای مصافحه و بوسیدن دست
ایشان جلو آمد. بعضی از همراهان برای معرفی آن شخص به شیخ عرض کردند: ایشان نامش فلان است و در
جفر یا رمل مهارت دارد و ضمیر اشخاص را هم می گوید.
شیخ چون این مطلب را شنید، تبسم شد و برای امتحان، به آن شخص فرمود: من چیزی در ضمیرم گذراندم اگر
می توانی بگو چیست؟
آن شخص بعد از کمی تأمل، عرض کرد: تو در ذهن خود گذرانده ای که آیا حضرت صاحب الامر علیه السلام را
زیارت کرده ای یا نه؟
شیخ انصاری(ره) وقتی این را شنید حالت تعجب در ایشان ظاهر گشت؛ اگرچه صریحاً او را تصدیق نفرمود.
آن شخص عرض کرد: آیا ضمیر شما همین است که گفتم؟
شیخ ساکت شد و جوابی نفرمود.
آن شخص عرض کرد که درست گفتم یا نه؟
شیخ اقرار کرد و فرمود: خوب، بگو ببینم که دیده ام یا نه؟
آن شخص عرض کرد: آری، دو مرتبه به خدمت آن حضرت شرفیاب شده ای: یک مرتبه در سرداب مطهر و
بار دوم در جای دیگر.
شیخ چون این سخن را از او شنید، مثل کسی که نخواهد مطلب، بیشتر از این ظاهر شود، به راه افتاد. »
قطعه گم شده از پر پرواز کم است
یازده بار شمردیم و یکی باز کم است
این همه آب که جاریست نه اقیانوس است
عرق شرم زمین است که سرباز کم است
بهش گفتم: امام زمان (عج) رو دوست داری؟
گفت: آره ! خیلی دوسش دارم
گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره!
گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟
گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دله!!
گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد
گفت: چرا؟
براش یه مثال زدم:
گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده
و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری
و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره با دختره حرف میزنه!!!
عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟
بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم.
بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟
چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه!
دوست داشتن به دله…
دیدم حالتش عوض شده
بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: برو با اون دلت!!!
تو نشستی با یه دختره دوست شدی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟
حرف شوهرت رو باور می کنی؟
پس بیاییم ظاهرمون رو با دل و باطنمون یکی کنیم و دل امام زمانمون رونرنجونیم….
الـــــــــلــــــــــهمـــــــــــ عجــــــــل لولیــــــــــــکــــــــــ الفـــــــــــرج
بی تو آسمان دلم آبی نیست آقا نه دل من آسمان هیچ جا آبی نیست آقا،
باران هم کم میبارد خیلی کم، هرچند باران اشک آسمان است در فراق تو
ولی انگار اشک آسمان خشک می شود، در این زمانه خشکسالی و قحطی
همه چیز نایاب است حتی اشک، آقا بی تو هیچ چیز خودش نیست باور نمی کنی
بیا ببین حتی میوه ها هم دیگر مزه میوه ندارند،
باران که نمی بارد زمین خشک می شود، زمین که خشک شود گرد وخاک
زیاد می شود،گردو خاک که زیاد شود فضا غبارآلود می شود،در فضای غبار آلود فتنه ها
جا می گیرند، منافقان جای پا بازمی کنند و شغال ها دلیر می شوند،
خورشید کم سو می شود،چقدر سخت است
راه یافتن در این فضا، خورشید که کم شود هوا هم سرد می شود
سرد و خشک هوای سرد زوزه گرگ ها را شدیدتر می کند،
«هوا بس ناجوانمردانه سرد است آی…. »
وقتی بچه دستش در دست های پدر باشداز هیچ چیز نمی ترسد زوزه گرگ، واق واق سگ،
هیچ چیز حتی نعره شیر،اما وقتی که تنهاست از همه چیز می ترسد، از همه کس حتی کوچه تاریک و خالی.
آقا بی تو ترس جانمان را گرفته است.
بی تو مرده ایم، زندگیمان تکرار مردن است . آقا بگیر دستهای سردمان را، آقا جوانیمان تمام شد بیا!
آقا بیا که شوق پریدن دارداین دلهای سرد ما، شوق عروج
«یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد»
اللّهم عَجِّل لِوليّكَ الفَرج
قال المهدي(عليه السلام):
فإنّا يُحيطُ عِلمُنا بِأنبَائِكُم وَلا يَعزِبُ عَنّا شَئٌ مِن أخبَارِكُم
همانا از اوضاع شما كاملا آگاهيم وهيچ يك از احوال شما بر ما پوشيده نيست.
بحارالانوار ج53ص175
پيامها:
1.ائمه اطهار(عليهم السلام) به تمام حالات انسان آگاهي واحاطه كامل دارند.
2.اعتقاد به نظارت امام زمان(عليه السلام) بر اعمال انسان عامل مهمي در درست انجام دادن كار است.
3.همه انسانها در دايره علمي امام زمان(عليه السلام) قرار دارند.
4.امام زمان (عليه السلام) به اذن خدا ظاهر وباطن ما را مي بيند.
5.غايب بودن امام زمان(عليه السلام) مانع از ديدن اعمال نمي شود.
قال المهدی علیه السلام:
فَلیَعمَل کُلُ امِرءٍ مِنکُم ما یُقَرِبُ بِه مِن مَحَبتِنا
هر یک از شما باید به آنچه اورا به محبت ما نزدیک می سازد عمل نماید.
الاحتجاج.ج2
پیام ها:
1. عملکرد انسان باید در مسیر کسب رضایت و محبت خدا و اهل بیت علیه السلام باشد.
2. انسان باید برای انجام عمل خداپسندانه برنامه ریزی داشته باشد.
3. محبت به اهل بیت علیه السلام برای انسان فرصت و عمل مهم در رسیدن به سعادت است.
4. جلب محبت اهل بیت علیه السلام یک تکلیف است.
5. محبت حقیقی ما به اهل بیت علیه السلام سبب محبت آنها به ما می شود.